خانواده برتر

زندگیتو خراب نکن بذار بچه دار بشید بیشتر به خانمت  محبت کن

جواب شمارو اون آقایی باید بده که تو یکی از پستها گفته بود فقط باید به اعتقاد طرف مقابل اهمیت داد و بس. وقتی کسی ظرفیتشو نداشته باشه و ظاهر براش مهم باشه ولی خودشو گول بزنه و فقط به اعتقاد توجه کنه همین میشه. البته این خیلی خوبه که انسان  بتونه از بعد ظواهر بگذره و به باطن توجه کنه ولی اگه اجباری و گول زدن خود باشه، مشکل ساز میشه. نظر مرحوم صفایی حائری در مورد معیار ازدواج جالبه:

درانتخاب همسر، معیار و میزان انتخاب، همان خصوصیات و نکته هایی است که برای تو مهم است. زیبایی، صدا، اندام و حلت هایی که برای تو مهم هستند، نمی توانی به آنها بی اعتنا باشی، مگر آنکه از آن عبور کرده باشی و گذشته باشی. منی که حالتی خاص و چهره ای خاص در رؤیاهایم نشسته، نمی توانم به دیگری روی بیاورم و با آن مأنوس باشم، هر چند همه خوبی ها راهم داشته باشد. پس تا هنگامی که اسیر هستی، به تقلید پرواز نکن و مطمئن باش که بت های تو را هرچند که به آن دست بیابی، می شکنند و در این دنیا برایت دلخوشی نمی گذارند.

کتاب روابط متکامل زن و مرد، صفحه 21

البته این مسائلو باید قبل ازدواج بهش توجه می کردین الان دیگه دیره. الان شما باید روی خودتون کارکنین تا با واقعیت کنار بیاین. به این فکرکنین اگه این خانم دارای قیافه و اندام عالی بود ولی بویی از ایمان یا انسانیت نبرده بود چی میشد. فکر کنین اگه طلاقش بدین و با ی نفر دیگه فقط به خاطر زیبایی چهره و اندام ازدواج کنین، سالها بعد پشیمون نمیشین؟ (امام صادق(ع) می فرماید: «اگر مرد با زنی برای جمال یا مال ازدواج کند به همین امر واگذار می شود ولی اگر برای دیندار بودن او ازدواج کند خدا مال و جمال را نیز نصیبش می گرداند.») سعی کنین به خصوصیات مثبت خانمتون بیشتر توجه کنین و اینقدر زود به طلاق فکر نکنین. با همه اینها اگه خدایی نکرده زمانی اینقدر بهتون فشار اومد که به خیانت فکر کردین، طلاقش بدین بهتره. ولی خواهشا مراعات احساسات اون خانم بیچاره رو هم بکنین که به خاطر شناخت نادرست شما از خودتون، تو این سن مطلقه میشه و مطمئنا بعدش به راحتی نمیتونه ازدواج خوبی داشته باشه.

به نظرم فعلا بچه دار نشین بهتره حالا هرجور خودتون صلاح میدونین

واقعا برات متاسفم.

شما که قبل از ازدواج فهمیدی معیارهات رو نداره چرا باهاش ازدواج کردی؟

حالا که زن شده و اگه ازت طلاق بگیره کسی سراغش نمیره می خوای طلاقش بدی؟

برو از خدا بترس. بترس از این که آه اون زن بدبخت زندگیت رو نابود کنه.

دلم برای اون زن می سوزه.

من هم قید ازدواج رو زدم.

افرین به مردونگی و غیرت شما ...

انتخاب میکنین .. میرین خواستگاری... بعد که شما میشین تنها تکیه گاهش ...

اونموقع احساس میکنین حروم شدین !!

آقایونی که مثل شما اصلا نمیدونن چی میخوان و تکلیفشون باخودشون  رو نمیدونن  و نمیدونه با خودشه چند چند هست  بیجا میکنه که ازدواج میکنه  و یه نفر دیگرو هم بدبخت میکنه / شما موقع خواستگاری کور بودی ؟ طرف رو نمیدیدی؟ میخواستی نگیری !!!

قبل ازدواج چشماتو باز میکردی که باز نکردی و حالا باید چشماتو ببندی 

سلام دوستان لطفا به جای مواخذه کردنشان به ایشان کمک کنید!!!

