تشخیص استقلال فکری دختر و تمایز دخالت به جا از بیجا خانواده

سلام.
گاهی تو بعضی پست ها دیدم مثلا دختر خانم ها توی عقد پدر و مادرشون در مورد حد ارتباط با همسرشون تعیین تکلیف میکنند. تا یه حدیش مثلا رابطه جنسی ،  خب میذاریم رو حساب دلسوزی و آینده نگری اما مثلا در مورد چند بار در هفته همو دیدن یا با هم تنها نبودن یا ...
بعضی دخترا چشم بسته میگن چشم و بعضیا علی رغم میل (مثل پست 4226 ) و بعضیام که طرف همسرشونو میگیرن.
بیشتر تو خانواده های مذهبی این طوره.
خب گفتم بعضی نظر دهی هاشون به جا و بعضیام افراطه اما دوران عقد و میشه تحمل کرد اما نگرانی و سوال اصلیم چیه؟
مورد دیدم جای دیگه ای خانم نوشتن چند سال از عروسی گذشته و فرزند هم دارن با همسر تصمیم گرفتن و قطعی کردن برن سفر ، به پدرشون گفتن پدر گفته نه نباید برید الان شلوغه تصادف میکنید ، خانم گفته چشم و سفر و کنسل کرده ! سفری که مشترکا برنامه ریختن با دستور پدر خانم اونم به دلیل تصادف احتمالی ! لغو شد.
خب خیلی برام تلخه که خانواده همسر آیندم انقدر برامون تصمیم بگیرن و منم هویج باشم... نگرانیم اینه دختری که تو عقد به همه حساسیت های پدر و مادر از جمله چه روز و چند ساعت همو ببینید و تنها نباشید میگه چشم . چطور مطمئن شیم بعد عروسی استقلال داریم تو زندگی و به موقع میتونه نه بگه؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

میخواهم رابطمه مون محکم باشه و منجر به جدایی نشه

با سلام
لطفا راهنمایی بفرمایید خیلی نگران و سردرگم هستم ...
25 سالمه ، 8 ماه قبل با آقای پسری آشنا شدیم که به قصد ازدواج خانواده ها تقریبا در جریان قرار گرفتند اما به لحاظ شرایط کاری رابطه مان رسمی نشد و در حال حاضر ایشون خارج از ایران هستن .

با مشورت پزشک روانشناس تصمیم به شروع و ادامه این رابطه گرفتم . اما ما فقط 2 ماه کنار هم بودیم که تو این مدت کوتاه هم خیلی صمیمی شدیم ! به طوری که متوجه شدم ایشون هم تمایل بالایی به برقراری روابط نزدیکتر دارند و به طوری که حق خودش میدونست این نزدیکی رو مثل بوسیدن در این حد.

با وجود مشکلاتی که این رابطه از این مسافت دور و فقط تلفنی و ... داره و حتی مدتی قطع رابطه هم داشتیم اما حالا نمیدانم از این رابطه دورادور چه برخوردی داشته باشم ؟!
من دوست ندارم قبل از رابطه رسمی حرفی از مسایل جنسی و ... بشه اما مرتب با حرفهاش عذاب وجدان دارم از طرفی با این همه سرسختی که حتی تلفنی اونو همراهی نمکینم بارها پیش اومده که رابطه سرد شده ...
از طرفی وقتی نظر منو راجع به این موارد میخواد مطلع بشه من مرتبا عدم علاقه از خودم نشون میدم چون غرورم اجازه نمیده و رابطمون مشخص نیست که پایدار و رسمی بشه ...
با این حال دوست دارم بدونه که از نجابت و اینهاست که نمیخواهم مطرح کنم اما خواسته اش برام مهمه و میخواهم رابطمه مون محکم باشه و منجر به جدایی نشه !
ممنون میشم از نظراتتون بهره بگیرم . اگه داستان وار نوشتم ببخشید .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

اراده دارم ولی دوس ندارم ادامه بدم

سلام به همه
طاعاتتون قبوووووووووووول
من یه دختر 22 ساله ام یه مشکلی دارم واقعا نمیدونم چیکار کنم؟!
از وقتی بچه بودم دوس داشتم همه چیز رو یاد بگیرم و همه جا برم و از همه چیز سر در بیارم... از اولشم همه کاره و هیچکاره بودم یه احساس میکنم به کاری علاقه دارم میرم که طرفش زود ازش دلزده میشم و نصفه ولش میکنم و نمیخوام ادامش بدم طوریکه همه از دستم شاکی میشن .

