سلام وقت تون بخیر
دختر ۲۳ ساله ای هستم که یه خواهر بزرگتر از خودم دارم که ۳۷ سالهشونه و مجردند. از اون وقتی که یادم میاد همیشه سرم تو درس و کتابام بوده و سعی کردم همیشه جز بهترین ها باشم امّا حدود ۳_۴ سال میشه که احساس نیاز به ازدواج رو تو خودم می بینم چه عاطفی، چه جنسی. اوایل سعی می کردم بهش بها ندم و بال و پر ندم ولی دو ساله اذیتم.
خواستگارهایی که برام میان رو بدون اینکه شرایط شون رو بدونم رد می کنم به خاطر اینکه خواهرم هنوز ازدواج نکردند. درسته خودشون بهم گفتن که دلیلی نداره چون من تا الآن ازدواج نکردم تو هم این کار رو کنی و خانواده م هم این کار رو منع نمی کنن. ولی آخه من چه طوری می تونم این کار رو کنم.
متوجه میشم از روی ظاهر و به اجبار شرایطی که قرار گرفتن، هم چنین حرفی رو میزنن ولی قلبا دل شون می گیره و ناراحت میشن و همین طور خانواده م! حتی خودم هم از ته دلم دوست دارم اول ازدواج خواهرم رو ببینم و بعد خودم. این طرز فکر شاید قدیمی باشه امّا باور کنید اجرا کردنش خیلی سخته. اینکه یه نفر مثله خودت این احساس نیاز رو داره ولی به خاطر موقعیت مناسبی که براش پیش نیومده نتونسته تا الآن ازدواج کنه و جز نزدیک ترین افراد بهت باشه و این براورده شدن نیاز رو تو وجود تو ببینه حس و حال خوبی پیدا نمی کنه.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ازدواج خواهر کوچکتر (۱۴ مطلب مشابه)