اگر تنها از امید انتظار معجزه داری در اشتباهی ، امید باید با حرکت توام باشد
← صفحات شخصی کاربران (۲۳۴ مطلب مشابه)
- ۴۰۳۹ بازدید توسط ۲۵۹۱ نفر
- يكشنبه ۱۴ خرداد ۰۲ - ۲۲:۱۸
اگر تنها از امید انتظار معجزه داری در اشتباهی ، امید باید با حرکت توام باشد
سلام
مبارک باشه علی آقا
چقدر خوشحالم که شما صفحه شخصی زدید
سلام. ببخشید شما همونی هستید که همیشه می گفتید زن فقط وابسته شوهرش می شه و عاشقش نمی شه؟
خواستم بگم اگر خودتی، با این عقیده، بعد عاطفی یک رابطه رو کلا انکار کردی!
بعید می دونم وابستگی باعث ایجاد حس عاطفی بشه. وابستگی در بیشتر موارد یک اتفاق بده.
در ثانی، با وابسته نامیدن بانوان به شوهراشون داریم استقلال شخصیتی خانم ها رو زیر سوال می بریم!
مبارک باشه زودتر از اینها منتظر بودیم کاش آقای نجفی کل مطالبتون رو منسجم میکردن
سلام تبریک میگم
چند وقت پیش دنبال صفحه شخصی شما میگشتم دیدم نیست فکر کردم کلا منصرف شدین.
سلام
بااین صفحه من منتظر تغییر وتحول اساسی درخانواده برترم
صفحتون مبااااارک🥳
یک مکالمه خیالی بین یکی از اعضای طالبان و یک افعانستانی منتقد طالبان که سال ها در ایران زندگی کرده .
منتقد: آیا می دانید ایران چقدر در پزشکی پیشرفت کرده ودر اکثر نقاط ایران دسترسی به خدمات درمانی وجود دارد ؟
طالب :چه فایده وقتی غیرت مردانشان اجازه می دهد زنان پزشک و پرستار در بیمارستان ها به درمان مردان غریبه بپردازند .
منتقد :آیا می دانید در اکثر نقاط ایران اب آشامیدنی، برق و گاز موجود است .
طالب :چه فایده وقتی غیرت مردانشان اجازه می دهد زنان در ادارات کار کنند و حتی رئیس بانک و نماینده مجلس شوند .
منتقد :آیا می دانید اکثر نقاط ایران مدرسه و دانشگاه وجود دارد ؟
طالب :چه فایده وقتی غیرت مردانشان اجازه می دهد دخترانشان درس بخوانند و به دانشگاه بروند .
مننقد: آیا می دانید ایران چقدر افتخارات ورزشی در مسابقات جهانی و المپیک کسب کرده ؟
طالب :چه فایده وقتی زنانشان فوتبال بازی می کنند و داخل سرزمین های کفر در مسابقات رزمی شرکت می کنند .
از مکالمه بالا چه احساسی نسبت به عضو طالبانی پیدا می کنید .
به این خیلی منطقی می گویند مغالطه شاه ماهی قرمز .
داستان این مغالطه برمی گرده به داستان ماهیگیرانی که وسط کالای غیر قانونی شاه ماهی قرمز می گذاشتند به طوری که بوی آن چنان بد بوده که کالای قاچاق دیده نمی شده و بازرسان فقط به قاچاقچیان می گفتند هر چه زودتر از گذرگاه فاصله بگیرید .
استناد به یک تفاوت فرهنگی برای نفی یک تمدن (دقت کنید نفی با نقد فرق داره )به طوری که آن تفاوت حساسیت زیادی رو برانگیخته می کنه همان مغالطه شاه ماهی قرمز .
**** ** ****** *** **** ***** **** **** ** ****** ****** ** **** **** ****** *********** ** *** *** **** ****** **** ** **** *
سلام اقای اسکیزوئید
تبریک برای صفحه
یه سوال داشتم که اگر راهنماییم کنید ممنون میشم
من ازمون سایکوپاتی اگر به خودم سخت بگیرم تو جواب دادن ۲۵ میارم که ازمون گفته بالای ۳۰ بیمار گونه میشه
ولی اگر به خودم سخت نگیرم ۳۶ میشه
ترس و اضطراب و این چیزا روهم احساس میکنم ، هرچند که نسبت به بقیه جامعه کنترلم بیشتره
میشه راهنمایی کنید ببینم چطور باید درست ازمون بدم چون مثلا درمورد همدلی و دلسوزی من خانواده خودم یا یک فرد معمولی جامعه رو در نظر بگیرم زمین تا اسمون فرق میکنه پاسخ
و برا پیشرفت شخصی پیشنهادی دارید اگر سایکوپات فرض کنیم؟
غیر از پادکست دکتر مکری خرد جامعه ستیزان چیز جذاب دیگه ای میتونید بهم پیشنهاد کنید گوش بدم؟
به قان قان قااان
به نظرم توی پست عادی شدن جسم زن باید به این سمت برید که بفهمید طرف مقابلتون درباره مردها چه فکری می کنه مردها موجوداتی هستند وقتی زنی باعث ترشح دوپامین میشه تا باهاش رابطه جنسی برقرار نکنند و با پرولاکتین تسکین پیدا کنند مغزشان آسیب می بینه .این هیولا ساختن از مرد با تبیین کولیج افکت تکمیل می شه چون مخاطب عام رابطه جنسی رو از رابطه عاطفی تفکیک می کنه .
باید
به من
خوشحال میشم بتونم از شما بیاموزم .
به پرینازم
منم خوشحالم که هنوز نام کاربریتون رو می بینم .
به Rasta
خودم هم احساس کردم که نظراتم به نوعی به هم لینک هستند و نیاز به یک انسجام در یک صفحه شخصی دارند .
به اسکیزویید
یادم نمیاد چنین چیزی گفته باشم ولی اگر فرد مد نظرتان را پیدا کردید درباره واژه استقلال شخصیتی ، بعد عاطفی و وابستگی حتما مراد خودتان را مشخص کنید و به یک تعریف واحد برسید تا بحثتان بهتر پیش برود .
به فلانی
ممنونم .
منصرف نشده بودم در پیگیری صفحه شخصی کمی سستی کردم .
به سلام
من هم به تغییر و تحول امیدوارم. با اینکه خیلی از کاربرانی که می توانستند در این تحول کنارمان باشند دیگر نیستند.
آقای اسکیزوئید یه پیشنهاد داشتم، این روزا خیلی بحث نر بودن و مرد بودن و آلفا بودن و اندرو تیت و... تو بعضی از جاهای اینترنت خصوصا غرب داغ شده. ولی واقعا مرد بودن به چیه؟ جالب میشه هر موقع تمایل داشتید درباره این موضوع هم مطلب بذارید
سلام اقای اسکیزویید.
با توجه به کامنت هاتون من متوجه شدم مطالعات روانشناسی بالایی دازید
از انجا که خودتون اقا هستید و تجربه اقایان اطراف تون من از تون یک سوالی داشتم در مورد علاقه یک پسر به دختر.
ممنون میشم نظر شخصی تون بگین
من و طرف مقابلم هردوبالای سی هستیم
و هیچکدوم خجالتی و ذرونگرا و کم حرف نیستییم چون
به علت شغل مون فن بیان و اعتماذ ب نفس و موقعیتی که داریم در محیط مختلط هستیم و ارتباط و حضور با ارباب زجوع جنس مخالف کاملل عاذی باعث شده اینجور باشیم. و
اینکه ایشون مسول بخش هم هستن و کاملا مسلط و سخنران در جلسات و فلان و.... کلا ادم اجتماعی و با اعتنا. بنفسی هستن...
اما یک. مدت هست که من احساس میکنم ایشون هنگام ارتبلط و روبرو شدن با من دستپاچه و. مضطرب میشن
مثلا برای یک کار اداری که زنگ زذم) تو صحبت هاشون
دوبار سوتی ذادن و یکبارم یک. جمله رو چندبار تکرار کردن
بعذ از سلام هم صداشون صاف کردن (خس کردم صداش اول می لرزیذ)
کلا عین یک ادم گیج و سر به هوا. هست در هنگام روبرو شدن با من
) واون ادم همیشگی نیست
وقتی حضوری رفتم پیش شون برای همون کار اداری (چون لیشون باید کارو انجام میداد پشت سیستم ومن باید منتظز می موندم)
خیلی خجالت میکشید وصورتش یکم قرمز شده بود
صدای ایشون ذر حالت نرمال خشن و بلند هست ولی اون روز خیلی اروم و یواش حرف نیزد
چهره اش هم مظلوم شده بوددغین پسر یچه ها
واقعیتش من اهل اینکه زل بزنم و خیره بشم ب اقایون نیستم
خودم ادم مقیدی هستم ودر چارچوب فعالیت دارم با جنس مخللف
اون روزم ک پیش شون بودم سرم رو. تو گوشی کردم ک ایشون راحت باشن تا نامه اماده بشه
ولی
موقعی که نامه رو تحویل گرفتم اصلا نگاهشون نکردم ولی ایشوون
اصلا نتونست مخاطب قرارم بده
و بعذ مکث طولانی و قورت داذن اب دهنش گفت خانم فلانی نامه تون اماده است!
بعد چند ماه پیش هم. من یک کار اداری داشتم. که تقرییا روالش طوریه که از زمانی که درخواست میدی تا انجام بشه (چون ازجاعاتش ب استان وتهران و.. هست کلا کار طولانیه ) 9 ماه طول میکشه.
و این برای همه هست
. اما ایشون کار منو یک ماهه انجام داد
وتاریخ درخواست من رو 9وماه قبلش زده بود.