ولی دست خودم نیس ببینین تو بسیج فعال بودم حدود یه سال رفتم بعدش نرفتم امداد گرم الان دیگه نمیرم  کلاس زبان رفتم نصفه ولش کردم سال آخر اقتصادم نمیدونم واقعا اگه بخاطر دیگرون نبود دیگه نمیرفتم  این اواخر احساس میکردم به خیاطی علاقه دارم رفتم استعدادشم دارم ولی دیگه خوشم نمیاد برم.... مثلا شروع میکنم یه شیرینی بپزم وسطاش ول میکنم خوشم نمیاد دیگه کار کنم طوریکه بخودم میگم عجب...کردماااااا
واقعا نمیدونم چیکار کنم اراده دارم ولی دوس ندارم ادامه بدم واقعا تو همه اینکارا هم اگه ادامه میدادم مطمئن بودم موفق بودم ولی حیف که نمیتونم .......
احساس میکنم مشکل روانی دارم هر کسی راه حلی داره لدفا کمکم کنه

مچکررررررررررررم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

چطور باهاش رفتار کنم که بدون قهر حرف همدیگر رو بفهمیم

سلام

من با دختری یک سالی که رابطه دارم و وقتی همدیگر رو خوب شناختیم و تقریبا شبیه هم رفتار هایمان و تصمیم گرفتیم که رابطمون جدی کنیم و چند روزی خیلی حساس شده هر جا بخوام برم باید براش با جزئیات توضیح بدم و از این اخلاقش که جدیدا پیدا کرده  دیگه قابل تحمل نیست .

و بعضی جا ها باید از خانم اجازه بگیرم که برم و اگه به حرفش گوش نکنم سریع اس میده آره دیگه حرفم برات ارزش نداره و سریع قهر میکنه  و چرا اینجوری شده و لازم به ذکر است که دختره شهر دیگه ای منم همین طور و باید چطور باهاش رفتار کنم آخه که بدون قهر حرف همدیگر رو بفهمیم  

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

خیلی به ندرت دوست صمیمی پیدا میکنم

سلام به همه دوستان عزیز
بنده پسری هستم مجرد که کمی کمتر از 20 سال سن دارم.
مشکلی که من باهاش مواجه هستم اینه که خیلی به ندرت دوست صمیمی پیدا میکنم
یعنی به عبارتی اصلا دوست پیدا نمیکنم!
از لحاظ روحی و روانی هم در سلامت کامل هستم ... این رو خودم نمیگم! این حرف رو مادر بنده که روانشناس هستند میگن!
اما من واقعا هیچ وقت دوست صمیمی پیدا نمیکنم!
مدرسه ام رو در طول دبیرستان یک بار عوض کردم ... تو مدرسه اول فقط یک دوست صمیمی و توی مدرسه دوم فقط 2 دوست صمیمی داشتم!
اصلا من پاک موندم بقیه چه جوری دوست پیدا میکنند و باهاش صمیمی میشن؟!
به خدا خیلی آدم مغروری نیستم ... ولی نمیدونم دلیل این موضوع چیه؟
تو مدرسه به جرات میتونم بگم هیچ وقت! هیچ وقت کسی باهام دشمن نبوده ... هیچ بد خواهی نداشتم ... همه و همه خیلی خیلی دوسم داشتن!

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)

آیا اجباری بودن سربازی درسته ؟ چرا دخترا رو نمیبرن ؟

سلام
سوال من در رابطه با سربازی هست
ایا این انصافه که پسر ها به زور تو ایران 2 سال از عمرشون رو هدر بدند و از کار و زندگی و همه چیز شون عقب بمونند ؟ اصلا آیا اجباری بودن سربازی درسته ؟ یعنی طرف با مدرک دکترا هم باید بره 2 سال پادگان و ...
از طرفی چرا فقط پسرا باید برند سربازی و دخترا نه ؟!

