در مورد پوششم موقع گرفتن عکس رنگی از روده نگرانم

سلام
میخواستم ازتون در مورد عکس رنگی روده یا رادیولوژی بپرسم، اینکه کسی تا حالا خودش یا خانوادش این کارو انجام دادن؟
من خیلی استرس دارم به خاطر اینکه تو اینترنت در مورد پوشش فرد حین عکس برداری چیزایی نوشته بود که با عقاید من مغایره.
خواهش میکنم اگر کسی چیزی میدونید راهنماییم کنید.
مرسی

پیشنهاد:

بحث در مورد مراجعه خانم ها به دکتر مرد

چرا پزشکان مرد در حین عمل زایمان زنان حضور دارند؟!

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)

اعتماد راحت بعضی از دختران نوجوان به غریبه ها

با سلام

یه دختر خانوم 18 ساله تو یه گروه بهم پیام داد و گفت دنبال کسی میگردم که باهاش درد و دل کنم و ... منم 24 سالمه و یه ساعت باهاش متنی گپ زدم و خیلی دلم سوخت ولی قرار بود بهش زنگ بزنم که این کار رو نکردم . چون اصلا این رابطه منطقی نیست و فقط خودمون رو گرفتار میکنیم .

خواستم بدونم رفتار دخترا تو این سن ناشی از چیه ؟ چرا مدام دخترا ناراحتن و به این راحتی به افراد و دیگران اعتماد میکنن ؟ چون خواهرم تو این سن قرار داره و میخوام از وضعیت دختران تو این سن مطلع بشم .

با تشکر

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

زن از ناز کردن لذت می بره؟

سلام
میگن زن همه ناز است و مرد نیاز . سوالی که مطرحه اینه که زن از ناز کردن لذت می بره؟ یعنی لذت بیولوژیکی و جنسی؟

چون اینکه میگن مرد نیاز است وقتی مرد نیازش در حال برطرف شدنه خو مسلما داره لذت می بره!! سوال دوم اینه که اگه آره یعنی زن به مرد نیاز نداره؟  و فقط از ناز لذت می بره؟ اگه نه چرا میگن زن همه ناز است و مرد نیاز؟ بیشتر منظورم از پرسیدن این سوال لذت است.

ممنون

 

بیشتر بخوانید

اصلا خانمم رو از ته دل دوست ندارم

راز مطیع بودن زن در مقابل شوهر

احساس می کنم خانمم داره ازم سوء استفاده میکنه

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل زنان (۱۸۵ مطلب مشابه)

شرایط زمانی شغلم چقدر مانع ازدواجم خواهد شد ؟

سلام

دوستان سوال بنده جنبه مشورتی و نظر سنجی رو با هم داره .

بنده پسری مجرد با سن 25+ هستم, در یک ایرلاین خارجی خلبان هستم, درامد ماهیانه ام در این رتبه حدود هفت میلیون تومان در ماه است ( که در 10 سال اینده به ماهی 20 میلیون در امد خواهد رسید)

,البته هرماهی که پرواز داشته باشم,به ازای هر چهار ماه کار کردن دو ماه مرخصی میگیرم که برگردم ایران, پس میشه گفت سالی چهار ماه خونه هستم و مابقی بر سرکار هستم.

شرایط خانواده هم یک برادر دارم که تو بهترین داشنگاه تهران لیسانس گرفته و مهندسه, پدر شغل ازاد, مادر خانه دار, زندگی معمولی و متوسط جامعه داریم, یک خونه و یک ماشین معمولی و یک مغازه, حاشیه خاصی هم تو خودمون نداریم.

اما,اما از اینجا شروع میشه که میخوام همسرم حتما شاغل باشه چون فکر میکنم با شرایط من سرش شلوغ باشه و گرم باشه خوبه, و کمتر احساس تنهایی کنه, البته ترجیح من اینه که حتما ایشون پزشک باشن که دلایل زیادی برای این انتخابم دارم.

