سلام
راستش از بچگی توی کل خانواده و آشنایان اولین چیزی که در موردم گفته میشه اینه که خیلی مهربونه خیلی با گذشته ...

مثلا اگه کسی وسیله ای داشت و به من نمیداد یا حتی بخاطرش با من دعوا میگرفت .... من بجاش وسایلم رو در اختیارش میذاشتم و هیچ وقت سرکوفت ندادنش رو نمیزدم و ... واقعا توضیح دادن برام سخته .

ببینید من ازدواج کردم و همیشه خونواده ی همسرم رو مثه خانواده ی خودم دونستم و با تمام وجودم هر کاری که میتونستم براشون انجام دادم...

شما  تصور کنید برای خانواده ی خودم دیگه چیکار کردم... هر کی هر بلایی سرم بیاره ... بهم توهین کنن . اذیتم کنن ... کوچیکم کنن و خیلی چیزای دیگه.... من شاید ناراحت بشم . گریه کنم  اما رفتارم رو باهاشون عوض نمیکنم ( منظورم درباره ی همه است مخصوصا خانواده ها ) بازم از جونم  ، عشقم و محبتم براشون مایه میذارم یا حتی مالی تا جایی که بتونم ....

هر دفعه هر مشکلی پیش میاد همسرم میگه مقصر خودتی  چون تو روی همه رو زیاد میکنی ... میگه تو زیادی محبت میکنی و زیادی رفتار دیگران رو ندید میگیری که این باعث میشه اطرافیانت پر رو تر و پر توقع تر بشن ... 

این رفتار من تا حدیه که چند وقته پیش وقتی خواهر کوچیکم به من توهین کرد فقط بهش گفتم احترام بزرگترت رو نگه دار ... چنان جیغ و دادی راه انداخت که نگو ... بعد بین حرفاش میگه من بدترین حرف رو بهت زدم چیزی نگفتی حالا با یه کلمه حرف من باید بهت بر بخوره  من چه بدبختم که خواهری مثه تو دارم !!! ...

من فقط و فقط بخاطر اینکه دلخوری  توی دلش نمونه و توی خانواده ام جدایی نیافته . ازش عذر خواهی کردم و سعی کردم از دلش در بیارم .. هر چند که با تمام سعی که کردم ولی دلش با من صاف نشد!!

این یه نمونه ی کوچیک بود از کل زندگیم ...

میدونید من همه ش به این معتقدم که دنیا دو روزه و ارزش اینو نداره که بخوام اطرافیانم رو یا کلا دیگران رو برنجونم یا این دو روزه عمر با قهر و ناراحتی بگذره اما.... من خسته شدم از اینکه  اینقدر به با ارزش بودن خانواده ها فکر میکنم ... خسته شدم  از بس یه تنه سعی کردم همیشه صلح و دوستی باشه  ... خسته شدم از اینکه حتی نمیتونم برای یک با ناراحت بشم یا گله کنم !!...

نمیتونم بهتر از این توضیح بدم ( البته ناگفته نمونه که با خانواده ی شوهرم هم ده برابر این مشکل پیدا میکنم ) لطفا راهنماییم کنید. کمکم کنید که یه کم بدرفتاری کنم . به من یه چیزی بگید که بدونم  این رفتار من رو خدا دوست نداره


مرتبط:

بلند خندیدن باعث خراب شدن وجهه ی دختر میشه؟

نظر شما در مورد دخترهای فعال اجتماعی که در شهر معروف شدند

اشتباه می کنم که می خوام ۳ یا ۴ سال بزرگ تر از سنم به نظر برسم؟

مشکل اصلی من اینه که یه دختر اجتماعی نیستم

تعریف شما از دختر سرسنگین، اجتماعی و خوش اخلاق چیه ؟

حدود رفتار اجتماعی یک دختر در دانشگاه و محیط کاری

مشکل من اینه که یه دختر غیر اجتماعیم

دختری درونگرا هستم ولی مادرم به زور میخواد منو یه آدم اجتماعی کنه

چطوری میشه یه دختر هم با حیا باشه و هم اجتماعی ؟

تعریف شما از دختر اجتماعی چیه ؟

با شوخی کردن های جلف با پسران، تبدیل به دختر اجتماعی نمیشید

خنده ها و شوخی های زیاد دختر مورد علاقم نگرانم کرده

دلیل خنده های دختران به من چیه ؟

دید آقایون نسبت به دختری که همیشه میگه و میخنده چطوره ؟

من یک دختر خنده رو هستم

یه دختر همیشه خنده رو باشه‌ اشکالی داره؟

دید آقایون نسبت به دختری که همیشه میگه و میخنده چطوره؟

دوستانم بهم میگن تو مغروری


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)