مرتبط با سربازی:

راسته که میگن 2 ماه اول سربازی با زندان فرقی نداره ؟

دارم میرم سربازی ، چکار کنم دختر مورد علاقم برای همیشه عاشقم بمونه

دلم میخواد قبل از شروع سربازیم یه دختر رو عقد کنم

دختر مورد علاقم انتظار داره الان که سربازم خواستگاریش برم

بعد از دوره آموزشی سربازی شوهرم می خوایم عروسی کنیم

میترسم بعد اون ۲ سال سربازی هم منو نخواد

آیا سربازی مانع ازدواجه ؟

دختران حاضرن با دانشجوی پزشکی سربازی نرفته ازدواج کنن

دختران حاضرند با پسری که سربازی نرفته ازدواج کنند

ازدواج با مهندس 26 ساله که نه کار داره نه سربازی رفته

در دوران سربازی شاهد ازدواج هایی بودم با کمترین امکانات

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

چکار کنم که چادرم ثابت بمونه و عقب نره؟

سلام دوستان
نماز روزهاتون قبول باشه ان شاء الله
سوالم درمورد چادر سرکردنه اگه میتونین لطفا کمکم کنید ممنون میشم
من حدود 3 ماهی هست که چادر سر میکنم از بین همه چادر بهم گفتن چادر ملی سرکردن و کنترل کردنش اسونتره برا همین ملی گرفتم ....
با وجود این که چادر ملی دقیقا عین یه مانتو میمونه و آستین داره من بازم نمیتونم جمع و جورش کنم یعنی وقتی سرم میکنم چادره عقب میره موامو از عقب میکشه و خراب میشه چادر...
شما خانومای چادری چیکار میکنین که چادراتون انقد خوب وایمیسه و عقب نمیره؟
و اینکه به نظرتون چادر لبنانی بهتر نیست ؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) مسائل خانم های چادری (۱۱۸ مطلب مشابه)

کسی که شوهرش نگهبان باشه زشته ؟

سلام

نماز و روزهاتون قبول باشه ممنون میشم راهنماییم کنید

من ٢٣ سالمه و لیسانس حقوق دارم و نامزدم ٢٨ سالشه و فوق دیپلم برق دارن . حدودا یک ساله و نیم هست عقد هستیم شغل نامزدم اولش مغازه کیف فروشی داشت أما چون خیلی درآمد نداشت از این کار اومد بیرون خیلی دنبال کار گشت تا اینکه بالاخره یه کار پیدا کرد زیر نظر نیرو انتظامی .

باید نگهبان هایپراستار مرکز خرید باشه بیمه هم هست مشکل من اینه که همش خواهر و مامانم بهم میگن آخه نگهبانی هم شغله ؟ اگه کسی بفهمه آبرومون میره . هر که دامادشون دکتر و مهندسه ماله ما رفته نگهبان شده .

با حرفاشون منو ناراحت میکنن بهشون میگم مگه رفته از خونه مردم بالا دزدی کرده که آبروتون میره میخواد یه لقمه حلال در بیاره . بهم میگن عقل نداری ، مثل بچه ها هست رفتارت ، آخه شغل قطعی بود که رفته نگهبان شده ؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
کسب و کار (۵۷۶ مطلب مشابه)

سکرات موت با احتضار چه فرقی دارد ؟

این واژه ی سکرات موت در ادبیات دینی ما وجود دارد . سکرات جمع سکره است که کلمه ی سکر و مستی نیز از همین کلمه مشتق می شود . و در قرآن مفرد این کلمه به کار برده شده است .

سکرات در واقع همان حالت احتضار است اما از آن جهت به حالت دم مرگ احتضار می گویند که وقت حضور مرگ ، وقت حضور ملائک است . و از آن جهت به آن سکرات می گویند که انسان در یک تحیر ، سردرگمی و گیجی قرار می گیرد شبیه افراد مست .

