خانواده برتر

سلام...آخه دختر خوب چرا با خودت این کارا رو میکنی؟؟؟ بابا جوونیت

شما بیمارید و باید به درمانتون ادامه بدین. انشالله مشکل رفع میشه!

سلام خواهرگلم .امیدوارم حالتون خوب باشه . همون طوری که پزشکتون گفتن شما دچار افسردگی شدید هستید . معمولا همه افرادی که افسردگی شدید دارن از هیچ کاری لذت نمیبرن .. دایما احساس عذاب وجدان دارند  . حس میکنند گناه کار هستند  . ارزوی مرگ میکنند .. پس این علایم مختص شما نیست و شما واقعا گناهکار نیستید بلکه به بیماری شما مربوط میشه ..  تنها کسی که بعد از خدا میتونه به شما کمک کنه خودتون هستید .. خواهشی که ازتون دارم درمانتون رو قطع نکنید اگه احساس میکنید بهتر شدید به خاطر مصرف دارو هاست اگه قطع کنید به همون وضع قبل بر میگردید ... به پزشکتون اعتماد کنید اجازه بدین دوره درمانتون کامل بشه تا انشالله روحیه زندگی در شما زنده بشه ... میدونم شرایط سختی دارین ولی به خاطره خانواده با محبتی که دارین تحمل کنید ...اجازه ندین بهترین سالهای عمرتون با این بیماری که قابل درمان هست سپری بشه .. شما دختر خانم مذهبی هستید پس در برابر سلامت جسم و روحتون در برابر خدا مسیول هستید ..پس باید زودتر تلاش کنیدتا سلامت خودتون رو بدست بیارید بتونید در این دنیا به خاطر خدا به بندگانش خدمت کنید ...به مادرتون بگید براتون نذر کنند به خدا  توکل کنید و درمانتون رو ادامه بدید .. ما رو هم از بهتر شدن روحیه تون و سلامتیتون بی خبر نذارید ...

سلام
من هم قبلا چنین حالاتی رو تجربه کردم و البته جوونای این دوره زمونه خیلی هاشون این حالتا رو دارن. اینکه مشکلتون از کجاست خودتون باید تشخیص بدید! معمولا مشکل در بی هدف بودن و بی چالش بودن زندگیه، چونکه یکی از نیازهای اساسی انسان ها داشتن چالش و هدف برای زندگیه.
یک دیگه برای این کار عمیق تر کردن شناخت جهان و شناخت خود و خداست. البته ممکنه این قضیه کمی بی اهمیت به نظر برسه، اما در واقع کل جهت گیری ها و نظرات و دیدگاه های یه انسان در زندگیش منشعب از نگرشش به جهانه. اگر مشکل شما عقیدست، این راه حل واقعا معجزه می کنه. آدم خــوب می بینه که مدت ها مرده بوده و تحت تاثیر این عقاید زنده می شه، زندگیش متحول می شه، سلایقش عوض می شه و کلا به یه انسان دیگه تبدیل میشه.
 اگر بخواید این راه رو برید می تونید از استاد طاهرزاده کمک بگیرید (در واقع آثار ایشون به من کمک کرد). در سایت ایشون (لب المیزان) تمامی آثار برای دانلود مجانی هست و یه سیر مطالعاتی هم هست (معمولا از کتاب های خویشتن پنهان و یا جوان و انتخاب بزرگ و یا مثل این ها که در ذیل موضوع معرفت نفس هستند استفاده می شه). در کنارش آثار استاد پناهیان هم خیلی خوبه.
ضمنا نمازهاتونو اول وقت بخونید (اینو خودم عمل نمی کنم متاسفانه)، و بدونید بهترین راه حل خواستن از خداست (اگر بتونید تو قنوت اینو از خدا بخواید تمومه)

همین فکراس ک اینطوریت کرده دیگ!یکمی پر رو باش! حتی واسه خدا =))

خواهر گلم شما بیماری هستی که از گناهکار بودن خودت مانع ساختی برای تمام خواسته هات !! تصوری که از خدا داری یه تصوره که بخشش و رحمتش خیلی کمرنگه ..  

