سلام این لحظه که دارم این سوالو میپرسم بدترین لحظه عمرمو دارم سپری میکنم تورو خدا هر کدومتون اگه راهکاری دارین بهم بدین
من دختر20 ساله هستم نه خاله دارم نه خواهر همیشه کنارم بعد از خدا قفقط مامانم بوده و زنداییم که دختر عموی مامانمم هستو بش میگم خاله جون واقعا همیشه با تموم وجود کنارم بوده هر کاری که داشتم اون اولین نفر برام بوده .همیشه میدونستم با داییم مشکل دارن اما
امروز کنکور داشتم بعدش داییم اومد خونمون و گفت ازش 5 ماهه جدا شده و
خالمم الان یکماهه خونه باباشه نگفته بودن تا من کنکورمو بدم اونا باهم
پسرعمو دخترعمو هستن و یه پسر 11 ساله دارن اونا به هیییچکس نگفتن از
خانواده ها و کاملا توافقی جدا شدن و 4 ماه منتظر موندن مدرسه ها تموم بشه و
فقط همخونه بودن مامانم چشمش خونه میگه خواهرمو همدممو از دست دادم من
الان که دار مینویسم انگشتر شرف اشمس اونه که تو دستمه و واسه کنکور بم
داده بوددارم دیوونه میشم حس میکنم پشتم خالیه
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل طلاق (۸۸ مطلب مشابه)