- ۸۱۵ بازدید توسط ۵۱۸ نفر
- جمعه ۲۰ آبان ۰۱ - ۲۱:۳۸
نخبهسالاری یا آریستوکراسی
نظریه و عمل گروهی نخبه در امرِ حکومت است.
افلاطون میانِ فیلسوف سالاری و نخبهسالاری با عبارات زیر فرق گذاشته بود: "انتخاب بر اساس خرد، فیلسوف سالاری و انتخاب بر اساسِ شایستگی و خِرد نخبهسالاری است.
پس چی شد؟
انتخاب بر اساسِ شایستگی و خِرد نخبهسالاری است.
آریستوکراسی (نخبهسالاری) از ریشهٔ یونانی aristos kratia به معنای بهترین حکومت یا حکومت بهینکَسان آمدهاست.
بهترین حکومت👍
حس میکنم باعث ایجاد فساد میشه
همون اتفاق اینجا افتاده فقط فرقش اینه به جا نخبه فرد انقلابی سالاری هست ...
هرچی فاز انقلابی بگیری طبقه حاکم بیشتر خوشش میاد و بودجه میده و ...
احتمالا نخبه سالاری و محدود کردن افراد حاکم به یه قشر خاص یه جورایی شرایط رو برای مدل جدیدی از دیکتاتوری هموار میکنه ... مردم شایسته امتخاب و تشخیص نخبه رو دارن؟ اگه اره هست جواب که همون حکومت های دموکراتیک امروز هست اگه نه قدرت انتخاب نخبه ندارن کی انجام میده؟ یکی مثل شورای نگهبان قراره ایجاد شه؟
فکر کنم به همچین مسیر هایی حکومتی که کشیده شه به عاقبت جمهوری اسلامی ختم میشه... حکومتی که فکر میکنه از مردم بیشتر میفهمه ...
آقای changiz
حکومتی که واقعا از مردم بیشتر بفهمه خیلی بهتر از حکومتی که (فکر میکنه) از مردم بیشتر میفهمه ...
خانم شب ماه
سلام مرسی🌸
آقا آریوبرزن خیلی ممنون قسمت خودتون بشه ایشالا😁
آقای چنگیز
این نکته که شما میگید فرم آسیب دیده آریستوکراسی یعنی( الیگارشی) هستش که همونطورکه خودتون هم فرمودین یه چشم بگردنونین مثال بارزش از مون دورنیست
( اُلیگارشی در نظر افلاطون شکل منحطّ حکومت، یعنی صورت فاسدشده آریستوکراسی (حکومت نخبگان) است)
بهترین نوع از یه حالتی با فرم آسیب دیدش قابل مقایسه نیست
سلام.
نخبه سالاری... چیزی که به ذهن خیلیا ممکنه برسه، اما موقع عمل کردن، از کجا بفهمیم کی نخبه ست؟ مگه آدم بَدهی داستان خیلی راحت میاد بگه من نخبه نیستم؟ یا روی پیشونیش نوشته؟
حالا راه حل: اندیشه با استفاده از نشانهها برای تشخیص مدیر مناسب برای جامعه.
مسئله بعدی: اگر بخش زیادی از مردم اندیشه با نشانه ها نکردن، چی میشه؟
پاسخ: سازنده این جهان، مقداری رسانه رو بین حق و ناحق پخش میکنه و یه فضایی میده به هر دو طرف ، تا کسانی که انتخاب میکنن، با فکر خودشون حق رو انتخاب کنن، و نه تحت تاثیر آتش فشان رسانهای حق! حالا اگر کسی باطل رو انتخاب کرد و سقوط کرد، نفرات بعدی به دنیا میان نوبت دیدن نشانهها و زندگی و اندیشه توسط اونا میرسه.