این شرایطی که میگی واسه هر کسی ممکنه پیش بیاد واسه منم بعضی موقع ها این حالت هایی رو میگی داشتم ،میدونی تو نه مریضی نه گناهکار فقط باید خودت رو ببخشی وقتی خودت رو ببخشی به هر دلیلی که تو ذهنت هست راحت می تونی با خدا هم ارتباط برقرار کنی هیچ وقت خدا از بندش رو برنمیگردونه خدایی نکرده خود کشی یا قتل که نکردی که خدا همیشه منتظره که بندش سمتش بره
دوست خوبم مطمئنا الان خدا هم منتظره تو با بخشیدن خودت ،که خودت دست از سر روحیه ی بیچارت برداری و بری سمت خدا به بهترین آرامش میرسی
من 22 سالمه توزندگیم هم اشتباه خیلی زیاد داشتم اما همیشه خودم رو بخشیدم و به خودم وقت دادم و از خدا هم معذرت خواهی کردم و بازم از خدا همه چیز خواستم حرفایی هم که دوست نداشتم کسی بدونه بخدا گفتم من قبلا اینجوری بودم که حرفایی که نمی تونستم به خدا بگم توی یه دفتر می نوشتم و مخاطبم رو خدا قرار می دادم ببین یه حس عالی بهت میده اگه خواستی امتحان کن عالیه.کم کم راحت تر با خدا ارتباط برقرار می کنی
امیدوارم زود زود حس رضایت مندی درونت به وجود بیاد موفق باشی عزیزم.

باز آی،هرآنچه هستی باز آی

سلام. وقتی این متن رو خوندم، شک کردم که نکنه این متن رو من نوشتم و یادم نیست. منم دقیقا همینطورم. اما راستش پیش مشاور و روانشناس نرفتم.  سرم رو با هزار جور کار بیهواه گرم میکنم و خودم رو گول میزنم که حداقل گناه نکنم. من که دیگه هیچ آرزویی ندارم. یه زمانی چرا، هزارتا رویا داشتم، اما الان دیگه حتی به هیچ چیزی دلخوش نیستم چه برسه به آرزو. فقط دلم میخواد خدا بغلم کنه و بهم بگه، ببین اگه کسی دوست نداره، کسی بهت محبت نمیکنه، من که هستم. اگه همه تنهات بزارن، خودم پیشت میمونم. خودم عاشقتم، خودم دوست دارم. دلم واسه خدا تنگ شده، دلم میخواد محکم محکم بغلم کنه. دلم میخواد ساعتها با خدا درد و دل کنم خدا اشکامو پاک کنه، میخوام بگم خداجونم، مرام و معرفت یعنی وجود بی بدیل خداوندیت. وقتهایی که تنهام، همیشه بودی. سجاده که پهن میکنم، انگاری خدا نشته و داره نگام میکنه. کاش لیاقت حضور قلب تو نمازت رو داشته باشم. اما ندارم. دوست دارم خدا ببخشتم.

واقعا ناراحت میشم وقتی اینجور پست ها رو میخونم

سلام عزیزم

متاسفانه باید بگم منم تو همچین وضعیتی هستم من 25 سالمه اما احساس افسردگی میکنم دلم میخواست به یهخواب ابدی فرو برم...اتفاقا امروز اومده بودم متنی مشابه همینو اینجا بذارم...

منم یه دختری مثل شمام اما وقتی سرپسرای جامعه با دوست دختروصیغه گرمه ماباید تاوان بدیم

سلام خواهر عزیزم ..بهترین تصمیم رو گرفتی که میخواهی درمانتو ادامه بدی.. توکل به خدا .. و شروع کن ..انشالله وقتی سلامتیتو بدست اوردی همه نمازاتو سر وقت میخونی.. مطمین باش خداوند میدونه شرایط روحیتو عزیزم  ...هر وقت احساس کردی کم اوردی دوباره بیا همینجا بگو ما در کنارت هستیم ...

آهای خانوما چه خبرتونه.چرا اینقدر نا امیدید. کدوماتون راه و جلو امام حسین بستین ؟ آب رو امام بستین؟ باعث شدین حضرت زینب و خانواده امام حسین بترسن؟ با امام حسین حجت معصوم خدا جنگ لفظی کردید؟ هیچکدومتون.
ولی حر ریاحی همه این کارا رو کرد روز بعدشم رفت گفت آقاجان ما غلط کردیم .امام حسین گفتن بیا بغلم خوش اومدی.
در مورد این حس های بد هم بگم به همه گاهی این حس ها دست میده.ما مشهدیا ایجوری که مشه، مرم حرم امام رضا یک سلامی به آقا مدم یک لوکه ناراحتی از رو دلما ورداشته مره.

