سمعک، اعتماد به نفسم رو برای ازدواج از بین برده

با سلام

پسری هستم 33 ساله مجرد و کارمند با وضعیت مالی متوسط. متاسفانه کم شنوا هستم که البته با سمعک خوب می‌شنوم. مشکلم اعتماد به نفسم برای ازدواجه. راستش نمیخوام کسی سمعک منو ببینه مخصوصا در مراسم عروسی. 

تقریبا چند ماهی هست خانواده فشار آورده که باید ازدواج کنم. ولی وقتی به دیده شدن سمعک فکر میکنم منصرف میشم. راستش به خاطر این موضوع از خیلی از کارهایی که بقیه مردم انجام میدن صرف نظر کردم، مثلا اهل تفریح و سفر و خیلی چیزهای دیگه نیستم. 

نمیخوام به من مشاوره روانشناسی بدین، چون اولش ممکنه یه مقدار تاثیر گذار باشه ولی یکی دو روز بعد فراموش میکنم. میخوام راه حل بدین که یا یک جوری به همه بفهمونم که نمیخوام ازدواج کنم و همسر شاید با من احساس خوشبختی نکنه. یا اگر ازدواج میکنم لااقل راهکار بدین دیده نشه. نظر من سفر ماه عسل به جای مراسم هست، ولی دخترها از مراسم به هیچ وجه نمیگذرن.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
رفتارشناسی دختران برای ازدواج (۶۰۴ مطلب مشابه)

چطوری آقایی که قراره باهاش ازدواج موقت بکنم رو قانع به ازدواج دائم بکنم؟

سلام

بنده یه دختر دهه شصتی هستم،  به دلیل احساس نیاز به ازدواج در سایت همسریابی ثبت نام کردم  برای ازدواج و تشکیل زندگی، و از آنجایی که ظاهر من معمولی هست و آقایون در سایت به دنبال ظاهر زیبا بودن و نظرم رو به ازدواج موقت ثبت نام کردم، و با پسری آشنا شدم برای ازدواج موقت، که پسر از نظر اصالت خانوادگی و بسیاری معیارهای دیگر شبیه به هم هستیم و ما قرار گذاشتیم.

بعد از یک ماه همدیگه رو دیدیدم و خواستیم محرمیتی بین خودمون باشه اما ایشون اصرارشون این بود که بعد محرمیت در خانه با هم راحت باشیم که بنده قبول نکردم و قرار شد سری بعد محرم بشیم، اما من به ایشون علاقه پیدا کردم لطفا بنده رو راهنمایی کنید چطور رفتار کنم که ایشون من رو برای زندگی بخواد، البته از اول هم قرار بر این شد که بعد چند سال محرمیت و راحت بودن البته به جز برداشتن بکارت در آینده اگه با هم ساختیم هم من رو برای زندگی بخواد.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
جذب خواستگار دلخواه (۱۲۵ مطلب مشابه)

با آقایی در مرحله شناخت هستم که هنوز با عشق اولش ارتباط داره

سلام وقت تون بخیر

موضوع این هستش که چند ماهی هست با آقایی آشنا شدم و در مرحله شناخت هم هستیم که اگر همه چیز اوکی بود ازدواج کنیم. 

تا الان همه چیز خوب بوده، ایشون هم پسر موجه و مودبی هستن و در رشته ی خوبی تحصیل میکنن و شرایط مناسبی هم دارن. 

اما مشکل این هست من متوجه شدم که تو پیج شون تو اینستا کامنت های ی دختر خانومی رو خیلی با احساس یا در واقع یه جور صمیمیت خاص پاسخ میدن و اون خانوم هم همینطور، البته نه تو همه پست ها و فالورشون هم هستن.

ازشون پرسیدم اول بی اهمیت جلوه داد بعد اصرار و سردی منو دید گفت که وقتی هجده نوزده ساله بوده با این خانوم که یک سال ازشون کوچیکتر بوده آشنا شدن، اول رابطه شون در حد دوستی معمولی بوده ولی بعد عاشق هم شدن و اون طور که من خودم از حرف هاش فهمیدم رابطه احساسی عمیقی داشتن اما سر قضیه قبول شدن ایشون در یکی از دانشگاه های تهران و رفتن شون از شهر محل زندگی شون نتوستن رابطه رو ادامه بدن و جدا شدن! 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) شناخت قبل از ازدواج (۱۵۲ مطلب مشابه)

از کجا می فهمید چهره دختری که انتخاب کردید به دل تون نشسته یا نه؟

رفقا سلام امیدوارم در صحت و سلامتی باشید.