آقای سوال کننده سلام.

لطفا دقیقا اون مشکلاتی که ازش ناراحتین نام ببرید. شاید ما بهتون کمک کردیم و حل شد.

ببینید برادر گرامی گاهی ما خودمون یه تصویر می سازیم و عاشق اون تصویر می شیم ولی غافل از اینکه اون تصویر می تونسته حتی خیلی بد هم باشه. اینو بدونید که هر دختری معایب و خوبی های خاص خودش را داره و خدا را شگکر کنید که عیبهای خانم شما تازه عیب هم نیست و خیلی هم خانوم خوبی دارید.

برادر عزیز اتفاقا اینکه خانم شما فاصله سنیش زیاد نیست خوبه. این یعنی تفاهم نزدیک تری با هم دارین. دختر 30 ساله در اوج زیبایی و میل جنسی خودش قرار دارد. اگر نمی دانید بدانید!!! که اوج یک زن در این سن هست.

اینم بگم خانمهایی که محبت می بینند و زندگی زناشوی خوبی دارند نسبت به خانمهای دیگر جوان تر می مانند. منبع انرژی و جوانی یک زن در روابط عاطفی با شوهرش هست. این یک اصله!!!

لطفا در کامنت بعدیتون از محسنات و معایب خانومتون جدا گانه نام ببرید.

از حرفای این اقا اعصابم داغون شد. اکثر پاسخ داهنده ها خانمن. چرا ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

حالا میفهمم چرا پسرای بالای 30 ساله دخترای  نوجوان میگیرن

سلام

راستش با توضیحاتی که شما دادین من اطلاعات زیادی از شما و همسرتون و رابطه تون بدست نیاوردم فقط فهمیدم که همسر شما از نظر ظاهر شبیه فانتزی های شما نیست. درست متوجه شدم؟ مشکل شما فقط همینه؟ یا مشکلات دیگه ای هم در زندگی شما وجود داره؟

به عنوان پیشنهاد، ازتون میخوام این کاری که میگم رو انجام بدین. ان شاءالله که موثر باشه و به شما و همسرتون کمکی بکنه.

لطفاً یه برگه کاغذ بردارید و تمام ویژگی های منفی همسرتون که باعث این دل زدگی شما شده روش بنویسید. حالا یه برگه دیگه بردارید و ویژگی های مثبت همسرتون رو بنویسید. این ویژگی ها میتونه در هر زمینه ای باشه. مثل اخلاق های مثبت، ویژگی های رفتاری پسندیده، خانه داری، آشپزی و .... .

بعد این دو تا برگه رو بذارید کنار هم و با هم مقایسه کنید. ببینید کدوم دسته ویژگی ها به اون یکی میچربه.

بقیه ش دیگه با خودتون.

موفق باشید و عاقبت به خیر

من یک خانم 30 ساله هستم.12 سال پیش در حالی که 18 سالم بود با یکی از پسرای اقوام که حدود 8 سال ازمن بزرگتر بود ازدواج کردم. ازدواج من کاملا سنتی بود. از طرفی شناخت به دلیل آشنا بودن و فامیل بودن همسرم به خوبی خودش و خانوادش را می شناختیم.به خاطر همین بعد کمی تحقیق جواب بله دادم و ازدواج کردم..چند سال اول خوب زندگی کردیم و من صاحب فرزند دختری شدم.که در حال حاضر دخترم 10 ساله است. این را هم بگویم دختری بسیار زیبا هستم و خیلی هنرمند.از هر لحاظی که بگید هنرهای زیادی دارم.خیاطی، آرایشگری، آشپزی و خیلی هنرهای دیگه. یه کارگاه کوچیک خیاطی هم توی خونه دارم که ساعاتی که همسرم سرکار میرفتن توی اون کارگاه کار میکردم. بعد 7 سال زندگی مشترک کم کم متوجه شدم همسرم رفتارش در زندگی تغییر کرده.با وجودی که ایشون پسرعمویم هستند و مردی متدین و مذهبی، اما متوجه تلفن های مشکوک و دیر امدن هایشا ن شدم تا اینکه متوجه شدم همسرم با یک زن مطلقه ارتباط گرفته...این مساله منو خیلی ناراحت کرد و نذاشتم هیچ کسی از این ماجرا خبر دار بشه.گفتم بخاطر دخترمم که شده سعی میکنم با شوهرم حرف بزنم و نذارم زندگیم از هم بپاشه..اما نمیدونسم این هنوز شروع این ماجراست...وقتی با شوهرم در مورد تلفن هایش و رفتارهای مشکوکش صحبت کردم دیدم با جرات تمام قبول کرد و گفت اره من دوست دختر دارم و با این خانم ارتباط دارم...سعی کردم تلفن خانم را پیدا کنم و با اون خانم حرف زدم که پاشو از زندگیم بکشه بیرون.اما اون خانم گفت همسرت دست از سر من برنمیداره وگرنه من خودمو کنار کشیدم..و این داستان انقد طولانی شد که بعد 5 سال از این ماجرا و اینکه خانوادمم بالاخره فهمیدن، من درخواست طلاق داد و هفته قبل آخرین جلسه دادگاه من بود و از همسرم بعد 12 سال زندگی مشترک به خاطر ندانم کاری خودم ودیگران جدا شدم....

