خانواده برتر

یکی از سوالاتی که از طرف مقابلم میپرسم اینه که شما دوست صمیمی دارید یا نه؟ تمایل دارم که طرف دوست صمیمی تو زندگیش داشته باشه.
برای بخش دیگه از سوالتون هم که پرسیدین دوست دارید همسرتون تو زندگی مشترک چه رویه ای در رابطه با دوستاش پیش بگیره؟ جواب من اینه که بخودشون میسپرم که هر جور میلشه با دوستاش عمل کنه. هر شخصی از خانواده و فامیل درجه یک و درجه دو و دوستان، هر کدام مفهوم و نقش خاصی تو زندگی ما داشتن که حالا میتونه اون نقش کمرنگ و پررنگ بوده باشه. شاید خودمن تو زندگی بیشتر وقتمو برا همسرم بزارم اما هیچوقت درباره اینکه بخوام در مورد رفت و آمد با دوستاش چیزی تعیین کنم یا محدودیتی باشه، همچین چیزی رو نمیپسندم. میدونم در آینده اگه تو زندگی بهم بگه با فلان دوستم قرار دارم، در یک جلمه بهش میگم خوش بگذره.

من راجب این موضوع پشت گذاشتم و خیلی مشتاق نظرات دوستان هستم

اون دوستم که گفته بودم هم  لطف کردند وگفتند  که تو برای من بدآموزی داری !

حالا نمی دونم چطور من که مجردم برای یه زن متاهل بد آموزی دارم ودنیا برعکسه انگار

 تصمیم گرفتم دیگه هیچ وقت به کسی بیش از حد بها ندم وخودم الویت خودم باشم 

پسرها دوست دارن به دوستیهاشون ادامه بدن ولی زنها مانع رفت و آمد وحتی ارتباط تلفنیشون میشن وبا دوستای خودشون هم خودشون قطع ارتباط می کنند وگرنه بیشتر مردان کاری با رفت و آمد به اندازه دور از افراط وتفریط زناشون نمیشن 

سلام 

 با دوستای متاهلی که دارم به دلیل شرایطی که دارند و اینکه اولویتشان تغییر می کنند خود به خود ارتباط را محدود میکنم . 

  دوستان بیشتر هر شخصی دیگر روی زندگی افراد تاثیر می گذارند . 

 مثلا  دوستم به خاطر دلایلی میخواستند با خانواده همسرشان قطع رابطه کنند با اینکه همسرش و پدرو مادرش با ایشان خیلی صحبت کرده بودند هنوز سر حرفشان بودند .من و یک دوست متاهل دیگرم شاید نیم ساعت در این مورد با ایشان صحبت  کردیم و نظرشان برگشت . 

 و هیچوقت فکر نمی کردم که حرف  دوست ها بتوانند انقدر در زندگی یک نفر تاثیر بگذارد . و اگر میگفتند  فلانی به خاطر حرفی که دوستانش گفتند طلاق گرفته . با خودم میگفتم حتما خودش میخواسته طلاق بگیره . خانواده میخواهند  سرپوش بگذارند می گویند کار دوستشه . 

در انتخاب دوستاتون دقت کنید . 

سلام

بستگی به ثبات و بلوغ شخصی و اعتماد طرفین هم داره .

بعد ازدواج دو طرف دوست دارند روی زندگی شون و شناخت طرف مقابل و رشد کمی و کیفی زندگی تمرکز کنند دیگه ارتباط با دوستان مجردی اولویت شون نیست در ضمن وقتی دوطرف خیال شون هم که از طرف مقابل راحت باشه همدیگه رو محدود نمی کنند

من خودم وقتی ببینم ایشون نیاز به یه تنفس داره خودم به زور خخخ راهی ش می کنم که با دوست یا همکلاسی یا همخدمتی ش که ممکن ه مجرد هم باشه بره بیرون و کله اش یه هوایی بخوره و تفریح کنه و وقتی برمی گرده دیدم که آرامش و شادی بیشتری داره انرژی ش شارژ شده و از اینکه بهش مرخصی دادم نوعی حس قدردانی داره .