از یک طرف انسان حسرت این را می خورد که عمر او به پایان رسیده و درست استفاده نکرده است . و اندوه این را می خورد که در حال جدا شدن از دنیا و امور مورد علاقه ای است که عمری با آنها انس گرفته است و از طرف دیگر عوالم ناشناخته ای برای او جلوه می کند که وحشت آور است .

دیدن صحنه هایی که تا به حال ندیده است او ملائک و شیاطین را که حاضر شده اند می بیند. و همینطور عمری فرد با بدن خود انس گرفته ، آن فشاری که باعث شود روح از بدن جدا شود یک حالت سردردگمی و گیجی و تحیری ایجاد می کند که به آن سکرات می گویند .

اگر یک دندان ما شدیداً درد بگیرد ما سردرگم و گیج می شویم و خیلی چیزها را فراموش می کنیم . دندان درد با حالات دم مرگ قابل مقایسه نیست . در قرآن یک تعبیر دیگری هم وجود دارد به نام قمرات الموت . قمرات به معنای شداید و سختی های مرگ است .

یک تعبیر امیرالمومنین (ع) در خطبه ی 109 نهج البلاغه دارد که توصیف هنگام سکرات است . این مطلب را از زبان کسی می شنویم که به جزئیات این راه آگاه بوده است .

حضرت می فرمایند : آن هنگام قابل توصیف نیست . از یک طرف سکرات موت و سختی جان دادن و از طرف دیگر غم و اندوه فرصت هایی که فرد از دست داده است تمام وجود او را می گیرد .

در آن لحظات سخت اعضاء بدن سست می گردد و رنگ آنها تغییر می کند . با لحظه لحظه زیاد شدن آثار مرگ در پیکر، زبان از کار می افتد ( یعنی اولین عضوی است که از کار می افتد ) و قدرت سخن گفتن سلب می گردد .

ولی همچنان اعضاء خانواده ی خود را با چشم نگاه می کند و با گوش های خود می شنود ، عقل او نیز سالم است . فکر می کند که عمر خود را به چه چیزهایی گذرانده و در چه راهی روزگار خود را تباه کرده است . به یاد اموالی می افتد که با خون دل آنها را جمع کرده و کاری به حلال و حرام آن نداشته است .

این نشان می دهد که حضرت کسانی را توصیف می کند که اهل دنیا هستند . و حالا باید برود و جوابگوی این اموال باشد . لذت و استفاده ی آن برای دیگران و حساب پس دادن و بدبختی آن برای او مانده است .

مرگ همچنان بر اعضاء بدن او چیره می گردد تا آنجا که گوش او نیز مانند زبان از کار می افتد . و فقط به خانواده ی خود نگاه می کند و حرکت زبان آنها را می بیند ولی دیگر صدایی نمی شوند . پس از مدتی چشم او نیز از کار می افتد و روح از بدن خارج می شود. مرداری خواهد شد در بین خانواده ی خود به طوری که از نشستن نزد او وحشت می کنند و از نزدیک شدن به او دوری می نمایند .

در این حال دیگر نه گریه کننده ای او را یاری می کند و نه کسی به او جواب می دهد . سپس او را برداشته و بسوی آخرین منزلگاه یعنی قبر می برند و او را آنجا تنها گذاشته و به دست اعمال خود می سپارند و از دیدار او برای همیشه چشم می پوشند .

این آن لحظه سکرات و قمرات است که حضرت امیر (ع) توصیف کرده و لحظه ی سختی است .

" مباحث یاد مرگ - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا - http://samtekhoda.tv3.ir "

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مباحث یاد مرگ (۷۹ مطلب مشابه)

چرا بعضی از پسرهای مذهبی سراغ دخترهای عفیف نمی رن ؟

با سلام

یک پست هست که هر چند وقت یکبار در سایت مطرح میشه که خانومی مذهبی گله میکنه که چرا پسرهای مذهبی سراغ دخترهای عفیف نمی رن و می رن سراغ دخترهای آرایش کرده و امروزی ( البته با کلی ناسزا به این دوستان ). من هم به عنوان یه پسر کاملا مذهبی که دغدغه یافتن همسر مناسب داره میخواستم نظرم رو درباره بخش بزرگی از این دختران کاملا مذهبی بگم ( طبعا شامل همه نمیشه و شخصیت ها متفاوته ):

1-    این دسته از خانم ها عفت و پاکدامنی رو معادل یک سری رفتارهای عصبی و آنرمال مثل بدخلقی و ترش رویی، خجالتی بودن شدید و به در و دیوار نگاه کردن موقع صحبت و ... غیره می دونن و انقدر رفتار عجیبی دارن که آدم به خودش شک می کنه شاید من رفتار زننده ای کردم که این خانم دارن این شکل رفتار می کنن.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) ازدواج با پسر مذهبی (۲۸ مطلب مشابه)

مراقب بچه های کوچک باشید!