منم یه کم مثل توام.. مشاورم کمکم نکرد...زود ناامید میشم..فقط وقتی دنبال نشونه هایی که خدا چه قدر دوست داره رو بگیری ..و باش مثل یه دوست جون جونی خوب باشی..حالت خوب میشه! توام به جای احساس گناه باش رابطتو خوب کن! من که این طوریم ..
اطرافیانتم مهم اند.. وتلقین!

ازدواج  کنید 

سلام

خانم این رو بدونید که تنها راه نجات یافتتن از داخل چاه کمک گرفتن از کسی است که بیرون از چاه ایستاده است .
یه سوال میکنم
میشه بگید رابطه تان با پدرتون چطوره و آیا تا بحال آرزوی مرگ مادر یا پدرتون را از روی عصبانیت کرده باشید؟؟؟؟

ببین خانم سعی کن توی محیط زندگیت تغییر ایجاد کنی مثلا دکوراسیون خونتو عوض کن

کاری رو که دوست داری انجام بده

از کاری که خوشت نمیاد دوری کن

یک موزیک خوب هم خیلی تاثیر داره یا حتی یک فیلم

هر کاری که کردی مسافرت هم امتحان کن

خیلى ممنون

خواهر گرامی چند تا توصیه دارم من هم گاهی اینطوری بودم:
1- سعی کن کارهایی انجام بدی که برات جالبه، نمی دونم مثلا مطالبی که مورد علاقت هستند رو بخون و...
2-از سایت های مختلف برای علاقه مندی هات استفاده کن
3-ارتباط بیش از حد با دوستان هم خوب نیست پس خیلی نگران این بخش نباش
4- سعی کن در تحصیلاتت به نقاط بالاتر فکر کنی برای این که در این کار موفق بشی سعی کن مطالعه رو به موقع انجام بدی من تجربه این کار رو داشتم و حتی چندین وچند بار فرصت رو از دست دادم و علتش فقط و فقط این بود که کار امروز رو به فردا گذاشتم ودر مهمترین کنکور تحصیلاتم افتادم فقط به همین علت امیدوارم هیچ وقت اینطوری نشی
5-اگر به موسیقی علاقه داری موسیقی گوش کن گاهی یه آهنگ میتونه وضعیت لحظه ای انسان رو تغییر بده
6- در نهایت به دوردست ها فکر کن به اینکه روزی آرزوهات به تحقق می پیوندند راحت تر بگم سعی کن خیلی خیلی ایده آلیست باشی

به آبانى ( پسر):
مطالبتون خیلى قشنگه، اگه گاهى حالم خوب باشه بخاطر حرفایى شبیه ایناست! الان دیگه فهمیدم مباحث عرفانى مورد علاقه منه و روح من با خوندن این جور مطالب آروم و خوشحال میشه، شاید بد نبود این رشته ها رو براى تحصیل انتخاب میکردم.
یه چیزى رو با جرات میتونم بگم اینکه اگه همچین آموزه هایى نبودن من الان زنده نبودم
چون خیلى وقتا به بى لذتى مطلق رسیدم، از اینکه چرا خلق شدم نعوذ بالله از خدا شاکى شدم، حال خیلى بدیه، روزهایى که ساعتها یه جا ساکن نشستى و با یه چهره بى حالت، در سکوت مطلق گاهى بدون هیچ نشونه اى از حیات...خیلى زندگیه سختى بود دعا میکنم هیچ کس تجربه نکنه!
تنها چیزى که شاید بعد از ساعتها از جا بلندم میکرد صداى اذان بود، نه اینکه برام واقعا لذت بخش باشه به خاطر اینکه خودم رو ملزم به نماز اول وقت کرده بودم، اینم لطف همون خدا بود...
توى یکى دیگه از همین پستاى کنارى مطلب خیلى دلنشینى از نماز گذاشته بودین فکر کنم مطالعات زیادى در زمینه عرفان و دین داشته باشین اگه امکانش هست سایت یا کتابى که به درد کسى مثل من بخوره رو لطفا معرفى کنید ( منظورم کسیه که رشته تحصیلى و ... با این مباحث ارتباط نداشته، چون حدس زدم شاید رشته تحصیلى دانشگاهى یا حوزوى شما اینه، اگه غیر از اینه و خودتون با مطالعه به این دانش رسیدین واقعا خوش به حالتون )
از اینکه وقت گذاشتین و پاسخ دادین خیلى ممنونم