اینم بگم دندونپزشک نباشه بهتره,چون تو پزشکی راه برای پیشرفت بیشتره,بخاطر اینکه شغل من وابسته به مکان نیست میتونم برای گذروندن طرحشون هر جای ایران که بود باشون باشم, و خودم یکی از بزرگترین مشوقاشون بشم برای پیشرفته روز افزون ایشون, و صد البته با سختیای زندگیشون بنده تا حدودی اشنا هستم, که باید در نبود من به تنهایی با این سختیا دست پنجه نرم کنن.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) موانع ازدواج (۴۹ مطلب مشابه)

نذر امام هادی علیه السلام برای ازدواج

نذر امام هادی علیه السلام برای ازدواج از 27 شهریور ( تولد امام هادی علیه السلام ) تا 18 دی ( تولد امام عسگری علیه السلام )

سلام

حالا چرا امام هادی ؟ این همه امام ،یعنی اونا مشکل ازدواج رو حل نمی کنن؟  چرا، ولی تنها امامی که برای فرزندش به خواستگاری رفت امام هادی هستن ! پس دستشون بازِ! ایشون به خواستگاری ملیکا دختر قیصر روم رفتن برای فرزندشون امام عسگری!

حالا ما که پیش امامان معصوم آبرویی نداریم با این همه گناه ! معمولا یکی از علما رو واسطه میذاریم بین خودمون و امامان ! و امام هم واسطه میشه که از خدا حاجت ما رو بگیره ! ( کاتالیزور: یعنی سرعت واکنش زیاد میشه!! )

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) جذب خواستگار دلخواه (۱۲۵ مطلب مشابه) دعا ختم چله صلوات برای ازدواج (۱۶ مطلب مشابه)

هیچ کدوم از جلسه های خواستگاریم به جلسه دوم نکشیده

سلام

من یه دختر 22 ساله هستم و چهره خوبی دارم  که حدود دو ساله تصمیم گرفتم ازدواج کنم و از همون موقع تا الان خواستگار های زیادی داشتم اما جالبه هیچ کدوم از جلسه های خواستگاریم به جلسه دوم نکشیده  ! یعنی همون جلسه اول که با پسر صحبت میکنم دیگه میرن و پشت سرشون هم نگاه نمیکنن تا جایی که واقعا اعتماد به نفسم اومده پایین و گفتم دیگه اصلا هیچکس خونه مون نیاد ، چون هیچ فایده ای نداره و دیگه تصمیم گرفتم ازدواج نکنم  به نظرم رفتارم یا صحبت هام با طرف مقابلم اشتباهه که باعث شده همچین اتفاقی بیافته . واقعا باید چه رفتار یا صحبت هایی با طرف مقابل داشت که باعث رونده شدنشون نشه ؟ باید چیکار کنم ؟

در جلسه خواستگاری فقط من و مادرم حضور داریم و من با مانتو هستم مشکل اصلی من دقیقا اینکه قبل از جلسه حرفایی که میخوام بزنم و در ذهن دارم اما وقتی در موقعیتش قرار میگیرم ذهنم خالی میشه و باعث میشه جوابای کوتاهی بدم که کاملا مشخصه قانع نمیشن و توضیح بیشتری میخوان .
بیشترین سوالاتی هم که پرسیده میشه در رابطه با کار کردن و هدف از زندگی و انتظاراتی که از همسر اینده دارم هست .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
خواستگاری های بی سرانجام (۶۶ مطلب مشابه)

پرده حرمت ها بین مون دریده شده، برای طلاق اقدام کنم؟

سلام خسته نباشید

بنده خانمی 19 ساله هستم و نامزدم 30 سالشونه و نزدیک یکسال هست که عقد کرده هستیم .

تو این یکسال با وجود روزای خوبی که کنار هم داشتیم بحثای شدیدی هم داشتیم من خصوصیت اخلاقیم به گونه ای هست که وقتی از خانوادم دلگیر میشدم برای همسرم درد و دل میکردم .

