خانواده برتر

خوب چرا تو خودتو عذاب میدی باید تو براش کم نذاری یعنی چی قانع اش کنی خوب از لحظه لحظه هاش استفاده درسته زیاد استفاده از اینجور پشش تو خونه باعث دل زدگی میشه ولی با ارامش و صحبت بهش بگو عزیزم من عاشق چشتم نفستم لباتم اندامتم وجودتم نفستم ولی این ها رو همش میذاری من بهش نگاه کنم من که ازش سیر نمیشم ولی یه خورده ازم مخفیش کن خودم بدستش بیارم قربون اون قدو بالای خوشملت برم و.......... دیگه هم نیازی به نگرانی نیست از زندگیت لذت ببر من که دوست دارم وقتی متاهل شدم خانمم هر جور عشقش میکشه جلوم بگرده و من تو چشاش نگاه کنمو ذوق بزنمممممممممممم الهی قربون اون خانمم برم که قراره در اینده در کنارش باشم یا علی

ناشکری میکنه..والا

فقط من موندم چرا اقایون اینقد رازدارن به خانما که میرسن میگن رازدار نیستن

سلام به دوستت بگو از خدات هم باشدکه چنین همسری نصیبت شده وچنین زنانی زیاد نیستن وبگوقدر این خانمت را بدان وسعی کن زیاد خوشی هم زیردلت نزنه که باعث خواهی شدتوذوق خانمت بخوردوبعذا افسوس خواهی خورد

واقعا آقایون در مورد اینچیزا با هم حرف میزنن؟! یعنی کارای خانمشونو میگن؟!
این خیییییییییییییییییییلی بده!!خیلی!!

رقیه جان و ام ام عزیز حرف دله منو زدی
تو اون پست نوشته آیا میشه رو رازداری خانوما حساب کرد؟؟
خوبه ما هم یه پست بذاریم بگیم چقدر آقایون رازدارند؟؟
چقدر بعضیا دهن لق اند خصوصی ترین مسایلشونو میاند پیش دوستاشون فاش میکنند...
از رابطه که گفته از رنگ لباسو مدل که گفته همین فرداس میاد میگه سایز فلانشم چنده!!!
(شکلک سرتکان دادن و تاسفم خوردن لدفن)

یعنی چی ؟!!

دوستتون درباره خصوصی ترین مسائل زندگیش با شما صحبت میکنه؟؟؟

ماشالله آقا پیش دوستش میگه خانومم فلاااااان،بعد میگن آقایون اصلا دراین موارد با کسی حرف نمیزنن؟!😮

در ضمن نظر علی آقا درسته،میتونی بهش بگی عشقم دوست دارم بیشتر وقتا لباسای بسته بپوشی تا خودم کم کم لختت کنم،اینجوری خیلی برام لذت بخشه

چقدر دوستتون راز دارن و باغیرت!!

آخییی..فک نمیکردم مردا همم ازین فانتزیا داشته باشن..!!

موافق علی
بهش بگید خانمم الان اکثر پنجره ها دید داره،پوششت مناسب نیس یوقت حواست نیس
ضمنا بگید قشنگیتو پنهون کن من دنبالش میگردم پیدا میکنم اماده بذاری جلو چشمام لذتش کمتر میشه،هر چیزی بیشتر براش تلاش کنی بیشتر ب دلت میشینه
میتونید هم چند وقتی اینطوری باشه و بعدش بگید برا تنوع بیا پوشیدش کنیم

بچه ها اعصابتون رو خورد نکنید. این بنده خدا احتمالا مشکل خودش رو مطرح کرده! ولی چون روش نمیشه گفته این مشکل دوستمه!
آقای عزیز این جا فضای مجازی و بی نامیه... راحت باش. اگه بگی مشکل خودته کسی نمیفهمه کی هستی!

