چکار کنم که شوهرم فراموشش کنه

سلام دوستان

من همون بد بخت ترین دختر ایران زمینم که زیر پستی که خواسته بودن از متاهل ها که اولین هاشونو بگن از شکست هام گفتم...

ازتون کمک میخوام...

شوهر من قبل از من با دخترا دوست بوده و یک نفر بوده که خیلی دوستش داشته و در حال حاضر هم اسم دختره تو گوشیه شوهرم نفسم هستش.

ولی شماره ی من به اسمم ذخیره است و ایشون نمیدونه که من سرگوشیش رفتم و مخاطب نفسم رو دیدم ... چکار کنم که شوهرمم فراموشش کنه و در حالی که شوهرم خیلی بهم ابراز علاقه میکنه و میگه دوستم داره ولی من احساس میکنم از ته دل نیست...

من ۲۲ روز هستش که عقد کردم ولی از غصه ۵ کیلو تو این مدت وزن کم کردم... در ضمن شوهر م از اقوام نزدیک هستن... من واقعا دوستش دارم ولی ایشون ۴ ماه اومدن خواستگاری و التماس کردن که من قبول کردم و جواب مثبت دادم ولی الان واقعا عذابم میده کارهاش

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

باید کفاره دزدی های شوهرم رو بدم ؟

سلام دوستان
من دو ساله که ازدواج کردم و الان به خاطر اینکه همسرم معتاده میخوام ازش جدا بشم  . همسرم هم کارمند و هم تو کارش از پول مردم دزدی میکنه و من هم از این موضوع بی خبر بودم و الان  که این موضوع را فهمیدم . خیلی ناراحتم الان من باید چه کار کنم باید کفاره بدم 

لطفا کمک کنید.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)

میشه با شخصی که افسردگی دو قطبی داره زندگی کرد؟

سلام
از افرادی که افسردگی دو قطبی ( شیدایی ) یا ( مانیا ) دارند چیزی میدونید؟ آیا بیماری رو اخلاق و زندگیشون خیلی تاثیر داره؟ خواهشا اگر کسانی خودتون یا خانوادتون یا اطرافیانتون چنین بیماری داشتن یا دارند.
تجربه تون رو از زندگی کردن با اونا بگید؟ آیا اگه کسی با یه آقایی که مبتلا به این بیماری هست ازدواج کنه با وجود  بیماری میتونه خوشبخت بشه؟ یا یه ریسکه؟
ممنون به کمک تک تکتون نیاز دارم.

مرتبط با اختلال دو قطبی:

کاهش میل به ازدواج با بیماری دو قطبی ارتباطی داره؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) درمان افسردگی (۳۴ مطلب مشابه)

نمی خوام به پسرای فامیل دست بدم

سلام
من احساس گناه میکنم تو فامیلای ما دست دادن با پسرای فامیل عیب نیس . من واقعا دلم نمیخواد باهاشون دست بدم . هم گناه داره هم حالم بهم میخوره ، حس بدی بهم میده .
ولی وقتی جلو جمع دستشونو دراز میکنن طرفت اگه دست ندی میفتی تو چشم دیگه ولت نمیکنن . من همیشه وقتی پسرای فامیل که نامحرمن میان خونمون خودمو قایم میکنم که دستشونو دراز نکنن ولی روم نشده تا حالا بگم که نمیخوام دست بدم . تا حالا چند بار دست دادم احساس گناه دارم .
راه کاری دارین

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
احکام دینی پسران و دختران (۵۷ مطلب مشابه)

ازدواج با پسری که از نظر سن و تحصیلات ازم پایین تره

با سلام و روز خوش

دختری هستم با ظاهر و قیافه معمولی و تحصیلات بالا و شاغل که در آمد نسبتا خوبی هم دارم.

تقریبا 7 ماه پیش با پسری آشنا شدم که تقریبا دو سال از من کوچکتره و از نظر تحصیلی هم یک مقطع پایین تر که این دو مورد اصلا برای من مشکل ساز نیستند.