(در صورتی که من تازه یک ماه بود شفاها درخواست داده بودم)
و ایشونم گفته بودن ب من 9 ماه طول میکشه
بعذ که بعشون. گفتم. چَطور ایتقد سریع اماده شد. گفتن سریع نبود و چندتا چیز اداری سرهم کرذن که مشخص بود الکیع. و منطقی نبود
من ب اون نامه نیاز داشتم در مخل کارم برای ارتقا شغلی و دیر اقذام کردم یغنی نمیدننستم حداقل 9 ماه طول میکشه اما ایشون کاری کرد کارم راه بیفته
اما هنوز گیجم چطور اونکارو برام انجام داد اینقد سریع (البتهدایشون پارتی و. سفارش واینا زیاد داره)
دیگه اینکه تو جلسه بودیم من چونه ام رو خاروندم....
نگاهم ب ایشون (چون ضربردی من نشسته بودن و زاویه دیذ اینجوری بود)
گره خورد دیذم ایشونم چونه اش رو. داره میخارونه
و زیر چشمی منو نگاهدمیکنه
شاید خنده دار باشه ولی تو جمع خیبلیزضایع بود
دیگه اینکه اون چندماه پیش دم در راهرو نزدیک بود برخورد فیزیکی کنیم. تقصیر ایشون بود بد وایستاده بود دم در اتاق رئیس. پشت سر من.
االبته خداروشکر طوری نشد ولی خیلی مماس شدیم و. منم اون روز خیلی هول ودستپاچه شدم وخجالت کشیدم.
عذرخواهی رو گفتم ولی اینقد یواش گفتم. فک کنم نشنید. ایشونم داشت عذرخواهی میکزد ک من اومدم بیروت.
بیرون
طوری بود ک یک مدت کلا خجالت میکشیدیم ازهم.
اما الان طبیعیه همه چی
ب جز اینک همش دستپاچه است و فک کنم همکاران بو بردن
بعذد از اون
برخوردمون انگشتر دست راستش کرده
از لین انگشترای مذهبی طور
و تو حلسه هم باهاش ور میرفت
و منو نگاه میکرد
ایشون ادم غیر مذهبی نیستن ولی اهل زیارت وذعا و مسجد و اینا هستن ولی خیلی ظاهر مذهبی ندارن.. وبسبار اجتماعی و برونگرا با خانم ها هستن
الان
من کلا هنگ هستم
نمیخوام اینارو دلیل بر چی. خاصی بدونم
میخوام عاقلاانه رفتار کنم و میکنم میخوام
نرمالذباشم و ب روی خودم نیارم ولی حرکاات ایشون
باعث تعجبم شده
گاهی وقتا هم خودمو میزنم به ندیذن و نشنیدندایشون
واینکه می ترسم کسی شک کنه سر هیچ و پوچ.
راستی یکبارم جلو منشی ریسس
یک حرکتی کرد و یکچیزی اورد ب طرفم درحینی که منو عمیق نگاه میکرد خنده موذیانه ای کرد تاحللا اینجوری خنده معنی دار به خانم ها نکرده بود من دفعه اول بود خنده اینجوری میدمدم ازشون (میخولستداذیت کنه و شوخی)
!کلا بحث اون روز شوخی کاری بود)
دزصورتی که با بقیه خانمها اینجوری شوخی نمیکنه.
بذنطرتون هدف خاصی داره؟
و اینکه ممکنه کسیو داشته باشه و رل یا نامزذ داشته بلشه
و منو زنگ تفریح کنه؟
چون دیدم برخی اقایون تا روزای قبل عروسی شون با دخترا اطرافشون تیک میزنن ووتوجه میکنن
تحلیل شما چیه؟
سلام
خیلیها از راه اندازی صفحه شخصی شما خوشحال شدن.من تازه با خانواده برتر آشنا شدم و دلیل خوشحالی دوستان منم کنجکاو کرد که دلیل خوشحالیشون رو بپرسم.لطفا پاسخ بدید
ایشون قبلا در پست های مختلف درباره مسائل روانشناسی و جامعه شناسی و شخصیت شناسی و فلسفی و.. نظر میذاشتن یه سری پست هم گذاشتن قبلا که اگه سرچ بکنید میتونید بخونید. جالبن
آقای اسکیزویید
به نکته خوبی اشاره کردید و درست هم هست الان که نظرات اون پست رو مرور میکنم نگاه خاصی به مرد دارن گویا بعضی جنس مرد رو موجودی فرض کردند که به چیزی جز رابطه جنسی فکر نمیکنه و این رابطه جنسی هم همیشه از نوع انحراف گونه اش هست
در مورد کولیج افکت هم فقط در توضیح تنوع طلبی و "علت اتوماتیک اعتیاد به پورنوگرافی" اشاره کردم و جالب اینجاست که فقط در مردان نیست تو زنان هم دیده میشه و اینجاست که می تونه موجب آسیب بشه!
حالا نظر شما چیه؟
موی سر زنان باعث بروز ناهنجاری های جنسی در مردان میشه و انحرافات اخلاقی رو موجب مبشه؟
من حس میکنم خشم ناشی از سرکوب ها بیشتر می تونه باعث بروز رفتارهای افراطی و انحراف گونه بشه تا آزادیه موی سر
اون مباحثه خیالی طالبان هم جالب بود همچین مغالطه ای هم داخل انجام میشه فکر کنم این نوع از غیرت و مغلطه ی حول محورش مربوط به کنترل باشه اینکه زن و نمودش در جامعه باید تحت کنترل مرد(یا عده ای) باشه و اگه اختیاری از خودش در جامعه ارائه بده نشونه دهنده تضعیف پایه های کنترل گریه پس اینجاست که انگ بی غیرتی به جامعه ای زده میشه
سلام
اعتراف میکنم حالم بد بود داشتم گریه میکردم ، گفتم برم وب
این صفحه رو دیدم خوشحال شدم
همیشه دلم میخواست بابت زندانیان باور و عشق ویرانگر ازتون تشکر کنم ، اما یه مدت کلا وب نیومدم
اون کتاب زندگی منو عوض کرد
آرکیتایپ و اینا رو از قبل بلد بودم ، اما ارتباط با کودک درون رو نه
تو این مدت روانکاو هم رفتم ، گفت ک تو شخصیتت چه پیشرفتی داشتی ، از بودن به شدن تبدیل شدی
منم گفتم کتابایی ک شما گفتین رو خوندم ، چقدر تعجب کرد که گفتم خود شما با کتاب اسکیزویید رو از بین بردین
گفت تو اون وب چه خبره مگه ، که شماها اونقدر عجیبین
آقای اسکیزویید
جدیدا متوجه شدم یه مشکلی دارم ، قبلا فکر نمیکردم مشکل بوده باشه ، اما الان کلا فکر میکنم مشکله
زمان تو ذهنم نمیگذره
مثلا اصلا نمیدونم چند روز پیش مثلا یادداشت نوشتم ، هر چند بقیه بگن یادداشتا رو چند روز پیش نوشتیما
یا
مثلا از یه ارتباط ۹ ماه میگذره ، هنوز تو ذهن من زنده است ، انگار اصلا نگذشته ، در حالی که فرد مقابل کلا یادش هم نمونده ، چون گذر زمان رو حس کرده
یا یه مثال واضح تر بزنم
دو سه ساله وب نیومدم
اما انگار همش اینجا بودم ، انگار نگذشته زمان
نمیدونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه
انگار تو ذهنم زندگی میکنم ، و چون اتفاقات تو ذهنم زنده ان ، متوجه گذر زمان نمیشم ، نمیدونم زندگی در ذهن و نفهمیدن گذر زمان به هم مرتبطن اصلا یا نه ، ولی دلیل این اتفاق چی میتونه باشه ؟
و سوال دومم اینه ک
حس میکنم در زمان درست واقعیات رو نمیبینم
فقط در یه شبح مه گونه گم میشم
مثلا کسی پیشنهاد بده
و بعد از یه سال من بفهمم که شاید بهش علاقه داشتم
یک سال تو ذهن من نگذشته ، انگار همین دیروز بوده
یعنی برداداشتم از آدم ها و رویدادها در زمان حال و حتی گاها تا یک سال یا سالها پر از اوهامِ
بعد ساعت از ۲۴ که گذشت ، به خودم میام
میگم عه فلانی این خصلت رو داشتا
اونقدرم بد نبودا
چه آدم خوبی بودا
یا چقدر دوستم داشتا
یا برعکس آدم های بد رو خوب ببینم
و دیر بیدار شم
خیلی دیر
اونقدر دیر که زمان رفته
برای این دو تا سوال چرایی و راه حل برطرف کردنشون رو اگه میشه بگید
ممنون
من هر وقت اینطور سوال پرسیدم یه دعوایی راه مینداختن
امیدوارم بتونم الان جوابمو بگیرم
وقتی یک تمدن (مثل همین تمدن طالبانی) برای شخصی قابل پذیرش نباشه، طبیعتا اون فرد اون تمدن رو نفی می کنه.
فقط افرادی با ذهنیت طالبانی می تونن این تمدن رو بپذیرن!
آیا خود شما تمدن طالبانی رو قابل پذیرش می دونید؟ اگر پاسختون خیر هست پس شما هم اون رو نفی می کنید.
نقد در زمانی هست که یک فرد اندکی از یک چیز رو بپذیره و در خصوص بقیه چیزهایی که درباره اون نمی پذیره پیشنهادات نقادانه ای بده تا در مسیر بهتر شدنش تلاش بشه. اما اگر هیچ چیزی رو نپذیره طبیعتا نمی تونه نقدش کنه. بلکه فقط نفی می تونه باشه
اصلا اگر نفی نباشه، آیا دیکتاتوری هایی که به هیچ صراطی مستقیم نیستن از بین می رن و جاشون رو به دموکراسی می دن؟
همین بیرون ریختن مردم برای اعتراض حالا در هر کجای جهان که رخ بده، نشانه نفی هست. چون خیلی وقته که اون حکومت دیگه نقدپذیر نیست و با نقد هم درست نمی شه.
آیا به طور مثال اگر یان ایلیسکو و مردم رومانی حکومت دیکتاتوری چائوشسکو رو نفی نمی کردن موفق به پایه ریزی دموکراسی می شدن؟
به اریوبرزن
قبل از پرداختن به بحث سایکوپات می خواهم یک تعریف ساده از انجام فعل اخلاقی از نقطه نظر تکامل انجام بدم .
