سلام به همه

22 سالمه و دانشجو، خواهری دارم سه سال از خودم کوچیکتره، اخلاق و رفتار من و خواهرم کاملا عکسه، مشکلی که دارم اینه که ایشون دلشون میخواد ازدواج کنن و خونه و زندگی خودشون رو داشته باشن، در حال حاضر هم با آقایی در ارتباط هستن که خودشون دو تا کلی مشاوره ازدواج رفتن و... تصمیم به ازدواج دارن، به طور جدی و بهم علاقه دارن.

رابطه ی من و ایشون (خواهرم) خیلی صمیمیه چیزی نیست که از من پنهان کنه گه گاه گوشزد میکنه بهم که خاستگارانت رو الکی رد نکن، ازدواج خیلی خوبه خواهشا ازدواج کن، منم دلم میخواد ازدواج کنم و از این جور حرف ها ... .

تو فامیل ما اینطوریه که به هیچ وجه اجازه نمیدن که دختر دوم اول ازدواج کنه...، مشکل منم این وسط، که همه به من میگن چرا ازدواج نمیکنی نکنه کسی رو داری، نکنه فلان، اما واقعیتش من احساس میکنم الان عقل ازدواج رو ندارم، عقل صحبت و رفتار با یک مَرد رو ندارم، آماده ی خانومی کردن برای یک مرد رو ندارم، احساس میکنم مونده تا خودم رو بسازم چه از لحاظ ظاهری چه از لحاظ اخلاقی، کلی فکرهای دیگه منو از ازدواج میرونه، کوهی از دلیل برای ازدواج نکردن دارم.


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ازدواج خواهر کوچکتر (۱۴ مطلب مشابه)