خانواده برتر

مشورت در قالب پرسش و پاسخ در مورد ازدواج و مدیریت خانواده

إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ

کانال خانواده برتر در ایتا: معرفی مطالب پر بازدید و پربحث

جستجو با گوگل در خانواده برتر

جدیدترین ها
مطالب کاربران
صفحات کاربران
به روز شده ها
جدیدترین نظرات کانال و گروه خانواده برتر حمایت از مطالبه گری
توهم عاشقی ... (۲۲۱۳ بازدید توسط ۱۶۸۰ نفر) - (۰ نظر)
تاوان یک عشق ... (۱۶۰۳ بازدید توسط ۱۲۱۸ نفر) - (۰ نظر)
بیا با کفش‌های من چند قدم راه برو... (۱۳۳۸ بازدید توسط ۱۰۲۹ نفر) - (۰ نظر)
زباله‌هایی که راه می‌روند ... (۱۶۶۵ بازدید توسط ۱۲۹۵ نفر) - (۰ نظر)
من بودم و ضربان قلبم ... (۱۴۸۴ بازدید توسط ۱۱۴۳ نفر) - (۲ نظر)
یک پک تلخ به سیگار تلخ ... (۱۰۶۸ بازدید توسط ۸۵۲ نفر) - (۱ نظر)
چند مورد از رازهای پنهان انگیزه ی دوستی پسرها با دخترها (۱۱۰۵۰ بازدید توسط ۸۰۷۷ نفر) - (۴۲ نظر)
عجیب‌ترین حس در دنیا چیه؟ (۱۶۸۴ بازدید توسط ۱۲۸۰ نفر) - (۱ نظر)
به خاطر فشارهای اطرافیان، تصمیم گرفتم دوست پسر بگیرم اما ... (۶۱۶۷ بازدید توسط ۴۶۳۱ نفر) - (۱۸ نظر)
این جوری همسرِ مناسب پیدا کن! (۶۱۱۳ بازدید توسط ۴۷۲۸ نفر) - (۱۶ نظر)
جامعه خانواده ی بزرگتر ماست، آبروی جامعه مون رو حفظ کنیم (۲۴۵۰ بازدید توسط ۱۷۹۷ نفر) - (۱۰ نظر)
آثار منفی ابراز علاقه های مجازی پسر به دختر چیست؟ (۱۹۰۸ بازدید توسط ۱۳۹۰ نفر) - (۳۲ نظر)
درسی که از محرم امسال گرفتم (۲۱۷۰ بازدید توسط ۱۵۶۴ نفر) - (۲۷ نظر)
در حکومت دینی هر اتفاقی بیفته مقصر دین هست؟! (۳۱۶۲ بازدید توسط ۲۰۶۲ نفر) - (۱۰۸ نظر)
الگوی خانه داری، حضرت زهرا (علیها السلام) (۱۸۵۲ بازدید توسط ۱۲۳۸ نفر) - (۵۴ نظر)
علی نَفسِ محمّد - روز مباهله (۷۰۶ بازدید توسط ۴۲۰ نفر) - (۲ نظر)
احساسی پاک به سانِ دوست داشتن (۱۷۷۵ بازدید توسط ۱۲۲۹ نفر) - (۸ نظر)
ناتوانی در جویای کار بودن و عدم درآمد (۱۹۹۷ بازدید توسط ۱۳۶۴ نفر) - (۲۲ نظر)
واقعاً عادی شدن جسم زن راهکار درستی برای ادامه زندگی ماست؟! (۳۴۱۹ بازدید توسط ۲۳۰۱ نفر) - (۷۸ نظر)
برآورده شدن آرزو پس از مدت‌ها (۱۴۱۸ بازدید توسط ۹۰۰ نفر) - (۱۰ نظر)
دین خوبی که خوب آن را نفهمیدم (۱۰۸۰ بازدید توسط ۶۵۸ نفر) - (۴ نظر)
گلایه ای در مورد سانسور در خانواده برتر (۱۳۲۴ بازدید توسط ۸۷۱ نفر) - (۱۲ نظر)
موقع عقد، حتما حواس تون به این بند ها و نکات قانونی باشه - ویژه آقایان (۲۳۳۴ بازدید توسط ۱۶۵۹ نفر) - (۱۷ نظر)
آقایان ازدواج نکنید مگر اینکه ... (۳۱۵۴ بازدید توسط ۲۳۵۴ نفر) - (۳۲ نظر)
خودمون با چادر خفه کنیم تا شما راحت باشید؟! (۳۶۲۹ بازدید توسط ۲۵۶۱ نفر) - (۵۳ نظر)
خانم ها ازدواج نکنید مگر اینکه ... (۴۳۶۱ بازدید توسط ۳۰۰۵ نفر) - (۸۹ نظر)
آقایون اگه این کارها رو انجام بدید برای همسرتون بهترین مرد دنیا میشید (۲۹۷۶ بازدید توسط ۲۰۹۵ نفر) - (۱۷ نظر)
فرهنگ‌سازی برای عابر پیاده (۸۴۱ بازدید توسط ۵۳۹ نفر) - (۳ نظر)
جادوی نوشتن و تأثیرات آن (۱۴۷۱ بازدید توسط ۹۵۰ نفر) - (۶ نظر)
ترک خانوادۀ سمّی (۲۲۶۸ بازدید توسط ۱۴۰۸ نفر) - (۱۰ نظر)
چهل سالگی ام مبارک (۳۳۶۹ بازدید توسط ۲۳۲۷ نفر) - (۴۴ نظر)
راهنمای دریافت غذای تبرکی حرم امام رضا (ع) (۱۹۶۱ بازدید توسط ۱۲۱۴ نفر) - (۱۶ نظر)
زرنگ باش (۲۲۶۰ بازدید توسط ۱۴۶۸ نفر) - (۲۰ نظر)
چند نکته به عنوان نصیحت برادرانه به دختران (۹۲۰۰ بازدید توسط ۶۴۷۵ نفر) - (۱۰۴ نظر)
دلایل ماندگاری معصومین علیهم السلام (۱۲۶۷ بازدید توسط ۷۴۹ نفر) - (۹ نظر)
در مورد بسم الله الرحمن الرحیم (۱۸۷۵ بازدید توسط ۱۱۰۲ نفر) - (۹ نظر)