بزرگترین و اصلیترین مشکل شاغل بودن ما دو نفر در شهر های مختف هست که البته امکان انتقال برای من وجود نداره و برای ایشون هم در صورت ارائه مدارک ازدواج و موافقت اداره و ... ممکنه امکان انتقال وجود داشته باشه.

از نظر فکری، عقاید، ظاهر، خانواده، اقتصادی خیلی بهم شبیه هستیم که همه این موارد برای من بسیار مهم هستن و تقریبا نمیتونم این خصوصیات رو نادیده بگیرم.

علیرغم وجود مشکل شهر، هر دو بهم علاقمندیم و متاسفانه نمیتونیم همدیگه رو نادیده بگیریم در واقع نمیتونیم همدیگه رو فراموش کنیم و حدود یک ماهی هست که بصورت تلفنی در ارتباط هستیم ولی خانواده ها بخاطر مشکل شهر محل کارمون مخالف هستند.

ایشون اصرار دارن که همچنان ارتباطمون رو حفظ کنیم تا بتونن برای کار دیگه ای اقدام کنن و یا بالاخره فکری برای این مشکل بکنند. البته میدونم که دارن به آب و آتیش میزنن و برای رفع مشکل دست روی دست نذاشتن.
میخواستم دوستان عزیز کمکم کنن که آیا ادامه این ارتباط درسته یا نه؟ آیا درسته که به ایشون فرصت بدم و با وجود مشکلی که گفتم، بشناسمشون؟

لطفا دوستان عزیز با در نظر گرفتن همه شرایط نظر بدن.
ممنونم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تفاوت تحصیلی در ازدواج (۳۵ مطلب مشابه)

برای دختران باحیا موندن سخته ؟

باسلام
من خیلی مذهبی ام و غیرتی چنانچه در پست (من یه پسر مذهبی و غیرتی ام) گفتم، من یه مشکل دارم و اون اینکه داداشم خیلی دختر بازی میکنه جوری که کم میمونه سرم سوت بکشه . چند بار نصیحتش کردم و چند بارم کارمون به دعوا کشید ولی انگار قسم خورده ادم نشه . 

 از اون که بگذریم الان چند وقته مامانم داره دنبال زن واسم میگرده هر کی رو که معرفی میکنه و من هم میپسندم داداشم برمیگرده میگه اون دختر با فلانی دوست بود و چنین و چنان بینشون اتفاق افتاده بهش میگم دروغ میگی . اونم منو برمیداره میبره پیش طرف ،طرفم عکسای خودش با دختره رو نشون میده یا به دختره زنگ میرنه جلوی من باهاش حرف میزنه . منم کفری میشم آخه چرا " بعضی " دخترا اینقدر بی حیا شدن ؟

یعنی یه دختر پاک گیر ما نمیاد ؟ دخترهای این سایت همچین حرف میزنن من فکر میکنم کل دخترا مریم مقدسن؟ بابا یعنی اینهمه سخته با حیا بودن ؟
پیامبر می فرمایند حیا 10 قسمت است که 9 قسمت اون در دختر و یک قسمت اون در پسر است .

یعنی یه پسر واسه با حیا بودن باید 9 برابر شما تلاش کنه واسه همینه که ما پسرا با نگاه کردن به مچ تا ارنج دختر هم تحریک میشیم ولی چون من پسرم و تونستم با حیا باشم پس همه ی دخترا هم باید بتونن با حیا باشن؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

یک دختر حاضره با یک بیمار دیابتی ازدواج کنه؟

سلام دوستان
من از بچگی مشکلی پیدا کردم که تصور می کنم برای همیشه باید مجرد بمانم. بیماری دیابتی که از کودکی گرفتم من رو ناراحت این موضوع مهم توی زندگی کرده...
دوستان به نظرتون کسی حاضره با کسی که بیماری داره ازدواج کنه؟ از طرفی هم از کنایه و نیش زبون زدن کاملا متنفرم، چون به گفته دوستان هم ادم سر سنگینی هستم. از طرف دیگه دوست ندارم بچه ام دچار چنین بیماری بشه...
تشکر.