انجام یک فعل اخلاقی صرف کردن منابع مالی ،جسمی یا حتی زمانی برای رساندن کمک به هم نوع با این امید که روزی همنوع شما خوبی شما رو جبران خواهد کرد .
از آن جایی که تکامل خیلی اقتصادی عمل می کنه باعث می شه که ما انجام فعل اخلاقی خود را برجسته تر کنیم زیرا خود را مستحق تر می یابیم برای استفاده از منافع دیگران .
شاید این اصطلاح بشکنه این دست که نمک نداره خود نوعی سوگیری شناختی باشه که ما خوبی هایی که به دیگران می کنیم را بسیار برجسته تر از بدی ها می یابیم .
به نظر میاد این خودشیفتگی اخلاقی ما باعث بشه نتوانیم سایکوپات بودن خود را به راحتی تشخیص دهیم .
یک عصب شناسی سر کلاس اقدام به گرفتن mri از دانشجویان می کنه و متوجه حضور یک سایکوپات سرکلاس میشه وقتی به این جمع بندی می رسه که باید دست به افشاء هویت فرد سایکوپات بزنه در کمال ناباوری متوجه می شه اون فرد خودشه .(اسم عصب شناس اگر به خاطرم اومد می گم)
اما درباره مسئله همدلی،می توانید پادکست تناقض قدرت را گوش دهید .در آنجا درباره نحوه قضاوت انسان دو مدل را ارائه می دهد .
ذات گرایانه: یعنی شما یک ذاتی دارید که هرجا می روید رفتار شما بر اساس آن ذات انجام می گیرد .
محیط گرایانه :یعنی رفتار شما عکس العملی به شرایط محیطی تان است و هر کس جای شما باشد مرتکب ی ان رفتار می شود
اگر این دو نوع قضاوت را در یک طیف قرار دهید هرچه به سمت بالای هرم قدرت در جامعه می روید قصاوت شما ذات گرایانه و هر چه پایین تر می آیید قضاوت تآن محیط گرایانه تر می شود .
تمرین قضاوت محیط گرایانه به شما کمک می کند بهتر با دیگران احساس همدلی کنید .
یک پستی بود در رابطه با خانم های تن فروش پشت ویترین خیلی راحت با یک قضاوت ذات گرایانه رفتار آن افراد را به یک ویژگی ذاتی یعنی تن پرور بودن تقلیل دادید .
اما دنبال یک پادکست تخصصی تر بودید خودم گوش نکردم شما گوش کن و اگر خوب بود به من هم پیشنهاد بده گوش کنم .
جرم شناسی مدرن در سایه علم عصب روان شناسی از دکتر کیوان یحیایی
سلام تبریک ،🌸🌸
یه موضوعی تو ذهنم خیلی وقته هست میخواستم ببینم درسته یانه از دیدگاه روانشناسی
چرا بعضی مردان گرایش پیدا میکنند به زنها پست
زنها که گذشته اخلاقی پاکی ندارند با خیلیا رابطه داشتن
و اخلاق رفتاری هم همین طور
اصطلاحا دختر بد هستند
علتش به اون مرد برمیگردد چون خودش پست و کم می ببینه دنبال همچنین زنیه چون میگه لیاقت من همینه دیگه
با دختر خوب نمی تونن
البته تو ظاهر این جور مردان فردین بازی درمیارن میگن این دختر فقط منو داشت
دلسوزی دارن .
ممکن این مردان ظاهر و موقعیت بالایی هم داشته باشند اما در کمال ناباوری دست به انتخاب عجیبی میزنند
تو روانشناسی این گرایش توجیهی داره یا نه
چرا دختر خوب و قوی می ببین انگار از اون دختر ترس دارن
فرار میکنند
ممنونم میشم جواب بدین
سلام اقای اسکیزوئید
دو سه سال پیش که خیلی بیشتر میومدم خانواده برتر همیشه وقتی به نظرات شما میرسیدم با دقت و چند بار میخوندم.
یه سوالی دارم ازتون
من دانشجو هستم و چند ماهی میشه عقد کردم ولی همسرم میگه نمیخوام ادامه تحصیل بدی و انصراف بده، باید چی کار کنم به نظرتون چی تو مغزش میگذره
ادامه تحصیل برای من خیلی مهمه واقعا
سلام اسکیزوئید عزیز
از اون جایی که اطلاعاتتون خیلی بیشتر از من هست تو این زمینه
ممنون میشم کمکم کنین
۱. فکر میکنید چه نوع شغلی مناسب یک شخصیت intp یا intj هست (درصد j و p من ۶ درصد اختلاف داشتن )
۲. تو یکی از نظراتتون گفته بودید تیپ mbti تغییر نمیکنه ولی دو آیتم از تست من طی این دو سال تغییر پیدا کرده و از istj تبدیل به intp شدم ، به نظرتون آیا برای پیدا کردن mbti حقیقی خودمون به دوران کودکی رجوع کنیم؟
۳. من دوست صمیمی دارم که از بسیاری از گرایشات شبیه هم هستیم ولی جواب تست mbti اون ENFJ در اومده و این واقعا من رو به حیرت فرو برده ، از این جهت که چطور پس باهم این همه مدت سازگاری داشتیم !
۴. فکر میکنین تو مسئله ازدواج چه تیپی مناسب من میتونه باشه ؟
سلام
پادکست تناقض قدرت رو فعلا گوش دادم
جذاب بود خیلی ممنون⚘
ولی ن ذات گرایانه ن محیط گرایانه هیچکدوم رو به تنهایی قبول ندارم، ذات ۶۰ محیط ۴۰ اینطوری به نظرم نزدیکه،اون ۶۰ هم یک استعداده که تو محیط های مختلف میتونه خوب یا بد بکار گرفته بشه
______
همون زنان تن فروش روهم این ویژگی رو ذاتی نمیبینم اما بالاخره به این نقطه تنبلی و تن فروشی رسیدن
قضاوت و تعیین جایگاه کار خداست اما برای حفظ جامعه قاطعیت لازمه
قضاوت صرفا ذات گرایانه بنظرم از راحت طلبی ناشی بشه،غریزی بجای صرف وقت برای درک بقیه با یک قضاوت خودشون رو راحت میکنن
کاملا محیطی که باعث بشه تردید زمین گیرت کنه هم به اندازه کاملا ذاتی سمی
__________
همدلی دارم اما کاملا به انتخاب خودم خاموش روشن میشه،جالبه یچیزیم متوجه شده بودم اینکه اگر همدلیم رو روشن کنم معمولا قوی تر از بقیس، و یطورایی کم کم باعث کنترل نرم میشه،و خاموشش هم کنم باعث تعجب از حجم سنگدلی و ترس میشه
این شیفت شدن حتی برا خودمم جالبه مثل چانه زنی از پایین فشار از بالا میمونه
چون تحت کنترل خودمه خیلی وقتا هم خاموشه،خاموش بودنشم سنگدلانه تر از بقیس نمیدونم از نوع بقیس یا نه
فکر کنم اخرش باید برم mri بدم
_____
درباره پادکست تناقض قدرت
خیلی جالب بود ولی نسبت به ماکیاولی کم لطفی کرده بود،بنظر من یه طورایی تکمیل کننده ماکیاولی بود،توضیحی بود بر ایجاد قدرت و یه تذکر برای اگاهی به وقت قدرت،حتی همش رو میشه زیر مجموعه اون اصل که میگه خودت رو خوشنام نگه دار قرار داد
ولی هیچ بازویی بدون تعادل درست عمل نمیکنه اشتیاق و ترس هر دو لازمن
از وقتی که گذاشتید ممنون⚘
پادکست دوم رو سرچ کردم اما پیدا نشد اگر دقیق تر بهم بگید ممنون میشم
به من
سلام
یادمه وقتی اولین بار با اصطلاح نر آلفا آشنا شدم تو یه وبلاگی بود متاثر از کتاب گلوله های جادویی از رولو توماسی (اگر اشتباه نکنم)
نر آلفا از نظر شخصیتی ذیل کلاستر b کتاب dsm5قرار می گیره و هیکلی بودن ،صدای کلفت، سلطه طلبی، حاضر جوابی و خشن بودن ویژگی های عمومی که براش تعریف می شود .
وقتی اجداد هوموساپینس ما برای سالیان دراز در قالب قبایل گردآورنده شکارچی زندگی می کردند این نرهای الفا بودند که شکارچیان متبحری بودند و از قبیله در مقابل حمله حیوانات وحشی دفاع می کردند .و جنگ اوران خوبی بودند.
البته هر چه بدن مرد mhc های بهتری داشته باشد دیرتر به سرکوب ترشح هورمون تستوسترون اقدام می کند .پس هرچه صفات ثانویه ناشی از هورمون تستوسترون بیشتر در مردی نمود داشته باشه ژن های مقاوم به بیماری ها رو داره که به آن مرد الفا، می گویند.
اما نکته ای که درباره انتخاب زوج توسط خانم ها وجود داره مربوط می شه به سیکل قاعدگی .به طوری که نرهای الفا فقط تو اواسط سیکل قاعدگی جذاب هستند و در اواخر و اوایل سیکل این مردان رومانتیک ،مهربان با چهره زنانه تر هستند که جذاب ترند .در اواسط سیکل قاعدگی تخمک آزاد می شود پس شانس بچه دار شدن و گرفتن ژن های نر آلفا بیشتر می شود.
نکته اینجاست که نر آلفا خائن و بی وفا تشریف داره پس اینجا سازوکاری وجود داره که نرهای بتا که وفادارتر هستند بتوانند زن خود را به نسل بعد منتقل کنند .و آن ماندن در کنار زن و نگهداری از بچه هاست
اما چه چیزی باعث می شود این کلاس ها پر طرفدار و پربازده شود .
اصولا خانم ها در اواسط سیکل قاعدگی خوشبین تر هستند و راحت تر مردها رو پذیرش می کنند پس نرهای الفا شانس بیشتری پیدا می کنند .
