میترسم از اینکه روزی همه موضوع رو بفهمن

سلام

دختری هستم زیر 20 سال . تو دوره ی راهنمایی با اصرار ، مامانم رو راضی کردم تا برام گوشی بخره . هیچیم از روابط دختر و پسر نمیدونستم ولی وقتی اولین مزاحم زنگ زد، جواب دادن بهش به دهنم مزه کرد تا این که به پاسخ دادن شماره های غریبه معتاد شدم اونقدر که از این کار لذت میبردم و یه جورایی برام سرگرم کننده بود .

وقتی بزرگتر شدم طی اتفاقاتی نزدیک بود حیثیت و آبروم بره با این حال با گریه زاری همه چیو به بابام گفتم و از پدرم واقعا سپاس گذارم .

ایشون بدون هیچ توهینی منو سرزنش کردن و موبایلمو ازم به مدت یکسال گرفتن من توی این مدت که بزرگتر شدم و عقلم کامل شد به اشتباهاتم پی بردم و خیلی پشیمونم خیلی توبه کردم ولی همش از آیندم میترسم .

نمیدونم در آینده این موضوع رو به همسرم بگم یا نه؟ همش حس بدی دارم فکر میکنم یه روزی آبروم میره خیلی میترسم چون خانواده ی ما یه خانواده ی مذهبیه (من میدونم چه اشتباه بزرگی از روی جهالت و نادونیم کردم ) ولی میترسم از اینکه روزی همه موضوع رو بفهمن!

پدرم مرد بسیار آبرمندیه چطوری میتونم خودمو از این پدر بدونم من واقعا دختر احمق و نادانی هستم که به همین راحتی آبرومو سر راه گذاشتم و با چنین کاری دل پدرمو شکستم تو رو خدا کمکم کنید بگید چیکار کنم عذاب وجدان منو راحت نمیزاره..

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

میخواستم درباره مرد های ترکمن اطلاعات کسب کنم

سلام

میخواستم یکم درباره مرد های ترکمن بدونم. کلا ترکمن ها آداب و اخلاقیات خاصی دارن؟ برخوردشون با خانمشون چطوره ؟ برا ازدواج خوبن؟ مراسماتشون چی؟ کار خاصی میکنن؟

من خودم بختیاری ام . میدونم باما تفاوت زیادی دارن اما کلا چیزی درباره شون نمیدونم میخوام قبل از اینکه موضوع رو به خانوداه ام بگم خودم اول درباره اش یه تصمیم کلی بگیرم . خودشون خیلی با ایمانن و وضع مالیشون هم خیلی خوبه ، شیعه هم هستن .

پیشنهاد:

قراره عروس تبریز بشم

رسم و رسومات آذری ها در مورد ازدواج چیه ؟

من خواستگاری دارم که آذری زبان هستن

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

تجربیات شما در مورد دانشکده اطلاعات ؟

سلام
ببخشید که اینجا سوالم رو مطرح میکنم. شاید این مسئله خیلی با مطالب این سایت سنخیت نداشته باشه ولی احساس میکنم اینجا کسی هست که بتونه من رو راهنمایی کنه.
پسری 19 سالِ هستم... کنکوری -94- تجربی... با وجود خیلی از مشکلاتی که تو سال کنکور برام پیش اومد ولی باز هم تونستم یه کارایی بکنم. رتبه ام تو منطقه شد 7 هزار.

چون نمیتونستم با این رتبه به رشته و دانشگاه خوبی برم،نرفتمو "پشت کنکوری"شدم! به عشق پزشکی اومدم به این رشته ولی رفته رفته از علاقم کم شد.جوری که دیگه اصلاً میلی به این رشته نداشتم... نه پزشکی نه دارو نه دندون ...

بین رشته هایی که روی میز بود فقط به فیزیوتراپی فکر میکردم... حالا نه این که خیلی فیزیو رو بخواما نه! چون به رشته های دیگه اصلاً علاقه نداشتم...این وسط فیزیو قابل قبول بود... احساس میکنم از اول اومدنم به تجربی اشتباه بود. فقط بخاطر اصرار پدر ... بگذریم مهم نیست دیگه...بالاخره گذشته...