سلام

من یه دردی دارم که هیچ وقتی از یادم نمیره و نمی دونم چطور فراموش کنم. قضیه از این قرار بود که وقتی که بچه بودم با یکی از پسر های فامیل خیلی صمیمی بودم و واقعا دوستش داشتم مثل برادر. فکر می کنم 5 ساله بودم و اون 18 درست یادم نیست خلاصه بزرگ بود.

هر وقت میومد خونمون خیلی خوشحال می شدم و همیشه دور و بر اون بودم و باهاش صحبت و بازی. یه روز که کسی خونمون نبود فقط من و برادر کوچکترم و اون پسره هم بود بهم گفت بیا کارت دارم منم رفتم در و قفل کرد و منو نشوند بغلش و بهم گفت اینکارو کن یعنی معذرت می خوام یه کاری که اون قسمت تحریک بشه و مثلا لذت ببره یه مقداریم انجام دادم اصلا نمی دونستم برای چی میگه اینارو نوشتن برام سخته منه بچه ساده و پاک و معصومو چطور تونست؟

ولی خدا رو شکر همون موقع اضطرابو توی ظاهرش می دیدم و دیدم که ترسیده و درو وا کرد و منصرف شد و منم تو اون سن اصلا نفهمیدم چی شد منظورش چی بود و رفتم بیرون و بعدها فهمیدم که منظور چی بود و کلی ازش متنفر شدم. دیگه پسره از اون وقت خونه ما نیومده چشم دیدنشو ندارم! منم هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم تا الان سعیم میکنم پسره رو ببخشم ولی دیگه نمی خوام ببینمش.
بلا نسبت پسرها و مردهای گل که آدم از اونا خجالت می کشه این چیزا رو می نویسه فقط خواستم بگم بیشتر مراقب بچه های کوچک باشید اونا رو با بعضی از مردا ( که نمیشه گفت مرد ) تنها نذارید گناه دارن وقتیم بلایی سرشون میاد به کسی نمیگن
می دونم بعضی ها حتی تجاوز هم براشون اتفاق افتاده شاید بگید به خاطر همچین مساله ساده ای ناراحتی ؟ ولی من حساسم آره ناراحتم آخه اون پسرو واقعا مثل برادرم می دونستم حق نداشت...

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تربیت جنسی پسران (۶۳ مطلب مشابه) تربیت جنسی دختران (۵۲ مطلب مشابه)

شوهرم این خصوصیات رو باید داشته باشه

سلام دوستان
به دوستای ختم صلواتمون قول داده بودم لیست موارد دلخواهمو در اختیارشون بذارم تا اگر موردی رو دوست داشتن اونا هم اضافه کنن
موارد اصلی( اینارو باید حتما داشته باشه، حتی اگر شده چهل درصد از هرکدوم ):
1-تمیز و مرتب و منظمه
2- مومن و معتقد و مقیّده
3-مودب و محترمه
4-شوخ و شیطونه
5-قد بالا 195
6-خوش سرزبون و خوش صحبته
7-سلامت کامل جسمی و روانی داره
8-فهمیده و روشنفکره
9-پاک و ساده و بی شیله پیله س
10-دست و دلباز و سَخیه
11-مهمان نواز و میزبان خوبیه
12-خوش اخلاق و خوشروئه
13-متواضع و فروتنه
14-بچه دوسته
15-اهل همکاری و همدلیه
16-معنوی و اهل زیارته
17-صبور و باحوصله س
18-پرشور و بااحساسه
19-علاقمند به موسیقی و هنره
20-خوش سفر و اهل گردشه
21-انگولِره:D (ینی اهل انگول کردنه:Dانگولر ینی مثلا با موهات ور بره و ...)
22-اهل کمک در همه ی کارهاس
23-خانواده دوست و وفاداره
24-نجیب و سر به زیره
25-گرمی و مهر و محبت از چشاش میباره
26-دلسوز و از خود گذشته س
27-علاقمند به مطالعه س
28-علاقمند به تحصیله
29-راحت ،بی تعارف و صمیمیه
30-خوش غذا و اهل آشپزیه
31خوشبین و معتقد به قانون جذبه
32-خوش سلیقه و خوش ذوقه
33-مشوق و مشاور خوبیه
34-شنونده و گفتگو کننده ی خوبیه
35-همراه و همراز(پایه همیشگیمه)
36-بهترین دوستمه