مسئله دوم مغالطه هزینه انجام شده توسط خانم هاست .وقتی مورد سء استفاده این مردها قرار می گیرند همچنان ادامه می دهند .
اصولا هیچ مردی نمی تواند هر انچه یک زن می خواهد را به او بدهد.
اون پستی که خانم دانشجوی پزشکی نوشته بود شوهر خیلی مهربونی دارم ولی قد همسرم از من کوتاه تر و مادرم می که جدا شو .در واقع مادران هوموساپینش در اواسط سیکل قاعدگی از چند صد هزار سال قبل از طریق کدهایی که ژنتیک ما را به تجربیات آن ها وصل می کنه وسوسه طلاق را به جانش می انداختند فشار تکامل حتی با دانشجوی پزشکی هم شوخی ندارد .
اما مرد کیست ؟
من فکر می کنم این سوال تون پاسخ مشخصی نداره چه مردی که می تواند پدر بیولوزیکی خوبی باشه چه مردی که پدر حامی خوبی باشه می توانند واژه مرد را به با تمام تضاد هاشون تعریف کنند .
سلام وقتتون بخیر
یه درخواستی از شما دارم
من میخوام یه برنامه قرآنی در وبلاگم شروع کنم
این برنامه ۵۵۵ روزست میشه روزانه حدودا ۱۰ آیه
مطالعمون به صورت گروهی انجام میشه و نکته ی مهم اینه که درباره اون آیه های خوانده شده در آن روز به بحث میپردازیم و هرشخصی نظر خودش رو میگه
دلیل دعوتم از شما اینه که من به یک شخصیت علمی با زاویه دید شما برای این کارم که جنبه ی تحقیقیش به جنبه ی معنویش غالبه احتیاج دارم
درخواستی که از شما دارم اینه که شما هم در این برنامه گروهی شرکت کنید و نظرتون رو درباره آیات اون روز بگید حتی اگر شبهه ای هست بگید چون جنبه ی تحقیقی داره
حالا میخوام یه پست بزارم و همه رو دعوت کنم
خواهشی که از شما دارم اینه که درخواست منو قبول کنید
نحوه اجرا که به آقای محمد هم گفتم
میخوام درکنار هر سیاق یا رکوع یا موضوع منسجمی که اون روز مطالعه میکنم، دربارش بحث کنم (در وبلاگم)
برنامه من ۵۵۵ روزست
حدوده روزانه ده آیه
روزانه حداقل ۱ کامنت گذاشتن درباره اون بحث ها وقت زیادی ازتون نمیگیره
نظرتون چیه علی آقا؟
لطفا روی منو زمین نندازید
سلام اقای اسکیزوئید
من یه سوالی داشتم فردی با ویژگیهای ترکیبی هم در این گروهها جای میگیره؟ مثلا مرد الفای وفادار و مهربون هم وجود داره؟! یا کلا جمع اضداده و نمیشه؟
و اینکه در خانمها هم چیزی به عنوان الفا و بتا به این شکل وجود داره؟
و اینکه مرد و زن الفا و بتا هر کدوم بیشتر جذب کدوم دسته میشن
ببخشید سه تا سوال شد
به دختر آفتاب
قبل از اینکه نظرم رو اعلام کنم .نیاز توضیح یک مسئله رو می بینم .
چند وقت پیش در یک پستی فردی با ارائه یک سری آمار به این نتیجه رسید که خانم ها هرچه تحصیلکرده تر می شوند تمایل به بی حجابی پیدا می کنند ؟
البته پاسخ درست رو از نظر من خانم کوهسار داده بودند ولی دلیل اینکه این پاسخ چرا درستِ مهم تر .
بی حجابی و دانشگاه رفتن هر دو معلول یک علت دیگر هستند و نمی توانند با یکدیگر رابطه علت و معلولی برقرار کنند .
مارکس میگه اقتصاد زیر بناست.من این جمله رو اینگونه می فهمم که نحوه تامین نیاز ما عقاید و فرهنگ و رفتار و اخلاقیات ما رو تنظیم می کنه .
در گذشته نیازهای ما توسط افراد قبیله تامین می شده یعنی شما وقتی پول نیاز داشتی از افراد خانواده قرض می کردی .یا وقتی دزد میومد به خانه ات همسایه ها به دادت می رسیدند .حتی برای حل اختلافات می روید پیش ریش سفید فامیل .
در قبیله شما برای اینکه بتوانید نیازهایتان را برطرف کنید مجبورید پایبند به یک فرهنگ و اخلاقیات درون گروهی مشترک باشید .
اما امروز شما وقتی پول می خواهید می روید بانک وام می گیرید. وقتی دزد میاد زنگ می زنید ۱۱۰ و وقتی با کسی اختلاف پیدا می کنید می روید دادسرا .
فرض چند خواهر دو برادر ارث یکی از برادرانشان را نمی دهند چون او اهل میگساری هست .این استدلال شاید نزد ریش سفید فامیل جواب بدهد ولی قاضی که تو دادسرا نشسته چی ؟
در فرهنگ قبیله گی برای حمایت ریش سفید یا میگساری نمی کنی و اگر کردی مخفیانه .ولی تو جامعه مدرن چی ؟
وقتی نیازهای شما توسط نهادهای مدرن تامین می شود .فرهنگ فردگرایانه یا لیبرال نیز شروع به رشد می کنه .
در واقع فرهنگ فردگرایانه یا لیبرال تا حدودی محصول نهاد های مدرنی اسا .که حکومت ایجاد می کنه .
به قول آقای غنی نژاد واژه لیبرال تو کشور ما تبدیل شده به فحش . علت همین ،ِ چون مقابل فرهنگ قبیله گرایی قرار می گیره .
یکی از تفاوت های کشورهای جهان سومی و پیشرفته در همین موضوع است که کشور های جهان اولی جامعه متکثر تر دارند یعنی فرهنگ تفاوت زیادی با یکدیگر دارد و کشورهای جهان سومی آدمها از نظر فرهنگی همه شبیه هم هستند .
پس بی حجابی و طی مدارج علمی توسط خانم ها هر دو بر می گردند به پدیده فردگرایی .
سوال اینجاست ما فرهنگمون قبیله گی یا مدرن .به نظر میاد در این مقوله باید تامل کرد.
معلم فیزیک ما تعریف می کرد که تو خونه نشسته بودم داشتم هندوانه شتری می کردم مادرم از در خونه اومد تو گفت دختر فلانی رو برات گرفتم .این مسئله نشان از تاثیر زیاد نهاد خانواده و خالی کردن قدرت فردی در مقابل اتوریته قبیله ست.
تو مسئله ازدواج قضیه کمی پیچیده میشه چون جوانان از نظر اقتصادی به خانواده وابستگی دارند .نه دختری از ۱۸ سالگی میتونه پول جهیزیه اش رو دربیاره و نه پسری بدون کمک خانواده میتونه زندگی تشکیل بده .
برسیم به سوال شما .
مشخصا شما نه تو کلانشهر هستید نه مرکز استان .پس فرهنگ قبیلگی کمی پر رنگ تر است نسبت به سایر نقاط .
اول نظرتون فرمودید هر دو برون گرا در یک محیط مختلط هستید به نظر، شما خواستید بگید که از نظر شخصیتی و فرهنگ هم کفو هستید .
با فرض درست بودن تشخیص شما ایشان به شما علاقه دارند ولی آیا خانواده ایشان با توجه به اینکه خود ایشان تم مذهبی دارند فرهنگ فردی شما (برونگرا در فضای مختلط )را می پذیرند.
این دسته سوالات در اینجا زیاد پرسیده می شود و من دلیل این نگاه دو قطبی را متوجه نمی شوم .پسری من را دوست دارد یا نیت خیر دارد و باید بیاید خواستگاری در غیر اینصورت نیت شوم دارد و قصد بازی با احساساتم.
به جای پرداختن به این دو قطبی ها سعی کنید ریشه های این تردید ها را بیابید
سلام
تصور من از صفحه شخصی شما صفحه ای بود که فقط خودتون میتونید توش پست بزارید و جالب ترین مطالب روانشناسی و فلسفی که تا حالا خوندین رو گلچین کنید و بنویسید
اما حالا فقط مجبورین به سوالات متفرقه جواب بدین و مطالب داره از موضوع اصلی به حاشیه میره
ای کاش میشد فقط خودتون پست بذارید یا دو تا صفحه شخصی ایجاد کنید
یکی برای کاربران که پیشنهاد و انتقاد و سوال شون رو بگن
یکی فقط مخصوص خودتون که بهترین و جالب ترین مطالب رو بگین
اقای اسکیزویید
خیلی ممنونم از باز خوردتان و کامنت تان.
ببخشید که خیلی شفاف بیوگرافی خودم وایشون رو بگم
ما هردوساکن در کلانشهر(مرکز استان) ولی محل کارمان شهرستان هست
از دو قومیت مختلف هستیم ولی
قومیت هردوی ما خالص طایفه ای طور نموند. و وصلت های زیادی با شهرهای دیگر انجام دادیم
هم خانواده و فامیل من هم خانواده وفامیل ایشان چند فرهنگی عستن.
یعنی ترکیب مذهبی و غیر مذهبی هستیم. مثلا ذر فامیل ما مرد غیر مذهبی هست همسرش هم غیر مذهبی وبیحجاب هست ولی خواهر همان اقا مذهبی هست! وچادر از سرش نمیفته
این از این که بگم مخیط خانواده و فامیل ما چکونه است
خودم هم ازنظر اعتقادی متوسط عستم و دوست و اطرافیانم غیر مذهبی.
واینکه علت اینکه من این سوال رو پرسیدم این بوذ که شما در پستی با تکیه بر مطالعات روانشناسی فرموذید اقایون وقتی ب دختری علاقمند میشوند رفتارهای احمقانه دارند (یک. چیزی تو همین مایه ها)
ایشون هم خیلی مذهبی نیستن ولی خوب شغلشان طوری هست که مرتبط هست وزیارت می روند
واینا.