مرتبط:

در کنار همه ی خوبی هایی که دارم به دیابت مبتلا هستم

ازدواج با دختری که پدرش به خاطر دیابت تریاک میکشه

چطور به خواستگارم بگم که به دیابت نوع یک مبتلا شدم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

میترسم بعد از ازدواج از انتخابم پشیمون بشم

سلام خدمت حاضرین من مشکلی دارم که نمیتونم حلش کنم
من الان هم از لحاظ جنسی و هم از لحاظ روحی احساس نیاز به ازدواج میکنم خانواده ام هم اجازه دادن و منتظرن من دختریو نشون کنم و قول مساعدت مالیو هم دادن من از هیچ لحاظ ترسی ندارم به جز یه ترس درباره ی خودم
با توجه به اینکه در گذشته من اجناسیو میخریدم و خیلی زود از خریدشون پشیمون میشدم و باز عوض میکردم الان ترسی بر من غالب شده که در مورد ازدواج اگه این حسو پیدا کنم چیکار کنم با توجه به اینکه این اموال نهایت چند سال با من هستن و بعد راحت میشه عوضشون کرد ولی زن نه و صحبت ورود یه آدم به زندگیه من و ادامه ی زندگیم با اونه  اون دختر هم زندگیشو از سره راه نیاورده من با این حسم چیکار کنم؟

مرتبط:

چرا بعضی از خانم های متاهل به ما میگن ازدواج نکن !

دخترانی که در سن پایین ازدواج می کنن پشیمون میشن ؟

به خاطر گذشته م حس میکنم شوهرم پشیمون میشه که با من ازدواج کرده

مطلقه ام، می ترسم خواستگارم بعد از ازدواج پشیمون بشه

میترسم خانم آینده م از دیدن هیکل لاغرم از ازدواج با من پشیمون بشه

میترسم بعدا پشیمون بشم که چرا باهاش ازدواج کردم ؟

نگرانیم اینه که بعد از ازدواج یهو الکی پشیمون شم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) قبل از ازدواج لازم است بدانید (۲۹۶ مطلب مشابه)

من یه خواهر دارم که ١٤ سالشه و خیلى پرخاشگره

سلام

من یه خواهر دارم که ١٤ سالشه. خیلى پرخاشگره و به بهونه هاى الکى سر من و مامان بابام داد میزنه و به مامانم و من فحش میده گاهى هم به مامانم حمله میکنه.

ما اکثراً باش مدارا میکنیم و فقط تا وقتى باب میلش حرف بزنى و رفتار کنى خوبه. امشب سر یه حرفى شروع کرد به داد زدن و فحش دادن به مامانم و میخواست مامانم رو بزنه منم دیگه طاقتم تمام شد رفتم دست و پاشو گرفتم و تا میشد سرش داد زدم و از عصبانیت رفتم تو اتاقم که کارامو کنم برم بیرون.

دوباره دیدم با بالشت داره مامانمو میزنه و اذیت میکنه و داد میزنه باز رفتم بالشتو بگیرم که باش درگیر شدم تلفن رو برداشتم به بابام زنگ بزنم اومد گوشیو ازم بگیره من خیلى عصبانى شدم تا تونستم داد زدم و چشمامو بستم و فقط همینطور که گوشى دستم بود با آخرین زورم محکم کوبیدم چند بار تو کمرش .

وقتى چشمامو باز کردم دیدم یه لحظه از تقلا وایساده و گفت مامان کمرم و چشماش قرمز بود و قلمبیده بود بیرون و گریه میکرد نفسش رفت چون خیلى محکم زدم که خودم هنوز بعد از ٦ ساعت هنوز ناخنام درد میکنه. 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)

به خواستگاری که رد کردیم چطوری بفهمویم دوباره بیاد؟

سلام

من دو سه هفته قبل یه خاستگار داشتم که چون اون موقع وضعیت روحیم درست نبود گفتم بگن نه... کاملا بدون فکر گفتم بگن نه
ولی الان پشیمون شدم که کاش حداقل میذاشتم بیان و ببینم حرفشون چیه... نه که خیلی خوب باشه ولی اون قدرام بد نبود که همینطوری سریع بگم نه .