سوالم اینه اگر به خواستگاری دختر خانمی برید، بدون احتساب ویژگی های اخلاقی و رفتاری و فرض بر این که از جنبه های دیگر مشکلی نباشه، صرفا از کجا می فهمید آیا چهره طرف مقابل به دل تون نشسته یا نه؟

شاید عجیب باشه اما من دچار تردید شدم که آیا این خانم همونی هستن که من همیشه میخواستم یا خیر؟، واقعا ایشون به لحاظ ظاهری نکته ای که بخواد تو ذوق بزنه ندارن، اما خب نمیدونم آیا به همین چهره بسنده کنم یا موارد دیگری را هم بررسی کنم تا بتونم مقایسه دقیق تری داشته باشم؟ چون نمی تونم تشخیص بدم همون چهره و اندام مورد علاقه من هست یا نه.

قصد جسارت ندارم چون ممکنه الان خانم ها بیان شاکی بشن که مگه ما کالا هستیم، اما باید عرض کنم که ازدواج صحبت یک عمر زندگی مشترک هست پس دقت و رضایت طرفین از جنبه های مختلف بسیار مهمه.

ممنون میشم راهنمایی کنید چه عواملی را می تونم در نظر بگیرم تا بفهمم انتخابم همون چیزی که باید باشه هست یا نه و مطمئن بشم توی تصمیم گیری هام به بهترین شکل عمل کردم.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

هر آنچه یک INFP نیاز دارد

سلام

اولا سال نو تون مبارک، امیدوارم دچار روزمرگی نشین، میخوام بحث راجع به تیپ شخصیتیم باشه. 

درست حدس زدین : INFP

صبر کنین! میدونم  زیاد بحث شده و شاید اگه این پست رو ببینین بدن تون کهیر بزنه، ولی من دارای این تیپ هستم و باید بیشتر راجع بهش بدونم. حداقل از زبون کسانی که شناخت بیشتری دارن.

همون طور که میدونین یکی از چالش های مهم پیش روی INFP ها  غرق شدن تو دنیای رویاهاشونه ، رویاهای خیلی قشنگ و خفن. 

ولی رویا همون رویاست. دقیقا مثل وقتی که تو خواب به یه جای رویایی میری یا یه خوراکی که مورد علاقته رو میبینی برش میداری ولی وقتی چشمانت رو باز میکنی دیگه نمیبینیش و نداریش!

دیگه چطور چالش هایی پیش روی ما INFPها هستش؟، تیپ ما بدرد نمیخوره؟، خود من بابت دو مورد از این تیپ شخصیتیم اذیت شدم و دلخور؛

یکی بعد احساسی بودن و زیادی اهمیت دادن به دیگران و دیگری رویا پرداز بودن. درونگرا بودن رو کامل بد نمیدونم خوبی های خودش رو داره .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
شخصیت شناسی (۲۲ مطلب مشابه)

تجربیات شما در مورد درمان پانیک

سلام

من یه دختر ۲۰ ساله در آستانه ی ۲۱ سالگیم، از بچگی گاهی اوقات دچار حملات اضطرابی می شدم که گفتن علائمش فکر نکنم به درک شما منجر بشه، چون فقط کسانی که تجربه ش کردن میتونن واقعا درک کنن.

فقط تو موقعیت های خاصی این اتفاق برام می افتاد، مثلا تو ماشین تو مسیرهای طولانی یا سر جلسه ی امتحان یا موقع کنفرانس و ...، فقط همین چند تا موقعیت ... 

به خاطر همین هم زیاد از بچگی جدیش نگرفتم و خانواده م هم همین طور چون میگفتیم یه اضطراب ساده ست دیگه ... ولی تو دوران راهنمایی همیشه موقع امتحان بالا میاوردم به خاطر اضطرابی هم که داشتم تا راهنمایی همیشه معدلم ۲۰ خالص بود و حتی همه ی امتحانات کلاسی هم کم پیش می اومد نمره کامل نگیرم ...