من قبلا زیاد دیدم برخی اقایان قبل از عروسی هاشان باذبرخی دخترها تیک. میزنند
و میخواستم پست هم بذارم وبدونم دلیلش رو که چرا
یکی از دوستانم با همکارش در ارتباط بودو اون اقا تا قبل از عروسی اش بهش پیام میداد وابراز توجه میکرد
وبعدا که دوستم با ناراحتی رفته بود پیش مشاور
مشاور بهش گفته بود که اون اقا یک رابطه جدی زو پیش میبرده و هروقت دچار چالش میشده از شما به عنوان یک زنگ تفریح بین دو نیمه استفاده میکرده که انرژی بذاره و باز دوباره برگرده به رینگ اصلی
و چالش اصلی. (حالاذشایذ پست گذاشتم اونجا مفصل توضبح دادم )
ریشه تردیذم هم برمیگزده به این تجربه از اطرافیان وخودم
من خودمم قبلا موردی داشتم که پیامهای غیر ررسمی و شاعرانه میفزستاد ولی به دوماه نکشید تو صفحه اش گذاشت که عروسی کرده
دواقعا چرا؟.
میخوام بگم زیشه اینکه به ایشونم شک کزدم شاید تجربیات قببلی باشه
ولی سوال اصلیم این بود که چطور یک اقای با اعتماد بنفس و برونگرا واجتماعی و راحت با خانم ها
اینجوری دستپاچه وهول نیشه واینا....
بازم ممنونم پیشاپیش از اینکه وقت میگذارید.
به قان قان قاااان
انچه که من از کولیج افکت می فهمم نشان از پلی گامی بودن هوموساپینس هاست . کریستوفر رایان هم کولیج افکت را یکی از فکت های این موضوع قرار داده .
یک جایی تو نظرتون فرموده بودید باز می خواهید بگویید نه قبول نیست شما می خواهید لخت شوید .
شما یک تفکیکی بین کشف حجاب و کالاسازی س.ک.س توسط خانم ها قائل هستید .و به نظر من مرادتان از فساد دومی باشه .
کشف حجاب و اینکه چه پوششی مفسده ایجاد می کنه چه پوششی ایجاد نمی کنه مربوط میشه به عرف جامعه و هیچ عرفی فساد را نمی پذیرد کسی هم نمی تواند کاری کند چون فرهنگ را نمی توان مهندسی کرد .و عرفی که متاثر از نهاد مدرن است فردگرا و پلورال می شود .
دیدید آقای بیژن عبدالکریمی همیشه خطاب به مسئولان می گوید شما عقلانیت مدرن را متوجه نمی شود به خاطر همین صورت مسئله را نمی فهمید چون ذهنیت فلسفی در شما شکل نگرفته از اینجا ناشی می شود .
اما گزینه دوم که با شما همدل هستم فساد حاصل می شود ناشی از جامعه سرمایه داری است که می خواهد همه چیز حتی جسم انسان ها را کالا کند .و متاسفانه این فساد روز به روز بیشتر می شود .و ربطی به لجبازی و فشار حکومت ندارد .خیلی از همین افرادی که کالا سازی می کنند دابسمش سلام فرمانده می سازند و در انتخاب و راهپیمایی ها شرکت می کنند و با پرچم جمهوری اسلامی در جام جهانی حاضر می شوند این افراد آنقدر عمق ندارند که بتوانند یک کنشگر سیاسی باشند .
چون خود حکومت صبح تا شب نفی سرمایه داری می کند ولی منکر این هست که سیاست هایش اختلاف طبقاتی فاحشی ایجاد کرده و نقد منصفانه سرمایه داری در کشور غیرممکن شده .و البته طرفداران حکومت هم عاجز از تفکیک این دو موضوع ،که امیدوار باشیم قرار است اصلاح از پایین به بالا را شاهد باشیم.
نمونه اش آقای نجفی که می گوید مشکلات اقتصادی سر جای خودش و مسئله عفاف و حجاب سر جای خودش .این دو تا تفکیک نمی شوند .
البته ناگفته نماند این مسئله که در تریبونها گفته می شود بی حجاب از دزد بدتر است کمی قابل تامل .
یک گفت و گویی را من دوبار با افغانستانی های ساکن ایران انجام داده ام پیشنهاد می دهم شما هم این گفت و گو را انجام دهید .
اول از او می پرسید که از کدام قومیت است (ازبک ،پشتون،تاجیک، هزاره و فارس هراتی ...)
اگر هزاره باشه بهتره چون شیعه هستند و بسیار مورد ظلم واقع شده اند .
درباره علت آمدنش به ایران سوال کنید ؟
بعد درباره ظلم هایی که طالبان(طالبان همان قوم پشتون است که به سایر اقوام در اقلیت اعمال قدرت می کند)از او سوال می کنی
مرحله سوم از او می پرسی که چرا اقوام افغانستان که یکبار دوش به دوش هم متحد با حمایت لجستیکی امریکا در مقابل شوروی جنگیدند و پیروز شدند دوباره با همان شرایط در مقابل طالبان نمی ایستند .
می گذاری جوابش را بدهد .
پس از آن می گویید :من فکر می کنم شما می ترسیدید که با ادامه جمهوری افغانستان تسلطتتان را روی زنانتان از دست بدهید و طالبان را به اشرف غنی ترجیح دادید .
حال دیدن آن فرد ،زبان بدنش بسیار دیدن دارد حرف شما را تایید می کند و به احساسی می کند قابل وصف نیست چون می داند مردان ایرانی اکثریتشان نمی توانند این مسئله رو درک بکنند .که من از ترس درس خواندن دختران طالبان را به جمهوری ترجیح بدهم .یک توجیح کاملا عقلانیست.
سلام وقت بخیر
میخوام بابت موضوعی با شما مشورت کنم دلم میخواد شما دربارش بهم توضیح بدید
من مبتلا به اختلال شخصیت دوقطبی هستم .
از مشاوره و روان درمانگر هم خیلی کمک گرفتم.
اینارو گفتم که خواهشاً نگید به روان درمانگر مراجعه کن
موضوع اینه که من یه فاجعه منحصر به فرد محسوب میشم.
دوست باحالی دارم که اونم مبتلا به دوقطبیه ولی خوبیش اینه که برای اون دوره های شیداییش بیشتره و اکثر اوقات خوشحال و بیخیاله و در همین فاز کاراش هم پیش میبره .
اما من نه !
من دوره ی افسردگی هم دارم
تصمیم های لحظه ای دارم
همه ویژگی های بد اختلال دوقطبی که شما بهتر میدونید
روان درمانگرم نمیتونه خوب صحبت کنه فقط گوش میده
من نمیدونم باید چیکار کنم
دلم میخواد یه جوری تعدیل شم درست شم
راهنمایی میکنید منو لطفا؟
بله در اون پست که در مورد ازدواج و ... صحبت کردید این احتمال رو دادم چون تصورات و انتظارات شما مثل کارتون های بچه ها بود پس درست بود! اینها نشانه اختلال دو قطبی و حتی اسکیزوفرنیا میتونه باشه.
به هر حال بهتره به روانپزشک مراجعه کنید و تحت درمان باشید چون این اختلال بیشتر جنبه ژنتیکی و محیطی داره و روان درمانگر هر چقدر هم بخواد کمک کنه محدودیت وجود داره در این موضوع .
دکتر بعضی قرص ها مثل فلووکسامین رو برای این نوع اختلال دو قطبی تجویز میکنه.
به کارزان
دلیلش رو دوستانی که لطف دارند باید بازگو کنند .اما نظر خودم این هست که مسائل را یک یک نگاه دیگر می بینم .
به it's me
سپاسگزارم.
درباره سوال اولتون من خودم تجربه مشابه دارم .گاهی وسط صحبت کردنم فکر می کنم سه ساعت دارم صحبت می کنم یا یادم می ره داشتم درباره چی صحبت می کردم .یکی از نزدیکانم میگه بعد از دز چهارم واکسن کرونا اینطور شدی .
فعلا اختلالی در زندگیم ایجاد نکرده ولی مه مغزی اصطلاحی که از عوارض کروناست و البته شما حتما باید به متخصص مغز و و اعصاب برای تشخیص و درمان مراجعه کنید .
درباره سوال دومتون یک باور غلط دیگر .کی گفته حسرت خوردن چیز بدیه.
پادکست دکتر مکری درباره کتاب قدرت حسرت رو پیشنهاد می کنم .
به اسکیزویید
فکر کنم شما حرف من رو به یک چیز دیگر تبدیل کردی.و داری به اون جمله می کنی .
نقد غرب کردن کاری که در خود سنت غربی داره انجام می گیره ولی نفی غرب کردن یک کار بنیاد گرایانه است .چون اصلا غرب خودش را مقدس نمی دونه .
اما طالبانی که معتقد حقیقت کاملا در آستین خودش هست ذاتا نقدی رو به خودش وارد نمی دونه پس هر نقدی تبدیل به نفی می شود .
دموکراسی ها از دل انقلاب ها نمی آیند. ۲۰ سال آمریکا در عراق و افغانستان بود آیا توانست دموکراسی ایجاد کند .
کشورهای خاورمیانه تا مسئله قومیت گرایی و قبیله گرایی و تقدس بخشی به افراد را حل نکنند نمی توانند مزه دموکراسی را بچشند .
به سارا
اصطلاحا nice guy و bad boy برای مردان به کار می رود .یک توجیح تکاملی جالب داره که چرا خانم ها جذب پسرای بد می شوند و آن این است که اگر ژن های آن آقا را به پسر خود منتقل کنند پسر آن ها نیز دختران بیشتری را فریب می دهد پس ژن آن خانم نیز بهتر در طبیعت پخش می شود .پادکست مردان بد دکتر مکری قسمت اول نیز به مادر چنگیز خان مغول اشاره می کنه برای فهم بهتر مسئله.
اما در تکامل مسئله ای هست به نام عدم قطعیت پدری .یعنی چون بچه از بدن زن بیرون میاد مرد مطمئن نیست بچه مال خودش هست یا نه از این رو سعی می کنه حتما با زنی ازدواج کنه اهل خیانت نباشه و گذشته پاکی داشته باشه به نظر میاد نظام های مردسالاری که سعی در کنترل رفتار زن ها دارند همین ریشه های تکاملی را دارا هستند .