سر همین موضوع ها همسرم بدون اینکه به من بگه با خانوادم بخاطر من دهن به دهن شد و از عید امسال تا الان ما کلی بحث و جدال داریم حتی بگونه ای که اوایل بحث رو به خانواده ها میکشوندیم که من گفتم ما باید مسائل زندگیمون رو خودمون حل کنیم و پای خانواده ها رو وسط نکشیم .

بعد دعوای عیدمون این تصمیم گرفته شد ولی همسرم حدود یک ماه پیش بحثمون شد و رفته بود پیامارو برای مادرش خونده بود مادرشم تو بحث دخالت داد و از عید به این طرف در مورد خانوادم هر چی خواسته قضاوت میکنه .

مقصر منم چون اگه هر بار دعوا با خانوادم بهش چیزی نمیگفتم انقد روش زیاد نمیشد بعد ازش خواهش کردم در بین بحثمون پای خانوادم و وسط نیاره خودش گفت اگه تو در مورد خانوادت حرف نمیزدی من الان اینجوری نمیکردم .

نمیگم من مقصر نیستم ولی اکثر موارد بچه بازیمون کارو به اینجاها کشوند و لج و لجبازی و هر دفعه بعد از قهرهای یک ماهه نظر منو جلب میکرد به طوری که دعوای اخریمون که یک ماه پیش بود به هر دری میزد که منو راضی کنه .

کلا بابام گفت این پسر بدردت نمیخوره طلاق بگیری بهتره . راستش شاید بیشتر این لجبازیای من اینه که ایشون فقط به زبون یه چیزی میگه بارها بهش گفتم اگه منو دوست داری تو عمل نشون بده مثلا به خاطرم تلاش کن زودتر بریم سر زندگیمون ولی بعد عقد کارشو تو یه شرکتی بود ول کرد گفت فلان و بهمان زد تو کار میوه فروشی شکست خورد بعدم کلی قرض بالا اورد بعد گفت همش مقصرش تو بودی من بخاطر تو بدهی بالا اوردم ولی خدا میدونه تو این یکسال من هیچ توقعی ازش نداشتم و حتی شارژ گوشیمم بابام میداد .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
طلاق در دوران عقد (۳۵ مطلب مشابه)

دختری بسیار خودسرزنش گر هستم

سلام

یه دختر زیر بیست و چهار ساله م کاملا غیر مذهبی هستم میرم سر اصل مطلب：

از بچگیم تو جامعه مشکلات زیادی داشتم که خوشبختانه خیلی هاش حل شد اما دو تا مشکل دیگه دارم که بهشون میگم مسئله یعنی قطعا این سه تا هم قابل حل هستن.

۱_تو جامعه منو دست میندازن خودم بعدا پی میبرم! چون خیلی تو این کارشون ماهرن و اینکه گاهی با متلک بهم میخندن من نمیدونم دلیلش چیه من ادم مغروری هستم و تحمل خورد شدن رو ندارم بلد نیستم کسی رو دست بندازم اما قطعا کسانی که بلدن راه حلش هم میدونن...

۲_به طرز نگاه مرد ها واکنش نشون میدم مثلا پدرم ،مسئولین دانشگاه، هر جنس مذکر دیگه ای اگر کج (به علامت سرزنش ) نگاهم کنن تا مدت ها تو فکر میرم دنبال این میگردم که چه اشتباهی مرتکب شدم بسیار خودسرزنش گر هستم اگر اشتباهی هم مرتکب نشده باشم یه چیزی به اشتباه جور میکنم به خودم میگم به خاطر فلان رفتارم بوده ( هر چند گاهی رفتار درستی بوده باشه بهانه ای پیدا میکنم که خودمو سرزنش کنم ) .

بسیار پیش اومده پدرم نگاهم کرده مدت ها به طرز نگاهش ٬ دلیل نگاهش فکر کردم حتی از شدت سرزنش گریم گرفته. بعد وقتی از خودش میپرسم بهم میگه من نگاهم کج نبوده الکی فک کردی کج نگات کردم ... تپش قلب میگیرم و خودمو تخریب میکنم....

