با سلام و عرض ادب
این مطلب را به هر طریقی که میتونند از بلوتوث کردن و ارسال فایل از طریق وای فای گوشی تا انتشار در تلگرام ، سروش،وبلاگ و سایت و ...
فقط منتشر کنید و از خیرات و برکاتش در دنیا و اخرت لذت ببرید برای هر کلیپ دو لینک وجود داره اولی لینک مستقیم و دومی غیر مستقیم است. نیم عمرتون شاید همه عمرتون برفناست اگر نبینید و عمل نکنید به این کلیپ ها .
تو کلیپ اول نذری را یاد میده که بسیار مجربه فردی که 14 سال دعا ، توسل، نماز و ختم و ... انجام داده بود با این نذر به حاجتش رسید. دیر یا زود همه میمیریم و از این دنیا دستمون کوتاه میشه و نمیتونیم کار خیری دیگه انجام بدیم اصلا شاید تا یک ساعت دیگه یک روز دیگه زنده نباشیم کی از زمان مرگش خبر داره؟
تا فرصت هست کاری کنید برای تنهایی و تاریکی شب اول قبر توشه ای بردارید برای زندگی ابدی تون و چه کاری بهتر از اینکه یه عملی را انجام بدیدکه بهترین و مقربترین بندگان خدا شفیع شما باشند . پس تا میتونید این کلیپها را منتشر کنید هر چی بیشتر منتشر کنید مزدتون بیشتر میشه اگر خودتون هم سایت و وبلاگ و کانال و پیج اینستاگرام ندارید برید به بقیه که دارند پیشنهاد بدید این کار را بکنند .
به صدا و سیما پیامک و ایمیل بزنید بگید شبهات غدیر را هر روز در صدا وسیما بصورت مختصر یا مفصل پاسخ بده قسمتهایی از خطبه غدیر را قبل از اخبار قبل از فیلم توی اگهی ها وسط فیلم متن عربی و فارسی را پخش کنند و هر کار دیگه ای که به برای تبلیغ غدیر فکر میکنید لازم پیشنهاد بدید.پولدار ها مسابقه کتابخوانی بگذارید برای پاسخ به شبهات غدیر و شبهات وهابیت و جایزه های بزرگ بدید.
پیامبر فرمود حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تاروز قیامت پیام این خطبه غدیر را برسانند ( پس به همه واجب میشه این کار )
اما کلیپها:
کلیپ ویدیوئی اول:
سخنرانی بسیار زیبا ویژه ی عید غدیر + نذر مجرب
(هر کی حاجت مهمی داره خصوص دخترانی که سن شون بالا رفته این نذر را انجام بدن تا بختشون باز شه و شوهری خیلی خوب ، وفادار ،خوش اخلاق گیرشون بیاد مثلا نذر کنید روز غدیر مبلغی را برای پختن غذا خرید شیرینی مجالش جشن عید غدیر پرداخت کنند نذر کنید مهریه تون این باشه که هرسال غدیر توی خونه جشن بگیره شوهرتون یه تعداد از فامیل را دعوت کنه شام یاناهاربده سخنران بیاره و... هر کس به اندازه توانش نذر کنه) حتما ببینید
اگر روی لینک اول کلیک کردید فیلم تو صفحه جدید پخش میشه البته اگر فلش پلیر روی مرورگر نصب باشه و اگر بخواهید دانلود کنید از بالای صفحه روی دانلود کیلیک کنید دانلود منیجر دانلود را شروع میکنه. این هم لینکهاش:
http://pc.cd/fwE7
http://www.uupload.ir/view/7vlp_ghadir_nazr.mp4
کلیپ ویدیوئی دوم:
لطف و عنایت امیرالمومنین به خادمان مجلس جشن غدیر در مشهد حجت الاسلام معاونیان بسیار جالبه حتما ببینید
http://pc.cd/OAe7
http://www.uupload.ir/view/eeev_asare_khedmat_be_ghadir_moavenian.mp4
کلیپ سوم صوتی است:
شیوه های مهم وکارساز احیاء غدیر حجت الاسلام دارستانی حتما گوش کنید
http://pc.cd/Ehg7
http://uupload.ir/view/5gqr_shivehaye_ehyae_ghadii.mp3
این 3 داستان را هم بخوانید تا متوجه بشید اهل بیت هیچ وقت مدیون کسی نمیشوند و کوچکترین خدمت یا ادب کردن را با بیشترین لطف و کرم خود جبران میکنند:
داستان اول:
اغماض امیرالمومنین از تنبیه مرد سنی ظالم بخاطر قطره اشکی که در مصائب امام حسین علیه السلام ریخت ، باعث شد او شیعه شود
از آقای قدس نقل شده: روزی مرحوم آیت الله بهجت در رابطه با بزرگواری و اغماض ائمه اطهار ـ صلوات الله علیهم ـ فرمودند:
« در نزدیکی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانه فرات و دجله آبادیی است به نام «مصیب»، که مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیر المؤمنین علیه السلام از آنجا عبور می کرد و مردی از اهل سنت که در سر راه مرد شیعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون می دانست وی به زیارت حضرت علی علیه السلام می رود او را مسخره می کرد.
حتی یک بار به ساحت مقدس آقا جسارت کرد، و مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون خدمت آقا مشرف شد خیلی بی تابی کرد و ناله زد که: تو می دانی این مخالف چه می کند.
آن شب آقا را در خواب دید و شکایت کرد آقا فرمود: او بر ما حقی دارد که هر چه بکند در دنیا نمی توانیم او را کیفر دهیم. شیعه می گوید عرض کردم: آری، لابد به خاطر آن جسارتهایی که او می کند بر شما حق پیدا کرده است؟! حضرت فرمودند: بله او روزی در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه می کرد، ناگهان جریان کربلا و منع آب از حضرت سید الشهدا علیه السلام به خاطرش افتاد و پیش خود گفت: عمر بن سعد کار خوبی نکرد که اینها را تشنه کشت، خوب بود به آنها آب می داد بعد همه را می کشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت، از این جهت بر ما حقی پیدا کرد که نمی توانیم او را جزا بدهیم.
آن مرد شیعه می گوید: از خواب بیدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سنی با من برخورد کرد و با تمسخر گفت: آقا را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! مرد شیعه گفت: آری پیام رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف کرد. وقتی رسید به فرمایش امام علیه السلام که وی به آب نگاهی کرد و به یاد کربلا افتاد و ...، مرد سنی تا شنید سر به زیر افکند و کمی به فکر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچ کس در آنجا نبود و من این را به کسی نگفته بودم، آقا از کجا فهمید. بلافاصله گفت: أشهد أن لا إله إلا الله، و أن محمداً رسول الله، و أن علیاً أمیرالمؤمنین ولیّ الله و وصیّ رسول الله و شیعه شد.»
++++ داستان دوم
یه سید حسین هست توی رشت از محبان و دلسوختگان اهل بیت، که دههء فاطمیه و دههء اول محرم روضه میگیره میگفت در سیادت خود شک داشتم تا اینکه امام حسین در خواب من را سید حسین خواند و مطمئن شدم که از سادات هستم اما جریان خوابم این بود که ما جلوی مجلس روضه یه پیرمردی را گذاشته بودیم که کفشهای مردم را جفت کنه تا مردم موقع بیرون اومدن معطل نشوند یه روز که اومدم دم در خونه دیدم اون پیرمرد نیست و جاش یه معرکه گیر که با دایره و نی زدن یک میمون را به رقص در میاورد اونجا نشسته و با چوبی که سرش دوشاخه است داره کفشها را جفت میکنه میمون را هم به تیر چراغ برق بسته من وقتی این صحنه را دیدم سریع به یه نفر گفتم برو زود این مرد را بگو بیاد توی روضه و بهش صبحانه و چایی بدید تا آبرومون نرفته فقط یه طوری هم بهش بگید که ناراحت نشه اونها هم همین کار را کردند و او هم صبحانه که خورد یکمی نشست روضه هم گوش کرد و دیدم که اشکی هم ریخت. گذشت این قضیه تا اینکه او مرد و در خواب دیدم که در مکانی بسیار خوب و در رفاه و خوشی بسر می بره بهش گفتم به تو نمیاد اهل خیر و عبادت باشی که بهت این مقامات را بدهند از کجا به این مقام رسیدی؟؟ گفت همین طوره که میگی این لطف امام حسین است. در همین حین امام حسین بمن گفتند سید حسین این مرد در مجلس من دودقیقه اون روز کفش ها را جفت کرد و به من حقی پیدا کرد من هم این طوری اون دو دقیقه خدمتش را براش جبران کردم. اللهُ اکبر از این جود و کرم آقا
+++
داستان سوم:
یکی از علما نقل میکرد شخصی برایم تعریف کرده که یه شب که از روضه اومدم خونه خواب دیدم که امام حسین به برادرشون حضرت ابالفضل فرمود برادرم اسم همه خدام این مجلس روضه را یادداشت کردی حضرت فرمودند بله امام فرمودند :بده ببینم، نگاه کردند و بعد گفتند نام این شخص را چرا ننوشتی فرمودند او که جزخدام نیست امام فرمودند بله اما یک استکان را از جلوی پای اهل مجلس برداشت و کنار گذاشت پس نام او راهم بنویس !!! توی خواب یادم اومد که توی اون مجلس خادمی استکان ها را جمع کرد ولی یه دونه از اونها را فراموش کرد برداره من هم همینطور که نشسته بودم اون را برداشتم و کنار خودم گذاشتم که یه وقت زیر پای کسی نره فهمیدم کوچکترین خدمت به امام حسین را آقا فراموش نمیکنند و جواب میدهند.
"ناشناس"
← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)
- ۱۹۹۶ بازدید توسط ۱۳۹۳ نفر
- جمعه ۱۷ شهریور ۹۶ - ۱۶:۱۷