البته فروید نظریه ای داره به نام عقده ف ا ح ش ه و فرشته که معتقد در جوامعی که رابطه جنسی امری کثیف طلقی میشه مردان دچار یک دو قطبی می شوند که زنان را در این دو دسته قرار می دهند وقتی زنی را مقدس فرض می کنند دیگر نمی توانند با او رابطه جنسی برقرار کنند .به نظر میاد با توجه به آزاد جریان اطلاعات در سال های اخیر نظریه فروید توجیه نمی کنه .
اما جالب اینجاست سوال شما را دو bad boy به نوع دیگری از من پرسیدند ؟آنها از من می پرسیدند که دخترانی که روزگاری با ما بودند و چه کارهایی که با ما نمی کردند (سانسور میشه)،در کمال تعجبمان به صورت سنتی با پسران خیلی خوبی ازدواج می کنند .البته آنها می خواستند بدانند آن دختران را از دست داده اند یا آنها ذات پلیدی دارند و به شوهرانشان خیانت خواهند کرد .
حال بگذریم برسیم به سوال شما چرا پسران خوب جذب دختران بد می شوند ؟
در واقع این دختران بد هستند که پسران خوب را شکار می کنند .
***** ***** **** ******* **** *** *** ***** ***** ***** ***** **** **** * ****** ** ***** ** **** ** ******* **** ** * * * * ***** *** * ******* * ****** فکر کنم تستوسترون در آزمایشگاه شیطان تولید می شود خیلی از پسرها هم که اصلا خودشان اعتراف می کنند شما موی تان را بیرون می اندازاندازید ما به گناه می افتیم اصلا زندگی شان مختل می شود بندگان خدا .می دانم در خانواده خودتان و سیستم آموزشی هم روال به همین است .به جای اینکه شما یاد بگیرید nice gay که کیس ازدواج هست رو از bad boy تشخیص دهید شروع به اخم کردن به همه پسرها می کنید .حال آن nice gay که همیشه مورد بی توجهی و تحقیر دخترها قرار گرفته می بیند یک دختری که رفته دورهاش رو زده داره باهاش مهربون برخورد می کنه بهش توجه می کنه و شما دختران هم بالاخره تحت فشار جنسیتان دست به دست می شوید توسط همین bad boy ی با اعتماد به نفس ،چرب زبان و باور مرکزیتان نسبت به این موصوع که همه مردها عوضی هستند تقویت و تایید می شه .
من چند سطر اول رو خوندم و دیگه نخوندم میدونی چرا؟
ببین این ذهنیات رو از ذهنت فرمت کن! همین!
این اصطلاحات رو فمینیست های مرد ستیز یه زمانی راه انداختن توی اینترنت و به هیچ وجه نباید این طور چیزای سمی رو تو اینترنت بگی که هیچ، نباید تو ذهنت بیاری. معلومه که تو ذهنت حتی تثبیت شده اینطور ذهنیات و زیاد فکر میکنی. نمیدونم چند سالت هست. اگه در دوران درس و دانشگاه و مدرسه هستی، به ادامه تحصیل فکر کن، اگه در سن کار و ... هستی به کار و فعالیت های دیگه فکر کن. اونقدر مشغول باش که همچین (خیلی ببخشید البته توهین نیست منظورم ولی این) چرت و پرت ها به ذهنت نیان. اگه وضعیت خوب باشه (لزوما مالی نه) کلی دختر ازت خوششون میاد. من خودم به اصطلاح از اون مثبت ها هستم ولی برعکس گفته شما رو دارم میبینم. کلی دختر دیدم که از آدمایی که به اصطلاح شما اشاره کردی شلوغ و ... دور میشن و به آدمای به اصطلاح بچه مثبت نزدیک میشن.
به جای این طور فکرا به فکر فعالیت و ... باش و به وقتش به خواستگاری دختری برو. همین. این طور طرز فکرا در واقع توهین به هم نوع خودت هست. دخترا هم همچین فکرایی ندارن که شما داری.
سلام
به کاربر قدیمی
من قبلا در نظراتم گفته بودم .هایپرگامی (تمایل به ازدواج با فردی بالاتر از خود)در خانم ها رابطه مستقیم با تبعیض جنسیتی داره.
یعنی در جامعه مردسالار همانطور که خانم ها تمایل دارند با کسی بالاتر از خودشان ازدواج کنند .آقایان هم به سمت خانم هایی پایین تر از خودشان کشیده می شوند .
سوال تان می تواند دلایل دیگری هم داشته باشد .پارانویید حالت بد آن است و یک ذهنیت از یک اتفاق در نزدیکان همسر شما (بی علاقه شدن زن به شوهر پس از تحصیل) هم یکی دیگر از دلایل .
اما دوست دارم سوال شما را بهانه ای قرار بدهم برای گفتن یک مطلب .
https://khbartar.blog.ir/post/19925
این پست را مطالعه بفرمائید. سوال کننده در ابتدا تمایل دارد با فردی تحصیل کرده همچون خودش ازدواج کند تا بتوانند بحث های علمی کنند ولی در آخر ایشان جذب فردی شده که معتقد است ماهی که انسان به دنیا آمده با شخصیت سخت کوش همبستگی داره .
این حرف شبه علمی هم نیست .یعنی غوطه خوردن در خرافات .
یک مشکل افراد تحصیل کرده این هست که توهم دانایی دارن .یک متن جالبی دکتر نیری در رابطه با کتاب جدید عرفان کسرایی به نام سوزن در انبار کاه نوشته که به نوعی همین توهم دانایی را موشکافی می کنه .حتی خودم گاهی می ترسم که گرفتار چنین توهمی باشم .
یک مسئله ای وجود داره افراد تحصیل کرده برای تحمیل خرد خودشان بر دیگران دست به عیب جویی می زنند.این مسئله رو من هم در نظام دیده ام که یک استوار با ۱۵ سال سابقه می شود زیر دست یک ستوان دومی که فقط ۳،۵ سال دانشگاه افسری بوده یا در کارگاه ساختمانی که اوستا کارهایی با سوابق بسیار بالا می روند زیر دست یک سرپرست کارگاهی که سال آخر عمران یا معماری .
ناخودآگاه یادمه آن افرادی که مجبورند بالا دستی متوهم دانایی، را تحمل کنند یک نفرتی نسبت به دانشگاه رفته ها پیدا می کنند .
شاید نامزد شما هم در محل کارش با یکی از این متوهم ها برخورد داشته است .
سلام
وقت بخیر
چون درباره دلخواه و ایده آلم صحبت کردم تصوراتم بچگانه بود؟
روان درمانگرم گفته اگه با روانپزشک و روان شناسات دائم در ارتباط باشی حالت خوب میشه
لطفا شما درباره دو قطبی ها اینطور صحبت نکنید یه پست در خانواده برتر هست هروقت اونو میخونم حالم بد میشه
این همه که قضاوت شدیم ماها بس نیست؟
من میخواستم اگه تحلیلی دارید ارائه بدید
نه اینکه قضاوت کنید
سلام آقای اسکیزویید
صفحه ی شخصی مبارک
جالب بود پستی که معرفی کردید
حالا این اعتقاد به ماه تولد که خیلی اعتقاد گوگولیه و خیلی ضرری نمیرسونه به طرف
شاید باورتون نشه ولی من دانشجوی دکتری دیدم که شماره ی دعا نویس میداد به بقیه و خیلی هم بهش ایمان داشت چون اون دعانویس بهشون گفته بود که دستبند خواهرش تو فلان جاده گم شده و اینا هم واقعا همون روزای گم شدن دستبند از اون جاده عبور کرده بودن.
یعنی حتی دستبند پیدا هم نکرده بود براشون فقط شانسی گفته بود تو فلان جاده افتاده😶
به مشکات
سلام عزیز دلم
خوبی؟
خیلی وقت بود صحبت نکرده بودیم
چه خوشحال شدم نظرتو دیدم
دلم برات تنگ شده بود
"چون درباره دلخواه و ایده آلم صحبت کردم تصوراتم بچگانه بود؟"
با این حساب هر کسی آزاد هست هر چی بخواد تو اینترنت بگه؟! متوجه نمیشم دلخواه و ایده آل شما به ما چه مربوطه؟
چیزی تو بحث اجتماعی اش وجود داره ی* **** *** ** *** **** * ***** ****** ** ** ******* ** ***** ***** *****. در اون تاپیک هم دوستان اشارات لازم رو کردن و شما هم ناپدید شدید و لزومی به اشاره مجدد نمیبینم. صرف اطلاع شما، اختلالات روانی مثل دو قطبی در تصمیم گیری و حواس تاثیر داره. ممکنه شخص تصورات غیر واقعی از دنیای اطرافش داشته باشه. نمونه اش رو میشه بسط داد به پست شما. به هیچ وجه قضاوتی در کار نیست. من بر اساس پست شما و خط فکری شما نظر دادم و کسی که در این سایت پستی ارسال میکنه، بخش نظرات وجود داره برای نظر دادن و گرنه بخش نظراتی وجود نداشت.
موفق و موید باشید و مطالعه کتاب در زمینه های مختلف به شما بیشتر کمک میکنه در کنار روان درمانی تون.
