سلام
من 21 سالمه و چند ماهی میشه که سربازیم تموم شده ، مذهبی ام و خدا رو شکر تا حالا اصلا سمت رابطه های الکی ( دوست دختر ) نرفتم و کلا از این کارا خوشم نمیاد .
بعد سربازیم با یه سرمایه ی کم که بابام بهم داد تونستم مغازه ای که قبل از خدمت داشتم رو دوباره سرپا کنم، الان بعد از چند ماه اون سرمایه دو سه برابر شده و خدا رو شکر تونستم کارمو محکم کنم .
به جای درس خوندن سعی کردم ازدواج و تشکیل خانواده رو اولویت اولم قرار بدم، چون دلم میخواست هر چه زودتر خودم و از شر دوران مجردی و گناهایی که ممکنه مرتکب بشم نجات بدم و از راه درست زندگیم رو بسازم. درس خوندن هم نه اینکه واسم مهم نیست بلکه تو اولویت های بعدی هست .
درآمد مغازه ام خوبه و متاسفانه سرمایه زیادی واسه شروع زندگی ندارم ، اما اینو بگم که از لحاظ خونه مشکلی ندارم و وضعیت مالی خانواده ام متوسطه و یه جورایی میتونن بهم کمک کنن
. میخواستم بگم که دوستان با وجود اصرار زیادی که من واسه ازدواج کردن دارم، خانواده ام همچین شور و شوقی ندارن و اصلا اهمیتی نمیدن. اصلا توجه نمیکنن که من چی میخوام و هر روز با یه بهانه ای سعی میکنن منو از ازدواج منصرف کنن.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) ازدواج فرزندان (۱۸۰ مطلب مشابه)