سلام

دختری بیست ساله هستم. موضوع این هستش که چند وقت پیش با پسری آشنا شدم هم سن و سال خودم، تا اون موقع ارتباطی با پسری نداشتم. خیلی سعی می‌کرد توجهم رو جلب کنه و رفتارش باهام خوب بود ولی من نمی‌خواستم که رلش باشم و خودم همون اوایل رابطه رو ترک کردم. 

موضوع این هستش ایشون شرایط خوبی داره ولی مرد رویای های من نبود و قصد ازدواج هم نداشت هر چند منم نداشتم ولی خب حس نمی‌کردم که واقعی دوستم داره در واقع. با وجود اینکه منطقم بهم میگه کار درستی کردی که خیلی زود عقب کشیدی ولی جدیداً همه ش بهش فکر می‌کنم، همه ش دوست دارم پیام بدم حتی یه بار این کار رو کردم به یه بهانه‌ای ولی سرد باهام برخورد کرد و به خاطر تغییر رفتارس بیشتر ناراحت شدم. 

حتی گاهی خوابش رو می بینم و دوست دارم که دوستم داشته باشه، از یه طرف انگار عاشقش شدم از طرف دیگه انگار دوست دارم مورد توجه باشم. شاید هر دو شاید هیچ کدوم. دختری نبودم که اهل دوستی با پسران باشم، حتی خجالت می‌کشیدم وقتی با این پسر صحبت می‌کردم. ولی از یه جایی حسودی می‌کردم به دختر و پسرهایی که می‌دیدم به هم ابراز علاقه می کنن، با هم اکیپی پارک و کافی شاپ میرن یا حتی به زن و شوهرهای جوون هم حالم رو بد می‌کرد تا جایی که بلاک شون کردم. 


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
قطع رابطه با جنس مخالف (۷۴ مطلب مشابه)