در مورد فتنه ی اخیر به بهانه ی فوت مهسا امینی (2) (۲۳۷۳ بازدید توسط ۱۶۰۱ نفر) - (۰ نظر)
لذّت با هم بودن رو به خاطر مسائل مادی برای همیشه از بین نبرید. (۵۶۰۴ بازدید توسط ۳۷۹۴ نفر) - (۱۱۶ نظر)
بیشتر به خودت فکر کن (۱۹۰۰ بازدید توسط ۱۳۰۶ نفر) - (۸ نظر)
من اگه دختر بودم از پسر خوب خواستگاری می کردم! (۴۳۳۲ بازدید توسط ۳۱۳۴ نفر) - (۴۷ نظر)
ارائه ی نمای کلی از دنیای پسر ها به دخترها (۵۷۳۷ بازدید توسط ۴۱۳۹ نفر) - (۲۵ نظر)
اگه دوست دارید محبوب دیگران باشید خوش اخلاق باشید (۲۷۹۹ بازدید توسط ۱۷۰۵ نفر) - (۱۵ نظر)
دختر انسان است عروسک نیست (۵۶۰۲ بازدید توسط ۳۹۸۸ نفر) - (۵۹ نظر)
علی باش فاطمه ات می شوم (۲۹۰۸ بازدید توسط ۲۰۰۳ نفر) - (۳۳ نظر)
خوبی هاتون رو با توجه به جنبه و ظرفیت افراد نثارشون کنید (۱۸۳۷ بازدید توسط ۱۲۴۸ نفر) - (۲۸ نظر)
تابویی به نام طلاق (۲۱۰۷ بازدید توسط ۱۴۳۷ نفر) - (۲۸ نظر)
برسد به دست دختران؛ عشق، کلمه ای فریبنده (۱۷۷۸ بازدید توسط ۱۲۲۱ نفر) - (۰ نظر)
شوهرم یه رفیق داره، که اون منم (۴۴۰۳ بازدید توسط ۳۰۲۰ نفر) - (۵۱ نظر)
خیلی از دخترها و خانواده هاشون هستن که شرایط اقتصادی آقایون رو درک می کنن (۷۶۸۹ بازدید توسط ۴۲۲۳ نفر) - (۵۸ نظر)
اگه هنوز خودارضایی رو ترک نکردی بیا تو (۸۷۳۴ بازدید توسط ۵۹۴۴ نفر) - (۶۹ نظر)
صفحه شخصی Dady i baby (۱۰۴۸ نمایش) - (۴ نظر)
صفحه شخصی اسکیزویید (۳۷۸۷ نمایش) - (۵۷ نظر)
صفحه شخصی "گمنامی عشق است" (۱۰۸۸ نمایش) - (۸ نظر)
صفحه شخصی سکوت شلوغ (۱۱۵۸ نمایش) - (۱۱ نظر)
Dady me baby (۱۷۹۶ نمایش) - (۶۲ نظر)
صفحه شخصی پرینازم ۷ (۱۸۲۷ نمایش) - (۶۶ نظر)
صفحه شخصی " پسر 52 " (۸۸۷۶ نمایش) - (۹۹ نظر)
صفحه شخصی آتنا مرادی (۱۴۷۳ نمایش) - (۵ نظر)
صفحه شخصی ماه تی تی (۲) (۹۹۵ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی شب ماه (2) (۲۰۹۳ نمایش) - (۴۵ نظر)
صفحه شخصی سبحان 83 (۵۲۰۴ نمایش) - (۲۷۱ نظر)
صفحه شخصی منتظر منتقم فاطمه"سلام الله" (۵۷۳۶ نمایش) - (۲۷۵ نظر)
صفحه شخصی پرینازم Four (۳۳۷۰ نمایش) - (۷۵ نظر)
صفحه شخصی گلی خانم (2) (۴۶۲۱ نمایش) - (۱۲۹ نظر)
صفحه شخصی مروان الشقب (۸۱۹۰ نمایش) - (۱۹۴ نظر)
صفحه شخصی شب (۱۸۳۱ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی 🌙 secret of my heart ⭐ (۹۸۴۷ نمایش) - (۴۰۴ نظر)
صفحه شخصی با نام عرفان (حافظ) (۶۹۵۰ نمایش) - (۱۸۶ نظر)
صفحه شخصی berelian (۸۹۰۲ نمایش) - (۲۶۵ نظر)
زندگی به شرط سید ! (2) (۴۷۷۷ نمایش) - (۱۳۰ نظر)
صفحه شخصی "زندگی ب شرط سید" (۲۳۸۶۹ نمایش) - (۴۵۸ نظر)
صفحه ی شخصی 2017 (۳۷۹۵ نمایش) - (۹۸ نظر)
صفحه شخصی DOKHTAR LOR (۱۵۴۲ نمایش) - (۱۷ نظر)
صفحه شخصی ساقی (۶۲۹۲ نمایش) - (۲۰۱ نظر)
صفحه ی شخصی "مردی در بیابان های خلوتِ خدا" (۲۰۹۱ نمایش) - (۳۲ نظر)
صفحه ی شخصی Angel girl (۱۵۴۸ نمایش) - (۱۳ نظر)
صفحه شخصی "دختران حتما بخوانند" (۴۹۸۱ نمایش) - (۱۵ نظر)
صفحه شخصی رضا alone "احادیث و موضوعات مختلف" (۳۸۷۴ نمایش) - (۱۳۶ نظر)
صفحه شخصی فرشاد (۱۴۴۱ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی Holy Mind (۳۲۷۴ نمایش) - (۱۲۲ نظر)
صفحه شخصی غضنفر (4) (۸۰۷۴ نمایش) - (۵۱۹ نظر)
صفحه شخصی خانم M&M (۶۵۷۳ نمایش) - (۳۴ نظر)
صفحه شخصی ماه تی تی (۱۰۴۵۸ نمایش) - (۶۲۳ نظر)
صفحه شخصی رضا alone پُست دوم (۹۴۳۶ نمایش) - (۲۴۲ نظر)
صفحه شخصی شب ماه (۱۹۵۵۱ نمایش) - (۷۳۶ نظر)
صفحه شخص گلی خانم (۱۷۹۶۷ نمایش) - (۶۲۶ نظر)
صفحه ی احادیث گیاهی و درمانی🌾 (۴۸۷۳ نمایش) - (۵۹ نظر)
صفحه شخصی رهام روشن ضمیر (۶۱۰۳ نمایش) - (۴ نظر)
صفحه شخصی غضنفر (3) (۳۲۴۰۶ نمایش) - (۱۰۶۸ نظر)
صفحه شخصی Ata MST (۱۰۷۵۵ نمایش) - (۳۶۷ نظر)