دوران دبیرستان رسید و حملات بیش تر شد تو دوران دبیرستان از اوایل اول دبیرستان دچار افسردگی شدم و هم چنان اضطرابه هم بود به تبعش افت تحصیلی پیدا کردم مرگ تنها امید من واسه ادامه ی زندگی بود دو سال کنکور دادم ولی چون درس نخونده بودم قبول نشدم، موقع درس خوندن اضطراب شدیدی می اومد سراغم، طوری که میخواستم داد بکشم و گاهی اوقات هم این کار رو میکردم خانواده م فکر میکردن واسه شوخی و خنده این کار رو میکنم و میخندیدن. 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تجربیات پزشکی (۳۲۲ مطلب مشابه)

با وجود پسران نا اهل فامیل، برای آینده برادر 12 ساله ام نگرانم

با سلام

برادر 12 ساله ای دارم که خیلی واسه آینده اش نگرانم، متاسفانه بعضی آقایون خانواده پدرم (نسل جدید مثل پسر عمه و پسر عمو) اصلا به اصول اخلاقی پایبند نیستن. پدرها و مادرها آزادی مطلق به پسرها دادن و دخترها رو به شدت محدود کردن، همین شده که اکثر پسر ها الوات در اومدن، به شکلی که از معاصی منکری نیست که نکرده باشن و مسکری نیست که نخورده باشن. به اراذل و اوباش و متجاوزین به حقوق مردم  افتخار میکنن و رفتارهای اون ها رو مردونگی میدونن.

بنده حس میکنم این مسائل روی برادرم تاثیر میذارن و اون رو به یکی مثل خودشون تبدیل میکنن، هر چند که اختلاف سنی زیادی دارن. خیلی اوقات مسخره اش میکنن و البته برادر جان طوری تظاهر میکنه که اصلا اهمیتی نداره ولی وقتی پیش من درد و دل میکنه ... .

ما نمیتونیم روابط مون رو کم کنیم چون پدرم وابستگی شدید بهشون داره و اگه این مسائل رو بگیم برخورد جدی میکنه که حق تهمت زدن ندارید؛ حتی وقتی پسر عمه ام رو مست میبینه منکر مستیش میشه و میگه به خاطر قرص های ضد افسردگیه!!!

اگه راهکاری بهم ارائه بدید ممنون میشم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تربیت رفتاری پسران (۱۲۳ مطلب مشابه) جهت اطلاع پدران و مادران (۱۵۸ مطلب مشابه)

راهنمایی برای شش تکه شدن شکم در منزل

سلام خدمت تمام دوستان خانواده برتر

من پسرم و ۱۸ سالمه‌، از وزن ۱۰۷ کیلو خودم رو رسوندم به ۷۸ کیلو، میخواستم بدونم آیا میتونم‌ توی خونه حرکاتی رو انجام بدم و چه‌ طوری میتونم برنامه‌ ریزی کنم تا به طور قطعی سیکس پک در بیارم، چه چیزهایی بخورم که‌ پروتئین داشته باشه؟، چه عواملی در این روند تاثیر داره و به شش تکه شدن شکم سرعت میده، اون اپلیکیشن هایی که تو اینترنت هست واقعا جواب میدن؟

من کسی رو‌ ندارم راهنماییم کنه‌ از دوستان خواهشمندم که تجربیات شون رو بگن

پیشنهاد :

تجربیات شما در مورد مصرف پرو گینر اپتیموم در بدنسازی

صفر تا صد ورزش در باشگاه بدنسازی

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
رشته بدنسازی (۱۶ مطلب مشابه)

مراقبت های بعد از جراحی فک

سلام دوستان

من حدودا دو ماهه که عمل جراحی فک کردم و بدون اطلاعات کافی این کار را انجام دادم، واقعا خیلی درد و سختی کشیدم و قرار بود که بعد از دو ماه دیگه بتونم غذا بخورم، اما دکترم گفتند که یک ماه دیگر هم به همین صورت بمونم و بعدش هم مشخص نیست.

می خواستم از دوستانی که جراحی فک انجام دادند بپرسم که کی به صورت عادی توانستند غذا بخورند؟، و آیا عوارض بلند مدتی هم وجود داشته؟

مرتبط:

تجربیات شما در مورد عمل زاویه سازی فک

تجربیات شما در مورد جراحی فک در کرمانشاه

تجربیات شما در مورد جراحی فک؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تجربیات پزشکی (۳۲۲ مطلب مشابه)

چطور ببخشیم که دیگه هیچ جای قلب مون اثری باقی نمونه

سلام دوستان عزیز

در مدتی که من و پسری که دوستش دارم با هم در ارتباط بودیم (حدودا دو سال)، موقعیت هایی بود که واقعا به احساسات هم آسیب بزنیم، مثل جمله هایی که گفته میشن و اصلا از ذهن آدم نمیرن ، یا مثلا ایشون به من تهمتی زدند و واقعا واقعیت نداشت و ....