چند وقت پیش دانشکده اطلاعات خیلی نظرم رو جلب کرده بود! یعنی یه جورایی خیلی جذبش شده بودم و تصمیم گرفتم که توی یکی از رشته های امنیتی این دانشگاه ادامه بدم :

 ( توی پرانتز عرض کنم که این دانشگاه توی این رشته ها دانشجو میگیره؛ 1) امنیت اطلاعات، 2) امنیت اقتصادی، 3) امنیت بی نالملل، 4) ضد تروریسم، 5) امنیت نرم، 6) علوم سیاسی، 7) علوم اجتماعی، 8) مدیریت، 9) فناوری اطلاعات و ارتباطات، 10 ) علوم فنی امنیت، 11 ) پژوهشگری امنیت، 12 ) حفاظت اطلاعات )

چون این دانشگاه یکم خاصه، شرایط و ضوابط ویژه خودش رو داره ( که من همه شرایط رو دارم اعم از عمومی و اختصاصی)

یه چیز دیگه ای که هست اینه که گزیینش این دانشگاه خیلی خیلی سختِ!! بیش از  90 درصد اونایی که تو ثبت نام علاقه مندی خودشون رو نسبت به گزینش در این دانشگاه ثبت میکنن رد میشن! که البته طبیعیه... اطلاعات چندانی از پارامتر های گزینش در دسترس نیست.

شَمایِ کلی که میدونم به این ترتیبه که اگه از گزینش اولیه تونستی رد بشی، تماس میگرن برای آزمون کتبی که شامل تست هوش و ... هست که تو تهران برگزار میشه... بعدش هم مصاحبه حضوری و ...

تنها چیزی که میدونم اینه که اگه معرفی تو سازمان داشته باشی،گزینش راحت تره و احتمال پذیرش خیلی بیشتر... (من معرف رو دارم ) فقط یه مشکلی که هست  اینه که نمیدونم رفتن توی این راه چه آینده ای داره.

متاسفانه تا حالا نتونستم کسی رو پیدا کنم که دانشجو یا فارغ التحصیل اونجا باشه تا بتونم در مورد یه سری مسائل صحبت کنم و ... . ولی خیلی از دوستام بودن که بدون اطلاعات معتبر و. .. و فقط از روی حدس و گمان خودشون میگفتم که: اگه بری تو این راه دیگه اختیارت دست خودت نیست, خیلی تحت فشار میزارن, نمیتونی راحت زندگی کنی و  ...

ببخشید اگه متن طولانی شد. میخواستم بدونم کسی هست که اطلاعاتی در این زمینه داشته باشه؟ و همینطور رشته ها؟
خواهش میکنم اگه کسی چیزی میدونه کمکم کنه. خیلی گیر این موضوع شدم. خیلی دنبال این موضوع رفتم... توی انجمن های مختلف... متاسفانه در اینترنت هم اطلاعات چندانی موجود نیست!

خیلی ممنون بابت وقتی که گذاشتید.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ادامه تحصیل (۴۸۰ مطلب مشابه)

کسی هست که شوهرش نیرو هوایی باشه؟

سلام

منو نامزدم امسال کنکور داریم. جفتمون هم رشتمون تجربیه. هر دومون هم درسمون خوبه. اما چند هفته قبل نامزدم گفت میخواد برای ارتش کنکور بده اونم نیرو هوایی. هر چی بهش گفتم نکن حیف میشی به حرفم گوش نکرد. میگه دوس ندارم تو دوران تحصیلم از بابام پول بگیرم. گفت تازه همین الانم که گاهی بهم پول میده بهم برمیخوره چون نیرو هوایی بهش از اول تحصیل یک و خورده ای حقوق میدن.