بنظر حقیر، نیاز نیست چیزی به خانم گفته بشه. فقط یک ماه از شروع زندگی گذشته و اون دوست داره خودشو به نمایش بذاره. یه مدت که بگذره خودشو هم کم کم عادی تر میشه. محدودش نکن. اون یه عمر جلو خانواده و پدر و برادر نتونسته اینقدر آزادباشه. بذار چند ماهی هر جور دوست داره لباس بپوشه اگه تغیری نکرد بهش بگو.

یعنی چی مثلا؟ چرا این دوستتون این مسائلو به شماگفته؟ غیرت تو وجود بعضی مردا مرده.

خاک ب گورم!!بعداینارواومده واسه توتعریف کرده؟!یاامام حسین(ع)،چ دوره زمونه ای شده!!

آقا تو بهشته خبر نداره

واااااااااااااااااااااااای چرا آقایون اینجوری شدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خصوصی ترین چیزاشونو میگن به دوستشون که چی بشه؟؟؟؟؟؟؟

آبجی های عزیزم فکر نمیکنم یک مردی درباره نوع پوشش زنش با دوستش صحبت کنه تا چه رسد در مورد مسائل زناشویی.حتی تصورشم نمیشه کرد.هم جنسامونو میشناسیم دیگه ;) 

بنظرم مرد اگه با غیرت باشه
درمورد غذا خوردن زنشم پیش دوستاش نمیگه چ برسه به این حرفا!!!
مرد با غیرت ی نعمته:-|

من خداشاهده 26 سال از خدا عمر گرفتم ولی تا به امروز همچین پسر شاهکاری ندیده بودم

تموم قشنگی زندگی مشترک به محرمانه و خصوصی بودنشه
من خیلی ناراحت می شم اگه متوجه بشم همسر آینده م رازمو میره جائی تعریف می کنه
خصوصا جلوی یک نامحرم...
یکی از دوستای متاهلم می گفت زندگی مشترک اینش خوبه که می دونی هر کاری بکنی طرف نمی ره جائی تعریف کنه.....
الان این یعنی تناقض...:(

جلل خالق  .....