بعد از ازدواج حتی ارتباط برادرها و خواهرها هم کم میشه چه برسه به دوستان.حتی به طور اتوماتیک و بدون نیاز به خواسته ی همسر

ولی تو این دوره زمونه شانس بیاری زنت لااقل با دوست پسر قبلیش کات کرده باشه.همون ازدواج نکردن بهترین راهه

دختر خالم خودش با دوستانش رفت و آمد می کنه، شوهرش دوست که هیچی حق نداره بدون دختر خالم به پدر و مادرش سر بزنه

مرد اینجوری هم تو فامیل داریم که آزادی زنش و گرفته 

 به نظر من دوست مجرد خودش باید درک کنه 

 بیخیال تآ کنه با این قضیه 

و منتظر گهگاه های دیدار دوباره باشه 

گِله از دوست متاهل بی انصافی 

دوستی افراد متاهل یکی از تمیز ترین بی بندوباریاست 

اینطور که 

میبینی دوست متاهلت بعد چندین ماه

بهت زنگ میزنه بهت سر میزنه 

اینکه دنبال این بگردی چرا اومده 

یا گلایه کنی چرا نبود تا حالا ، این درست نیست 

 میگم تمیز ترین بی بندوباری

اینطور که تو اون لحظه طرف از بین  زنش از بین شوهرش از زندگی 

از همه دنیا و همه حسای خوب و بد  

تو توی مغزش ظاهر شدی و تورو انتخاب کرده 

فکر کرده حالش خوب میشه

یا اصن کاری داره که دیده تو میتونی انجام بدی 

دوستی ارتباط دوتا آدمه که این ارتباط بوجود اومده و  ساختن 

مثل ی خونه که ی اتاق بهش اضافه شده 

نه ی ارتباط مثل پدر مادر خواهر برادری  فامیلی  

که وجود داشته  مثل ی ساختمون 10 طبقه که می بینی بوده

 وجود داشتن با بوجود اومدن و بوجود آوردن فرق میکنه 

تاهلم مثل دوستی ی بوجود آوردنه 

اینجوریه که طرف ی اتاق جدید به خونه اضافه کنه 

ی اتاق که با فکر  بیشتر بوجود بیاری  

اما هرگز نمیشه همون اتاقای قدیمی . دوستی های قدیمی رو فراموش کرد 

نمیشه راحتی شون صمیمیتشونو از یاد برد 

این میشه میبنی دوستای متاهل بعد ماها یا سالها

بهت سر میزنن یا زنگ میزنن 

بی انصاف نباشین توقع نداشته باشین 

ی سری بهت زد ی حال هوایی تازه کنید 

کاری داره اگه می تونی انجام بده اگه نه هیچ

اصن شاید کاری داشته باشی که اون بتونه برات انجام بده 

که میگن قسمت شد دیدمت 

خلاصه سخت خراب کردنه اتاقایی که دوتا آدم با هم ساختن 

همین خوبه  که با اینکه  چشاتو روی من بستی

تو چند تا خاطره با من هنوزم مشترک هست

واسه من کافیه اینکه تو از من خاطره داری

به یادشون که میفتی واسه من وقت می ذاری

همین خوبه … همین خوبه …

(آهنگ همین خوبه )

بزرگترین ترس پسرا اینه که زناشون دوست پسر داشته (که مشخص نیست) بعد ازدواج به فکر ارتباط مجدد با دوست پسراشون باشند

ببینید از نظر من بعد از ازدواج زن و مرد میشن دوست صمیمی همدیگه. شاید نگم قطع ارتباط کامل اما قطعا زمانی که قراره با همسرم وقت بگذرونم دوست دارم بین من و دوستاش قطعا من رو در اولویت قرار بده. حتی اگر دوستاش به بیرون دعوتش کرده باشن.

