سلام وقتتون بخیر
من خانمی هستم که سال گذشته عقد کردم و هنوز با نامزدم زیر یک سقف نرفتیم. در طی این 1 سال نامزد مغرور و خودخواه و زیاده طلب من ازم خیلی خواسته های بیجا داشته و ماهی نبوده که با هم قهر نکرده باشیم.
به طور معمول علاقه شدیدی به قهر کردن با من داره و دوستداره این جدایی طولانی باشه. از جمله خواسته هایی که داشته رابطه کامل بوده که من هم به خاطر علاقه و اعتماد به نامزدم این کار رو انجام دادیم. و حالا رابطه های بیشتر با پوزیشن های مختلف ازم خواسته و من هم اجازه همچنین کاری رو بهش ندادم.
باور کنید روزی نبوده که خودم رو به خاطر انجام رابطه کامل لعنت و سرزنش نکرده باشم دیگه دختر شاد قبل نیستم مدام واهمه و ترس دارم ولی برعکس من نامزدم عین خیالش هم نیست.
باید بگم نامزدم خیلی زیاده خواهه ٬خیلی. و به کم قانع نیست و خیلی هم قهر میکنه. بعد از مطرح خواسته هاش و مورد قبول من قرار نگرفتن شروع کرده به تهدید و قرار شده از هم جدا باشیم و پیش هم نخوابیم تا مراسم عروسی.
به نظرتون ما کار درستی میکنیم؟ یه سوال دیگه چه کار کنم با مردی که خیلی قهر میکنه تا شاید دیگه با هم قهر نکنیم ( لطفا نگید که فرمانبردارش باشم)؟
یه مسئله دیگه هم هست. راستش نامزدم دوستداره وقتی دعوا میکنه من برم التماسش کنم تا منو ببخشه و به پاهاش بیوفتم تا با من رابطه داشته باشه.
در صورتی که نظر من اینکه زن به شوهرش بگه رابطه ازت میخوام یعنی ذلت. از نظر من مرد به زن نیاز داره ٬مرد هستش که بنده شهوته نه اینکه زن!! ( البته توهین به آقایون نشه). اصلا نمیفهمم هدف از ازدواج چیه؟ زن تو زندگیه مرد چه نقشی داره؟ مرد هم تو زندگیه زن چه نقشی داره؟ اصلا چر انیاز جنسی؟ چرا رابطه جنسی؟ چرا نو جامعه زن به حمایت یک مرد نیاز داره؟ زن تو رابطه جنسی فقط نقشه رفع حاجت برای مرد رو اجرا میکنه؟
چیکار کنم خودمم از دست افکارم خسته شدم و نامزدمم بهم میگه تو اصلا رفتارهای زنونه بلد نیستی فقط دوستداری با مردها بجنگی؟ میگه فکر کنم با یک مرد مبارز ازدواج کردم.
به خدا دارم دیوانه میشم. لطفا کمکم کنید تا مشکلم برطرف بشه.
من خانمی هستم که سال گذشته عقد کردم و هنوز با نامزدم زیر یک سقف نرفتیم. در طی این 1 سال نامزد مغرور و خودخواه و زیاده طلب من ازم خیلی خواسته های بیجا داشته و ماهی نبوده که با هم قهر نکرده باشیم.
به طور معمول علاقه شدیدی به قهر کردن با من داره و دوستداره این جدایی طولانی باشه. از جمله خواسته هایی که داشته رابطه کامل بوده که من هم به خاطر علاقه و اعتماد به نامزدم این کار رو انجام دادیم. و حالا رابطه های بیشتر با پوزیشن های مختلف ازم خواسته و من هم اجازه همچنین کاری رو بهش ندادم.
باور کنید روزی نبوده که خودم رو به خاطر انجام رابطه کامل لعنت و سرزنش نکرده باشم دیگه دختر شاد قبل نیستم مدام واهمه و ترس دارم ولی برعکس من نامزدم عین خیالش هم نیست.
باید بگم نامزدم خیلی زیاده خواهه ٬خیلی. و به کم قانع نیست و خیلی هم قهر میکنه. بعد از مطرح خواسته هاش و مورد قبول من قرار نگرفتن شروع کرده به تهدید و قرار شده از هم جدا باشیم و پیش هم نخوابیم تا مراسم عروسی.
به نظرتون ما کار درستی میکنیم؟ یه سوال دیگه چه کار کنم با مردی که خیلی قهر میکنه تا شاید دیگه با هم قهر نکنیم ( لطفا نگید که فرمانبردارش باشم)؟
یه مسئله دیگه هم هست. راستش نامزدم دوستداره وقتی دعوا میکنه من برم التماسش کنم تا منو ببخشه و به پاهاش بیوفتم تا با من رابطه داشته باشه.
در صورتی که نظر من اینکه زن به شوهرش بگه رابطه ازت میخوام یعنی ذلت. از نظر من مرد به زن نیاز داره ٬مرد هستش که بنده شهوته نه اینکه زن!! ( البته توهین به آقایون نشه). اصلا نمیفهمم هدف از ازدواج چیه؟ زن تو زندگیه مرد چه نقشی داره؟ مرد هم تو زندگیه زن چه نقشی داره؟ اصلا چر انیاز جنسی؟ چرا رابطه جنسی؟ چرا نو جامعه زن به حمایت یک مرد نیاز داره؟ زن تو رابطه جنسی فقط نقشه رفع حاجت برای مرد رو اجرا میکنه؟
چیکار کنم خودمم از دست افکارم خسته شدم و نامزدمم بهم میگه تو اصلا رفتارهای زنونه بلد نیستی فقط دوستداری با مردها بجنگی؟ میگه فکر کنم با یک مرد مبارز ازدواج کردم.
به خدا دارم دیوانه میشم. لطفا کمکم کنید تا مشکلم برطرف بشه.
← مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) ← مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)
- ۶۴۳۴ بازدید توسط ۴۵۵۲ نفر
- جمعه ۲۵ تیر ۹۵ - ۱۲:۱۰