سلام

من مدتی هست که با آقایی به قصد ازدواج آشنا شدم. هیچ کس هم از رابطه مون خبر نداره چون به قصد آشناییه و ممکنه به هم بخوره. ما دو نفر از هیچ لحاظ هم کفو نیستیم. نه از نظر مالی و نه خانوادگی و نه فرهنگی.

حتی از دو شهر مختلف هم هستیم. اوایل به این چیزها توجه نمیکردم ولی الان که رابطه مون جدی شده متوجه شدم که از نظر اخلاقی و فرهنگی هم متفاوت هستیم. مثلا من پایند به اصول دین هستم و نماز میخونم و روزه میگیرم ولی ایشون نه نماز میخونن و نه روزه میگیرن و با روزه گرفتن و نماز خوندن من هم مشکل دارن و به گفته خودش هم سالی دو سه بار در مراسمات خاص هم مشروب میخورن، در حالی که مشروب خوردن تو خانواده ما رفتار خیلی بدی محسوب میشه. 

یا مثلا من دست و دلباز هستم و یه کم ولخرج، ولی ایشون یه کم خسیس هستن و کلا با جشن عروسی و جشن تولد و این ها هم موافق نیستن و به نظرش این کارها الکی پول خرج کردنه! 

یا مثلا تا حالا چند بار گفته که زن باید شاغل باشه و بتونه از پس خرج خودش بر بیاد و ... ، کلا اختلاف عقیده زیادی داریم که از حوصله این پیام خارجه. هر موقع هم که خواستیم با هم جدی در مورد این مسائل با هم حرف بزنیم با هم بحث و جدل کردیم و کارمون به قهر و دلخوری رسید. 


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) قطع رابطه با جنس مخالف (۷۴ مطلب مشابه) عواقب ازدواج بر پایه دوستی (۲۴ مطلب مشابه)