با زبان خوش تذکر بده هیچ راهی نیست

سلام آقای نجفی من یه بار پست داده بودم "چطوری بخونم و واسه چه رشته ای تلاش کنم" فک کنم همین بود
اون موقع گفتم مامانم هم با وضع کنکوری من مریضه بواسیر داره رفتیم دکتر میگه بواسیر نبوده فقط ورم روده س و مامانم حالشم بهتر شده اما وضع من خیلی بدتر شده بخدا دیگه طاقت این همه فشارو ندارم خدا شاهده من اصلا تو شرایط سخت گریه م دیر میومد فک میکردم دل سنگم الان انقدر لبریز از غصه میشم که بی صدا فقط اشکام میریزه مامانم خیلی از وضعش سواستفاده میکنه و نمیذاره من درس بخونم بخدا همش تو خونه کار میکنم و خرید میرم دو دقیقه میشینم پای کامپیوتر چون درس نمیشه خوند مامانم هی صدام میزنه اگه دیر کنم کلی سرصدا میکنه از ترس همون موقع کارشو انجام میدم همین الانم بی مقدمه گفت دخترم پاشو غذامو بیار اگه نمیاری که زنگ بزنم خاله ت بیاد به دادم برسه برای اینکه چیزی نگه بحث نمیکنم و سریع پاشدم رفتم تا ساکت شد حتی وسط غذام بلندم میکنه یا سرصبح همیشه با جیغ بلندم میکنه پاشو برو نون بخر یه بار اینقدر عجله داشت میگفت من حالم بده معدم خالیه من نفهمیدم چی پوشیدم زدم بیرون صداش ساکت بشه نزدیک بود از پله ها بیفتم چون هنوز خواب آلود بودم رفتم کوچه تازه فهمیدم چادر دارم اما جوراب پام نیس و لباس زیر چادرم بلند نبود شاید واسه بعضیا مهم نباشه اما من مردم و زنده شدم تا نون خریدم و اومدم خونه همش باد میزد این بلیزشلوار من کمی دیده میشد هیچ وقت اینطوری نبودم تو خیابون فک کردم همه مردا بهم نگاه میکنن احساس کردم چقدر تحقیر شدم آخه کوچه خودمون بود و همه آشنا(ترو خدا مثل بعضی پست ها که خوندم به من یکی گیر ندین چرا نوشتم چادری ام و حتما منظوری دارم و میخوام چادری هارو بد نشون بدم بخدا حال این فانتزی بازی های بعضیا رو ندارم) اومدم خونه کلی یواشکی گریه کردم اگه مامانم بفهمه گریه کردم میره به خالم میگه به داداشمم میگه و آبروم میره چند بار این کارو کرده و غرور واسم نذاشته میاد ببینه گریه کردم نمیگه چی شده همیشه حسرت مونده به دلم بگه شاید چیزیت شده همش میگه مگه ما چیکارت کردیم اینجوری گریه کردی؟؟؟ خدا تورو لعنت کنه یکجوری گریه میکنی بقیه بفهمن فکر میکنن من چیکارت کردم! هرچیم تو حال بدم بگم بخاطر تو نیست و تنهام بذار گوش نمیده و دعوا میکنه نمیتونم تو این وضع یک ذره یک ذره درس بخونم چون از سر درس بلندم میکنه میگه پاشو آب بیار و چایی این رنگی نمی خوام و برو آشغال بذار دم در بخدا داداشم هم هست ولی هیچ کاار نمیکنه اگرم باهاش منطقی بحث کنم چرا شب منو میفرستی بیرون برای خرید محکم به در میکوبه سروصدا میکنه مامانم همیشه منو دعوا میکنه میگه اگه تو انقد بهش گیر ندی اون کارت نداره و کلی نفرینم میکنه که از قصد واسه عذاب دادنش صدای داداشمو درمیارم راستش ازین نفرین هاش خیلی میترسم یه بار یکی بهم گفت مامانت نباید اینقدر نفرینت کنه چون حتی همینجوری هم بالاخره یا به تو برمیگرده یا به خودش. الان کنکور دارم یکسال صبر کردم رشته خوب قبول شم ولی دوستام میگن هرچی شد انتخاب رشته کن راست میگن دیگه طاقت تنهایی درس خوندنو ندارم از طرفی خودمو مسخره کردم اگه انتخاب رشته کنم با این وضع درس خوندن همون پارسال این کارو میکردم یکسال صبر کردم رتبه م بهتر شه اوضاعم بدترم شد این فکر دیوونم میکنه.
