بسم الله الرحمن الرحیم
زبان عشق... همسرانه. قسمت هفتم ((راز جدید رسید))
درود بر شما
پله ی اول
در حالی که به همسرتان اجازه داده اید تا بعد از آنکه به منزل بازگشت به تجدید قوای روحی و جسمی خویش بپردازد و بعد از اینکه شرایط مطلوب را برای او مهیا کردید با او در مورد موضوع مهمتان صحبت کنید و آن وقت به یکباره به او می گویید ،
عزیزم بیا با هم حرف بزنیم ... همسرتان هم فقط گردنی تکان می دهد و شما هم که موضوع صحبتتان را مهم می دانید این عکس العمل را ناشایست دانسته و فضای برخوردن را عجیب ملس می دانید و به او می گویید عههههههههه ببین حواست به من نیستا... ببین دوستم نداری... انگار نه انگار که من می خوام با تو حرف بزنم و بعد ... خب یک بحرانی که می توانست پیش نیاید.
بگذارید یک برگشت به گذشته داشته باشیم... زمانی را به یاد بیاورید که باید مسائل ریاضی را حل می کردید گاهی آنقدر بیان مسئله مبهم بود که سردرد می گرفتید و در خوشبینانه ترین حالت ممکن بی خیال حل مسئله می شدید.
دقیقا با مبهم و گنگ صحبت کردن هایتان همسرتان گیج و سردرگم می شود و نمیداند که دقیقا باید چه انجام بدهد .
عزیزم بیا با هم صحبت کنیم... عزیزم فکر می کنم باید در مورد رفتار اون شبت حرف بزنیم... عزیزم نظرت در مورد فلان کار چیه؟
همین؟ همین قدر ناکافی ؟
شاید بشود شاه کلید یک سری از این بن بست های ارتباطی و بحرانی شدن شرایط پیش آمده را بر سر گنگ و مبهم بودن گفته های شما بانوی محترم دانست
یک ...دو ...سه ثانیه تامل کنید..این طور نیست؟؟؟
خانم عزیز یک چیزی را یادتان باشد همان طور که شما دوست دارید حتما به نتیجه ی دلخواهتان برسید مردتان روی هدف تمرکز می کند یعنی چی؟
شما می خواید هر جور شده به نتیجه ی کارتان برسید شاید برای رسیدن به آن از راه های مختلفی وارد شوید...مثلا وقتی می خواهید در مورد موضوعی با همسرتان صحبت کنید و پاسخش را بدانید از این شاخه به آن شاخه می پرید...گنگ و مبهم صحبت می کنید...بعد در وسط حرفتان وارد یک فضای دیگر می شوید..بعد از آن جا به یک مورد دیگر می رسید ...
طوری که همسرتان اصلا نمی فهمد قضیه چیست؟ یک جوری نگاهتان می کند. انگار که هیچی نفهمیده...حق هم دارد
وقتی می خواهید موضوعی را بیان کنید و به نتیجه ی دلخواهتان برسید یادتان باشد به همسرتان بگویید که دقیقا می خواهید در مورد فلان موضوع صحبت کنید. از شاخه ای به شاخه ی دیگر نروید..گنگ و مبهم هم صحبت نکنید..صحبت را نپیچانید
باشد که به نتیجه ی دلخواهتان برسید
_____
پله ی دوم
صبح مادرتان با شما تماس گرفته و شما را به میهمانی آخر هفته دعوت کرده تا آخر هفته را با آنها بگذرانید ...
این را خوب می دانید که در آن میهمانی حتما لحظات خوشی دارید..
آدرنالین خونتان بالا می رود و به محض اینکه همسرتان به منزل آمد با او این موضوع را در میان می گذارید .
تا حالا برایتان پیش نیامده؟؟؟
خب چه عکس العملی را مشاهده کردید؟
خانوم بذار برسم خونه بعد...