صفحه شخصی رضا alone (۱۷۱۵۸ نمایش) - (۸۷۵ نظر)
صفحه شخصی پسر آریایی (۱۰۴۵۸ نمایش) - (۳۱۲ نظر)
صفحه برنامه ‌نویسان خانواده‌ برتر (۲۷۶۱ نمایش) - (۵ نظر)
صفحه شخصی دختر قمی (۳۴۳۶ نمایش) - (۱۴ نظر)
صفحه شخصی .•.•.•امیرخان•.•.•. (۴۲۳۷ نمایش) - (۱۴ نظر)
صفحه شخصی مشکات (۵۳۲۳ نمایش) - (۱۷۶ نظر)
صفحه شخصی سکوت شلوغ (۳۶۷۰ نمایش) - (۴۲ نظر)
صفحه مرد شب ویژه پرسش و پاسخ خصوصی (۴۲۶۹ نمایش) - (۴ نظر)
صفحه شخصی آیدا 👑👩‍⚕️💐 (۸۸۷۳ نمایش) - (۱۲۷ نظر)
صفحه شخصی Ali Piroozi (۴۴۶۴ نمایش) - (۱۶۰ نظر)
چه مدل چادری بهم میاد ؟ (۱۱۸۳۱ بازدید توسط ۹۰۹۷ نفر) - (۲۰ نظر)
نماهنگ نیمه شعبان با صدای امیر عارف (۱۳۸۹ بازدید توسط ۱۰۵۸ نفر) - (۲ نظر)
اگه در گذشته دوست پسر داشتی زن من نشو ... (۲۶۸۴۵ بازدید توسط ۲۰۰۳۲ نفر) - (۹۴ نظر)
خانم ها، معمولا چه قدر خرید میکنید ؟! (۱۲۶۵۰ بازدید توسط ۹۵۸۳ نفر) - (۷۳ نظر)
اگه روی تو غیرت نداره یعنی براش مهم نیستی (۱۰۴۳۰ بازدید توسط ۷۱۹۰ نفر) - (۴۹ نظر)
نمی خوام دیگه کسی تو زندگیم به اسم دوست پسر باشه (۱۱۶۱۱ بازدید توسط ۸۶۶۴ نفر) - (۳۶ نظر)
فانتزی های جالب و خنده دار در مورد ازدواج (۱۹۹۳۷ بازدید توسط ۱۴۷۳۸ نفر) - (۱۰۷ نظر)
خطاب به دخترهایی که به خاطر کنجکاوی تمایل دارن با پسرها دوست بشن (۸۸۳۸ بازدید توسط ۶۳۹۷ نفر) - (۳۳ نظر)
چند مورد از رازهای پنهان انگیزه ی دوستی پسرها با دخترها (۱۱۰۵۰ بازدید توسط ۸۰۷۷ نفر) - (۴۲ نظر)
بهترین غذایی که درست کردی چی بوده؟ (۱۰۳۲۸ بازدید توسط ۷۶۵۲ نفر) - (۸۸ نظر)
می خوام به آشپزیم تنوع بدم (۶۶۱۹ بازدید توسط ۴۷۳۰ نفر) - (۷۹ نظر)
مصادیق جزئی که در انتخاب همسر باید حتما آنها را مد نظر داشته باشید (۳۹۱۶ بازدید توسط ۳۱۸۶ نفر) - (۲۶ نظر)
انواع تفریحات یه زن و شوهر با امکانات کم (۵۴۱۳۴ بازدید توسط ۴۱۰۳۰ نفر) - (۵۱ نظر)
به داد مستاجران برسید (برسیم) (۳۰۸۷ بازدید توسط ۲۳۴۶ نفر) - (۱۳ نظر)
خاطرات خنده دار دختر خانم ها از خواستگاران شون (۹۱۲۴ بازدید توسط ۷۰۱۷ نفر) - (۱۳ نظر)
1000 تا دوست دختر داشتم ولی الان امام زمان می خوام (۴۹۳۹ بازدید توسط ۳۹۵۰ نفر) - (۷ نظر)
شوهر بد اخلاقم رو عاشق خودم کردم (۲۰۵۶۱۵ بازدید توسط ۱۵۷۹۵۷ نفر) - (۶۵ نظر)
دروغگویی بعضی از دختران دوست پسر دار به خواستگار (۱۱۵۵۵ بازدید توسط ۸۵۱۱ نفر) - (۳۴ نظر)
از تجربیات تون در مورد خانه دار شدن بگید (۶۴۳۷ بازدید توسط ۴۳۱۳ نفر) - (۱۹ نظر)
سرگرمی تون وقتی تنها هستید چیه؟ (۳۸۲۶ بازدید توسط ۲۹۲۵ نفر) - (۳۳ نظر)
دوست دارید چه نیرو، توانایی یا هنر خارق العاده ای داشته باشید؟ (۲۶۸۲ بازدید توسط ۱۸۷۱ نفر) - (۳۸ نظر)
به خاطر فشارهای اطرافیان، تصمیم گرفتم دوست پسر بگیرم اما ... (۶۱۶۷ بازدید توسط ۴۶۳۱ نفر) - (۱۸ نظر)
این جوری همسرِ مناسب پیدا کن! (۶۱۱۳ بازدید توسط ۴۷۲۸ نفر) - (۱۶ نظر)
اگه از دختری خوشم اومد، چکار کنم که همون اول جواب رد نگیرم؟ (۴۷۳۷۶ بازدید توسط ۳۶۰۵۶ نفر) - (۷۲ نظر)
دخترهای خوب و سنگین، راه پسرها رو برای ازدواج باز بذارید (۱۱۴۸۲ بازدید توسط ۸۱۷۲ نفر) - (۸۱ نظر)
چند سوال در مورد ازدواج از دخترانی که رشته های پزشکی خوندن (۷۴۲۹۴ بازدید توسط ۵۸۰۲۸ نفر) - (۲۱۷ نظر)
معایب و مزایای ازدواج با یک فرد مشهور چیه؟ (۲۷۷۸ بازدید توسط ۲۰۳۹ نفر) - (۱۹ نظر)
دختر مذهبی کجایی ، دقیقا کجایی ؟! (۲۹۴۹۶ بازدید توسط ۱۹۵۸۴ نفر) - (۱۲۶ نظر)
جامعه خانواده ی بزرگتر ماست، آبروی جامعه مون رو حفظ کنیم (۲۴۵۰ بازدید توسط ۱۷۹۷ نفر) - (۱۰ نظر)
از خاطرات خوب و خنده دار دوران مدرسه و دانشگاه بگید (۸۲۲۵ بازدید توسط ۵۸۳۳ نفر) - (۲۹ نظر)