 الان بخاطر مادرم یک ماهه درسو کنار گذاشتم آزمون نرفتم یکی اینجا گفت اگه کار هم کنی نهایتش 5 ساعته بعدش درس بخون شروع کردم به خوندن اوضاع بدتر شد مامانم مریض شد اما الانم که خوب شده توقع داره همون کارایی رو که مریض بود انجام بدم الان بین کنکور و رضایت مادرم دومی رو انتخاب کردم ولی از تو دارم داغون میشم بخدا هیشکی به آرزوهای من و این 4ماه حساس فکر نمیکنه بخوام یه ذره در این باره با مامانم صحبت کنم گریه میکنه! یا نفرین! خاله م میگه اشکال نداره تو کارای مامانتو بکن خدا تو درسات کمکت میکنه میگم خب چجوری مگه بدون حمایت خانواده و یک ذره درس خوندن میشه کسی پزشک بشه؟ خدا همه تست هارو جواب میده بجام وقتی هیچی از درسا حالیم نیست و نخوندم؟ خیلی هاشو داره یادم میره. خسته شدم من دختری نیستم که فقط بخوام برم خونه شوهر بخدا من داغون میشم وقتی میبینم میتونم رشته خوب قبول شم و لایقشم ولی کسی هوامو نداره اگرم جای خوب قبول نشم جلو غریبه و آشنا ضایع میکنن منو و سرکوفت بقیه رو بهم میزنه مامانم حتی بهم اعتماد نداره انقدر تو خونه زحمتشو میکشم هیچ کدوم از بچه هاش تا این حد براش کار نکردن انقدر حواسم هست به اینکه دل نازک شده و آرومتر باهاش حرف بزنم ولی هرروز باهام دعوا میکنه من اگه روزی 4ساعتم واسه درس داشته باشم انقدر حالمو خراب میکنه هیچ اعصابی برای درس نمی مونه مثلا چند وقت پیش خواهرم پول واسه مامانم فرستاد همین امروز رفتم عابربانکمو ببرم موجودی بگیرم سرراه چون گوشیم خاموش بود انقدر باهام دعوا کرد که پولای من توشه چرا ببری؟ هرطور بود گفت نبر گمش میکنی نبردم و بهش با خوبی توضیح دادم بخدا اینم گم بشه فدا سرت پول تو حسابمه پولت گم که نمیشه میگه پس میخواستی گمش کنی؟ هرچی میگم من که دزد نیستم صبح تا شب واست کار میکنم یه ذره اعتماد بهم نداری خوبه دخترتم کلی جیغ کشید و گریه کرد که خدا کنه به درد من گرفتارشی اون وقت می فهمی و منو زجر نمیدی منم از ترس ساکت شدم
تو هر بحث دیگه ای من میخوام براش توضیح بدم قضیه از چه قراره میگه نه نه ساکت نمی شینی خدا منو بکشه تو راحت شی خدایا به فریادم برس.
من بارها بخاطر تبعیض های مادرم فکر کردم بچه سرراهی ام گاهی به یقین میرسم آخه پسر دوسته ولی واسه دوتا خواهر دیگه م هم جونش در میره خواهرام ازدواج کردن و راه دورن واسه اونا هنوزم چیزی میخره بدون مناسبت و کنار میذاره یه بار نشده خرید میریم بگه واسه خودت چیزی نمیخوای؟ همش میگه فلان چیزو برای آبجیت بگیرم من میگم اینا بچه گونست زشته یا مثلا خوشگله بخر براش و خودمو نشون میدم اما انگار من نیستم منو نمی بینه این حسرتا خیلی زیادن......بعضی وقتا مثل خرید عید خودم با پررویی وقتی پول داشته باشه (پولاشو همیشه میده براش نگه دارم چون داداشم ازش میگیره یا خودش بی حساب خرج میکنه اما من حساب میگیرم و خیالش راحته) یه شالی کفشی چیزی کم کم میخرم و بهش میگم و راضی میشه وگرنه نزدیکای عید اصلا به رو خودش نمیاره که واسه تنها دخترش که کنارش مونده یه چیزی بخره من تو خونه پوسیدم یه هفته س جایی نرفتم بعد یه هفته 1ساعت و نیم رفتم خونه دوستم اینقدر مامانم دعوام کرد که اینا خودشون دلشون خوشه مادرش مریض نیست که ترو صدا میزنه بیای خونشون اینقدر دلم گرفته فقط به بیرون و هوای تازه احتیاج دارم که اونم ازم دریغ میکنه من یه دخترم با هزار تا آرزو نمیتونم دل مرده باشم و همش کنج خونه یا درحال کوزت بازی تو خونه
من میخوام شما یه راه بذارین جلو پام من چیکار کنم؟ خودم هیچ راهی به ذهنم نمیرسه گاهی وقتا حسرت میخورم چرا کسی نمیاد خواستگاریم زودتر برم از این خونه و یکی درکم کنه و بذاره به خواسته هام برسم و درس بخونم اما میدونم اینم یه رویاس خونه شوهر گرفتاری بیشتری دارم شاید اونم درکم نکنه و نذاره درس بخونم
 خدا شاهده حرفام صداقت محض بودن و درد دل. امیدوارم بجای سوتفاهم راهنمایییم کنید
آقای نجفی میشه خواهش کنم هرچه زودتر اینو پست کنید؟ خواهشا پستش کنید

