عشق، منطق بی منطقی است..!!

یا شاید حس مبهمی از نیاز ها است!!؟ 

عشق مکمل آدمی است...یا غباری بر دیدگان آدمی!!؟ 

 عشق چیست؟

می‌آید روزی که هوش و حواس را از سر آدم می‌برد...لحظه هایش را میدزدد...منطقش را میدزدد...!!

 این حس، حس تحول است؟ که آدم‌ها را تغییر می‌دهد؟ 

یا حس سرمستی و شادی است؟ که آدم‌ها را ذوق زندگی می‌دهد؟ 

 چرا عشق وجود دارد؟ 

انسان اگر میل به همنوع خود دارد...چرا عشق؟

اگر این عشق جاده‌ای به کویر باشد که آدم را تنها و حیران کند چه فایده‌ای دارد؟ 

مثل آفتابی که بی درنگ از کنار سایه می‌گذرد...سایه را تنها تر می‌کند...سایه را خوارتر می‌کند...سایه را حقیر تر می‌کند!!! 

 اگر عشق، منطق را بازی دهد؛ چه به حال آدمی می‌آید؟ 

مجنون که سال ها در پی لیلی بود...افسوس که زندگی اش را برای پایانی سیاهتر از مرگ همیشگی نور، هدر داد.

مانند غباری که در هیاهوی رقص باد، طاقچه اش را گم کرده است...!!

 اگر عشق بشر را محدود کند.. اگر افکار آدمی را بدزدد و فرصتهایش را به باد دهد.. آن وقت چه..؟ 

مانند قطره‌ای که گاهی شبنم است و گاهی رودخانه. گاهی دریا است و گاهی ابر.. امّا هیچگاه دانه را سیراب نکرد و حیات نبخشید!!

 عشق همانند انسانی تشنه است! 

اگر آب ببیند، می‌خورد... فارق از اینکه آن آب سمی است، خاک آلود است، زلال است یا اصلاً آب است؟؟! 

اگر عشق دست در دست دیوانگی دهد؟ 

اگر عشق دست در دست حسادت دهد؟ 

اگرها و اگرها و اگرها...

به راستی که این عشق گودالی از ناشناخته‌ها است...درونش خلاء و سیاهی است که گرداب سوالات من، نقطه‌ای می‌شود و پر می زند به درون آن..!!! 

آیا باید این گودال را به دست خاطره ها سپرد و امانت به زمین داد یا اینکه دل را به درون آن رها کرد؟؟

آیا نیاز است که به این دل پر و بال برگشتن داد؟؟! 

آیا نیاز است که طنابی به دستش بست تا او را از دل سیاهی و یا حتی روشنایی گودال برگردانم؟؟

 می‌توان تا انتهای عالم هستی عشق را مثال زد...می‌توان ساعت‌ها درونش غرق شد... آیا کسی توانسته است که خودش را دوباره در عشق پیدا کند؟؟

آیا این گونه است که عشق پایان ندارد؟؟...من فکر می‌کنم افکارم را در خلاء عشق گم کرده ام! 

 می‌توان عاشق شد و به عشق فکر نکرد...مثل وقتی که در اعماق دریایی ولی صدای امواج را نمیشنوی..!!

می‌توان به عشق فکر نکرد و عاشق شد...مثل خورشید که غروب می‌شود و دامنش را از ستارگان می تکاند ولی ماه است که ستارگان را در آغوشش نگه می دارد..!!

 شما چگونه عشق را می بینید؟ او چگونه شما را میبیند؟