اما من دوس ندارم شوهرم ارتشی باشه. میگه دوس دارم زودتر خیالم از بابت تو راحت شه. کسی هست که شوهرش نیرو هوایی باشه؟ میشه بگید شرایط زندگیتون چطوریه؟ میشه مثلا شوهرتون شب خونه نیاد؟ تو رو خدا کمک کنید. تو رو خدا. یا بگید چطور منصرفش کنم که بهش برنخوره.

مرسی از همتون

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

حسم نسبت به تمام اطرافیانم از بین رفته

سلام

من دخترم، چند روز دیگه 25 سالم میشه . 1 سال و نیم هست که عقد کردم و ایشالا تا چند ماه دیگه ازدواج میکنم.

با همسرم چند سال دوست بودم و با شناخت علاقه ی زیاد با هم ازدواج کردیم و خدا رو شکر مشکلی نداریم. هر دومون هم فوق لیسانس هستیم و از همه لحاظ تقریبا همسطح هستیم.

مشکلی که من چند وقته پیدا کردم اینه که اصلا خوشحال یا ناراحت نمیشم. انگار که هیچ حسی ندارم. حسم نسبت به تمام اطرافیانم حتی مادر و پدر و خواهر و برادرم از بین رفته. اگه اتفاق خوبی بیوفته همون موقع خوشحال میشم و میخندم و اگه اتفاق بدی بیوفته همون موقع ناراحت میشم و گریه میکنم اما قبل و بعدش هیچ حسی ندارم.

یعنی همسرم برای چند ماه میخواست بره جایی و برای من این دوری خیلی سخت بود اما اصلا ناراحت نبودم و عادی عادی بودم تا موقعی که داشت بام خداحافظی میکرد، اون موقع احساس ناراحتی کردم.

من خیلی احساساتی بودم،عاشق خانوادم بودم واسه همین این بی تفاوتی خیلی اذیتم میکنه، میخوام بدونم بیماریه و نیازی هست برم مشاور ؟
ممنون

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)

وای عروس چقدر خوشگل شده اصلا نمیشه شناختش!

سلام

وقتی فیلم های خارجی می بینم ( کره ای یا اروپایی ) آرایش عروس در مراسم عروسی خیلی ساده است. حتی مدل موها هم خیلی ساده است. یه غنچه ای یا تاج گلی گذاشتن روی سرشون.

اما در ایران نمی دونم چرا عروس که میره داخل آرایشگاه رنگ ، روغن و فر و شینیون و ... بر سرش آوار میشه. از اون بدتر بقیه خانم های مهمان ... چند وقت پیش یک عروسی رفته بودم.

باور کنین وقتی وارد قسمت خانم ها شدم با وجود اینکه غالبا فامیل بودیم پنج دقیقه طول کشید بفهمم مثلا این خانم کیه ، اون یکی کیه ... از بس آرایش غلیظ کرده بودن و لباس های نیمه برهنه... پاشنه های هفت سانتی که دو تا قدم به زور بر می داشتن.. هر کس عروس را می دید می گفت وای چقدر خوشگل شده اصلا نمیشه شناختش!!!

یعنی ملاک آرایش خوب اینه که اونقدر در شب عروسیت تغییر کنی که غیر قابل شناسایی بشی... زیبا بودن یعنی این؟ البته یک جا دیگه عروسی رفته بودم  که عروسش خیلی مذهبی بود و آرایش بسیار سبکی داشت. شنیدم که پشت سری ها می گفتن، بیچاره دو روز از ازدواجش بگذره پشیمون میشه  واقعا به نظر شما این فرهنگ درسته؟ 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مراسم عقد و عروسی (۱۰۷ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

چیکار کنم اینقدر مهربون و با گذشت نباشم؟

سلام
راستش از بچگی توی کل خانواده و آشنایان اولین چیزی که در موردم گفته میشه اینه که خیلی مهربونه خیلی با گذشته ...

مثلا اگه کسی وسیله ای داشت و به من نمیداد یا حتی بخاطرش با من دعوا میگرفت .... من بجاش وسایلم رو در اختیارش میذاشتم و هیچ وقت سرکوفت ندادنش رو نمیزدم و ... واقعا توضیح دادن برام سخته .