یه بار کارت ملیم رو میز رای گیری تو دانشگاه جا موند به خاطر سهل انگاری ، من وقتی برگشتم پس بگیرمش مسئول اونجا کج نگام کرد منم کل کلاس های اون روز رو رها کردم به ناچار از دانشگاه رفتم بیرون!

هر بار از در خونه که پامو میذارم بیرون به خودم میگم :

ایت الکرسی بخونم امروز به خیر بگذره!

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

مشورت در مورد قرص های چاقی صورت بدون بازگشت

سلام

من 24 سالمه با قد 160 و خورده ای متاسفانه حدود 2-3 سالیه که 10 کیلو کاهش وزن داشتم در واقع توی بحران بودم رو جسمم اثر گذاشت خدا رو شکر سالم و تندرستم الان.

وزنم57-58 هست جسما کاملا نرمالم نه شکم نه پهلو و ... اما هر کی به من میرسه میگه ای وای چقدر لاغر شده صورتت، چون قبلا تپل تر بودم چهره م خیلی جذاب تر بود.

همه چی خوبه فقط کمی صورتم لاغر شده نسبت به قبل  الان دارم از حرف بقیه خسته میشم اون قدر تلقین کردن بهم از همه روسری هام بدم میاد برام دغدغه شده چون راستم میگن .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه) لاغری، چاقی و تناسب اندام (۸۰ مطلب مشابه) چگونه چاق شویم (۲۵ مطلب مشابه)

منو واسطه تمام شدن ماجرایی کردند که در اون دخالت نداشتم

سلام

من پسری 18 ساله هستم و دومین و آخرین فرزند خانواده و برادرم که از من بزرگتر هست از وقتی که یادم میاد مادرم بین من و برادرم فرق میذاشت . یکی از دلایلش احترام و محبتی هست که فامیل به فرزند بزرگتر دارن و ... و طبیعتا برخورد با من سخت تر هست .

امیدوارم تصور نکرده باشید که من از اون دسته بچه ها ته تغاری هستم که در اصطلاح ناز نازی و بی منطق هستن  ، برم سر اصل مطلب الان مشکل من فرق گذاشتن نیست .

بلکه الان بحث مربوط میشه به نامزدی برادرم و دختر خالم، از اول این جریان و نامزدی من به عنوان تنها فرزند و برادر در مراسم خواستگاری نبودم قرار بود که شرکت کنم اما برادرم اصلا به من احترام نگذاشت و نگذاشت که من بیام من هم از همون شب خواستگاری که نبودم کاری به ماجرا نامزدی نداشتم .

تا همین چند وقت پیش که مادرم به عروسش پیام میداد و زنگ میزد و با ناز کردن عروس خانم مواجه میشد که من به مادرم گفتم که اینقدر به دختر خالم احترام نذار و نازش نکن وقتی جوابت رو نمیده که متاسفانه با فحش دادن مادرم به من و این حرف مادرم که تو حسود هستی و خیر خواه برادرت نیستی و بهش حسودی میکنی  مواجه شدم .

( من هم دلم شکست چون من حسود نیستم و تا حالا به برادرم حسودی نکرده بودم اما بعد این حرف احساس حسودی به وجود اومد ) گفتم باشه وقتش که شد بهت میگم و یادت میارم حرف هام رو تا اینکه دختر خالم منصرف شد و گفت که این نامزدی باید بهم بخوره من هم حضور نداشتنم در مراسم و حرف هایی که گفتم رو به خانواده یاد آوری کردم که بازم با فحاشی رو برو شدم و کلا کنار کشیدم تا امروز که دختر خالم به من پیام داد و من رو واسطه قرار داد برای تمام کردن ماجرا که من هم بهش توضیح دادم که کاره ای نیستم و به این نامزدی کاری ندارم و فقط حرف هاش رو منتقل میکنم و بعد از انتقال دادن حرف ها دوباره با دعوا و فحاشی روبرو شدم که تو چرا بهش فحش ندادی و دعواش نکردی بخاطر برادرت!!