سلام اقای اسکیزوئید
یه کمک میخواستم درباره پادکست اراده ازاد و جبر دکتر مکری
پادکست رو گوش دادم همش روهم متوجه شدم فقط اخرش برام شفاف نیست
دکتر مکری و اون یکی که دوتاشون به جبر معتقد بودن ، اخر پادکست یه سری اشکالاتی رو به دید مردم از جبر وارد کردن اما یطوری انگار قاطعانه درمورد جبر در اینده از دید مردم و سرنوشت صحبت کردن که به شک افتادم شاید منظورشون اینه واقعا سرنوشتی وجود نداره
فکر کنم یمقدار رد کردن کل سرنوشت برای اخر پادکست مبهم بود برام
من برداشت خودم رو از جبر صحیح میگم شما بگید درست متوجه شدم یا نه
جبر و سرنوشت هرکس یک چیز ثابت و تعیین شدس که هرچقدر ما خودمون تو راه های مختلف کلنجار بریم بالاخره تصمیمات نهایی ما روهم حتی قبل از اینکه متوجه بشیم تعیین کرده اما اگر فکر کنیم بشینیم پامون رو بندازیم رو پامون یه چیز غیرمنطقی خودش میاد سراغمون اشتباهه، در واقع ممکنه کسی اینطور روش تاثیر بذاره مسئله جبر و بیخیال بشه اما سرنوشتش این بوده و قابل پیشبینیه که از خیلی جنبه ها عقب میفته و شکست میخوره و سرنوشتش همین شکست خوردن بوده و چیز غیرمنطقی ای در اینده در انتظارش نیست،به قول معروف چیزی نکاشته چیزی هم برداشت نمیکنه و تصور صحیح درباره جبر اینه که بله ما سرنوشتمون و تصمیماتمون مشخصه اما ازش اگاهی نداریم ، اینکه بالاخره چی اتفاق میفته و مغز ما چطور تصمیم میگیره و دنیا چطور میگذره ثابته اما ازش اگاهی نداریم و ماهم میدونیم اینکه عامل n ام رو چیکار کنیم روی n+1 که اینده ماست تاثیر داره ، همچنان n رو مغز تصمیم میگیره و اختیاری نیست اما چرا این تصمیم مغز نشستن و هیچکاری نکردن باشه؟که میدونیم احتمال شکست رو بالا میبره و به معنای شکست خوردن غریزه ما در برابر طبیعتیه که عامل n رو مثلا اطلاع از جبر قرار داده
بنظرم صحیح تر بود دکتر مکری بگه سرنوشت وجود داره اما ما نمیدونیم تصمیم n شما چیه که n+1 چی و چطور کمیت و کیفیتی باشه و چیز ماورائی هم قرار نیست n+100 رو از شما بگیره یا بهتون بده و اصولش منطقیه
درسته صحبتام؟همون منظور دکتر مکریه؟اگر جاییش اشتباهه بهم بگید
_____
هرچند که بحثش تموم شد اما یه تصحیحی هم بکنم پیام قبلیم رو درباره روشن و خاموش بودن همدلی
اخلاق گرایی به تعریف تکاملی رو من یا هرکس دیگه ای میتونیم بگیم مثال داریم برا انجام دادنش که این چیز خاصی نیست🤔
اما فکر نکنم امید بهش داشته باشم
همدلی هم نمیدونم چیه دقیق،اما واضحه اکثرا درک قوی تری دارم،البته درک استفاده مثبت و منفی میتونه داشته باشه
مثلا فرض یه دشمنی بین من و شخص دیگه ای هست ، من بیشتر درکش میکنم که چرا و تحت تاثیر چه احساساتی داره دشمنی میکنه من اونو مثل نماد شیطان و بدی و پلیدی نمیبینم ولی به نسبت اون چنین دیدی رو بیشتر نسبت به من یا هر کسی که باهاش اختلاف داره میبینه،این باعث میشه درگیر احساسات کمتر بشم اما به همون نسبت که موضوع رو یه مثل یه جنگ مقدس نمیبینم شخص مقابل روهم هیچ تقدسی براش نمیبینم پس درکم از اون طرف باعث میشه احساس گناه کمتری هم از ضربه زدن بهش داشته باشم حتی اگر بدون تناسب و شدید تر باشه
ادمای اخلاقی هم هزاران بار ضربه میزنن به هم فقط این احساساتشون انگار اونارو درگیر ماجراهای سطحی تر میکنه
البته شخصیت قابل اعتمادی دارم...و تو اون تعریف تکاملی از اخلاق اگر اون امید رو تو نقشه شخصیت کلی فردی ببینم باهاش همدل میشم اگر البته این جملم تحت تاثیر اون مثال بشکنه دستی که نمک نداره شما نباشه...نمیدونم
غیرقابل اعتماد بودن سایکوپت هارو حماقت میبینم...
نمیدونم دیگه واضح تر از این نمیتونم خودم رو تعریف کنم اگر قضاوتی ، بیماری روانی چیزی پیدا کردید بی تعارف بگید، یا entj سالم همینطوریه؟😁
______
فکر کنم قضیه جبر بخاطر علاقه ذهن intj به احتمالات ، صحبت و فکر دربارش شمارو بیشتر اذیت کنه که پیشاپیش عذرخواهی
یه کتاب بهتون معرفی میکنم که دوستای intj ام بهش علاقه دارن،،فکر کنم شماهم خوشتون بیاد یا شاید خونده باشیدش
وانموده و وانموده ها
جرم شناسی مدرن دکتر یحیایی روهم همچین پادکستی پیدا نکردم
سلام
به خانم پرینازم....
از رواندرمانگرهایی که در سایتهایی مثل اسنپ دکتر و...هستند هم میتونین استفاده کنین اگه روانشناس خوبی شهرتون ندارین
و تاجایی که من میدونم با یه دوره مصرف داره کنترل میشه و دیگه معمولا فاز افسردگی و مانیا میتونه تا آخر عمر پیش نیاد ،فقط اینکه شرمندم اینو میگم حواستون باشه روانپزشک حتما تشخیص بدن بااحترام به روانشناسها اما گاها پیش میاد اشتباه برچسب یه موردی رو میزنند
متاسفانه **** از ماها از جمله خیلی وقتها خودم بلد نیستم نظرمو بدون بی احترامی و دل شکستن بگم ای کاش اینو یاد بگیریم گاهی نظر ندادن نگفتن خیلی بهتره کامنتی که شمارو مورد خطاب قرار داده بود باعث شد اذیت بشم ونظر بدم
ببخشید آقای اسکیزویید که پابرهنه پریدم تو صفحتون شرمندم
اسکیزوئید
به یه دختر
من با این رویکرد که تیپ شخصیتی عامل محدود کننده هست مخالفم .بلکه معتقدم شناخت از خود باید باعث ازادی در عمل بشود .من تیپ شخصیتی ام x هست پس مناسب این شغل نیستم یک رویکرد محدود کننده است .
بلکه شما باید شرایط احراز شغل را بشناسید سپس نقاط قوت و ضعف خودتان را در آن شغل مشخص کنید .
به طور مثال یک پزشک با شرایط مختلف در شغل خودش سرو کله می زنه .یک intp می تواند تشخیص افتراقی های خوبی در یماری های نادر بدهد یا یک intj در زمانی که چند بیماری با تداخل دارویی وجود دارد می تواند استراتژی درمانی کشف کند .ولی همین intp بخواهد یک خبر بد را ارام ارام به همراهان بیمار بدهد افتضاح عمل می کند و یک intj در اورژانس به دلیل شلوغی و رفت و آمد زیاد نمی تواند تمرکز کند و ممکن است تصمیمات اشتباه بگیرد .
اما در مورد ازدواج
یک مصاحبه ای از خانم هلن فیشر می دیدم که زندگی اش را صرف شناخت عشق کرده بود در آخر متوجه شده بود که ازدواج موفق به عامل شخصیت از همه ی عامل ها وابستگی بیشتری دارد .و در آخرین کتابش چرا او ؟ به همین مسئله می پردازد.
جالبه وقتی ابتدای کتاب را خواندم ایشان اعتراف کرده بود که تیپ های شخصیتی که او ابداع کرده بود شباهت زیادی به مشرب های دیوید کرسی که زیر مجموعه mbti هست دارد .
دوپامین sp سروتونین sj تستوسترون nt و استروژن nf می باشد .
توی اون کتاب خیلی خوب توضیح میده که این تیپ ها وقتی با هم ازدواج میکنند چه تفاهمات و چه مشکلاتی خواهند داشت .
سلام
به خانم پرینازم
تبریک می گویم بابت اینکه سعی در یک رفتار خط شکنانه داشته اید و ان ایجاد یک روشی برای فهم متن قران سوای خواهش های مرسوم .
ولی بنده رو از این مسئله عفو بفرمائید یک کامنت بتوانم در روز همینجا بزنم هنر کردهم و واقعا در طول روز به همین کامنتی که اینجا می زنم ارجاعات آن فکر می کنم .
اما یک نظری در همینجا می دهم.امیدوارم استفاده کنید.
**** از جوانهای امروزی سعی در ارائه یک خوانش جدید از قرآن مستقل از خوانش رسمی فقها دارند.
بعضی وقت ها می رسند به یک تعابیر عجیب و غریب.
یک آرایشگاه را تجسم بکنید استادکار از شاگردش قیچی می خواهد و شاگرد می رود قیچی ورق بری یا خیاطی میاورد.
اتفاقی که افتاد این هست که کلمه قیچی خارج از کانتکست یا به قول شما سیاق تفسیر شده .
گاهی اوقات دوستانآیات رو از سیاق خودش خارج می کنند و در خلا تفسیر می کنند و به برداشت های عجیب و غریب می رسند .
درک شان نزول ایات و تاریخ اسلام و خواندن تفاسیر قدیمی تر قرآن مثل طبری یا زمخشری به فهم موجه تر کمک می کند .
البته این رفتار جوانان برای من قابل فهم است .یک مناظره در رابطه با قرائت پذیری دین بین سروش دباغ و سلیمانی امیری اتفاق افتاد که حتما گوش کنید .
در جایی دکتر دانشگر به منتقد اسلام می گوید شما من را یاد آقای مصباح یزدی می اندازید و منتقد اسلام شروع به حمایت از آقای مصباح یزدی به عنوان عالم دینی می کند .
به نظر میاد خوانش فقها قابلیت حمله بیشتری از سوی منتقدان دارد چون با عقلانیت جوانان امروزی مغایرت دارد و جوانان برای اینکه از این حملات قرآن را مصون کنند دست به سکولار کردن تفسیر قرآن می زنند .