با یه دختر ارتباط دارم که ازم پول می خواد

سلام
من با دختری هستم و چند ماهی میشه که با هم هستیم و چند باری بهم گفته که مشکل دارم و 100 تومن بهم بده و از منم دوره یعنی شهر دیگه ایه .
بهش میگم مشکلت چیه؟ نمیگه و بهونه میاره و دو بار اول که ازم کمک خواست بهش ندادم چون نداشتم که بهش بدم و این بار هم میگه من 100 نیاز دارم ولی نمیگه واسه چی ؟
الان قهر کرده میگه میگفتی مثل کوه پشتمی پس چی شد ؟
شماره دوستشو داده که احوالشو از دوستش بگیرم و به نظر شما چکار کنم نگرانم

مرتبط:

چطوری باید برای ازدواج با یه دختر وارد دوران آشنایی بشم؟

چه جوری دختری پیدا کنم که مهربون باشه

چه جور میشه دختر خوب پیدا کرد؟


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

  • ۱ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۴۸)
    • ۱۹۶۷۸ بازدید توسط ۱۴۳۵۲ نفر
    • چهارشنبه ۳۱ تیر ۹۴ - ۲۱:۲۷

    حس میکنم خیلی زندگیم تکراری شده

    سلام خدمت دوستان

    من جدیدا حس میکنم خیلی زندگیم تکراری شده هر روزش برام تکراره صبح از خواب بیدار میشم صبحونه میخورم میشینم پای تلویزیون و یا همش سرم تو گوشیمه و تو تلگرام و برنامه های مجازی سیر میکنم .

    بعد ناهار میخورم و بعدشم تا شب همون آش و همون کاسه یا گوشی دستمه حالا یه موقع هایی با مامانم غروبا میریم بیرون یا میریم پارک ولی باز همونم برام تکراری شده هیچ هدفی ندارم .

    از این وضعم بدم میاد خسته شدم دوس دارم صبحا یه انگیزه ای داشته باشم واسه بیدار شدن نمیدونم چیکار کنم؟ نمیدونم از کجا شروع کنم؟ دلم میخواد کار کنم جدا از این که یه درامدی هم هر چند کم داشته باشم حداقل سرم گرمه کار باشه ولی کار مناسب پیدا نمیکنم .

    من الان کاردانیم تموم شده رشتمم مدیریت بازرگانیه این سه ماه تابستون دق میکنم اگه خونه بمونم ولی خب کجا با این مدرک بهم کار میدن؟ مامانم میگه اگه میخوای سرت گرم بشه برو یه جا منشی شو. ولی نمیدونم چرا همه دید بدی به منشی ها دارن منم زیاد خوشم نمیاد الان موندم چه کاری کنم؟

    ممنون میشم راهنماییم کنید زندگیم شده تکرارو تکرارو تکرار...

    من دخترم زیر 22 سال سن دارم.

    ممنونم از نظراتتون.


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۱)
    • ۲۲۵۶ بازدید توسط ۱۶۷۳ نفر
    • چهارشنبه ۳۱ تیر ۹۴ - ۲۱:۲۳

    توضیحات تکمیلی بحث رجعت و پاسخ به چند سوال - یاد مرگ

    در مورد دوران رجعت توضیحاتی بفرمایید .
    رجعت یکی از عقاید مسلم و زیبای شیعیان است . در آخر الزمان در هنگام ظهور ولی عصر گروهی از عالم برزخ به دنیا برمی گردند که آنها دو دسته هستند . یک دسته مومنین خالص و یک دسته کفار خالص و سران ضلالت و گمراهی که در طول تاریخ باعث گمراهی شده اند . مومنین خالص کسانی هستند که در دنیا استعداد سرشاری داشتند ولی بخاطر موانع بیرونی استعدادهایشان شکوفا نشد . پس اینها بر می گردند تا ظلمی به آنها نشود و در تشکیل حکومت ولی عصر کمک کنند .

    سران کفر و الحاد هم برگردانده می شوند تا طعم ذلت و خواری را در همین دنیا ببینند و در همین دنیا انتقام ظلم ها از آنها گرفته بشود . سنگین ترین انتقامی که از آنها گرفته می شود و باعث رنج آنها است این است که حکومت دینی را می بینند .

    از جهت عقلی هیچ مانعی نیست که رجعت اتفاق بیفتد. در تاریخ به شهادت قرآن رجعت های مکرری رخ داده است . پس امکان بوجود آمدن رجعتی در انتهای تاریخ وجود دارد .