من اصلا نمیتونم این کار رو بکنم چون دخالتی نداشتم و بخاطر محبت هایی که دختر خالم به من داشته مثل یک خواهر که در زندگی خیلی کمکم کرد . و دوست هم ندارم که از من کسی دلخور بشه . حالا نمیدونم چکار کنم من کلا بیطرف بودم اما حالا در این ماجرا قرار گرفتم .

دوستان لطفا راهنمایی بکنید

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)

فکر می کنید به پیشنهاد ازدواجم چه جوابی میده ؟

سلام
من 26 سالمه فارغ التحصیل ارشد یه رشته مهندسی هستم کار خوبی دارم و آدم فعالیم هستم شخصیت آرومی دارم و رفتار اجتماعی خیلی خوبی دارم.
چند ماه پیش سر یه کلاسی ( نه کلاس دانشگاهی ) با یه خانوم آشنا شدم اولش اصلا هیچ ارتباط و نظر و احساسی در کار نبود یعنی هیچ دلباختگی لحظه ای در کار نیست اما بعد بنا به دلایلی که توضیحش مفصله بیشتر باهاش آشنا و صمیمی شدم و از اخلاق و شعورش خیلی خوشم اومد .
اما من تو زندگیم اصلا اهل ارتباط و رابطه با جنس مخالف نبودم و تو این مورد بی تجربه ام دلیلمم مذهبی نبوده، بیشتر هدفام برام مهم بوده در کل سرم تو زندگیم بوده ( نه که موقعیتش نبوده خب منم چند سال دانشجو بودم موقعیت کاری خوبی داشتم و دارم، کلا نمیخواستم آدم دم دستی باشم احساسم برام مهم تر از نیازم بوده ) .
خلاصه اینکه این خانوم از من 3 سال بزرگتره اما اخلاقامون خیلی شبیه ( من اصلا با هم نسلای خودم راحت نیستم اصلا حرف مشترکی نداریم انگار من مال این نسل نیستم همه دوستای من دهه 60 ی هستن ) من واقعا بهش علاقه مند شدم و قصدمم ازدواجه .
اینو میدونم که بهم اعتماد داره و تو دنیای دوستی از من بدش نمیاد و منو ادم موجهی میبینه من با این اختلاف سنی اصلا مشکلی ندارم ( حتی خانوادم هم در جریانن و اونقدر بهم اعتماد دارن که حتی استقبالم کردن ) اما نگاه اونو نمیدونم!
حالا بالاخره بعد از 8 ماه آشنایی چند روز پیش که بیرون رفته بودیم خیلی محترمانه و در کمال صداقت درخواستمو بهش گفتم و ازش خواستم که هر مدت که میخواد فکر کنه و با خانوادش مشورت کنه ( خانوادش یه شهر دیگن ) واکنش بدی نداشت اصلا، یه خورده جا خورد ولی به همه صحبتم کامل گوش کرد و فقط تو چشام نگاه کرد و با حرکت سر گاهی تاییدم میکرد و جالب اینکه حتی ذره ای برخودش عوض نشد و با همون صمیمیت قبلی حتی بهتر بخاطر اینکه استرس منو کم کنه .
الانم تقریبا هفته ای 3 ... 4 بار میبینمش اما رفتارش مثل قبله البته فکر کنم نسبت به محبتی و رفتاری که از من دیده بود تا اندازه ای اینو حدس زده بود چون خانوما تو این موارد خیلی حسشون قویه.
خیلی دلم میخواد بدونم چه جوابی میده حداقل قبل از اینکه برم نتیجه فکر کردنش رو بپرسم بتونم حدس بزنم! دل تو دلم نیست.
لطفا منو "راهنمایی" کنید به مشورتتون نیاز دارم...
حتما اینم خوب میدونید که سن شناسنامه ای صرفا یه ملاک قانونیه که فاصله از زمان تولد رو نشون میده و سن واقعی افراد نسبت به ژن، محیط و شرایط و تربیتشون میتونه بیشتر یا کمتر از اون باشه.
ممنون