داستان زندگیم خیلی غمگین تر از این چهار خطی است که برای شما نوشتم اما میخوام از این زندگی و شکستی که خوردم چند نکته بگم که خواهش میکنم این مسائل را جدی بگیرید..

اول اینکه از آقایون محترم خواهش میکنم باز ندگی یه دختر بازی نکنید و اگر واقعا کسی را دوست ندارید به خواستگاریش نرید.من وقتی با همسرم حرف میزدمو میگفتم من از لحاظ زیبایی ، هنرمند بودن ، خانواده خوب داشتن، آشنا بودن و همه و همه چیز مناسب بودم چرا این کارو کردی؟ میگفت تو را خانواده به من معرفی کردند.من تور ا نمیخواستم و صرفا برای اینکه ازدواج کنم و ازدواج سنتی داشته باشم قبول کردم.و الان از این تصمیم خانواده پشیمانم و میخوام برم دنبال کسی که خودم دوسش دارم.

پس خواهش میکنم واقع بین باشید اگر کسی را دوست دارید برید دنبالش تا بدستش بیارید و دختر دیگه ای را بدبخت نکنید.

دوم اینکه اینکه من سنم کم بود. بنظرم باید صبر میکردم تا سنم بالاتر بره پس خواهش میکنم دختر خانم ها انقد عجول نباشید و زود به بهانه صرفا ازدواج کردن تصمیم نگیرید..تمام دختران هم سن و سال من الان دکتر و مهندس شدند اما من.....

سوم اینکه اختلاف سنی من و همسرم زیاد بود ما حرف همدیگه را درک نمیکردیم خواهش میکنم آقایون دنبال دختر هم سن خودتون برید و گرنه وقتی به جایی توی زندگیتون رسیدین که دیدین همسرتون درکتون نمیکنه(باوجودی که من واقعا درکش میکردم) میرید سراغ یه نفر دیگه .پس دختر خانم ها شماها هم هوشیار باشید و به هر پسری با هر اختلاف سنی زیاد جواب بله ندید مطمئن باشید اون آقایی که سنش از شما خیلی بیشتره مورد زیاد داره..اگه شما را واقعا بخاطر خودتون و بخاطر خوب بودنتون میخواست میرفت دنبال دختر هم سن خودش نه دنبال دختر کوچیکتر...

وقتی از همسرم پرسیدم تو که منو نمیخواستی چرا با من ازدواج کردی؟ گفت تو خیلی زیبا بودی و سنت هم کم بود من فکر نمیکردم انقد تجربه داشته باشی و اینقدر فهمیده باشی.من دلم میخواست دنبال خوش گذرونی خودم باشم اما تو هربار ایراد میگرفتی و..

خلاصه مراقب باشید با چه کسی ازدواج میکنید..

و اینکه خانم های مطلقه خواهشم از شما اینه وارد زندگی مرد متاهل نشید..الان من شدم زن مطلقه و اون خانم مطلقه شده زن شوهر دار....این بی انصافی است که بخواهی زندگی خودتان را به قیمت به هم زدن زندگی کسی دیگر بدست بیارید.

مدتی است غم و غصه زندگیمو گرفته و من واقعا روحم و جسمم افسرده شد بخاطر این اتفاق خصوصا اینکه دخترمو هم ازم گرفت، خواهش میکنم از شما از زندگی من و امثال من عبرت بگیرید و نذارید یه زندگی بعد 12 سال به این راحتی از هم پاشیده بشه..

