سلام
گاهی اوقات دیده میشود برخی مردم بخاطر وجود ناملایماتی که در زندگی‌ها وجود دارد عدل الهی را زیر سوال می‌برند؛ مثلاً میگویند چرا خدا فلانی را ناقص الخلقة خلق کرد است؟ چرا خدا فلان خانم را اینقدر فقیر قرار داده است که برای گذران زندگی‌اش مجبور به تن فروشی است؟ چرا فلان دختر اینقدر زشت است که هیچ پسری حاضر به ازدواج با او نیست؟ چرا فلان پسری همه صفات خوب و پسندیده را دارد فقط بخاطر اینکه پدرش معتاد است کسی حاضر به ازدواج با او نیست؟ و سوالات مشابه. و با این سوالات در واقع عدل الهی را زیر سوال می‌برند و میگویند این مسائل خلاف عدل است. در صورتی که این ناشی از جهان‌بینی غلطی است که ما داریم.

ضمن اینکه دوستان را مجدداً به مطالعه‌ی پست بلا دیدن مومن در پست شماره 7501 در این لینک ( http://khbartar.blog.ir/post/7501 ) دعوت می‌کنم نکات زیر قابل بیان است.

اولاً در تعریف عدل گفته شده است: « اعطاء کل ذی حق حقه» یعنی عدل این است که هر کسی هر حقی دارد به او داده شود. حال آیا ما مخلوقین حقی به گردن خداوند داریم که بگوییم ما فلان حق را داشتیم و خدا به ما نداده لذا خلاف عدل رفتار کرده ؟ خیر. احدی از مخلوقین هیچ حقی بر خداوند ندارد. اگر بدهد لطف کرده. اگر ندهد ظلمی نکرده.

در ابتدای خطبه‌ی 216 نهج‌البلاغة نیز امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند:
«فَالْحَقُّ أَوْسَعُ الْأَشْیَاءِ فِی‏ التَّوَاصُفِ وَ أَضْیَقُهَا فِی التَّنَاصُفِ لَا یَجْرِی لِأَحَدٍ إِلَّا جَرَى عَلَیْهِ وَ لَا یَجْرِی عَلَیْهِ إِلَّا جَرَى لَهُ وَ لَوْ کَانَ لِأَحَدٍ أَنْ یَجْرِیَ لَهُ وَ لَا یَجْرِیَ عَلَیْهِ لَکَانَ ذَلِکَ خَالِصاً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ دُونَ خَلْقِهِ لِقُدْرَتِهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ لِعَدْلِهِ فِی کُلِّ مَا جَرَتْ عَلَیْهِ صُرُوفُ قَضَائِه‏»
ترجمه: حقّ در عرصه وصف وسیع‏ترین اشیاء، و در مرحله انصاف تنگترین چیزهاست. کسى را بر دیگرى حقّى نیست جز اینکه آن دیگرى را بر او حقّى است. و حقّى از دیگرى بر عهده کسى نیست جز اینکه براى او بر گردن وى حقّى است. و اگر کسى را بر دیگرى حقّى ثابت است و آن کس را بر وى حقّى نباشد این حق فقط براى خداى سبحان است نه غیر او، به خاطر احاطه قدرتش بر بندگان، و عدالتش در تمام آنچه که فرمانش در آنها جارى است.

پس می‌بینیم که خداوند نسبت به همه حق دارد اما احدی نسبت به خداوند حقی ندارد. پس نباید اعتراض کرد که خدایا چرا فلانی فقیر است؟ چرا فلانی همسر بدی نصیبش شده؟ چرا فلانی ناقص‌الخلقة است و ...
این یک بعد از قضیه.

ثانیاً از بعد دیگر ما باید بدانیم در این دنیا خداوند هیچ چیزی به هیچ کسی نداده است. هر چه هست فقط اسباب ابتلاء و امتحان بندگان است و بس. اما نحوه‌ی امتحان‌ها متفاوت است.