حالا هم میترسم به مامانم بگم هم میترسم مامانم بهشون بگه و اونا باز بگن نه اونطوری خیلی خورد میشم. اینم بگم که مامانم گف وقتی به مامان یارو گفتم نه گفته عیب نداره!

بنظرتون کلا قیدش رو بزنم و ببینم چی میشه یا بگم برگردن ؟ باز میترسم بگم بیانو بعد از شنیدن حرفاش منصرف شم که میشه قوز بالا قوز...

چطوری بگم نظرم عوض شده...  و مامانم چجوری بهشون بگه... یا اصلا نگم و تو دلم خاکش کنم .اه عجب غلطی کردم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
برگرداندن خواستگار (۴۴ مطلب مشابه)

حاضرید با مردی زندگی کنند که مدرک اصلیش سیکله ؟

با سلام خدمت دوستان عزیز 

پسری 26 ساله هستم که فکر میکنم نیاز به ازدواج دارم وضع مالی مناسبی دارم از نظر چهره و قیافه هم کاملا خوب هستم شغل من تدریس زبان های خارجه در موسسات خصوصی است.
 

اما مشکل بزرگ و اساسی من عدم اعتماد به نفس برای مدرک تحصیلیم هست.مدرک تحصیلیه من سیکله که به خاطر مشکلات خانوادگی در سن نوجوانی مجبور شدم ترک تحصیل کنم و به کار بپردازم و کنارش در موسسات خصوصی زبان های خارجه اموزش ببینم و این هم بگم که تا به حال دوست دختر نداشتم 

سوال من از دختران اینه که اگه پسری با شرایط من به خاستگاریشون میومد ( تیپ و ظاهر مناسب درامد مناسب شغل مناسب ) اما با مدرک سیکل ، آیا میپذیرفتید ؟

ایا حاضر میشدند با مردی زندگی کنند که مدرک اصلیش سیکله ؟

خیلی ممنون

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تفاوت تحصیلی در ازدواج (۳۵ مطلب مشابه)

نگران دردسرهای بعد از ازدواجم

سلام

تا چند ماه دیگه 24 سالم میشه.

من پسری هستم که شرایط ازدواج رو دارم. از گناه جنسی میترسم و به حول و قوه ی الهی دارم باهاش مبازه میکنم.

مشکل من اینه که نگران دردسرهای ازدواجم. میترسم نتونم اخلاق دخترا رو تحمل کنم و هزار تا مشکل ریز و درشت به زندگیم اضافه بشه. با اینکه خونوادم خوبن ولی گاهی اوقات پدرم که صبرش خیلی هم زیاده میگه "دیوانه ای اگه به این زودی خودتو اسیر زندگی کنی!!".

حقیقتش زندگی بعضی متاهل ها رو که میبینم از ازدواج تو این سن پشیمون میشم. مشکل بعدی این که من همین الانش کمبود وقت دارم! چه برسه به اینکه زندگی مستقل هم تشکیل بدم.

اگر ترس از ارتکاب به گناه جنسی نبود، میشد ازدواج رو تاخیر انداخت ولی مشکلات بعد ازدواج فکرم رو مشغول کرده...