    بسیاری از آیات قرآن پشتوانه ی این عقیده ( رجعت ) است . کتاب شیعه و رجعت نوشته ی آقای شاه میر ولد است که در آن 76 آیه قرآن که در مورد رجعت است را تفسیر کرده اند . در مورد رجعت ما شش صد روایت داریم . پس این عقیده پشتوانه های محکمی دارد. همه ی ما می دانیم که امام زمان (عج) ظهور خواهد کرد . در ضمن می دانیم که آمادگی های خود مردم است که باعث می شود آن عدالت پرور بیاید و با آمادگی و لیاقت های مردم این حکومت جهانی برقرار بشود .

    مانع تشکیل حکومت از طرف امام زمان (عج) نیست بلکه مانع از طرف مردم است . ما هنوز ظرفیت آن عدالت را نداریم . در روضه ی کافی نقل شده است که از امام بافر (ع) سوال شد که دولت فرج شما چه موقع تشکیل خواهد شد ؟ امام زمانه را به سه دوره تقسیم کرده اند . زمانه ی گرگ ، میش و ترازو . زمانه ی گرگ زمانی است که گرگ صفتی حاکم می شود و زمانی است که قلدران چپاول می کنند و در آن زمان حق ما اهل بیت غصب می شود . دوره ی میش که مردم آرام تر می شوند و ظلم را می فهمند ولی تلاش برای مقابله با آن ندارند . زمانه ی ترازو که مردم علیه ظلم تلاش می کنند و خواهان عدالت می شوند که در این دوره ظهور رخ می دهد و دولت ما اهل بیت تشکیل می شود.

    در واقع در دوره ی سوم مردم خودشان را عوض کرده اند . مشکل از ماست و ما باید به سمت مهدویت برویم و آمادگی ظرفیت آن حکومت را داشته باشیم . حضرت زهرا فرمودند : امام مثل یک کعبه می ماند که مردم باید به سمت آن بروند و او خودش را به مردم تحمیل نمی کند . در دعای فرج ما می خواهیم برای حجت بن الحسن در این زمان و در هر لحظه سرپرست او و یاور او باش تا او بیاید و با رغبت مردم ، در زمین مستقر بشود .

    پس مردم باید در مقیاس جهانی آمادگی حکومت ولی عصر را داشته باشند . در ضمن تا آمادگی اجتماعی بوجود نیاید امام ظهور نمی کند حتی اگر آمادگی های فردی وجود داشته باشد .


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مباحث یاد مرگ (۷۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲)
    • ۱۷۹۵ بازدید توسط ۱۳۸۴ نفر
    • چهارشنبه ۳۱ تیر ۹۴ - ۱۳:۴۴

    نمی تونم خواهرهای نامزدم رو ببخشم

    سلام
    این روزا خیلی دلم گرفته و بعضی حرفا تو دلم سنگینی میکنه خواستم اینجا حرفامو بزنم تا کمی سبک تر بشم .
    دختری ٢٢ ساله هستم که یک سال و نیمه عقدم خدا رو شکر نامزدم خوب و مهربونه .  خیلی همدیگه رو دوست داریم منم دختر ساکت و ارومی هستم و هیچ وقت دلم نیومده کسی رو ناراحت کنم و برنجونم .
    مدتی بود از دست خواهرای نامزدم دلم گرفته بود چون با رفتارا و حرفاشون منو ناراحت کرده بودن یه روز که خونه مادر نامزدم دعوت بودم به خواهرای نامزدم با احترام حرفای تو دلمو بهشون گفتم و دلیل ناراحتیم .
    گفتم از من توقع نداشته باشین بیام خونتون هر وقت نامزدم خواست خودش بیاد بهشون برخورد و گفتن یه داداش داشتیم فکر میکنیم مرد.
    اصلا عروسیتون هم پا نمیذاریم و ما کجا دخالت کردیم و از این حرفا تا بالاخره آخرش آشتی کردیم و قرار شد من باهاشون رفت و آمد کنم .
    بعد از چند روز خواهر نامزدم به نامزدم زنگ زد و کلی دروغ گفت که من گفتم ازشون بدم میاد خونه هیچ کدومشون پا و نمیذارم و ...
    خیلی قلبم درد گرفت برای نامزدم قسم خوردم من اینجوری نگفتم شماره خواهرش رو گرفت تا من باهاش حرف بزنم تا صدای منو شنید گوشی رو قطع کرد.
    برای خواهر دیگش زنگ  زدم خیلی بهم بی احترامی کرد گفت ظرفیت نداری و ما هر جا تو میای جرات نمیکنیم حرف بزنیم از بس بی ظرفیتی جنبه شوخی نداری و ... خیلی دلم شکست به ناحق به نامزدم دروغ گفتن تا منو بد کنن خیلی گریه کردم نفرینشون کردم .
    فرداش خواهرم که اصلا از ماجرا خبر نداشت زنگ زد گفت خواب دیدم چند تا سگ دنبالت کردن خیلی ناراحت بودی و آیه های قرآن رو کاغذ مینوشتی و با هم آویزون درخت میکردیم گریم گرفت 
    ماجرا رو برای خواهرم گفتم... خانوادم وقتی فهمیدن خیلی ناراحت شدن و گفتن دیگه حق ندارم با خانواده نامزدم در ارتباط باشم . نامزدم ازم معذرت خواهی کرد ولی من نمیتونم خواهراش و ببخشم از اینکه من همیشه میشم آدم بده خیلی دلم شکست
    خواهشا راهنماییم کنی من باید چیکار کنم ؟

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه) مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۵۳)
    • ۲۸۳۷ بازدید توسط ۲۱۲۵ نفر
    • سه شنبه ۳۰ تیر ۹۴ - ۲۳:۳۰