یکی با فقر و نداری امتحان می‌شود؛ دیگری با ثروت بیش از اندازه امتحان می‌شود. یکی با پدر و مادر مومن و خوب و مهربان و ... امتحان می‌شود دیگری با پدر و مادر بی‌ایمان و بد اخلاق. یکی با سلامت امتحان می‌شود دیگری با بیماری. یکی با جسم سالم امتحان می‌شود یکی با جسم ناقص. امتحان یکی به این است که همسری ایده‌آل و از هر جهت شایسته و باب میلش نصیبش شود؛
امتحان دیگری به این است که اراذل و اوباش یا عفریته‌ای نصیبش شود. امتحان یکی به این است که در عنفوان جوانی همسری نصیبش شود باب میلش و امتحان دیگری به این است که تا 40 سالگی فرضاً مجرد بماند و سپس همسری نصیبش شود و امتحان دیگری به این است که تا آخر عمر مجرد بماند. امتحان یکی به این است که در اولین خواستگاری‌ای که رفت موفق به ازدواج شود و امتحان دیگری به این است که در 20امین خواستگاری. و سایر مثالها. کلاً هر چه در این دنیا داریم و نداریم از خوب و بد همه و همه اسباب امتحان و ابتلاء بندگان است.

پس نباید کسی اعتراض بکند چرا من فقیرم؟ نخیر امتحان تو به فقر است. یا نباید کسی اعتراض بکند که چرا فرزند من ناقص‌الخلقة هست فرضاً. خیر این امتحان تو و آن فرزند است که ناقص‌الخلقة باشد و مثالهای دیگری که می‌شود زد.

24 اسفند 95 :

دوستان عزیز ظاهراً پست بنده برخی ابهامات رو بوجود آورده که میخوام در این تکمله رفعش کنم.

ابتدا عرض کرده بودم پست شماره 7501 در این لینک ( http://khbartar.blog.ir/post/7501 ) مجدداً مطالعه بشه چون برخی نکات هم اونجا بیان شده بود که به فهم بیشتر این مطلب کمک میکرد.

اما عرایض بنده در این پست نافی تلاش افراد جهت بهبود اوضاع زندگی و حل مشکلات نبود. بله انسان در عین صبر کردن باید تلاش هم بکنه در جهت رفع مشکلات و موانع زندگی ش اصلاً دستور دین هست. افراد باید به همدیگه کمک بکنن و ... . اما در عین حال برخی مسائل حل شدنی نیست. فرضاً کسی که فلج مادرزاد هست خب هست دیگه ممکنه درمان هم نشه کردش. خب این باید صبر بکنه. و ... .
همچنین دوستانی که گفتند این مطلب یعنی جبر گرایی این مطلب به معنی جبرگرایی نبود اما خب ما هم در تمام ابعاد و زوایا و مسائل زندگیمون اختیار نداریم دیگه. برخی مسائل جبر عالم خلقت هست.

اما برخی عزیزانی که میگن معلومه نویسند نفسش از جای گرم بلند میشه و ... . اولاً به هر حال ما هم بی مشکل نبودیم هر چند شاید مشکلاتمون از برخیا کمتر باشه اما بی مشکل هم نبوده و نیستیم. ثانیاً حرف درست و استدلالی اینه که اینجا بیان شده. اگه فرضاً من نویسنده متن هم وقتی به مشکل بزرگی مبتلاء شدم این حرفا رو دیگه منکر بشم و شروع کنم به زمین و زمان فحش دادن اینجا منم مشکل دارم و معلومه این حرفا رو فقط بلد بودم بگم و علمشو داشتم اما به ایمان و باور قلبی برام نرسیده بود. این مطلب مهمیه که مطالب باید به ایمان و باور قلبی برامون برسه.



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) مطالب محمد علوی (۱۸ مطلب مشابه)