سلام
نمی دونم اعتقاد دارید به چشم زدن یا نه، امّا من حس میکنم به قول قدیمیها چشمم شور هست... چندین موارد پی در پی پیش اومده که من هر چی فکر میکردم برعکسش شده نه تنها در مورد اطرافیان بلکه در مورد خودم ...
مثلاً همه ش فکر میکردم فلان دختر فامیل مون که این قدر پولداره خوشگله و سرزبون داره وبلاست و دختر آخریه و کلی محبوب خانواده و با شوهرش خیلی با هم خوبن دیگه هر مشکلی باشه براش خیانت پیش نمیاد. امّا دقیقاً تو همون روزها که من گاهی بهش فکر میکردم خوش به حالش میگفتم.. انگار شوهره دوست دخترش آورده بوده تو خونه و چند ماه قهر بودن و رسیدن به مرز طلاق که بعداً با واسطه بزرگان و تعهد تازه آشتی کردن به خاطر بچه هاشون...
در مورد خودم هم وقتی یک اتفاق و موضوع بوده و نشستم رؤیا پردازی کردم که آره فلان می شه کاملاً برعکسش گند خورده بهش...
یا مورد دیگه برادرزاده ام یک بچه با نمک و خوردنی بود رو گفتم تو ذهنم خدا رو شکر زردی نگرفت مثل بقیه نوزادها وقت تولد.. که دقیقاً او همون زمان عفونت گرفت و چند روز بستری شد و کلی وزن کم کرد.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)