سلام و وقت بخیر خدمت همگی

من آقا هستم و بیست و ...سال سن دارم. 2 سال پیش با یه خانوم آشنا شدم که چند سال از خودم کوچیکتر هستن.

2 سال رابطه بسیار خوب و عالی رو تجربه کردیم هدف از رابطه کاملاً جدی هست به طوری که خانواده من کاملاً در جریان هستن و مادر اون خانوم هم در جریان رابطه ما هستن.

تموم مشکلات ما بر می گرده به بعد از کنکور. شاید برای خیلی از شما مسخره به نظر بیاد ولی تا به امروز که این رو می‌نویسم 40 روز تمام ما هر روز بحث و دعوا داشتیم حتی همین امروز.

از وقتی کنکور دادن و دیگه برای درس خوندن داخل اتاق نمیرن ظاهراً حریم خصوصی شون کمتر شده و پدر خانواده شون حساسیت بالایی به حرج میده و دائم دختر رو کنترل می کنه به طوری که وقتی خونه هست حتی 10 دقیقه هم نمی تونه جلو باباش گوشیش رو دستش بگیره باهام صحبت کنه.

بیرون رفتن مون از 5 روز یه بار شده 10 روز یه بار، چت کردن مون و صحبت کردن مون از روزانه 3 4 ساعت رسیده 1 ساعت در روز، که اون هم حواسش به من نیست و پر از استرس و ترسه.

واقعاً وضعیت به شدت سخت و غیر قابل تحمل شده این حجم از دوری و کم شدن ارتباط. ایشون فقط انتظار دارن من شرایطش رو درک کنم ولی هر روز از روز بهتر اوضاع بدتر میشه و مدت زمان وقت گذراندن مون کمتر مشه. 

واقعاً اصلاً نمی دونم راه حل چیه شما یه پشنهاد بدید.


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)