آقا سینا:

من کجا هدفم این بود که جنگ و جدال جنستی راه بندازم؟

بعدم اگه شما زبون داری من اصلا حال و حوصله کل کل کردن ندارم که بخام بین دخترا و پسرا دعوا راه بندازم!

فکر کنم شما دیوار کوتاه تر از من تو این پست ندید که اومدید عصبانیت تونو سرمن خالی کردید.

بخاطر نمیارم حرف خاصی زده باشم که عصبانیتون کرده باشم اگه دقت کنید میبیند من تنها این نظر رو ندادم اکثر بچه ها هم همین نظر رو دادند که چرا دوستش اومده مسائل خصوصیشو پیش دوستش گفته؟!

شما سوال کننده ی پست آیا میشه  رو رازدار بودن خانما حساب کرد هستید .

اگه بابت نظر قبلیم بیانم خوب نبود و باعث شد که ناراحت بشید بنده ازتون معذرت خاهی میکنم ببخشیـــــــــــــــــــد .

موفق باشید .

ریحان جان حرف خیلی قشنگی زد

تموم قشنگی زندگی مشترک به محرمانه و خصوصی بودنشه

باهات موافقم دوسم ....:))

ولی اگه به اون پست دقت کنید میبینید سوال اینه که "چقدر میشه روی رازداری خانما حساب کرد"، نگفته بودم که "چرا خانما رازدار نیستن" پس حق بدین که قبول نکنم موضع گیری بشه علیه اون یا بخواد از اون استفاده دیگه ای بشه...

حالایه اشتباهی کرده دوستان به بزرگی خودتون ببخشیدش نزنیدش .اقای علی خیلی جالب بودنظرتون 

با اینکه کلا خوشبین میخوام باشم

مرد هم مردای قدیم که  غیرتو تعصب داشتن رو همسرشون و مسایل خصوصیشونو همه جا جار نمیزدن که تو بعضیا الان خشکیده

عاقا من به این سوال شک دارم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آخه چطور غیرت یه مرد قبول می کنه درباره پوشش زنش با رفیقش صحبت کنه؟ من که تو کتم نمیره!

آقا سینا: شرمندم کردید شما لطف دارید،خیلی ممنون. بله درسته میگید حق باشماست.... منم وقتی متن سوالشو خوندم هم شوکه شدم هم ناراحت پس این حقو میدم که هم شما هم بقیه بچه ها عصبانی بشید این سوال فقط و فقط برمیگرده به بی غیرتیه یه مرد و بی حیایی یه زن)دور از جون شما و بقیه دختر پسرای باغیرت و باحیا(زنش اینقده جلوش پوشش نداره که به جا اینکه شوهرش لذت ببره باعث شده که براش تکراری بشه و دلشو بزنه،براش مشکل درست کنه،مشکلشم هیچ آدمی نه مشاور نه هیچ کسه دیگه نمیتونسته حل کنه فقط دوستش بوده که میتونسته کمکش کنه این آقا هم اینقده ساده و....اومده خصوصی ترین مسائلشو پیش دوستش بیان کرده!!!هنوز موندم توش...خدا اون روزو نیاره که همچین همسری گیرم بیاد یه دقیقه هم نمیتونم تحملش کنم... خواهش میکنم اشکالی نداره . شما ببخشید.

هیچ مرد با غیرتی نمیره زندگی شخصیشو واسه هیچ احدی تعریف کنه.اونایی هم که میان اینجا اکثرا با غیرتن.پس یا این داستان دروغه یا طرف الکی گفته که سوال مربوط بهدوستمه.یه سریا خیلی راحت میان دروغ میگن.



نجفی جان حتما میخوای بپرسی از کجا میگم دروغه؟خوب برادر دروغ که شاخ و دم نداره.