مطمئنم خدا جای حق هست و صدای اه و ناله منو میشنوه..مطمئنم روزی من جواب این همه خودخواهی های همسرمو می بینم..

خدای منم بزرگه...

از همگی شما در این شبها التماس دعا دارم  ازتون میخوام امر ازدواجتونو به خدا بسپارید  ونذارید بخاطر حرف مردم و ندانم کاری عجولانه تصمیم بگیرید

حسین آقا من احتمال می دم رفتارهای شما و ابراز نکردن علاقه به ایشون باعث شده باشه که ایشون افسرده شده باشند!!!

خیلی از مردها هستند که با رفتارهاشون خانومشون را سر ذوق میارن!

شما احیانا تو ذوقشون نزدین؟

اعتماد به نفسش را خراب نکردین؟

خب اون بنده خدا با چه انگیزه ای خودش را تغییر بده؟

سخنرانی کلید زن از دکتر حبشی را حتما گوش کنید!!!

به نویسنده پست درس عبرت برای همه

سلام

خیلی براتون ناراحت شدم ... ممنونم از اینکه تجربتون رودر اختیار ما گذاشتین ...

ان شا الله به حق همین شب های عزیز ارامش و خوشبختی به زندگیتون برگرده ...

و دوباره خودتون رو پیدا کنین ..

ولی ای کاش خیلی راحت از همه جق و حقوقتون نمیگذشتید حداقل برای اینکه حضانت بچه رو بگیرین ...

دخترتون بیش از هر چیزی به وجود شما نیاز داره چه جوری توی خونه ای که یه زن دیگه جایگاه شما رو گرفته زندگی میکنه ...

اسیب خیلی بدی میبینه ..

امیدوارم حداقل یه راهی پیدا کنین که بتونین حضانت بچه رو بگیرین ...

چه قد خوب میشد اقا سامان هم توی این بحث شرکت میکردن و نظرشون رو میگفتن ...

مطمینا راهنمایی های خیلی خوبی اقای سوال کننده رو میکردن ..

سلام ...

یکی از بچه پیشنهاد دکتر غدد رو دادن نمیدونم اینکه میگین چشمان از حدقه بیرون زده تا چه حدی !!! بعد معمولا خیلی تحریک پذیر و حساس میشن کسانی که پر کاری تیرویید دارن و لاغر اندام و پر تحرک ... ولی باز یه ازمایش خون بدن خوبه ...

از طرف دیگه میگین خیلی اروم و کم حرف و بی انگیزه هستند به احتمال زیاد خانم شما دچار افسردگی هستن حتما پیش دکتر روانشناس برین تا اگه این مورد هست درمان بشن واگرنه این توصیفی که میکنین شما حتی یه خانم 70 ساله سالم هم اینجوری نیست !!! احتمالا قبل ازدواج با شما این حالت افسردگی رو داشتن .. با درمان و انگیزه پیدا کردن برای زندگی خیلی از این مسایل که میگین حل میشه ...

با ورزش میونن یه اندام قشنگ درست کنن ... با جوانسازی صورت و طب سوزنی هم میتونن به صورتشون شادابی بدن .. و خیلی راه حل های دیگه ...

ولی  به شرطی که قبل هر چیزی مشکل اصلی که ناشی از افسردگی هست رو باید درمان کنین...این مسایل خود به خود حل میشن ...

یه خانم 30 ساله این توصیفاتی که شما ازش میکنین هیچ ارتباطی به سن نداره یه مشکل جسمی و بیماری ایشون دارن به طور قطع .. یا کم خونی .. یا تیرویید ... یا افسردگی ...

حتما پیگیر درمانشون باشین ...

واقعا برات متاسفم. از اول بگو به خاطر حقوقش باهاش ازدواج کردم.

شما که اشتیاقی بهش نداشتی بیخود کردی ازدواج کردی. اون وقت انتظار داری اون به شما اشتیاق داشته باشه؟

یعنی چی که بعد ازدواج اگه نشد راحت طلاق می گیریم؟ برای شما که هیچی سرت نمیشه طلاق راحته، ولی برای یه دختر که میشه زن مطلقه طلاق عذابه.