و در مورد همه ی اون موقعیت ها حتی بعد از مدت ها بار ها جر و بحث کردیم و بعضی مواقع واقعا فکر کردیم که دیگر ازشون عبور کردیم، اما بعد معلوم شده که دوباره جایی پنهان شده بودند تا توی موقعیت حساسی دوباره سر باز کنند، و بعضی جاها که واکنش بدی به چیزی نشون می دهیم می دونیم که در حالت عادی این کار رو نمی کردیم و همه ی این ها مربوط به همون دلگیری های قدیمیه، و از جایی به بعد مانعی جدی بین ما شدند.

سوال من اینه که؛

واقعا چطوری می توانیم ببخشیم به طوریه دیگه هیچ جای قلب مون اثری باقی نمونه و این موانع از بین بره؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
شناخت قبل از ازدواج (۱۵۲ مطلب مشابه)

چطوری اعتماد پدرم رو بعد از اشتباهاتم دوباره به دست بیارم؟

با سلام

من دختر جوانی هستم که نشد دانشگاه برم، مشکل من چند تا مورد هست که هنوز هم نمیدونم مقصر این مشکلات چه کسیه.

داستان زندگیم این طوریه که تا چند سال پیش وقتی نوجوان بودم پدر مادرم منو دوست داشتن و خیلی به خواسته هام اهمیت میدادن، برام عزیز بودن و براشون عزیز بودم البته سالی چند بار باهاشون سر چیزهای الکی دعوامون میشد ولی در کل بهم اعتماد داشتن و دوستم داشتن تا اینکه من به خاطر جهالت خودم چند تا از بزرگترین اشتباهات زندگیم رو مرتکب شدم که هنوز هم وقتی یادم میاد خودم رو لعنت میکنم.

اولیش وقتی بود که اول دبیرستان بودم، راستش من تا این سن هر جا رفتم با خانوادم رفتم اونا خیلی مقید و مذهبین و مهم ترین خط قرمزشون اینه که؛

1-حتی یک تار مو -توجه کنید حتی یک تار مو- هم نباید بیرون باشه

2- تا این سن حتی یک بار هم پدرم منو با آرایش ندیده و حق ندارم واسه بیرون یه رژ لب، ریمل بزنم چون پدرم آرایش کردن رو قبول نداره 

3- تنهایی نمیذاره بیرون برم.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه) خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه) درد دل های دختران (۱۱۸ مطلب مشابه)

میشه با قانون جذب با یه بازیگر مرد معروف ازدواج کرد؟

با سلام

من دختر جوونی هستم که سنم هم زیاد پایین نیست و مدت زیادیه که حس میکنم عاشق یه شخص معروف شدم که طرفدارها و دلباخته های زیادی داره و شایعات زیادی پشت سرشه که دوست دخترهای خیلی خوشگل خوش قد و بالایی داره. ولی انقدر زرنگه که ردی از -معذرت میخوام-دختر بازیاش به جا نمیذاره، اسم طرف رو نمیگم که موضوع بحث عوض نشه.

میخواستم بدونم میشه با قانون جذب یا روش دیگه ای به ایشون رسید؟، اگه میشه چطوری؟، البته به نظر خودم که بعید میدونم ولی یکی از دوستام گفت که پست بذارم شاید راهی باشه. البته من شهر دیگه ای هستم و ایشونم شهر دیگه ای و اون طوری که از دوست دخترهای اون آقا میگن من مثل اون دخترها قد بلند و ... نیستم ولی خوبم. یعنی امکان داره با قانون جذب یا روش دیگه ای به ستاره ی سهیلی مثل اون آقا رسید؟،چه طوری آخه؟

من واسه برآورده شدن آرزوهاتون و حل شدن مشکلات تک تک تون دعای توسل و آیة الکرسی میخونم، شما هم اگه دوست داشتین لطفا برای حل شدن مشکلاتم و برآورده شدن آرزوهام دعا کنین و اگه مایل بودین واسه حاجت رواییم آیة الکرسی و صلوات بفرستین.

