سلام
چیزی هست که بیشتر از این نمیتونم اون رو پنهان کنم و نادیده بگیرم و دارم از دستش میدم. 23 ساله هستم و دانشجوی مقطع دکتری عمومی، وضع مالی خانواده من متوسط رو به پایین هست اما در یکی از بهترین دانشکده های دولتی پزشکی درس میخونم و علاقه مندم به یکی از خانم های همکلاسی که 4 سال هست ایشون رو میشناسم.
ایشون به من علاقه مندن و هر بار به نوعی نشون دادن که از من خوش شون میاد اما واقعیتش هر دفعه من بحث رو کنترل کردم و موضوع عوض شده، من رو به دوستان و خانواده شون معرفی میکنن، به دورهمی هایی که خودشون هستن دعوت میکنن، ساعت ها با من چت میکنن و میخندن و از دوستان شون هم خواسته بودن که ببینند که من بهشون علاقه دارم یا نه، در حالی که اصلا با بقیه اینطور نیستن و فقط حول کار و درس صحبت میکنن اما با من یکی دیگه میشن حتی جلوی جمع.
اما موضوعی که هست اینه که خیلی ساده اگه بخوام بگم ایشون واقعا خیلی بیش از حد وضع مالی شون خوبه و این من رو میترسونه، واقعیتش من به اینکه نباید با احساسات یه نفر بازی کرد خیلی معتقدم و احترام میذارم به هر حال اما انقدر نگران ایشون هستم که نمیتونم به خودم اجازه بدم که بگم دوستش دارم، میترسم فقط همه چیز رو خراب کنم و ذهن ایشون تا سال ها درگیر من باشه و همین مدتی هم که با هم هستیم رو هم از دست بدم.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ازدواج با دختر/پسر پولدار (۲۷ مطلب مشابه)