عرض سلام به همه ی عزیزان
امیدوارم عزاداری هاتون قبول باشه و از روی اخلاص ان شاء الله
پسری هستم ۲۳ ساله، مغازه دارم البته اجاره ای و خدا رو شکر یه درآمدی دارم، چند ماهی هست با یه دخترخانومی آشنا شدم و به نتیجه رسیدیم که میتونیم کنار هم زندگیِ خوبی داشته باشیم، از نظر مذهبی، اخلاقی، اهداف و در کل مسائل مختلف همخوانی داریم و ایشون هم کار میکنن.
بعد از اینکه به نتیجه رسیدیم تصمیم گرفتم موضوع رو به یکی از خواهرانم بگم، بهش گفتم و اون به بقیه خواهرانم و مامانم اطلاع داد. متاسفانه مشکلی که الان باهاش مواجهم اینه که خواهرانم و مامانم مخالفن با تصمیمم. مامانم سالخورده هست و با من زندگی میکنه، بابام چند سال پیش به رحمت خدا رفته. مشکل مامانم از یه جهت اینه که همشهری نیستم با اون دختر، میگه هزینه های رفت و آمد خیلی زیاده، واسه مراسم نگرانه که اگه اینجا باشه فامیل های دختر نیستن و اگه اون جا باشه فامیل های ما نیستن و نمیشه با این هزینه های سنگین، دو جا مراسم گرفت.
هم اینکه با چهره ی دختر خانوم کنار نمیاد و هر چی بهش میگم من قراره ازدواج کنم، من قراره یه عمر زندگی کنم، من قراره باهاش بیرون برم، قبول نمیکنه، خواهرانم هم که هر کدوم یه جور مخالفت دارن و خسته م کردن.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
دوستی به قصد ازدواج (۱۲۵ مطلب مشابه) مخالفت خانواده با ازدواج (۳۷ مطلب مشابه) ازدواج راه دور (۱۵ مطلب مشابه) عواقب ازدواج بر پایه دوستی (۲۴ مطلب مشابه)