ببینید من ازدواج کردم و همیشه خونواده ی همسرم رو مثه خانواده ی خودم دونستم و با تمام وجودم هر کاری که میتونستم براشون انجام دادم...

شما  تصور کنید برای خانواده ی خودم دیگه چیکار کردم... هر کی هر بلایی سرم بیاره ... بهم توهین کنن . اذیتم کنن ... کوچیکم کنن و خیلی چیزای دیگه.... من شاید ناراحت بشم . گریه کنم  اما رفتارم رو باهاشون عوض نمیکنم ( منظورم درباره ی همه است مخصوصا خانواده ها ) بازم از جونم  ، عشقم و محبتم براشون مایه میذارم یا حتی مالی تا جایی که بتونم ....

هر دفعه هر مشکلی پیش میاد همسرم میگه مقصر خودتی  چون تو روی همه رو زیاد میکنی ... میگه تو زیادی محبت میکنی و زیادی رفتار دیگران رو ندید میگیری که این باعث میشه اطرافیانت پر رو تر و پر توقع تر بشن ... 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

وابستگی زیاد به شوهر خوبه یا بد ؟

سلام

متاهلا خواهشا با تجربیاتتون راهنماییم کنید.

چهار ساله ازدواج کردم به شدت عاشق همسرم هستم یه پسر شش ماهه دارم. پسرم هر شب ساعت هشت و نه خوابه و ما تا یازده دوازده بیداریم .

موقع خواب خیلی عادت دارم که همسرم منو در آغوش بگیره. تا حالا یه شب نشده که چنین اتفاقی نیافته .

اخه قبلنا اگه دعوامونم میشد, حتی اگه اون مقصر بود اما همش به این فکر می کردم " نکنه صبح که رفت سر کار خدایی نکرده اتفاقی براش بیفته و دیگه نتونم ببینمش" .

خلاصه با این افکار شاید احمقانه و ... میرفتم بغلش میخوابیدم. اگه هم خیلی از دسش ناراحت بودم تا نصفه های شب بیدار میموندم تا خوابش سنگین شه بعد میرفتم کنارش میخابیدم. تا این حد بهش عادت کردم . 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

با تکیه بر سود پس اندازم ، بعد از ازدواج تا مدتی نمی خوام کار کنم

سلام
من از  21  سالگی که خدمتم تموم شد , تا الآن که حدوداً 32 سال دارم کارها و مشاغل متعددی انجام دادم , طوری که قصد دارم الآن با نصف پس اندازم یه خونه متوسط بخرم توی غرب تهران با یه ماشین متوسط سر پا .
اون نصف دیگۀ پس اندازم رو میخوام سپرده بلند مدت بذارم بانک و حداقل ماهی 4 تومن سودشو بگیرم ؛ طوری که تا چند سال آینده احتیاج نداشته باشم به اینکه باز بخوام برم سر هر کاری و سگ دو زدنای مجدد .

حالا سوألم از دختر خانومای محترم اینه ؛

که اگر بدونن برنامۀ آتی خواستگارشون , همچین موضوعی هست اونوقت میتونن کنار بیان باهاش ؟!! منظورم اون قسمت از برناممه که میخوام تا اطلاع ثانوی فقط از بانک ارتزاق کنیم . ضمناً تحصیلات دانشگاهی هم ندارم  ( دیپلمم ) .
 خونوادۀ مذهبی و مقیدی هم هستیم خودمم تا این سن هنوز دست از پا خطا نکردم
 ممنون  

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

دوران نامزدیم اصلا خوش نمیگذره

سلام به همگی

من پنج ماهه عقد کردم اصلا خوش نمیگذره دوران نامزدی :( با اینکه همسایه ایم و هر روز تقریبا همدیگه رو میبینیم ولی ....

همش میگم کاش یه کم دور بودیم یا اینکه مثلا من یه هفته ای میرفتم مسافرت... . تازگی ها هم پدر شوهرم فوت شده شوهرم بیشتر افسرده شده و من بیشتر تنها...