با اینکه شاید جوابش را هم بدانید ولــی اصرار دارید تا در همان لحظه پاسختان را بدهد
این ساده ترین مثال ممکن بود
حالا شما فرض کنید که درباره ی موضوعی از همسرتان پاسخی می خواهید
روش معمول / خانم مداااااااااام تاکید دارد و اصرار می کند که در همان لحظه پاسخش را بگیرد...ولی آقا می گوید بگذار روی آن فکر کنم...
تا حالا شنیده ای این جمله ی بالا را؟؟
خب چه کردی؟
اوووه حالا مگه می خوای چه جوابی بدی ...بگو دیگه...همین الان جواب بده..زود تند سریع...
یا همین الان جواب می دی یا ...
روش درست چیه؟
مرد ها راه حل مدار هستند یعنی ترجیح می دهند که ابتدا تمام جوانـب را بسنجند و وقتی پاسخ را یافتند آن را بیان کنند
شرایطی که شما بانوی عزیز باید فراهم کنید چیست؟
شرایط مطلوب فکر کردن همسرتان با کمی وقت دادن به ایشان ( مثلا در بستری که آرامش و سکوت در آن موج می زند ) مهیا می شود
بعد از اینکه با همسرتان صحبت های لازم را کردید از او بپرسید که آیا دوست دارد همین الان نتیجه را بگوید یا به زمانی دیگر نیاز دارد که بیشتر روی آن فکر کند
با این کار شما ، همسرتان با خاطری آسوده در حالی که به او فرصت بیشتری داده اید و شرایط مطلوب را هم برایش آماده کردید پاسخ بهتری به شما خواهد داد
_________
پله ی سوم
تا
حالا شده وقتی به همسرت نگاه می کنی قشنگ حس ناراحتی و غم رو در او
ببینی..و وقتی ازش می پرسی که چیزی شده بعد از مکثی طولانی فقط هیچی رو می
شنوی!!
یک لباسی چشمات رو خیلی گرفته اصلا یک جور عجیبی محوش شدی .
انگاری اصلا برای تو دوختنش و در این میان به همسرت می گی وااااای ببین چه
لباس فوق العاده ایه و پاسخ می شنوی درسته ؟
و تو می گی همین؟؟ و محو این همه احساس خرج شده بشی طوری که از شدت حس غیر قابل وصفی که بهت دست داده اون رو به نوعی با سرزنش کردن بیان کنی!همین؟؟؟ یعنی هیچی نشده؟؟ فقط قشنگه؟ چرا اینقدر بی احساس بازی در میاری آخه؟؟
و تازه صحنه برای یک غر جانانه آماده ببینی و بگی هعی تو رو خدا
نگاه کن ببین چه جوری جواب آدم رو می ده انگاری نه انگار من نگرانشم
...انگاری نه انگار من خیلی از این لباسه خوشم اومده
اصلا تو من رو درک نمی کنی و یا احساس و عشقولانه نیستی
و ته شرایط بحرانی رو به وجود می یاری اصلا تو چه می دونی احساس چیه؟؟؟؟
همسرت هم می زنه به سیم آخر و میگه
تو خیلی لوس و احساساتی هستی
حالا نوبت حمله ست : یکی تو دو تا اون ،سه تا تو یکی اون،یک جیغ تو یک مشت اون..