به آقاى رضا ١

ارتباطم با پدر و مادرم عالیه، اوج مشکلم کنارشون نبودم چون در شهر دیگه اى دانشجو بودم ، خیلى از حال خودم مستقیم باهاشون حرف نمیزدم ولى کاملا در جریان امورم هستند، خیلى هم نگرانن ، اتفاقا یکى از دلایلى که سعى کردم خوب بشم اونا بودن و هستن، پدرم فوق العاده مهربون و خوش اخلاقن، خیلى در رفتار و برخورد با من بهم احترام میذارن، من از همون کودکى زود رنج و حساس بودم و اونا هنوز در تمام مسایل دقت میکنن که یه وقت من ناراحت نشم
هرگز همچین آرزویى نکردم، همیشه خدا رو شکر میکنم که خانواده خوبى بهم داده اینم یکى از دلایلى بوده که کمکم کرده، انشاءا... خدا سایه شون رو بالا سر من نگه داره، خیلى بهشون وابسته ام و فقدانشون برام قابل تصور نیست. بعد از قبولى دانشگاه و جدا شدن از اونا بود که حالم بد شد همیشه فکر میکردم برگردم پیششون خوب میشم ولى نشدم
واقعا برام سؤاله چرا این رو پرسیدین!

به آقا:
این دست من نیست تا حالا که خدا نخواسته، من بخاطر این حالم کسى رو رد نکردم، هر چند ناخواسته حال بد در تصمیم گیرى موثره و بدبین و ترسو میشم.ولى وقتى حالم بهتر هم هست دوباره به مورد فکر میکنم میبینم واقعا قابل قبول نبوده. این روزا کسى جذب یه آدم که سرش تو کار خودشه تیپ و قیافه معمولى داره نمیشه.
و البته گاهى هم خدا رو شکر میکنم که ازدواج نکردم، آخه آدمى که حوصله خودشم نداره چرا یکى دیگه رو بدبخت کنه! اینطورى لااقل دردم یکیه، اونطورى یه حق الناس دیگه میوفته گردنم، مسئولیت و وظیفه به عهده آدم میذاره.
، اصلا آقایون میپذیرن با یه افسرده ازدواج کنن؟؟؟ فکر میکنم تا حالم خوب نشه دیده نمیشم.


از همگى ممنونم که وقت گذاشتین و نظر دادین. امیدوارم خدا هر جایى که به مشکل برخوردین براتون گره گشایى کنه. سعى میکنم حتما از توصیه هاتون استفاده کنم

از همگى ممنون، خواهش میکنم دعام کنید

سلام

یه کلیپ هست با عنوان 27 کاری که در دوران مجردی باید انجام

یکی از عللی که زمینه اضطاب و افسردگی است اینه که کسی را مه خیلی دوست داری تو یه دوره ای آرزو کنی نباشه یا یه خواسته درونی غیر انسانی داشته باشی و اون را همزمان انکارش کنی
یه چرخه هست که توسط پرفسور حبیب دوانلو طراحی شده و با عنوان istdp روانشناسا میشناسنش .
مفهومش اینه که هرچقدر انسان وابسته تر باشه خواسته هاش و توقعاتش از دیگران بیشتره و زمانیکه توقعاتش برآورده نمیشه بشدت خشمگین میشه و تو درونش میخواد یه ضرری به طرف مقابلش برسه و هرچقدر وابسته تر خشمش بیشتر .در عین حال خشم فروخورده میشه و منعکس نمیشه از ترس اینکه اونی را هم که داری از دست بدهی این تناقض ریشه اضطراب و افسردگی است.البته خیلی طولانی تر است فقط خلاصه کردم تا مفهوم رو برسونم

آقای نجفی پیشنهاد میکنم از الان یه پست برای لیلة الرغایب (شب جمعه) بذارین..من شب جمعه نمیتونم بیام اما دلم میخواد اسمم تو اون پست باشه بچه ها واسه منم دعا کنند.
ممنون

بسم الله

یه جمله شاید کمکتون کنه، دوستی می گفت:
خدا از ما نتیجه نمی خواد
حتی عمل هم نمی خواد
فقط تلاش می خواد...