نمیدونم چیکار کنم؟ الان  سه روزه که شوهرم پدرش رو از دست داده بهش خیلی وابسته بود بدخلقیاشو فقط واسه من میاره آبجیاش رو دلداری میده بغل میکنه ولی من یه چیز میگم دعوا میکنه...

راهکار بهم بگین چیکار کنم چه جوری برخورد کنم و چه جور دلداریش بدم ... . میترسم ناراحت شه . یه بار مریض بود بهش درخواست رابطه دادم گفت اصلا ملاحظه نمیکنی ولی به نظرم اون اصلا منو ملاحظه نمیکنه  .

فقط به فکر خونواده خودشه که یکی یکی آبجیاش و مامانش و نوه هاشونو بغل کنه و دلداری بده انگار نه انگار که منم اونجام ...

کلا خیلیی خونواده دوسته ولی من نسبت به خودم اینو حس نکردم. الان هم که پدر شوهرم فوت شده همش میگه مامانم تنها میمونه من باید نذارم تنها بمونه... به جز نامزد من شش تا بچه دیگه داره ولی این شده غمخوار همه جز من ...

همش تو دلم حس میکنم انتظار داره مامانش با ما زندگی کنه ولی به زبون نمیارم میترسم .خیلی از همسایه های ما هم شوهرشون از دست دادن ولی حاضر شدن تنها بمونن ولی مادر شوهرم میگه من میترسمممم از ادامه زندگیم میترسم خیلی ...

از این مورد ها برا کی پیش اومده؟ چیکار کردین؟ چه جور برخورد کردین؟

ممنون از همگییییییی

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)

دختره میگه اگه دوستم داری باید برام پول بفرستی

سلام
پسری هستم که با دختری یک سال و 8 ماهی میشه دوست هستم و سر قضیه ای رابطمون رو خراب کرد . دختره میگفت دوستم داری یا نه ، گفتم این چه سوالی من دوست دارم دیونه ، گفت اگه دوستم داری باید برام پول بفرستی تا گوشی بخرم . گفتم نامزد کردیم برات میخرم . اصلا هر چی بخوای میخرم برات . گفت نه الان میخوام .

گفتم نامزد کردیم . گفت پس دوستم نداری رابطمون تموم بشه بهتره .گفتم جدی میگی ؟ گفت آره شوخی ندارم . منم گفتم باش بای .

چند روزی گذشت که اس داد اگه دوستم داشتی اس میدادی و زنگ میزدی ولی اس ندادی و الان رابطمون خراب شده به نظر شما ؟

من چکار کنم ؟ چرا اینجوری شده ؟ دختره آخه اینجوری نبوده . حتی بهم گفته بود من تو رو واسه خودت میخوام و تا وقتی که عقدم نکردی چیزی ازت نمیخوام . نمیدونم چرا اینجوری شده ؟

 به نظر شما زنگ بزنم بهش و رابطمون اون خراب کرده آخه و خودشم باید اس یا زنگ بزن چه کار کنم ؟
لطفا راهنماییم کنید


پاسخ :

سلام
بلاتکلیف گذاشتن دختر مردم به دور از مردانگی هستش . اگه می تونید خواستگاری برید سریع این کار رو انجام بدید اگه نمی تونید این رابطه رو قطع کنید . این دوستی ها از اساس اشتباست . از یه طرف اون به دنبال اینه که ادعای شما رو راستی آزمایی کنه و از یه طرف شما گله دارید که چرا می خواد میزان دوست داشتن خودش رو از جانب من با پول بسنجه ؟

اون می خواد که برای اثبات ادعایی که کردید براش هزینه کنید . شما هم انتظار دارید که بهتون وفادار بمونه و به خاطر یه گوشی رابطه تون رو به هم نزنه . انتظاری که اون داره و توقعی که شما ازش دارید در صورتی که عقد بودید کاملا منطقی بود ولی الان هر دو خواسته نه تنها منطقی نیست بلکه زیاده خواهیه .