    نمیدونم که دید اقوام و دیگر افراد به ازدواج ما چیه؟

    سلام به همه دوستان
    من یه دختری ۲۴ ساله هستم
    یه خواستگاری که طی یک مسافرت باهاش آشنا شدم و ایشون بلافاصله از من خواستگاری کردن بعد از چند ملاقات در حضور دوستانم.
    ایشون از نظر قیافه تقریبا میشه گفت زشت هستند و من به گفته ی دوستان و آشنایان و لطف خدا دختری خوش قیافه ... هستم .
    اما من خودم آدم ظاهر بینی نیستم از همون اول از جذب اخلاق و رفتارشون شدم . البته ایشون اندام و هیکل خوبی دارن و از همون اول نمیدونم چرا برای اولین بار من یه حس جنسی به یک شخص دیگه پیدا کردم . نمیدونم چرا با وجود چهره شون که اصلا زیبا نبود یه حس جنسی به جنس مخالفم پیدا کردم.
    با وجود اینکه تفاوت هامون زیاده اما من ایشون رو یه مرد واقعی که دنبالش بودم دیدم و خیلی جذب رفتارها و کاراشون شدم. اما نمیدونم که دید اقوام و دیگر افراد به ازدواج ما چیه؟


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۱ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۴)
    • ۱۴۹۸ بازدید توسط ۱۲۱۱ نفر
    • سه شنبه ۳۰ تیر ۹۴ - ۲۳:۱۵

    توی خیابون نگاه تون رو از نامحرم میگیرید ؟

    یه سوال دارم که میخوام بدونم شما چجوری با این موضوع کنار میاید و واکنش نشون میدین
    ببینین من میخوام بدونم توی خیابون که راه میرید نگاه تون رو از نامحرم میگیرید یا نه واسه تون اهمیتی نداره؟
    اگه نگاه تون یه وقت به یه فرد متاهل که از قضا خوش تون اومده افتاد چکار می کنید اصلا تا حالا پیش اومده واستون مثلا توی ذهن تون که دارین نگاش می کنید با خودتون میگید مثلا خوشتیپ یا خوش قیافست یا هر چیزی که باعث بشه خوشتون بیاد . اصلا پیش اومده این مورد ؟ اگه آره برای دور شدن از اون موقعیت چکار می کنید آیا بعدش احساس گناه نمی کنید؟
    در ضمن من عقیدم این هست که دوست دارم همسری چشم پاک نصیبم بشه که صد البته میدونم همه آرزوی همچین همسری رو دارین پس به همین دلیل فکر می کنم همه جوره باید عالی و پاک رفتار کرد که نصیب مون بشه.
    جواب این سوال خیلی مهم برای من اگه میشه هم دخترها هم پسرها بهم جواب بدن من خودم دخترم میخوام بدونم.


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۴۵)
    • ۳۲۲۰ بازدید توسط ۲۲۲۴ نفر
    • سه شنبه ۳۰ تیر ۹۴ - ۲۳:۰۵

    التزام به حضور خواستگار در جلسه اول خواستگاری سنتی

    سلام
    همونطور که میدونیم توی خواستگاری سنتی موارد زیادی دیده میشه که مادر یا بقیه اعضای خانواده پسر بدون پسر میان تا دختر رو ببینن.  و بعضا هم ادامه پیدا نمیکنه این آشنایی و باعث دلشکستی دخترها میشه... چون خود اون آقا پسر دختر رو نمیبینه ... خود من سر این قضیه خیلی اذیت شدم و نمیخوام به هیچ عنوان چنین مساله ای دوباره برام تکرار شه ...
    حالا من میخواستم بدونم وقتی چنین مواردی تماس گرفتن چجوری بهشون بگیم که اقا پسرشون هم باید حضور داشته باشه ؟ ( جوری که سوء برداشت نشه ) و اینکه توی همچین شرایطی چطور به پدر یا مادرمون بگیم تا به اون خانواده منتقل کنن ؟
    پیشاپیش از نظرات و راهنمایی های شما و همه دوستان ممنونم


    مرتبط با اولین جلسه خواستگاری یا قرار آشنایی:

    روش کسب شناخت قبل از ازدواج

    کسب شناخت از دختر در اولین جلسه خواستگاری

    برای شناخت ، یک جلسه خواستگاری بهتره از چند سال دوستی است


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۲۷)
    • ۱۱۵۵۶ بازدید توسط ۸۲۸۸ نفر
    • سه شنبه ۳۰ تیر ۹۴ - ۲۳:۰۰

    من در اوج جوانیم ولی چه فایده ...

    سلام

    من دختری 19 ساله هستم .من در اوج جوانیم ولی چه فایده ...

    من نا امیدم . ناامید از زندگی از همه چیز .... . دختری بشاش و زیبا و دانش آموزی بسیار زرنگی بودم اما الان .... . نپرسین چرا چون خودم هم نمی دانم چی شد. خودمم نمی دونم... .

    من دلم می خواهد بمیرم دلم می خواهد از این جا بروم . زندگی من لحظه ای است یعنی به گذشته یا آینده فکر نمی کنم چون فکر کردن به هر دو ویرانم میکند .

    شاید مشکل من این است که زندگی را کامل می خواهم بدون هیچ زمین خوردنی، بدون هیچ شکستی .

    الآن هم دارم گریه می کنم اما در درونم . فریاد سکوتم را میشنوم .

    کمکم کنید

    تمام


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۷)
    • ۲۶۶۴ بازدید توسط ۱۹۳۸ نفر
    • سه شنبه ۳۰ تیر ۹۴ - ۲۲:۵۰

    طلاق میخوام بگیرم ولی نمیدونم تصمیمم درسته؟

    سلام به همه دوستان خوبم
    توی وضعیت خیلی حادی هستم ، عاجزانه خواهش می‌کنم این متن رو بخونید و کمکم کنید.
    2 ساله که نامزد عقد شده هستیم و رابطه کامل هم داشتیم. از همون اول همش درگیری و دعوا داشتیم با هم ولی کوتاه میومدم. الان دیگه واقعا صبرم تموم شده، دیگه بریدم میخوام ازش جدا شم.
    شوهرم لیسانس حسابداری داره ولی شاگرد مغازه داداششه با ماهی 400 . قول داده بود بعد ازدواج یک کار مناسب پیدا کنه ولی زده زیرش و اصلا دنبال کار نمیگرده و میخواد تا آخر عمر همون جا باشه
    خیلی سست عنصر و بی اراده است. خیلی راحت دروغ میگه، اینقدر بهم تا حالا دروغ گفته که هیچ اعتمادی بهش ندارم.