پس اگه نتونستید عمل کنید ناراحت نباشید...

به آقاى آبانى

منم یه دخترم سی ساله:

سلام آقا صادق. ممنون از دعاتون، کاش روزی برسه که دلم دوباره آرزو بخواد، از خدا هزار آرزو بخوام. دلم مرده، تنهام، الان فقط دلم میخواد برم پیش خدا. اینقدر تنهایی آزارم داده که فقط از خدا خودش رو میخوام، اما حتی از خداهم شرمندم. هرشب تا وقتی که چشمام بسته میشه آرزوم اینه که فردا دیگه پیش خودش باشم. قبلا هزارتا آرزو داشتم. اما الان به هیچی دل خوش نیستم. تنها دلخوشیم شده سجادم، تنهایی ام رو با سجادم پر میکنم. روم نمیشه سرم رو بالا بگیرم و دعا کنم. سرم رو میندازم پایین و اشک میریزم واسه رسیدن به خدا. صبح تا شب برای فرار از چیزی که خدا دوست نداره و سر خودم رو به هزار جور کار مصقره و بی فایده گرم میکنم که هیچ نتیجه ای نداره. دلم یه همسر خوب میخواست، من که توقعی از زندگی ندارم، درک میکنم که اون هم اول راهه، واسه رسیدن به پول خیلی زمان داره اما یه مشت تفکرات مزخرف باعث شد به این سن برسم و احساس تنهایی دیونم کنه. روزی هزار بار زندگیم رو مرور میکنم اما شده یه کلاف هزار گره، برای باز کردن یه کره باید دوتا گره بزنی. واسه رسیدنم یه خدا دعا کنید. دیگه دلم زندگیم رو نمیخواد. من توقع رزیادی از زندگی ندارم

به دختر سى ساله

سلام آقا سامان. ممنون از پیامتون. آقا سامان میدونم که خداوند خیلی خیلی بهم لطف داره، دوسم داره، واسه همین که دوست دارم برم پیش خودش. آقا سامان شما فکر میکنی نخواستم. فکر میکنم که نباید میخواستم، چون خدا که دوسم داره، اگه به نفعم بود حاجتم رو بهم میداد. من هزارتا رویا داشتم، دوست داشتم منم تشکیل خانواده میدادم. یه نفر بهم ووجه خاص داشت، منم تمام زندگیم رو تو جایگاه همسری و مادری نثارش میکردم. من هیچ وقت توقع زیادی نداشتم. دلم یه زندگی ساده میخواست، یه زندگی که چشم و هم چشمی نابودش نکنه. آرزوهای من به خاطر توقعات نابجا نابود نشد، له شد. دیگه اصلا دلم نمیخواد ازدواج کنم. با این اعصاب خراب من، فقط باعث خراب کردن زندگی یه نفر دیگه میشم. بارها واسه اینکه فکرم منحرف نشه و گناه نکنم، التماس به خدا میکردم که کمکم کنه، گفتم خداجون من بنده ضعیفتم، کمکم کن که پام نلغزه. شاید مسخره باشه، اما تمام طول روز فکرم پی این بود که چیکار کنم گناه نکنم. تو خیابون وقتی یه زوج رو میدیدم، حسودی نمیکردم واسه خوشبختیشون دعا میکردم. اما حسرت تا ته دلم رو میسوزونه، اینکه منم الان میشدم خانم خونه خودم،  اینکه به خاطر هزارتا افکار بیهوده زندگی من به این روز کشیده شد. اطرافیانم بارها بارها دلم رو شکستند. تو بهترین شرایط زندگیم، زندگیم رو بهم زهرمار کردند. دیگه میخوام چیکار زندگی کنم. اگه واسه گناهش نبود تا حالا هزار بار........ ممنون از حرفای خوبت، اما شما میدونی تو محیطی که هزارجور اسباب واسه گناه است، تو تنهایی و اینکه تو دیگه توانمقاومت نداری، تحمل یهروز زندگی چقدر سخته. دوست دارم خدا دوسم داشته باشه. ظرفیت من واسه تحمل کم شده آقا سامان. وقتی یه دختر باشی و نیاز به محبت یه مرد داشته باشی واسه اینکه بهت اطمینان بده از اینکه تنهاش نمیزاری، وقتی حس کنی که هیچ وقت قرار نیست اتفاقایی که دوست داری تو زندگی برات بیفته، فقط دلت میخواد بری پیش خود خدا. روزی هزار بار به خودم میگم هنوز میشه زندگی منم خوب بشه، اما واقعا فردا بیشتر دلم میخواد برم پیش خدا. امروز روز آرزو هاست، اما ساعتها نشتم فکر کردم که آرزوم چیه؟ اما حتی یه آرزو فقط یه آرزو هم نداشتم. اگه اینقدر زندگی که تمام سعیم حفظ حرمت خانوادم بودرو بهم سخت نمکردن و زهرمارم نمیکردن الان صدتا امیدم میشد هزارتا امید