اون مگه چه نسبتی با شما داره که انتظار داره براش خرج کنید ؟! این زیاده خواهی اونه .  شما بهش گفتید که دوستش دارید ولی راهی برای اثبات این ادعا ندارید . اون طرف قضیه انتظار وفادار موندن اون خانم از جانب شما زیاده خواهی محسوب میشه . شما انتظار دارید با تکیه بر چند ادعا بهتون وفادار بمونه ؟ بر چه اساسی باید بهتون اعتماد کنه ؟ از کجا باید مطمئن بشه که حتما باهاش ازدواج می کنید ؟

می بینید که هیچی سر جاش نیست . پازل ها کنار هم قرار نمیگیرن ، چون شکل گیری این رابطه از ریشه اشتباست .

اگه خواهان ادامه این رابطه هستید چند فاکتور اطمینان بخش به رابطه تون اضافه کنید . بهترین کاری که می تونید بکنید اینه که خانواده ها رو در جریان بذارید . به عبارت دیگه رسما ازش خواستگاری کنید . اون وقت اگه براش خرج کردید کسی خرده ای به شما نمیگیره . شایدم بحث خرید گوشی از جانب اون منتفی بشه چون یه حرکت اطمینان بخش تر از جانب شما دیده .

اگه نمی تونید خواستگاری کنید این رابطه رو قطع کنید . چون الان نباید دغدغه ی شما وفادار نگه داشتن اون باشه . شما باید به فکر اشتغال و فراهم کردن مقدمات تشکیل خانواده باشید .

موفق باشید

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) دوستی به قصد ازدواج (۱۲۵ مطلب مشابه)

فکر میکنم دچار نوعی مازوخیسم خفیف شدم

سلام
من دختری هستم حدودا ۲۵ ساله و مجرد که فکر میکنم دچار نوعی مازوخیست خفیف یا حتی در حد فانتزی می‌باشم، از همان دوران کودکی که حتی اسم یا معنی این کلمه رو نمیدونستم این حس رو تو خودم میدیدم، مثلا از جذبه مردان در سریال خوشم می‌آمد و احساس لذت میکردم.

بعدها در فضای مجازی به این سمت کشیده شدم یعنی مطالبی تحت عنوان خاطرات یا داستان رو میخواندم که منجر به تحریک جنسی میشد، در آن زمان هم اصلا متوجه بیماری یا گناه بودن این کار نبودم، خیلی توبه کردم و سعی کردم که این کار رو کنار بذارم ولی نشد هر چند وقت یک بار به این سمت کشیده میشوم.

واضح تر عرض کنم که من از خواندن داستان هایی که مربوط به تنبیه اسپنک می‌باشد لذت میبرم، البته فقط اسپنک و فقط با دست و نه هیچ نوع تنبیه یا شکنجه دیگری، و فقط حس میکنم که دوست دارم قبل از رابطه جنسی اسپنک شوم. و کمی هم دوست دارم که همسرم در رابطه مقتدر باشد بدون هیچ برخورد فیزیکی یا لفظی و البته رمانتیک باشد.

البته جا داره که عرض کنم حتی تخیل هم نمیکنم، و در واقعیت از اینکه کسی رفتار زورگویانه‌ای باهام داشته باشه متنفرم و هیچ وقت به هیچ کس این اجازه رو نمیدم.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

در مورد دانشگاه امام صادق علیه السلام چه اطلاعاتی دارید ؟

سلام دوستان

من کنکوریم و رشته م هم انسانیه . چند وقت پیش یکی از دبیرامون ازمون خواست واسه دانشگاه امام صادق ثبت نام کنیم .

منم کلی راجب این دانشگاه تحقیق کردم و میدونم یه جور حوزه - دانشگاه هست . اما ازتون میخوام اگه کسی در بین شما این دانشگاه قبول شده و داره توش درس میخونه یا اگه از اطرافیانتون کسی تو این دانشگاهه یه سری اطلاعات راجب این دانشگاه بهم بدن .