اگر آدما خوب بودن و با دیدن نشانه ها، اندیشه کردن و راه درست رو انتخاب کردن چی؟
پاسخ: به اوج میرن و نوبت زندگی آدمای بعدی میرسه و آدمای بعدی ممکنه به ظاهر چیزی از سقوط و اوج گذشتگان اطمینان نداشته باشن، با دیدن نشانهها و اندیشه، باید راه خودشون رو پیدا کنن.
سازنده این جهان، میخواد "همه" نخبه باشن.
آقای علی
هدف این تئوری در حالت کلی اینه که
اگه الان مثلا پسر شیخ پشم الدین به واسطه پدرش میشه مدیر سازمان کارهای الکی
به جاش فردی دراین جایگاه قرار بگیره که مهارت و دانش این زمینه رو داره . همه بدونن خروجی هوشمندانه قراره به نفع آسایش و رفاه مردم باشه . نه به نفع ایدئولوژی گروه خاصی که نتیجش بشه الیگارشی!
حالا مگه اونایی که ادعا میکردندآدم خوبه ی داستان بودن وخیلی علیه سلام بودن و شربت شهادتم خورده بودن اما از بد روزگار شهادت نصیبشون نشد و خدمت اجباری به خلق الله! شده تکلیفشون!
چه گلی به سر ما زدن که بخوایم از آدم بده ی داستان بترسیم؟
کلی پارامتر برای سنجش صفت نخبه وجود داره . نه اصلا فقط مدرک دانشگاهی یه دانشگاه خاص!
من میگم به جای اینکه نخبه ها رو بندازیم پشت میله های زندان که چرا با نامحرم در سلف غذا خوردن ! به این فکر کنیم که بین اینا آدمایی پیدا میشه که کل زندگیشون رو برای یه ایده گذاشتن چه از لحاظ زمانی که فرد صرف کرده چه حتی هزینه ای که شخص خودش متقبل شده و چه انرژی که خرج کرده وخروجیش شده دانش و مهارتی که تونسته اون ایده رو به مرحله ی اجرایی شدن برسونه.
حالا اگه همچین آدمی جای مهر رو پیشونیشم نبود آدمی نبود که سطح معنویتش خیلی بالا باشه اشکال نداره! نفس عملش خدمته!
اینجوری میگم برای کسایی که از این لفظا خوششون میاد
اصلا دین و معنویت رو از سیاست جدا کنیم . شاید اصلا یه فرد بی خدا و بی دین برای جامعه مفید تر باشه
وقتی قراره مهارت و خروجیش مطرح باشه چه فرقی داره که چی تو سرش میگذره .
یا اصلا کثافت ترین آدم دنیاست ولی در مسائل کاری مثل یه ربات کار میکنه و خروجی داره و برای مردمش مفیده.
به "پرینازم Four ":
راجع به هدف این تئوری بحث نداشتم، راجع به موقع عمل کردن بحث داشتم ، اصلا به فرض نخبه هرکی هست که شما بگی، داشتم راجع به بخش "روش به قدرت رساندن آن نخبه" صحبت میکردم.
حالا خلاصه برداری من از حرف شما (البته ممکنه این خلاصه برداری من اشتباه باشه)اینه : "اینجا، افراد فعلی نباشن، حالا بعدیا یا مساوی هستن یا بهتر."
من فرض میگیرم حرف شما درست باشه، فعلا کاری به بودن و نبودن مصداق ندارم، با روش رسیدن به نخبه سالاری کار دارم.
روش "فعلیها نباشن هرچی شد شد"، شاید برای کسی که عمر طولانی داره و فرصت آزمون و خطای زیادی داره و تضمینی هست بعدش زنده بمونه، روش قابل تاملی باشه !
در مورد این گفتگو، اگر بخواین برای سرعت بیشتر، میشه توی وبلاگ شما یا من یا گروه خانواده برتر یا جای دیگه هم ادامه داد.
آقای علی
من دلم نمیخواد دیگه در مورد این موضوع صحبت کنم
لطفا این بحثو ادامه ندید