با سلام
آیا شده در باره یه مهارتی که بلد نبودی شروع به یاد گرفتن کرده باشید مثل شنا مثل رانندگی و ........ رمز آموزش اینه که اولا کل موضوع را یه دفعه نخواهی یاد بدی یا بگیری و بصورت بخش بخش باشه دوم اینکه هرچقدر بیشتر تمرین میکنی میبینی مهارتت بیشتر میشه در حالیکه قبل از اقدام عملی هر چقدر به موضوع فکر کنی هیچ مهارتی کسب نمیشه
 بنظر من شما ابتدائا اقدام کنید و یه سری مطالعاتی در مورد اختلالات شخصیت پیدا کنید بنظر میرسه شکلی از الگوی شخصیت جبری-وسواسی و کمال گرایی در شما باشه دو تا کتاب بهتون معرفی میکنم سعی کنید به ترتیب اونا را بگیرید و شروع کنید ضمنا احتمال داره سطح سروتونین شما هم پایین آمده باشه و نیاز به بررسی روانپزشک داره
1-عشق ویرانگر-براد جانسون و کلی موری-ترجمه الهام شفیعی و زهرا حسین زاده
2-شفای زندگی-لوییز هی-گیتی خوشدل
سعی کن کتاب دوم را ابتدا فصل 16 راکه زندگینامه نویسنده است بدون اینکه اون را قضاوت کنی و عنوان خوب بودن یا بد بودن بهش بدی(عنوانی که ما خیلی در محاورات بکار میبریم فلانی آدم خوبی نیست یا هست) مطالعه کن بعد بیا سراغ متن کتاب
امیدوارم مسیر شادی را برای مدتی که تو این دنیا هستید انتخاب کنید
یه چیز دیگه اینکه اینو در نظر داشته باش توی اجتماع ما و مدارس ما خیلی بلا سر افراد میاد و عقده های فراوانی براشون با این سبک رقابت بوجود میاد اینکه من از شما برترم و بهتر بودن افراد به رخ کشیده میشه خیلی تو شکل گیری باور ها و رفتارهای ما تاثیر داره.ما آدما در عین حال که انسانیم میتونیم گرگ درونمون را همراه داشته باشیم در عین حالکه داری توی اجتماع و عین دیگران زندگی شادی میکنی حواست هم به این گرگ طماع و حسود و...... باشه که افراط نکنه و از مسیر طبیعی خارجت نکنه

به رضا ١ 

با سلام
من تحصیلاتم تو حوزه مالی است ولی 2 یا 3 سالی است تو حوزه روانشناسی و اختلالات روانی مطالعه میکنم البته اینو میگم من تخصصص تو این وادی ندارم و بیشتر نظرم را بر اساس مطالعاتم و برداشتم از نوشته بزرگان ابراز میکنم و هیچ ادعایی هم ندارم و احتمال اشتباه بودن اون را میپذیرم و اینو بدونین به این راحتیها نمیشه نظر قطعی داد و این نظرات را بیشتر به عنوان یه تلنگر حساب میکنم تا شاید علاوه بر اینکه خودم را هشیار نگهداره شاید یه نفر که خواب آلود هم باشه بیدار کنه.
از شما هم همینجا عذرخواهی میکنم شاید باعث ناراحتیتون شده باشم من رو ببخشید ولی قبل اون خودتون را ببخشید تا شادی سراغتون بیاد

به آقاى رضا ١