کلا میخوام بدونم ارزش داره برم این داشگاه یا نه ؟ شنیدم شرط معدل از 18 به بالاس آیا درسته؟ پس من با معدل کتبی 17/52 شانس قبولی ندارم؟ برای رشته من رتبه کنکور تو سهمیه باید حدودا چقدر باشه؟ جو دانشگاهش چجوریه؟

بعضیا میگن درس هاش زیاده و باعث میشه دانشجو به کارای دیگش نرسه . این درسته یا اغراقه؟ خواهش میکنم کمکم کنید.

مرتبط:

سوال در مورد حقوق دانشجویان امام صادق و امام باقر علیهم السلام

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ادامه تحصیل (۴۸۰ مطلب مشابه)

تجربیات شما در مورد استفاده از نمک حمام برای رفع تیرگی بدن ؟

سلام
از همه دوستان میخوام که کمکم کنن چون واقع موضوع مهمی هست برام . راستش برا تیرگی بدن چند تا مورد درمان هست که مطالعه کردم . یکی صابون ان جی ، مخلوط ماست و حنا و گلاب ، و دیگری نمک بدن (نمک حمام) .

شنیدم که نمک حمام خیلی مفید هست برا  درمان تیرگی و چیز های دیگه... از دوستان میخوام که اگه از این روش ها استفاده کردن تجربه هاشونو بگن همینطور نحوه استفاده و مدت استفاده ...
خیلی ممنون میشم اگه کمک کنین بهم ...

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تجربیات پزشکی (۳۲۲ مطلب مشابه)

دروغ هنگام تحقیق در خواستگاری

سلام
دوره ی اخر زمون شده به خدا. دوستان نمی دونم چیکار کنم . من از یه دختر خانوم خوشم اومده بود . موضوع رو گفتم و رفتن تحقیق. از شانس بد ما موقع تحقیق از یکی سوال کرده بودن که با اون دختر و خانوادش مشکل داشته. هر چی از دهنش در اومده بود به ناحق گفته بود.

خانواده که به من گفتن داغون شدم. اما بعد از چند ماه اتفاقی فهمیدم همه چی رو اون طرف به خاطر یه کینه که  دلیل خاص خودش رو هم داشته دروغ گفته. موضوع رو به خانواده گفتم. اما باور نکردن . چون نامرد کارش رو خوب یاد داشته.

یه سری از اطلاعات رو درست داده بود که اعتماد خانواده رو جلب کنه بعد زده بود جاده خاکی .!! ولی میگن کاسه ای که شکست هر چی هم که چسبش بزنی مثل روز اول نمیشه .حالا هر چی به خانواده میگم دروغ گفته طرف باور نمی کنن و میگن یه سری حرفاش راست بوده پس بقیه هم راست بوده و به قول معروف ( تا نباشد چیزکی،  مردم نگویند چیزها ) .

نمیدونم با اون نامرد چیکار کنم.جلوی سنت خدا و پیغمبرش رو گرفت . من که بخشیدمش .دوستان شما هم براش دعا کنید خدا ببخشدش. ولی یادتون باشه هیچ وقت با زندگی ادم ها بازی نکنیم. از طرف یک دلسوخته .

مرتبط:

حد و مرز صداقت قبل از ازدواج

در خواستگاری دروغ گفتن نشانه ی نداشتن صداقت هستش ؟

شروع زندگی با دختری که صداقت نداره عاقلانه است ؟

صداقت خواستگارم منو دو دل کرده!

در مورد بیماریم( اختلال دو قطبی) ، چقدر باید صداقت داشته باشم ؟

چرا بعضی ها برای صداقت احترام قائل نیستند ؟

دروغگویی بعضی از دختران دوست پسر دار به خواستگار

چطوری در جلسه خواستگاری، بدون دروغ دل طرف رو بدست بیارم ؟

خواهشا در جلسه خواستگاری راستش رو بگید

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) آموزش روش های تحقیق برای ازدواج (۴۶ مطلب مشابه)