سلام و درود به همه خوانندگان عزیز
بنده همیشه خواننده و طرفدار خاموش خانواده برتر بوده و با این حال امروز تصمیم گرفتم از دوستان عزیز مشورت بگیرم .
من حدودا دو سال پیش به ابراز علاقه یکی از اقوام به علت علاقه خودم نسبت به این شخص و مورد تایید بودن ایشان توسط اطرافیان پاسخ مثبت داده بنده زیر ۲۰ سال و دانشجو هستم و ایشان زیر ۲۵ سال میباشند و این اقا بعلت دانشجوی شهر دیگر بودن از طریق خانواده اقدام به خواستگاری کردند و با تایید خانواده ها قرار شد به علت وجود مشکلاتی از جمله سربازی این اقا و مشکل کار فعلا این بحث بین دو خانواده محفوظ بماند و من هم تا پایان سال قبل صبر کنم .
با این اوصاف ما بصورت تلفنی با یکدیگر در ارتباط بودیم و خدا رو شکر ایشان فرد بسیار مهربان و قابل اطمینان و بسیار عاشق هستند و من هم هیچوقت از انتخاب ایشان پشیمان نشده ام با این اوصاف و طبق ضرب المثل هیچ گلی بی خار نیست ایشان هم یکسری کاستی ها دارند .
از جمله بنده را فقط شریک عاشقانه های خود میدانند و با اینکه ناراحت و داری مشکل باشند به هیچ عنوان بروز نداده و حتی با وجود حرفهای من مبنی بر اینکه دو شخص عاشق برای ما شدن شریک همه چیز هم دیگر هستند این عادت غلط خود را تغییر نداده و من هم بعد از تلاشهای مکرر حال خسته شده و به مانند ایشان عمل کرده و حتی به نوعی به خود حق اظهار نظر در مسایل مربوط به ایشان را نمیدهم .
با این حال ایشان پس از گرفتن مدرک سریعا اقدام به گرفتن مدرک بالاتر باز هم در شهر دیگر و در دانشگاهی معتبر کرده که این فاصله و دوری و انکار کردن نبودن شخصی که هست از اطرافیان بنا به قول خانواده ها بخصوص خانواده ایشان که سبب لطمه خوردن غرور بنده که دختری موجه میباشم بسیار سخت است .
با این حال به علت شرایط کاری جامعه و به امید شغلی یافتن در پی مدرکی بالاتر و دوست داشتن شدید این اقا اعتراضی نکرده و باز هم صبر کردم و تا سال اینده هم عقد نخواهیم کرد .
با این اوصاف من با حرف نزدن و انکار خانواده ایشان از نامزدی پنهانی ما و با دلیلشان که میگویند کار خیر پنهان بماند بهتر است بسیار حس بد و نا امنی احساسی دارم و به علت دوری و نیامدن این اقا به شهرمان به دلیل طولانی بودن راه و بگمان خودم ناراحتی میان ایشان و خانوادشان بعلت همین انکار خانواده اش نسبت به بحث نامزدی این دوری ها بسیار طولانی است و موجب تشدید حال بد من میشود و حال قدرت بروز هم ندارم .
این ماسک شاد بودن بسیار مرا دلزده کرده هر چند که من ایشان را دوست داشته و حتی در این دو سال به هیچ عنوان بحثی که منجر به قهر و دلخوری شود با هم نداشته و به هیچ عنوان به فکر جدایی نبوده و نیستم زیرا این اقا خوبی هایش انقدر به چشمم امده که این مسایل در تصمیمم سستی ایجاد نمیکند .
حالا میخواهم نظرات شما دوستان عزیز را جویا شوم برای بهبود این حال کنونی ام .
با ارزوی موفقیت برای همه دوستان....
← مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)
- ۱۵۲۰ بازدید توسط ۱۲۶۹ نفر
- يكشنبه ۱۸ بهمن ۹۴ - ۱۶:۱۶