سلام
من و همسرم حدود یک ساله که با هم ازدواج کردیم ، رابطه خیلی خوبی داریم با هم ، به اندازه تمام دنیا همدیگه رو دوست داریم ، از کنار هم بودن لذت میبریم ، اما مشکل ما اینه که همسرم بعد یک سال هنوز دختره و باکره ، همسرم به شدت از رابطه میترسه ، سه - چهار ماه اول من میدیدم که داره تمام تلاشش رو میکنه ، سعی میکنه ، خودش دوست داره ، از من شرمنده میشه ، گریه میکنه ، اما واقعا ناخواسته نمیتونه ، دکتر ، مشاور و ... رو هم رفتیم اما بی فایده بود .
همش از من معذرت خواهی میکرد ، همش شرمنده بود ، منم که تلاشش رو میدیدم دلم میسوخت که به همه راه ها میره اما به مقصد نمیرسه ، منم دوستش داشتم و دارم ، برای اینکه ناراحت نشه کمتر ازش تقاضا میکردم ، یه نوعی وانمود کردم که من نیاز ندارم و این رابطه برام خیلی مهم نیست ، شاید رابطه ما از راه های دیگه به ۲۰ روز یک بار میرسید ، یه شبهایی قرص میخوردم که میل جنسیم کم بشه ، گاهی شب ها مثل دوران مجردی ارضا میشدم و خودمو خیس میکردم .
این کار انقدر ادامه پیدا کرد که الان واقعا حسم نسبت به قبل خیلی کمتر شده ، خیلی شب و روزهای سختی رو گذروندم ، خیلی شب ها همسرم که خوابید از شدت فشاری که روم بود گریه کردم ، سهم هر کدوم از ما از رابطه جنسی فقط در حد رابطه دوران عقد مونده ، فکر کنید برای یه مرد خیلی سخته که بتونه کنار بیاد با این شرایط ، مردی که ۲۸ سال پاک زندگی کرد .
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
راهنمای زوج های جوان (۷۴ مطلب مشابه) مسائل زناشویی آقایان (۱۲ مطلب مشابه)