حالم از ازدواج به هم می خوره.

لطفا اگر قیافه و اندام و رنگ پوست و ظاهر دختری رو نمی‌پسندین وارد رابطه باهاش نشین، چون بعدش که بفهمه کله زندگیش نابود میشه دخترا خیلی حساسن و هر چقدر هم موفق باشن این موضوع از پا درشون میاره

اونایی که دارن سرزنش میکنن یا بیرون گودن یا با همچین مشکلی روبرو نشدن.بنظرم هیچ بلایی بدتر از این نیست که وارد زندگی با کسی بشی که قبل عقد بهش حسی نداشته باشی و بعد عقد چشماتو وا کنی و عیباش پدیدار بشه .اونوقته که زندگی میشه یه جهنم  و پشیمانی و افسردگی زندگیتو بگیره  .و بایست به اینایی که میگن چرا اول چشمتو باز نکردی بگم که خیلیا هیچ تجربه ای تو این زمینه ندارن و فک میکنن زندگی بعد عقد خوب میشه و گول حرف دیگرانو میخورن و یا فشار خانواده و ....حالا بنظر من اگه جذابتی اگه بعد مدتی بوجود نیومد بدونن دیگه بوجود نمیاد شایدم بدتر بشه.کاش قانون کشورمون جوری باشه که الان میگن حداقل 3 ماه طول میکشه که طلاق تایید بشه  یه قانونم میزاشتن حداقل سه ماه قبل عقد زوجین باهم رابطه جهت شناخت داشته باشن که این همه بدبختی بوجود نیاد .بنظرم نباید تو دوران شناخت هیچ موضوعی که برامون مهم دسته کم گرفت چون بعد عقد چند برابر به چشم میاد 

سلام دوستان من از خودم خیلی متانفرم خیلی  انسان خوبی نیستم   من در حق خانمم کوتاهی کردم بهش بی احترامی کردم   اصلا ادم بدی هستم من نامردم    هیچ وقت خودمو نمیبخشم  از خدا میخوام کمکم کنه  

من خانمم دوست دارم زندگیمو دوست دارم  ولی نمیتونم به زبون بیارم   ای کاش یکی کمکم کنه 

دوستان تو یه همچین مواردی به یه مشاور مجرب مراجعه کنین.باور کنین من خودم یه مشکلی برام پیش اومده بود که اعتماد به نفسمو کلا از دست داده بودم و ح

گوشه گیر و افسرده شده بودم ولی پیش یه مشاور دلسوز و درست و حسابی رفتم کلی تاثیر داشت

من سه ماه دیگه مونده تا کنکورم هیچی هم نخوندمه خانوادم خیلی گیر میدن که باید قبول بشی ی راه حل برام بزارین 

برادر عزیزم فشاری که روت هست رو درک میکنم اما باید بدونی که مقصر خودتی، چند تا راهکار دارم انجام بده اگر مشکلت برطرف نشد، با انصاف از همسرت جدا شو:

۱. نگاه و تخیلت رو کاملا کنترل کن. بدون خیلی از اوقات چیزی که تو رو تحریک جنسی میکنه تخیل و خیالات کاذب تو در خصوص نامحرم هستش. امیرالمومنین می فرماید کسی که نگاهشو کنترل نکنه دلش آرام نمیشه. اگر زیبا ترین زن دنیا رو هم داشته باشی اما نگاه و تخیل خودتو کنترل نکنی مطمئن باش بعد یه مدت بازهم از همسرت بدت خواهد آمد.

۲. بابت همه نگاه های حرامی که کردی، عکس ها و فیلم های مستهجنی که دیدی از خدا توبه کن و برای بخشش گناهات اشک بریز و از خدا کمک بخواه.  

۳. هیچ گاه زنای ذهنی نکن.

 ۴.مرد باش. مسولیت ازدواجتو به عهده بگیر. خدا در زندگی مسولیت یک دختر رو به تو سپرده، واقعا نمیتونی خوشبختشکنی؟

۵. یه سر به روان شناس بزن، شاید وسواس یا دوقطبی باشی.

۶. اگر همه این راها رو رفتی و باز نشد که بعیده، مهریه همسرتو توافقی به صورتی که ایشون هم راضی باشه بده و ازش حلالیت بطلب اما حودتو هرگز نبخش.