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) بررسی معیارهای ازدواج دختران (۷۵ مطلب مشابه)

خدا چرا اینقدر جنس لطیف رو بیش از حد جذاب آفریده ؟

سلام دوستای خوبم...
من ۲ تا سوال دارم که هیچ ربطی به هم ندارن...!
اولیش اینکه همونطورکه نمیدونید!  من امسال کنکور داشتم و 18   19  سال سنمه، به طرز فاجعه انگیزی گرم مزاجم یعنی جوری که وقتی کلمه ی  ((دختر))   رو میشنوم تحریک میشم یعنی اصلا نیازی به دیدن عکس و فیلمو این چیزا ندارم!!  به همین دلیل امسال برای اینکه تمرکزم رو درس باشه متاسفانه خود ارضایی میکردم حالا بماند که چقدر عذاب وجدان میگرفتم به همین خاطر به این کار کثیف اعتیاد پیدا کردم حالا هم که کنکور رو دادم وقتم آزاد شده و میتونم راحت هر کاری بکنم اعتیادش هم که داره بیچارم میکنه...
میدونید من یه جورایی از خدا گله دارم...!  اون هم اینه که چرا اینقدر جنس لطیف رو بیش از حد جذاب آفریده یا اینکه یه کسایی رو مثه منه بدبخت اینقدر گرم و بی جنبه آفرید...! ؟  خواهشا بگین چیکار کنم؟
فقط نگین برو ازدواج کن چون تو این سن وقتی بهش فکر میکنم خندم میگیره و یه جورایی مسخره میاد...

سوال دومم هم اینه که در کل نظرتون در مورد دماغ عمل کردن پسرا چیه.؟  من یه ذره بینیم قوز داره و صورتم استخونیه. .  خیلی ها میگن عمل کنی خوراک مدلینگ میشی و از این چیزا ولی من خودم حال نمیکنم به نظرم این کار برای دخترخانوماست...   حالا میخواستم نظره شما رو بدونم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)

همه بیکارن مگه چیه!!!

من سوال دارم ممنون میشم نظراتونو بگید
چی میشه که یه پسر خجالت نکشه که بگه بیکاره؟ تازه بیکار باشه و بعد خواستگاری هم بره و بگه مگه کی بیکار نیست!!! همه بیکارن!!!
چرا بعضیا غرور ندارن؟ یا بنظرتون عادیه؟
مرد باید غرور داشته باشه کار کنه دسش تو جیبه خودش باشه
چرا بعضیا اینجوری نیستن؟
باورم نمیشه اصن راضی نمیشه بره سرکار میگه همه بیکارن مگه چیه!!! بنظرتون باید چکار کرد؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)

ماشین مدل بالا تاثیری در بله گرفتن داره ؟

سلام
این روز ها تو شبکه های اجتماعی و جاهای دیگه خیلی می شنویم که واژه ی " آهن پرست " رو برای دخترا به کار می برند و ...
حال سوال از دخترا اینه که خودشون و تو دوستاشون چقدر به ماشین طرف مقابل اهمیت میدن و اگر یک پسری یک ماشین مدل بالا زیر پاش باشه تو انتخاب شدن ( چه ازدواج چه دوستی ) چقدر نقش مثبت ایجاد می کنه ؟!
با تشکر ...

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)