حال اگر علاقه دارید کتاب هرمنوتیک از مجتهد شبستری و یا کتاب خانم سمیه وسمقی که خودش دکترای علوم قرآنی دارد را مطالعه بفرمایید که دروازه های جدیدی برای فهم متن قران باز کرده اند .
سلام اقای اسکزوئید
میدونم خیلی شلوغ شده صفحه تون ولی اگر تایم داشتین سوال منم جواب میدین؟ چن نظر بالاتر نوشته بودم
سلام به اسکیزویید نازنین
درباره اشکال یا درسترش خلق و خوی دو قطبی یا چند قطبی بودن که فکر کنم این جزی از فرایند زیستی و ژنتیکی نوع بشر هست و اشکال نیست فقط میشه آن را پروراند و ... ( به نظرت میشه پیش زمینه یا ریشه آن را از اطلاعات زیاد اما ناقص جدا از اینکه آن اطلاعات یا دانسته ها درست هستند یا غلط دانست ) چون برای چند قطبی بودن باید یک چیزی یاد گرفته باشی یا باشد و آن را هم درست بداند؟ و درمانش یا درسترش سو استفاده نشدن یا نکردن از این جنبه مغزی انسان توسط خودش ، میتواند که اطلاعات کامل باشد ؟
پ ب
به پرینازم
سلام
دو قطبی یا چند قطبی بودن چیزی نیست که فکر کنی فقط خودت داری و یا یک چیز جدا و اضافه ای نسبت به دیگر انسانها داری ( حال از اینکه خوشت بیاد ازش یا نه یا ... )
انسان بابت داشتن مغزی فکور خود به خود دارای شخصیت هایه مختلفی هست که به آن فکر میکنه یا کرده یا دوست داره باشه یا نباشه و حتی متنفر بشه و ... ( در فیلم ها و سریال ها مانند مثلن آقای اصغر فرهادی این شخصیت ها رویا سازی و شناخته میشوند برای مغز بیننده و میشوند مثلن اطلاعات که به مرور شرایط محیطی ظهور میکنه برای عملکرد یا انجام برخورد یا حتی سکوت در برابر آن اتفاقها و محیط ها و ...
راحتر بگم همه انسانها چنین خاصیتی در مغزشون هست که اگر درست شناخته نشه یا ازش سو استفاده بشه میتونه اشکال یا بد دیده بشه و ...
البت اینها نظرات من هست
پ ب
مشکات جان یه طرح قرآن دارم یادته باهم میخوندیم؟
گفتم خیلی دلم میخواد بخونیم دوباره از اول
لطفا شرکت کن
به دکتر مون
ابتدا بابت تاخیر پیش آمده عذر خواهی بنده رو بپذیرید .
مسئله رومانیک یا خشونت طلب بودن مردان یک امر طیفی هست تا دو قطبی .نمی تونیم بگیم یک مرد آلفا اصلا کارهای عاشقانه انجام نمی ده یا مرد بتا به هیچ وجه خیانت نمی کنه .
ولی به نظر میاد این که دو سر طیف چقدر به میانگین نزدیک یا چقدر حالت دو قطبی داره برمی گرده به شرایط محیطی .
شاید شنیده باشید س*س تراپیست ها همیشه می گویند مردان ایرانی یا خیلی محکم هستند یا خیلی شل و ول هستند .
فهم تفادت جامعه بونوبو ها با شامپانزه ها برای درک اینکه طیف رفتاری مردان به چه نحوی هست بسیار کمک کننده است .
اما درک اینکه زن آلفا چیست به نظر میاد تعاریف متفاوتی ارائه می شه .
مثلا نمود سوشیال سکشووالیتی یک جامعه را در نظر بگیرید .یعنی هر فرد چند پارتنر دارد مردانی که پارتنر های زیادی دارند می شوند آلفا و کسانی که یک پارتنر دارند یا هیچی ندارند می شوند بتا .
به نظر میاد نمودار سوشیال سکشووالیتی رابطه مستقیم با اختلاف طبقاتی دارد .
چند وقت پیش بحث خواستگاری خانم ها از آقایان پیش آمد فکر می کنید اگر این فرهنگ جا بیفتد این شکاف سوشیال سکشووالیتی بیشتر می شود یا کمتر ؟
حال چگونه می توان زن آلفا را در این نمودار تعریف کرد خوب ممکن است یک خانم تن فروش به دلیل فقر مالی تعداد زیادی پارتنر داشته باشد .آیا می توان او را آلفا نامید .
فکر می کنم این هم محیطی باشد .مثلا وقتی به سمت جامعه شامپانزه ها می رویم افرودیت ها می شوند آلفا یعنی پارتنر بالقوه بیشتری دارند .وقتی به سمت جامعه بونوبوها می رویم آتناها و آرتمیس ها می شوند آلفا .مثل هیُت دولت زنانه فنلاند .
من فکر می کنم یک چالش جدی برای دختران آنیموسی جامعه ما وجود دارد .
از یک طرف مغز آنیموسی که یونگ می گفت همان شخصیت تستسترونی است .
خانم هایی که تستسترون بالایی دارند از نظر بایولوژیکی به سمت مردان آلفا که سطح تستوسترون بالاتری دارند جذب می شوند ولی از طرفی با سلطه گری های آنان به مشکل می خورند .چون اینگونه مردان از دادن حق طلاق و حق تحصیل و ... امتنا خواهند ورزید .
اما یک مسئله جالب هست که فشار تکامل باعث می شود مردان وفادار به سمت خانم هایی با whr (نسبت کمربه باسن ) ۰.۶ تا ۰.۷ بروند .یعنی زنان جذاب.شاید همین نکته پاسخ بنده را به خانم سارا کامل تر کند .
خانمی که whr مناسب داشته باشد همیشه خواهان دارد پس ممکن است به سابقه خود کمتر اهمیت بدهد و اصطلاحا در فرهنگ ما بشود دختر بد .
به نظر آلفا ها و بتا در هر دو جنس در جامعه ای با فاصله طبقاتی زیاد به سمت آلفاهای جنس مخالف جذب می شوند .
این مقاله آینه ای از جامعه خودمون .
https://www.google.com/amp/s/fararu.com/fa/amp/news/633419
به خانم پریناز
بازم ممنون از لطفت و ممنون از دعوتت
ولی نه وقتشو دارم نه علاقشو
موفق باشی عزیزم🌹
تشکر فراوان اقای اسکیزوئید
من همیشه تو ذهنم بود که الفا و بتا به هم جذب میشن
الان. توضیحات شما برام حالب بودن و باید مطالعه کنم
دوستان عزیز وبلاگی
با توجه به اینکه روال تایید نظرات دوباره کند شده و با این شرایط امکان گفتگو و مباحثه برا من وجود نداره من برای همیشه از این وبلاگ خداحافظی میکنم
امیدوارم تو این مدت نظراتم باعث ناراحتی یا مشکل برای کسی نباشه. سعیم این بود ولی خب قطعا یه جاهایی از دستم در رفته یا اشتباه کردم
موفق باشید👋👋
آقای اسکیزوئید پیشنهادی داشتم اگر تمایل داشتید هر چند وقت یکبار اگر موضوع پستی توجهتون رو جلب کرد در تحلیل اون پست این جا مطلب بذارید
سلام بر جناب اسکیزویید بزرگوار آقای اسکیزویید آقایی با تیپ شخصیتی esfp رو تصور کنید که تایم زیادیه به یه خانم توجه زیادی نشون میده اما هیچ اقدامی نمکینه و مدت زیادیه روابطش در یه سطح مونده با این حال که خانم به نوعی حس مثبتش رو به آقا فهمونده الان سوال من از شما این هست که آیا دلیل پیشقدم نشدن ایشون میتونه بخاطر تیپ شخصیت یا تردید خود اون آقا باشه، یا رفتار خانم بنوعی مانعش شده ؟
سلام اقای اسکیزویید
ممنون از پاسختون
فکر نمیکنم پارانوئید داشته باشه
به نظرم بیشتر ترس از این داره که در محیط دانشگاه حرفی پیش بیاد برام یا ارتباطی بین من و کسی شکل بگیره
من همچین حسی دارم چون یکبار بهم گفت تو کلاستون پسر دخترها همش میگن میخندن باهم؟
اون حس اعتماد شاید شکل نگرفته نمیدونم
باید چی کار بکنم به نظرتون؟
سلام اقای اسکیزویید
اون صحبتی که با شما داشتم وسوال کرذم
اینکه چرا برخی افراد قبل عقد یا عروسی شان به افراد جنس مخالف چراغ سبز میدهند
رو پست کردم
ممنون میشم سری بزنید
https://khbartar.blog.ir/post/20043
صفحه شخصی تون مبارک باشع انشالله ب خوبی استفاده کنید
سلام به شما کاربران عزیز...
دوستانه و خواهرانه ازتون می خوام زیاد روی مباحث فلسفی و روانشناسی زوم نکنید ،
روی مباحثی که پیچیده اس زوم نکنید ،
حتی روی معنای قرآن هم زیاد عمیق نشید ،
روی هیچ چیزی عمیق نشید ،
همین که سطحی موضوعی رو متوجه شدید کافیه،عمق یابی کار دستتون میده ،
بزارید زندگیتون عین یه برگ روی آب زلالی که با نسیمی رو به جلو میره و گه گاه به سنگ و حاشیه ی رود و یه سبزه ی خود رو بخوره ،یکم مکث کنه ،دوباره حرکت آب اونو ببره جلو ،
بعضی مباحث روانشناسی خیلی شبیه به همه ،وقتی خودمون و مثلا با یه اختلال روانی مقایسه می کنیم ،ذهنمون یه جورایی باهاش مرتبط میشه که به نظر میاد من شبیه به اونم ،
کسانی که حساسن اصلا به هیچوجه سمت کتابهای روانشناسی یا فلسفه نرند ،چون حساسن ،ذهنشون یه جورایی در گیر میشه ،
ممنون از شما
مطالب پیشنهادی از بایگانی خانواده برتر برای آشنایی در مورد نحوه ی نظر دادن و تائید آن ها