چی شد؟؟چرا این طوری شد؟
بیان یک تفاوت
مرد ها به همان راحتی که یک زن می تونه احساساتش رو ابراز کنه شاید نتونه با احساساتش اخت بشه و آنها را بیان کنه
و شاید اگر شما بانوی محترم به این تفاوت توجه نکنی برچسب بی احساس بودن رو به همسرت بزنی
مردها درست به اندازه ی زنها احساس دارند.. شایاد حتی خیلی بیشتر ولی شاید در پاسخ به سوالاتی مثل چه حسی داری ؟چه طور بود؟خوبی؟مطمئنی اتفاقی نیوفتاده؟هیچی!!بد نبود!آره!به همین اندازه خلاصه بشنوی،البته این به آن معنی نیست که مردها در بیان احساسات توانایی لازم رو ندارند و می لنگند ..نه
فقط به همان سرعتی که خانم ها احساساتشان را بیان می کنند شاید توانند با احساساتشان اخت بشوند و لقب آلاسگا بودن رو از جانب شما بانوی محترم دریافت کنند
پس لطفا ایشان را متهم به بی احساس بودن و رمانتیک نبودن نکنید
راه درست چیه؟
تماس جسمانی با همسرتون برقرار کنید.این ساده ترین روشی ست که باعث می شه تا مردها وارد فضای احساساتی بشن.دستشون رو بگیرید.نوازششون کنید یا اصلا او را در آغوش بگیرید سرش را روی پایتان بگذارید و ...
با این روش ظرف چند لحظه مکالمه ی شما از نبرد قدرت به فضای مهر و محبت تبدیل می شود .
گاهی صحبت کردن از احساسات برای مردها از سخت ترین کارهاست
صبر کنید.
مرحله ی تاتی تاتی وارد می شود .
چگونه دوست دارید همسرتان احساساتش را بیان و ابراز کند؟؟ همانگونه که دوست می دارید می توانید عملی به او نشان بدهید .
مرد: خونه ی خوبیه... خانم: به به چه خونه ی زیبایی. عجب منظره ی قشنگی. چه حیاطی. چه چیدمانی چقدر تمیزه....
مرد:
چه لباس زیبایی داره... خانم: آره درست می گی لباسم خیلی قشنگه رنگش رو
ببین خیلی خیلی بهم میاد..ببین چقدر به تنم می شینه..اصلا همسر کشه
______
هنگامی که همسرتان از شما تعریف می کنه از او بخواهید تا با جزئیات بیشتری موارد رو بیان کنه .
عزیزم از این لباست خوشم میاد. خانم: علاوه بر گفتن متشکرم از او بخواهید که توضیح بیشتری بدهد. از چه چیز این لباس خوشت میاد؟مثلا می گه از رنگش.. در مرحله ی بعدی از او بپرسید آیا از این رنگ بیشتر خوشش میاد یا از رنگ اون یکی لباستون که بنفشه؟
از همسرت می پرسی ناراحتی؟موردی پیش اومده؟ و همسرت می گه نه
مداااام اصرار نکنید که حتما ابراز احساسات کند و بخواهید تاکید کنید معلومه که تو ناراحتی تازه صداتم عصبانیه
آقا:گفتم که چیزیم نیست..چرا اینقدر تاکید می کنی که ناراحتم؟؟؟
مردها در مواقع ترس و ناراحتی و احساس گناه معمولا عصبی می شوند و تازه آموزش هم دیده اند که مرد که گریه نمی کنه و ترس و نیازمند بودن خودش رو هم که نباید نشون بده...
شاید این موارد جواب پاسخ ندادن هایش به شما باشد
پس لطفا بهش نگید من که می دونم یک چیزیت هست
برای او منطقه ی امنی رو فراهم کنید (مثلا با تماس جسمانی یا ارتباط درست کلامی) بسته به موضوعی که از آن اطلاع دارید با گفتاری دل نشین و با آرامش با او صحبت کنید وقتی هم که فضا را آماده دیدید و با شما ابراز احساسات کرد حســابی تحویلش بگیرید و حس اقتدار را در او زنده کنید.به او بگویید که دوستش دارید و به او افتخار می کنید..
آرامش قرین لحظاتتان
یا علی
" آراد "
← مشورت در زن داری (۳۳۷ مطلب مشابه) ← مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) ← مطالب آ. راد (۲۶ مطلب مشابه) ← مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)
- ۲۵۲۴ بازدید توسط ۱۸۰۷ نفر
- چهارشنبه ۱۲ خرداد ۹۵ - ۱۰:۳۰