التماس دعا

ممنون از همه تون

خدا نگهدار تک تک تون

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
جذب خواستگار دلخواه (۱۲۵ مطلب مشابه)

حکمت خدا توی داستان من چیه؟

از بیش از دو سال پیش عاشق یکی از همکلاسی هام شدم، توی همون ترم اول و توی همون اولین دیدار سر کلاس! اما خیلی جدی نگرفتمش و چند وقت بعد به دلیل برخی مشکلات کاری و... مجبور به انصراف از دانشگاه شدم، اینم بگم من اون موقع 31 و ایشون 22 سال داشتیم و برای ارشد بود و من شهرستان بودم ولی خیلی دور نبود شهرشون.

گذشت اما عشقش فراموش نشد تا اینکه دل به دریا زدم و چند ماه بعد از طریق آیدی تلگرامی که ازشون داشتم بهشون خیلی مستقیم بعد از احوالپرسی پیشنهاد ازدواج دادم که گفتن شناختی ندارن تا اینکه پس از دو روز گفتن پدرشون با شغل قراردادی من مشکل دارند و جواب رد دادند، دیگه خداحافظی و آرزوی خوشبختی کردیم برای هم و گذشت تا اینکه 8-9 بعد من یک پیام (اهنگ) براشون فرستادم و ایشون پاسخ داد و گفت دوست دارند بیشتر آشنا بشیم که این بار روز بعد بعلت ی پیام نسنجیده از طرف من قهر و بلاک کردن، ولی این بار من اشتیاقم بهشون بیشتر شد چون فکر کردم ایشون هم حسی دارند.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
اصرار بر خواستگاری (۴۱ مطلب مشابه)

چیکار کنم با درماندگی ما آدم ها

سلام

دختری هستم 20 ساله، قلم خوبی ندارم که خسته تون نکنم لطفا با صبوری بخونید؛

مطمئنم خیلی هاتون میگید اقتضای سنمه این همه فکر و خیال، ولی واقعا دیگه خسته شدم، عملا که توی کمد اتاقم زندگی میکنم فقط کافیه یک جای تنگ و تاریک گیر بیارم شب ها هم که دیگه نگم تمام روز به این فکر میکنم خب الان چیکار کنم؟، پای درس کدوم استاد باشم؟، میشه همه چیز و کامل داشت؟، معنویت و کار و درآمد خوب و ظاهرم مثل بقیه دخترها؟، تشنه م تشنه ی دونستن، تشنه ی این که واقعا چه خبره این جا، کلی کتاب تاریخ و روانشناسی و ماورا الطبیعه و علمی و معنوی و این آیت الله و اون دانشمند و رو خوندم ولی...، دلم میخواد یه استاد داشته باشم...، یه کسی که این عطش و برطرف کنه...، یکی که به آرامش برسونه من و ... شب ها میشینم قطعه ی غوغای ستارگان زنده یاد همایون خرم رو گوش میدم و فقط گریه میکنم از این سرگردونی ما آدم ها، به قول مامانم کاش مرغ بودم.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه)

بعد از ازدواج متوجه شدم شوهرم اون طور که نشون میداد مذهبی نیست

سلام محضر دوستان خانواده برتر

زنی ۳۰ ساله هستم که چند ساله ازدواج کردم. در مورد همسرم میخاستم یه مطالبی بگم و ازتون میخوام اگر کمکی به ذهن تون میرسه راهنماییم کنید.

همسر من وقتی باهاشون مزدوج شدم فهمیدم که انسان مذهبی هستن و همه از اخلاق شون تعریف میکردن و خلاصه با یک سری رفت و آمدهای ظاهری و خواستگاری های متعدد رفتیم سر خونه زندگی مون.

ایشون توی زندگی مون واقعا از نظر مالی کم نمیذارن. ولی خب مشکل من شاید ایده آل های دینیم هستش و ایشون خیلی فاصله دارن، گر چه خودم هم انسان کاملی نیستم. در واقع فهمیدم که ایشون با اون چیزی که ادعا میکردن خیلی فرق دارن.

بسیار آدم کم توجه و بی دقتی هستن. اینی که میگم بسیار زیاد واقعا زیاده ها، آدم مذهبی هر جایی نمیره، هر کاری نمیکنه و خلاصه بگم انجام واجبات و ترک محرمات داره. نسبت به من که بماند اصلا دیگه خودم رو فراموش کردم. بیشتر نسبت به بچه مون کم توجه و بی دقت هستن. انگار نه انگار که خدا این بچه رو به ما داده.  در طول روز شاید یک بار هم سمتش نره، خیلی خیلی اخلاقیات شون هم که تند هست و سریع موضع میگیرن و متاسفانه چند باری هم دست شون رو من بلند شده. این کجاش به مذهب میخوره؟ 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه)