با سلام
در قسمت قبل تونستم یه چیزایی رو توضیح بدم و حالا میخوام بهتون بگم که این ضمیر ناخوداگاه که گفته میشه قدرت جا به جا کردن کوه ها رو داره هر کسی چطوری به این برنامه میده و چطوری خروجی میگیره .
تمام برنامه ای که بهش داده میشه به فعل >>هستم<< ختم میشه. و با سوالاتی که از خودمون می پرسیم.
در روز چند بار از خودت میپرسی من کی هستم؟ من میگم خیلی زیاد در روز این رو از خودت می پرسی ولی خودت خبر نداری. میگی من یه دختر جذاب هستم ، من یه پسر معمولی هستم ، من مورد توجه این گونه خواستگاران هستم ، من لایق اینقدر حقوق هستم ، من دختر یه پدر خسیس هستم ، من یه پسر نا امید هستم ، من امروز بدون برنامه و باری به هر جهت هستم ، من یه کارمند زرنگ هستم ، من توی درس ریاضی با هوش هستم ، من...............................هستم .
هر کسی آنچنان است که در دل خود می اندیشد نه بیشتر و نه کمتر . هر چیزی که بگی هستم داری به ضمیر نا خود اگاه برنامه میدی و همانطور که پیش تر از این گفتم ضمیر نا خوداگاه توانایی استدلال و منطق نداره و همه چیز رو می پذیره که خارجی ها بهش میگند غلام حلقه به گوش که هر چیزی بگی اجرا میکنه و با کسی هم شوخی نداره و توسط حواس پنج گانه برنامه میگیره.
جایگاهی که امروز توش قرار داری جایگاهی هست که دیروز گفتی من اینگونه هستم ، خدا گفته من خلیفه ای در زمین قرار خواهم داد ، خدا گفته که انسان اشرف مخلوقات من است ، خدا گفته که زمین و اسمان و هر چی که در اون هست رو مسخر انسان کرده ، این همه انسان رو بالا برده خداوند اون وقت این انسان همینی هست که ما میبینیم ؟!
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مطالب کاربران (۸۹۱ مطلب مشابه) مطالب شفق (۲۲ مطلب مشابه)