    ریز مسائل و مشکلاتمون رو به خانوادش میگه و راحت اجازه دخالت میده. متاسفانه اونام سوء استفاده میکنن و به اختلافات ما دامن میزنن. خیلی راحت من رو به همشون میفروشه.

    اولش که همشون میگفتن عاشق منه و گفته یا من یا هیچکس. ولی تو این مدت ثابت کرده حتی یه ذره هم دوسم نداره. هر چی باهاش صحبت میکنم یا قهر میکنم شاید بخودش بیاد بدتر میشه. همش من رو با بقیه زن داداش هاش مقایسه میکنه و من هر چی خوبی بهش کنم نمیبینه و توقعش بیشتر میشه. 


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه) مسائل طلاق (۸۸ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۱)
    • ۱۰۶۴۳ بازدید توسط ۷۵۴۲ نفر
    • سه شنبه ۳۰ تیر ۹۴ - ۲۲:۳۰

    می خواستم بعد چندین سال نماز بخونم ...

    سلام به بچه های گل و بلاگ
    بچه ها من یه مشکلی برام پیش اومده.
    اونم اینکه چندین ساله کلا ایمانم رو از دست دادم و اصلا دیگه نمیشه بهم گفت مسلمون. اما الان حدود چند روزه که دلم می خواد دوباره عین قبل بشم ولی نمی تونم...
    تا 16 سالگی خیلی ایمانم قوی بود همش نماز میخوندم و با خدا راز و نیاز میکردم و قرآن میخوندم و ... ولی گه گاهی سوال واسم پیش میومد
    بعد رفتم دنبال جواب سوالام. با چند تا متخصص مشورت کردم ازشون خواستم بهم کتاب معرفی کنند. ولی اونا همشون گفتن این کتابا در حد درک و فهم تو نیست
    به غیر از اونا کسی رو هم نداشتم که بهم منبع درست و حسابی معرفی کنه یا سوالامو جواب بده...
    ولی من باز تحقیق کردم. در حد توانم
    متوجه شدم واسه خدا اثباتی وجود نداره. از اون روز همیشه دنبال یه اثبات واسه وجود خدا بودم اما پیدا نکردمش...
    تو خود دین و زندگی پیامبر و ... هم گه گاهی تحقیق کردم
    و همه اینا باعث شده به این نتیجه برسم که نمی خوام دین داشته باشم...
    راستش این چند وقتی که از دین فاصله گرفتم یه خوبی هایی داشته. من قبلا خیلی احساس عذاب وجدان داشتم. احساس گناه میکردم. خیلی از مرگ میترسیدم. همیشه استرس داشتم . یا مثلا نمی تونستم از زاویه های مختلف به مسایل نگاه کنم. یه زاویه دید داشتم اونم زاویه دید دینی
    ولی الان نگاهم باز تر شده احساس میکنم آدم  آروم تری شدم. بیشتر به حرف های دیگران توجه میکنم و کمتر تعصبی میشم
    از وقتی که از دین فاصله گرفتم دیگه اون احساس عذاب وجدان رو ندارم  و شاد تر هستم
    اما با این وجود الان چند وقته احساس تنهایی میکنم.
    احساس میکنم این چند وقتی که از دین دور بودم خیلی زندگی ام تغییر کرده و دیگه مثل قبل آدم موفقی نیستم.
    یعنی احساس میکنم وقتی آدم مومنی بودم موفقیتای غیر منتظره میومد سراغم. گاهی بدون اینکه تلاش زیادی کرده باشم. معمولا نتیجه ای که میگرفتم خیلی بیشتر از تلاشی بود که میکردم .
    اما الان با وجود تلاش زیاد دیگه مثل قبل نتیجه نمیگیرم، یا به همون اندازه تلاشم نتیجه میگرم.
    فکرمم خیلی درگیره. درگیر اینکه واقعیت چیه؟ مومن که بودم اصلا فکرم مشغول این چیزا نبود
     دوستی دارم که اون خیلی  ایمان قوی داره. اتفاقاتی که تو زندگیش میوفته منو یاد گذشته خودم میندازه. با وجود همه مشکلاتی که تو زندگیش داره موفق میشه. احساس میکنم یه نیرویی بهش کمک میکنه
    نمی دونم باید چیکار کنم ؟
    عقل و منطقم بهم اجازه نمیده مثل قبل بشم
    ولی دلم میگه بیا مثل قبل ایمان بیار
    نمی دونم باید به حرف کدوم گوش کنم
    راستش بعد از این همه سال کار یکم برام سخته. مخصوصا این که سوالاتم هنوز برطرف نشده
    دیشب می خواستم بعد چندین سال نماز بخونم. اصلا نمی تونستم....
    چیکار باید بکنم؟

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)

  • ۱ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۰۰)
    • ۲۹۹۰ بازدید توسط ۲۱۲۵ نفر
    • سه شنبه ۳۰ تیر ۹۴ - ۲۲:۲۰

    انگار یه دختر معمولی حق زندگی نداره

    سلام

    ممنون برای توجهتون و وقتی که میذارین نمی دونم چطور مشکلمو مطرح کنم ؟ اصلا نمی فهم چرا توی جامعه ما برای دخترها هیچ ارزشی قایل نیستن ؟

    نزدیک بیست و هفت سالمه به خاطر داشتن خواهر بزرگتر خواستگاران کمی داشتم همه ی خواستگارهای من کسایی بودن که جایی منو دیده بودن وگرنه اصلا معرف ندارم از نظر ظاهری مشکلی ندارم ... ولی دختری نیستم که خیلی آرایش کنه وخودنمایی کنه .

    توی دانشگاه هم همینطور بودم الان یه کار نیمه وقت دارم ولی از نظر روحی خیلی بهم ریخته ام هیچ لذتی از زندگی نمی برم انگار تو خلاام حتی فکر  می کنم اگه ازدواج کنم دیگه هیچ شور و شوقی برا اینده ندارم خواستگارهای خواهرمم هیچکدوم پیگیری نمی کنن اصلا انگار یه دختر معمولی حق زندگی نداره .