لطفا فقط اونهایی که تجربه ازدواج ندارند اظهار نظر و حرفاشون فقط حرف **** *****

چون هیچ کمکی ب این بنده خدا نمیکنه

سلام

این عزیزامی که دور گود نشستن و فقط دارن این بنده خدا رو انگ نامرد بودن میزنن فقط از خدا میخوام نننننییییاد اون رو براشون که ازدواج کنن و از چهره یا اندام خانوم یا شوهرشون خوششون نیاد و از طرفی پایبندد به مسائل اخلاقی باشن و به خاطر ترس از خدا حتی نتونن به روش بیارن که مبادا دلش همسرشون بشکنه یا آبروشون بره و... بخدا وحشتناک ترین اتفاق ممکنه... اینکه حسرت اینکه عاشق همسرت بشی ولی راهش رو ندونی... پس خواهشا و خواهشا و بازم خواهشا تا وقتی با کفش کسی راه نرفتین در مورد راه رفتنش نظر ندین....

 بااینکه میدونستین ظاهرش براتون جذاب نیست اهمیت ندادین در صورتیکه در زندگی اینده خیلی تاثیر گذاره وبه زنتون هم ظلم بزرگی شده شاید اگر باشماازدواج نمیکرد الان داشت بایکی دیگه زندگی آروم و خوبی میکرد  به هر حال تمام تلاشتو برای حفظ زندگیت بکن نمیدونم دیگه چی بگم فقط اینو اضافه کنم که همه راههارو برو شاید بتونی به زندگی برگردی وزندگیتو حفظ کنی اگر به جایی رسیدی که دیدی هم خودت و هم خانومت خیلی اذیت میشید جدایی به عنوان اخرین راه حل براتون میتونه باشه تامشکلتم حل نشده به فکر بچه نباش

ملت به اخرین تاریخ کامنت سوال کننده ⁦(حسین) نگاه کردید؟  همین جوری تا  الان نظر دادید، معلوم نیست طرف کجاست مرده زنده؟ شایدم جعلی بود

بنظرمنک ک ادم باید همه ملاکها براش مهم باشه ب یک ملاک بسنده کردن اشتباه محضه.بعد ازدواج میفهمی ک تمام ملاکها مهمن ک دیگ دیر شده..من خودمم ب یک ملاک بسنده کردم و بعد ازدواج فهمیدم ک اشتباه کردم فقطم ازرو دلسوزی و مسولیت دارم تحمل مکنم البته اختلاف سنی زیادباهمم داریم 14سال ولی هرچ سعی مکنم ازش خوشم بیاد نمتونم باورتون میشه 6ماه ازدواج کردم نتونستم بهش ابراز کنم ک دوسش دارم

خیلی حس بدیه وقتی فکر میکنی با زنت که از ته دل دوسش نداری قراره تا آخر عمر تحملش کنی.بنظرم این یک نوع عذاب الهی در دنیاست.بعضی انتخاب ها بر اساس دلسوزی باعث میشه دنیا و آخرت خودتو خراب کنی.تصمیم های کوچک را با عقل و تصمیم های بزرگ را با دل بگیرید.ازدواج بزرگترین تصمیم زندگی هر شخصی هستش

خیلی حس بدیه وقتی فکر میکنی با زنت که از ته دل دوسش نداری قراره تا آخر عمر تحملش کنی.بنظرم این یک نوع عذاب الهی در دنیاست.بعضی انتخاب ها بر اساس دلسوزی باعث میشه دنیا و آخرت خودتو خراب کنی.تصمیم های کوچک را با عقل و تصمیم های بزرگ را با دل بگیرید.ازدواج بزرگترین تصمیم زندگی هر شخصی هستش

آره 

انقدر این بنده خدا رو سرزنش نکنید و خودتون رو هم بی نقص و کامل نبینید.بنده خدا از شما کمک خواست نه توهین

الان نظر شما اینه که بره با همین طرز فکر زندگیشو ادامه بده و چند سال بعد یه نفر سوم هم بیچاره کنه ، قبول دارم درسته رفتارش و کارش اشتباه بوده و یه دختر رو بیچاره کرده و اون موقع چششو باز نکرده و الان میگه نمیخوام قبول دارم جای تاسف داره ولی بهش بگید اون خانم رو رها کنه درسته اولش برا خانومش درد آوره ولی بعدش متوجه میشه که کار و تصمیم درستی رو انجام داده

از لحاظ رفتاری

اول اینکه من خودم لمسی هستم حرکاتم یه خورده کنده و کلا آرومم 

ولی موقع هایی که نخوابم بدترم

پس باید ایشون خواب خوبی داشته باشن.

و اگه از لحاظ روحی افسرده باشن بدتر میشن

و احتمالا رفتار شما ایشون رو افسرده کرده

سعی کنید در کار ها بهش کمک کنید که زمان کافی برای خواب داشته باشه که سطح انرژیش بیاد بالا

و از نظر رفتاری حتی به تظاهر سعی کنید ارتباط عاطفیتون رو قوی کنید اینطوری شاداب تر و پر انرژی تر میشن

و از علایقتون بگید که دوست دارید چطور رفتار کنه ولی خودتونم یه خورده از توقعتون کاهش بدید به هر حال انتخاب خودتون بوده

در مورد پف چشم اگه مسئله ی خاصی ندارند بهتره سردی کمتر بخورند شاید به مزاجشون برمیگرده و البته خوردن سردی توی کندی رفتار خیلی تشدید میکنه

من خودم سعی میکنم دوغ و اینطور چیزها نخورم اصلا

و سعی کنند توی غذا ها چیزهای گرم استفاده کنند.

در مورد پوست سعی کنن روتین پوستی بذارن برای خودشون و اگرم بتونن ماسک استفاده کنند خیلی خوبه

من فعلا ماسک استفاده نمیکنم ولی یه روتین معمولی دارم و یه خورده بهم کمک کرده که پوستم بهتر بشه ولی خب عالی نیست

و اگه پوست بدنشون بی طراوته

لوسیون بدن فیروز بعد حمام استفاده کنند

خیلییی پوست رو نرم میکنه و حتی ترک های پوستی رو کمرنگ تر نشون میده

ولی اول سعی کنید دیدگاهتون رو به زنتون عوض کنید و ویژگی های مثبتشو بلد کنید و نگاهتون رو کنترل کنید

ان شاءالله مشکلتون حل شه

لطفا آقایون قبل ازدواج عجله ای تصمیم نگیرند.

و به امید تغییر چیزی ازدواج نکنید.

البته اون چیزی که درباره مواد غذایی سرد گفتم ممکنه اشتباه باشه باید به دکتر طب سنتی مراجعه کنید احتمالا بتونن توی خیلی از زمینه ها بهتون کمک کنند.

*** ***** ***** ***** *** ****** ****** ** ** ***** ***** **** *** **** **** ** **** ** ***** ** ****** *** *برادر من نمی خواستی چرا گرفتیش!اینقدر بدم نیاد مردایی که خوشگلی زن رو نمیبینن همینان پس فردا میگن نوشابه، دلستر وا کردی !!

من یه دوستی داشتم که خیلی اتفاقی متوجه مکالمه همسر و خواهرش شده بود د  شنیده بود همسرش به خواهرش گفته زنم رو دوست ندارم و از روز اول نمیخواستمش ... در صورتتی که شش ماه برای دوستم میومدند و میرفتند فقط دل شکسته دوستم و یک عمر نفرین و دلی که هیچ وقت با همسرش صاف نمیشه و مثل روز اولش نمیشه... ** *** ***** ***** *** از روز اول وارد زندگی یک فرد نشید که اخرش مجبور بشید بهش پیشنهاد طلاق بدید

سلام

متن پست رو که خوندم از تعجب چشمام گرد شد گفتم یا خدا مگه دختر مجرد اندامش تغییر شکل میده!!!

بعد که نظرات رو خوندم دیدم آقا فرمودن صورتش لاغره چشماش گوده و... که اصلا ربطی به سن نداره بلکه ظاهرش برای آقا دلنشین نبوده( یکی از اصول انتخاب همسر) 

فقط مشکل این زندگی نداشتن بلوغ فکری آقا برای ازدواج هست

حداقل ملاک های ازدواج رو نمیدونستند فقط بصورت کلیشه ای یه سری ملاک ها رو آموخته بودند و فکر می‌کردند که معادله ریاضی هست که با این فرمول به جواب برسند.

نکته.: بلوغ فکری هیچ ارتباطی به سن ندارد.