سلام دوستان
دو ماه دیگه وارد ۲۰ سالگی میشم، پسرم، رشتم گفتار درمانیه، خیلی به مسائل زندگی علاقه دارم، روانشناسی و اینا، البته بخاطر رتبه کنکورم رفتم گفتار درمانی . راستش خیلی دلم میخواد ازدواج کنم، خب همه میخوان طبیعیه .
خودم بیشتر دنبال تجربه یه عشق اتفاقی بودم، اما تو فامیل ، یه دختری هست که رابطه فامیلیِ خیلی دوری داریم، تا حدی که تا دو ماه پیش اصلا از وجود هم خبر نداشتیم، دختره ۱۵ سالشه ، هر دو کاملا مذهبی هستیم و خانواده من کاملا قبولش دارن، یعنی اول خود خوانوادم توی یه مراسمی، انقدر از کمالات این خانوم و نحوه برخوردش خوششون امد ، همونجا سربسته یه چیزایی به مادرش گفتن .
من که هنوز ندیدمش ولی چون خانوادم سلیقه منو میدونن میگن دختریه که خوشت میاد . نمیدونم اون چقدر منو دیده . احتمالا وضع مالیشون کمی بهتر از ما باشن .
ولی خودم اصلا دوس ندارم و اگرم روزی بشه، به خانوادش میگم هیچ کمک اضافه ای نمیخوام، خودم روی پای خودم وایمیستم .
درامدم خوبه، البته نه از راه رشتم، یه درامد جانبی دارم بد نیست، خونه ندارم، ولی در حد اجاره دارم .
خب برم سر اصل مطلب؛
من دوست دارم همسرم کاملا باحجاب باشه، که هست، ولی دوست دارم همسرم کار نکنه، این دختر خانوم درسش خوبه که دو کلاسه زده، اما رشتش انسانیه، نمیدونم، اگه سمت حقوق و وکالت بره که هیچی، اصلا نمیتونم بذارم کار کنه و قطعا به مشکل میخوریم .
واسه همین چون اختلاف سنیمون ۵ ساله، و اون ۱۵ سالشه و هنوز کنکور نداده، اگه بریم باخانوادش صحبت کنیم و تمام شرایط رو قبول کنیم و همدیگه رو بپذیریم، خب تا دو سال نشون میذارم و یا یک سال دیگه عقد میکنیم، و چون نمیخوام حواسش پرت بشه رفتارمو کنترل میکنم، حتی با اینکه پسرم و هر پسری از مسائل ... خوشش میاد، ولی بخاطر اینکه دوسش دارم ( یعنی اگه همه چی خوب پیش بره، دوسش خواهم داشت) بخاطر همین تا ۱۸ یا ۱۹ سالگی اصلا وارد مسائل زناشویی نمیشم، و نهایتا در حد آغوش و همین محبت سطحی،
اما اگه الان نخوام اقدام کنم ...
ممکنه مثلا تا ۳ سال دیگه صبر کنم و بعد بفهمم که سخت دنبال کار گرفتنه، اینطوری هم من الکی دلخوش کردم و هم شاید خیلی فرصت هارو ندید گرفتم، چون میدونم اگه بخوام بهش فکر کنم دیگه حتی به دختری نگاه هم نمیکنم .
و از طرفی میترسم الان برم جلو و اون نخواد کار کنه و کلا تفاهم داشته باشیم، ولی فکرش مشغول بشه و از درس خوندنش بیفته . البته میتونم توی درس خوندنش کمکش کنم، مخصوصا که انسانیه رشتش .
دوستان لطفا بلوغ عقلی و جنسی و اجتماعی و فرهنگی و هنری و ورزشی و اقتصادی رو هی مطرح نکنید، خودم حداقل اگه بیشتر از یه ۲۷ ساله از مسائل ندونم، مطمئنا کمتر هم نمیدونم، منظورم مسائل جنسی هم نیست، مسائل جنسی رو ک بچه ۵ ساله دیگه آموزش میده 0_o . اونم دختر فهمیده ایه، چون مادرشو میشناسم خیلی خانوم خوب و باشخصیتیه .
در ضمن نگید تا ۲۵ صبر کنم، بابا ما هم احساس داریم، نیاز داریم . ما رو با دهه ۶۰ مقایسه نکنید . دهه ۶۰ تیا سن بلوغشون ۱۵ تا ۲۰ بود، ولی ما دهه هفتادیا که سن بلوغمون ۱۰ تا ۱۲ بوده چه گناهی کردیم که ۱۵ سال تنهایی رو حس کنیم؟
گاهی وقتی میخونم که میگن مثلا خانواده ما ۱۰ سال مانع ازدواجمون شدن، وااااای میخوام کلمو بکوبونم به دیوار، آدم انقد بی وجدان و بی احساس . اینا باید اون دنیا جواب پس بدن که ۱۰ سال یا گاهی حتی بیشتر مانع ازدواج دو نفر میشن . خلاصه سرتونو درد اوردم ، ببخشید . به نظرتون کی بریم برای صحبت اولیه؟ کی نشون بذاریم؟ کی عقد کنیم مناسبه؟ به شخصه زیاد به عروسی اعتقاد ندارم، اما یه مهمونی ساده توی خونه با دعوت کردن اقوام خوبه . خب اینکه گفتم اعتقاد ندارم منظورم هتل و این حرفا بود .
ممنون از همراهی گرمتان
انقدرم نگید آخی سنی ندارید یا فلان ، شمایی که دیر ازدواج میکنی قطعا پیش خودت میدونی اشتباه کردی، حالا نزنید منو ، اصلا هر چی شما میگی . حرص نخور برادر من . شوخی کردم . منو با اسم " امیر 94 " ، به عنوان کاربر جدید به جمع صمیمیتون راه بدید . خیلی مخلصیم .
فعلا
خدانگهدار عزیزان
مرتبط:
← مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)
- ۷۲۵۸ بازدید توسط ۵۳۰۰ نفر
- پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۹۶ - ۲۱:۰۵