سلام بابا چرا اینقدر گیرمی دید خوب بنده خدا باید مشکلش راازکی بپرسد یا به نظرشما نباید این مشکلات را بپرسدپس اگر اینگونه باشه پس افرادنبایدمشکلات جنسی وعاطفی ورفتاری را بپرسندچون همه این ها اسرارخانوادگی است یا شما گیردادیدکه چرا ازدوستش پرسیده خوب دربعضی ازمواقع افرادبا دوستشون خیلی راحت تر هستن تاپدرومادروخواهروبرادراین سخن شما وقتی صدق می کندکه شخصی بدون مشکل به عنوان تفنن این مسائل را مطرح کند

سلام من سوال کننده هستم و درباره نظراتتون نهایت تشکر را دارم ولی مخض اطلاع باید بگم که این سوال اصلا دروغ نیس و دوستم بوده چیکار کنم اومده با من درد و دل کرده من گوش دادم منو باش اومدم تو این سایت با بر و بچه های با حال این سایت در میون گذاشتم تا مشکل بنده خدا دوستم حل بشه شما که زدین تو ذوقم به جای اینکه جواب بدین تخریب کردین خوب یبارکی یگین جواب نمیدیم که بهتره آدم چند تا دوست مثل شما داشته باشه دیگه نیازی به دشمن نداره البته دوستم این نظراتو دید گفت بهتون بگم که من از زنم زده نشده ام

دوست شما اول باید یه فکری به حال غیرتش بکنه. خیلی بی غیرته که میاد به شما در مورد این مسایل حرف میزنه

دوستان دوستان بابا شما اصل ماجرا رو ول کردید چسبیدید به درست یا غلط بودن ماجرا یا چرا یه مرد میره خصوصی ترین حرفاشو به نامحرم میزنه ول کنید این حرفها رو این خودش یه سواله که ممکنه تو زندگی اینده همه ما پیش بیاد بیایید با نظراتمون ازش خوب برداشت کنیم و علکی مسئله رو از راه به در نبریم در کل خانمم نفسم عشقم قربون اون موهای لطیفت چشای خوشملت ابروهای کمونیت و......... هر جور البته خانم ایندم دوست داری تو خونه بچرخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ هر جور وجودت بهت گرما میده و راحتی قربون خانم ایندم برم موفق باشید

سلام.شما خیلی مشکوووووک میزنیا!!! نکنه یکی رو پیدا کردی ؟!! آخه زیادی قربون صدقه ش میرین!

توی احادیثی نوشته شده با زنان فلان دین حموم نرید چون اونچه که می بینن برا شوهراشون تعریف می کنن...
 البته ممکنه این حدیث برای اون موقع بوده باشه...
ولی این نشون میده که تا حد امکان باید نامحرم از مسائل شخصی خانم ها مطلع نشه...

به نازگل 20:
خوشحالم که خوشت اومد نازگل جونم

خداجون  نعمت رو  به  کیا  میدی ی ی  آخه ؟!!  (شکلک حسرت و غصه و عصبانیت لدفن)

دوست خویم!نه من کسی رو پیدا نکردم ولی از خدا خواستمش و دنبالشم من حرفهایی که میزنم همش از ته دلمه و برا خودم برنامه ها ی خوذم یا همون فانتزی های ذهنی خودمو دارم من اگ هم با این حرفام بی ادبی می کنم چشم دیگه کامنت نمیذارم ولی به خدا وندی خدا من نه پسری هستم که بخوام اینجا کسیو تحریک کنم با سوئ استفاده کنم از این محیط چی کار کنم احساسمه دوست دارم اگه زیاده روی میکنم بگید ببخشید زیاد حرف زدم برام دعا کنید

ممنونم دوستای خوبم نظر لطفتتون هست 

واقعا آدم از رفتارا و جوابای کاربرای این سایت شاخ درمیاره  توخیلی موارد دیدم که ب جای اینکه  جواب سوال  فرد رو بدن  گیر دادن به حاشیه ها و قضاوت کردن درمورد سوال کننده 

چه بی غیرته دوستت