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

برای ازدواج به وضعیت خونه ی دختر توجه میشه ؟

سلام
من یه دخترم . راستش یه چیزی که منو دچار فکر کرده اینه که  برای ازدواج به وضعیت خونه ی دختر توجه میشه. وضعیت خونه ی ما شرایط ظاهری خوبی نداره. امروزی نیست. وسایل قدیمی هستن. مثل خونه ی پیرزن پیرمردهای ساده .
می ترسم الان خواستگار راه بدم، بیان به در و دیوار نگاه کنن و برن (حتی ی خواستگار فامیل هم وسایلمونو مسخره کرد!!) یا اینکه ازدواج کنم و مثلا یکی دو سال دیگه که وضع زندگیمون رو به راه شد طرف با خودش بگه اینا تازه به دوران رسیدن و چی شد الان تغییر کردن :((...
یا اینکه صبر کنم خواستگار راه ندم تا وضع ظاهری مون بهتر بشه؟ می ترسم سنم بالا بره و خواستگار مناسبی نداشته باشم. همین سال گذشته هم فقط ی خواستگار داشتم که اونم زنگ نزد.:|
چیکار کنم. نه دلم میخواد کیس مناسبی رو از دست بدم و نه دلم میخواد بعدا طعنه بشنوم. وضعیت تیپ و ظاهر خانواده م هم طوریه که کسی نشناسه فکر می کنه وضعمون خوب یا متوسطه ...

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

در عروسیم، به علایق شوهرم توجه کنم یا فامیلم

سلام دوستان

من چند وقت دیگه عروسیمه .:)

واسه مراسم طرف خانمها . همسرم اختیارشو تقریبا با من داده ( طرف اقایون که با خودشه اهنگ و اینا نداره ) من خودمم نمیتونم بگم مذهبیم ولی مقید هستم .

میخواستم بپرسم به نظر شماها ایا من تو قسمت خانمها بذارم کاملا راحت باشن ( بزن و بکوب و رقص و ... ) که همسرم مخالفه ، ولی تصمیمشو به عهده من گذاشته .

یا یه خانم رو دعوت کنم که اونجا به عنوان مجری و خواننده باشه و بقیه هم دست بزننو همراهی کنن . که در این صورت همسرم فوق العاده خوشحال میشه و میدونم بعدا به خاطر اینکه به حرفش گوش دادم حتما جبران میکنه . ولی باز میترسم فامیل و دوستان و اینا بگن چه عروسی مزخرفیه . چون من رو حرف بقیه خیییلی حساسم .

یه طرف شوهرم و علایقش و یه طرف دیگه فامیلو دوستام و حرفای پشت سرم :((

واقعا توش موندم .ازتون میخوام راهنماییم کنید.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مراسم عقد و عروسی (۱۰۷ مطلب مشابه)

خودداری جنسی بعد از ازدواج هم لازمه

سلام

یکی از تصورات غلط بعضی از مجردها اینه که اگه ازدواج کنم دیگه لازم نیست غریزه ی جنسی خودم رو کنترل کنم . هر موقع خواستم می تونم با کمک همسرم از زیر فشار جنسی خلاص بشم .

بعضی از متاهلین هم نمی خوان این قاعده رو بپذیرن که گاهی اوقات باید خوددار باشن . عده ای از متاهلین هم به بهانه ی این که مثلا همسرشون همیشه پایه نیست متاسفانه راضی به انجام گناه میشن .