به نظر شما چرا باید رفت و آمدها بیشتر با خانواده زن باشه؟؟

ما خانوادگی خیلی اهل مسافرتیم و من به شخصه نمیتونم با دختری ازدواج کنم که اهل رفت و آمد با خانوادم نباشه. مخصوصا اینکه بابام خیلی دوست داره مسافرت دست جمعی و اینکه دورش شلوغ باشه و اگه من در آینده به خاطر زنم نتونم باهاشون برم خیلی ناراحت میشه و خودمم همینطور .
خیلی از دخترا اینطورین و تو مجبور مطیع شون بشی و رفت و آمدهات محدود میشه به خانواده زنت.
به نظرتون چطور میشه این خصوصیت همسر رو تو جلسات خواستگاری فهمید؟؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) قبل از ازدواج لازم است بدانید (۲۹۶ مطلب مشابه)

مکان و موقعیت خونه افراد چقدر در ازدواج نقش داره؟

با سلام خدمت دوستان عزیز

من خودم بچه تهرانم و در حال حاضر توی مرکز شهر زندگی میکنیم و از شرایط زندگیمون هم راضی هستم ولی یه مدتی که بیشتر اقوام میگن اگه بالا شهر زندگی کنید افراد بهتری برای ازدواج به پستتون میخورن. راستی یادم رفت پسرم و 27 سالمه.
منم خیلی باهاشون بحث میکنم که میگم همه چی به تربیت خانوادگی و... ولی به خرجشون نمیره و میگن توی بالا شهر فرهنگ و... بهتره و اینکه آدم های باشخصیت تری وجود داره.

مثلا میگن اگه تصادف بشه راحت مشکلشون حل میشه هر کی سرش تو کار خودشه ( البته اینا رو درست میگن ) ولی اینجا چی؟ همش دعوا ، سر یه تصادف کلی بهم فحش و ناسزا میگن آدم های فضولی هم که هستن.

خب خیلی ها هستن فرهنگشون بالاست ولی تو جایی زندگی میکنن که از لحاظ فرهنگی پایینه حالا این که پولش نمیرسه بره جای بهتر زندگی کنه چکار کنه؟ بعد در جواب میگن خب احتمال داره آدم خوبی به پستش نخوره.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

چکار کنم که پدر و مادر شوهرم در زندگیم دخالت نکنن؟

سلام بچه ها
 زیر 25 سال سن دارم و تا یک ماه دیگه عروسی می کنم . الانم در تدارکات عروسیم هستم و چیدن خونه.
خونه ما تو بالا شهره و همسرم پایین شهر، البته خانواده همسرم به لحاظ مالی تفاوت چندانی با ما ندارن. فقط چون مثلا سی سال پیش پایین شهر خونه داشتن دیگه خونشونو عوض نکردن.
مشکل ما از جایی شروع شد که پدر مادر همسرم قول دادن برای ما خونه میخرن. مثل دو تا پسر دیگه خونه که کنار پدر شوهرم زندگی می کنن و براشون خونه خریده شده. پدر شوهرم بنا داشت نزدیک خونه خودش خونه بخره که اخرشم نخرید!!! منت الکی خورد تو سرم.....

مادر پدر من با این موضوع مخالف بودن و می گفتن اونجا در شان تو نیست باید شوهرتو راضی کنی بیاین یه کم بالاتر بشینن ( خیلی دارم خلاصه می گم قصه ام رو )
من با همسرم حرف زدم. من از این طرف و شوهرم از اون طرف تحت فشار بودیم. هر دو زیر بار زور خانواده ها گیر کرده بودیم. البته من و همسرم دوست داشتیم منطقه بهتری رو برای زندگی انتخاب کنیم. اما در نهایت فشارهای پدر شوهر تو همون منطقه پایین شهر یه خونه رهن کردیم !!! ( نخریدن برامون )

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) روابط عروس و مادر شوهر (۴۴ مطلب مشابه)

می خوام برای کار از خانواده جدا بشم

سلام 

من برای کار می خوام برم به یه شهر دیگه و از خانواده م جدابشم اینجا حقوقم 600 با بیمه هس، اونجا بالای یه میلیون میشه و جای پیشرفت داره به نظرتون کارم درسته؟

کسی هس که از خانواده برای کار جدا بشه؟ کسی هس راهنماییم کنه ؟

ممنوووون

کار من ، تخته کار هس و 23 سالمه

"مجتبی"

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
کسب و کار (۵۷۶ مطلب مشابه)