رفت و آمد دوست همسر آیندم به خانه و یا رفتن همسر من به خونه دوستش را نمی پسندم. به نظرم حریم زندگی شخصی باید حفظ بشه. و اینکه دوست ندارم به هیچ وجه نقل قولی از دوستش که رنگ و بوی دخالت بده را بشنوم.

در کل اگر ببینم چه ارتباط با دوست خودم چه دوست همسرم داره به زندگی مشترکمون کوچکترین آسیبی میزنه ملزم به قطع ارتباط خواهیم بود بدون هیچ تعارفی.

من مجردم ولی با دوستای متاهلم ارتباطمو قطع و یا کم کردم. نه به خاطر بدآموزی و این حرفا. چون از حق نگذریم دخترهای خوبی‌اند. به خاطر اینکه فضاشون و دغدغده‌هاشون با من فرق میکرد. از طرفی هم فقط میتونستیم تو خونه همو ببینیم که ترسیدم باعث اختلاف خانوادگی بشه یک چیزی بگن.

هر چیزی در حد اعتوالش خوبه. مثلا درست نیست همسرتو ول کنی بری مسافرت و مهمونی و... اون تنها بمونه. ولی خب در مواقعی که نیست و لطمه به زندگی نمیزنه چه اشکالی داره؟ 

جانب احتیاطو نگه دارید و روابط تون مدیریت کنید ناراحت نشید که ارتباط تون کمتر بشه.

به نام کاربریمو نگم

یک نفر این حرفو به منم زد با این تفاوت که اون مجرد بود. منم خیلی ناراحت شدم چون تا همون زمان ایشون با ۳ نفر دوست شده بود و مدام منو دعوت به این کار میکرد. نمیگم به خاطر دین و شریعت قبول نمیکردم، نه. فقط به خاطر اینکه حرفی نداشتم بزنم و همه شون درخواست داشتن که بیا ببینیم همو. که من همین الانم میترسم با یک مرد غریبه برم حتی پارک. مگه عقلمو از دست دادم. بعد ایشون با ۳ تا آقایی که باهاشون قرار میزاشت که با یکی هم رفته خونشون به من گفت تو برای من بدآموزی داری ( جمله هاش چیز دیگه بود) بعدا فهمیدم اون شخص خیلی از من بدش میاد. از این جور افراد فاصله بگیر این حرفا هم از شدت تنفرشونه. و آنقدر ناراحتن که دوست دارن مثل خودشون بشی تا دلشون خنک بشه. 

من آدم کینه‌ای نیستم حتی شاید باورت نشه اون موقع به دل نگرفتم ولی حالا که گذشته همیشه میگم دست اون پسری که اینو برد خونه شونو و دهنشو صاف کرد درد نکنه. 

من ازدواج کنم با دوستام قطع ارتباط نمیکنم و توقع دارم همسرم هم مانع نشه. درسته همسر هم میتونه رفیق ادم باشه ولی رفیق هم جنس هم لازمه. 

در کل هم ادم درونگرانی ام و رفیق زیاد ندارم حدودا 4   5 تا هستن که حتی الانم که مجردم شاید هر دوماه یبار باهم قرار بزاریم وگرنه اکثرا تلفنی میحرفیم

برای همسرم هم من مشکلی ندارم اگه با دوستاش هر ازگاهی بره بیرون

این موضوع دو طرفه است

من دوست ندارم محدود شم و یا محدود کنم.

کم و کیف روابط دوستانه بعد از ازدواج کمی تغییر میکنه اما دلیلی برای حذفش وجود نداره مگه اینکه متوجه تغییری توی روابط دوستی بشیم.

به نظرم اینکه مردم بعد از ازدواج یادشون میره که یه زندگی شخصی و استقلال داشتن درست نیست. حتی اگه ازدواج کنیم گاهی میخوایم تنها باشیم یا یه تایمی رو با دوستامون بگذرونیم