غریزه ی جنسی سیر پذیر نیست

ویژگی غریزه ی جنسی اینه که شما به هیچ وجه نمی تونید همیشه سیر نگهش دارید . چه بخواید چه نخواید گاهی موقعیت هایی پیش میاد که شرایط ارضای حلال وجود نداره . در اون شرایط کسانی که روی کنترل غریزه ی جنسی شون کار کردند به راحتی می تونن صبر کنن تا شرایطش پیش بیاد . ولی کسانی که برای خودشون محدودیت قائل نشدند به دردسر می افتند . چون توان مقابله با فشار جنسی رو ندارند . این طوری میشه که بعضی از متاهلین به خـ... ا... مبتلا میشن یا ... .

بنده ی غریزه ی جنسی نباشیم

غریزه ی جنسی این قدرت رو داره که ما رو بنده ی خودش کنه ، این قدرت رو داره که کنترل عقل و احساس ما رو به دست بگیره . همه قبول داریم که در چنین شرایطی قدرت عقل و ایمان در مقابل قدرت غریزه ی جنسی ضعیف میشه و غریزه ی جنسی ممکنه فرد رو به ورطه ی نابودی بکشونه . پس لازمه که گوش به فرمان غریزه ی جنسی نباشیم . ما غریزه ی جنسی رو کنترل کنیم نه غریزه ی جنسی ما رو !

آمادگی مجردها برای کنترل غریزه ی جنسی بعد از ازدواج

بعد از ازدواج شرایطی به وجود میاد که اگه نخواید روی کنترل غریزه ی جنسی خودتون کار کنید به دردسر می افتید . شرایطی مثل :

1 – دوران پریود
در این دوران از لحاظ شرعی نزدیکی حرامه و از نظر پزشکی هم توصیه نمیشه . از لحاظ روانی هم زن در این دوران شرایط روحی مناسبی نداره ، بنابراین از لحاظ عاطفی ممکنه به روابط شما ضربه وارد بشه .

2 – دوران بارداری
روی پیشونی هیچ زنی ننوشته که برقراری رابطه در دوران بارداری مجاز است ! انجام رابطه جنسی در دوران بارداری باید با تشخیص پزشک باشه . حالا شانس شما چه خواهد خدا می دونه . پس این آمادگی رو داشته باشید که ممکنه در دوران بارداری چندین ماه از روابط جنسی محروم بشید .

3 – یکی از عوارض بنده غریزه ی جنسی بودن اینه که همسر همیشه باید نزدیک باشه . پس بنده های غریزه ی جنسی نمی تونن تنهای مسافرت برن یا همسرشون رو به مسافرت بفرستند . ماموریت های کاری رو هم در نظر بگیرید.

4 – بیماری ها
بیماری برای همه پیش میاد . مدتش هم که قابل پیش بینی نیست . از لحاظ وجدانی صحیح نیست که کسی بخواد به خاطر چند روز یا چند هفته بیماری همسر کارش به جاهای باریک بکشه !

5 – مرگ و میر عزیزان
اینم قابل جلوگیری نیست . خدای نکرده اگه یکی از عزیزان همسر فوت کنه ، تا مدتی از لحاظ روحی آمادگی پذیرش تقاضای رابطه جنسی رو نداره .

صلاح در کنترل غریزه ی جنسی است

با این توضیحات ساده و قابل فهم ، بهتره که بعد از ازدواج هم گاهی خوددار باشیم تا در مواقع خاص زندگی عادی مون مختل نشه .

موفق باشید

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) مطالب محسن نجفی (۱۴۰ مطلب مشابه) قبل از ازدواج لازم است بدانید (۲۹۶ مطلب مشابه)

رفع نگرانی در مورد شناخته شدن با عضویت در بیان

سلام

همون طور که قبلا عرض شده ، ناشناس بودن در صورت درخواست کاربر ، از اصول خانواده برتر هستش . حالا عده ای این نگرانی رو دارن که اگه عضو شدند ، یه سابقه ازشون درست میشه !!!

بر خلاف این تصور ، با عضویت در بیان ، در بحث ناشناس بودن بهتر میشه عمل کرد . در حالت عادی بخش نظر دادن برای اعضای عضو شده به این حالت نمایش داده میشه :

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مربوط به خانواده برتر (۵۹۹ مطلب مشابه)