    نمی دونم شاید بعضی از مادرا فکر میکنن باید عروسشون به زیبایی هنرپیشه ها باشه. تو تلوزیون که تا دلتون بخواد دخترا رو دست می ندازن توی فامیل و غریبه هم که حرف کم نیست یعنی واقعا کسی نمونده که چیزی بارمون نکنه .

    نمی دونم چی کار کنم از طرفی نیاز به ازدواج و چه از نظر روحی و جسمی خیلی شدید حس می کنم از طرفی فرصت ازدواج ندارم فکر می کنم همه ی فرصتام از دست رفتن به غیر از خدا کسی رو ندارم.اصلا هیچ لذتی از زندگی نمی برم آرامش ندارم .

    یه  خانواده ی معمولی دارم مادرم اوایل با ازدواج من خیلی مخالف بود همه جا هم می گفت فکر می کنم شاید برای همین کسی رو به من معرفی نمی کنن .

    حالا باید چی کار کنم تا کی منتظر بمونم دیگه دهه ی بیست زندگیم تموم می شه هیچی از جوونی نفهمیدم خیلی خسته ام . 


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۴۶)
    • ۳۱۰۸ بازدید توسط ۲۱۸۶ نفر
    • سه شنبه ۳۰ تیر ۹۴ - ۲۲:۱۰

    بهم ریختم از زندگی پر دردم

    سلام ,
    وقت بخیر میگم به تک تک شما دوستان عزیز.
    امیدوارم حالتون خوب باشه بچه ها.
    بنده آقای هستم که چند وقتی مشکلی برام پیش اومده و این سایت یکی از دوستانم معرفی کرد برای مطرح کردن سوالم
    ( پیشاپیش بنده رو بخاطر طولانی شدن صحبتام ببخشید مچکر میشم )
    میخوام زندگیمو در چند سطر براتون بیان کنم تا بنده رو بشناسید چون برای پاسخ به سوالم باید تا حدودی پرزنت بشم.
    آقایی هستم 28 ساله  و دارای دکترای معماری هستم. در سن 14 سالگی در یک صانحه تلخ رانندگی خانواده مو از دست ...
    و خودم خیلی آسیب دیدم و تنها ترین آدما شدم در سن 14 سالگی!!...
    ضربه خیلی سختی بود به طوری که دو سه سال با خودمو خدای خودم اعوذ باالله قهر بودم . اما توکلم رو قوی تر کردم و تمام تلاشمو که بتونم رو پای خودم وایستم.
    شبانه روز در کنار درسم کار میکردم که در ارتباط با رشته تحصیلیم بود خیلی سختی کشیدم به طوری که به طور مثال تا ساعت 5 6 صبح کار میکردم و تا 8 می خوابیدم و سریع میرفتم دانشگاه و دانشگاه هم چرا هر روز دیر به کلاس میرسی و هزار و یک مشکل دیگه با بیانش گونه های خودم و شما تر میشه.

    خلاصه بگم براتون دوستان عزیز در این بین با اصرار یکی از دوستان رفتم پیشش برای تست مدا و به اصطلاح مدلینگ و کاملا مورد قبولشون بودم اما بنده با اینکه از چهره خودم بدم می اومد (در اون صانحه صورتم آسیب دید چون چهره قبلیم حمل بر خود ستایی نشه خیلی بهتر بود) بر خلاف میلم و به اصرار رفقا و دوستان برای چند برند مدل شدم و داخل روزنامه خراسان مشهد و قدس و مجلات متعدد چاپ شد
    و خودم گذاشتم کنار با اینکه درآمد و هزینه ها عجیبی پیشنهادا میشد. اما خوشم نیومد و گذشت
    در طی این سال ها خیلی از خانم ها و دخترا به سمتم جذب میشدن به واسط و زیبای ( که خودم اصلا قبول ندارم زیبایی مو ) و موقعیت اجتماعی و مالی ...
    چه جوری خدمتتون بگم. به طوری که چند نفر از کارمندا دفتر علنا در خواست ازدواج و ....
    بنده هم که شدیدا از این کارا متنفر بودم یادمه یکی رو که علنا ازم رابطه خواست کاری کردم که شخصا 80 میلیون و خورده ایی دیه دادم به اون خانم به اصطلاح محترم!!؟.

     شاید سوال باشه چرا سخت خب تو که تنها بودی؟ بله درسته برام سخت بود چون اعتقاد و ایمان قلبی دارم من باید برای هسمرم برای خوشنودی خودم پاک و منزه بمونم برای همسر ایندم
    اما ابدا به ازدواج حتی یک ثانیه هم فکر نمیکردم هیچ وقت.
    خیلیا از دوستانم براشون سوال که چجوری تونستم خودمو نگه دارم و پاک بمونم وقتی اینهمه ... بود و هست
    از جایی که روان شناسی هم خوندم میدونم طرفم حتی الان داره واقعیت و میگه یا خیال پردازی یا به اصطلاح دروغ میگه یا الان جمله بعدی رو چگونه بیان میکنه و قصدش اصلا از صحبت کردنش چیه همه اینارو میدونم و تا حالا تماما هر جنس مخالفی دنبال ... چی بگم...
    من واقعا اعتقاد دارم ادم تا عاشق کسی نباشه نمیتونه لمسش کنه فقط دوتا جسم متحرک.می تونه اما فقط برای رفع نیازا فردی و اجتماعی. که این بدترین چیز...
    اما در صورتی هم که بسیاری از دوستان و هم سن و سالای بنده خود بنده  با چندین نفر... اما من نه میگم همیشه خدا شاهد.
    سرتون دوستان به درد نیارم گذشت و گذشت...
    و مشکل من از اینجا شروع شد و زندگی هم برام سخت تر شد
    بنده تا سن 27 28 سالگی که موفق به اخذ مدرک دکترا خودم شدم همه چیز خوب بود از این لحاظ که به هدفم داشتم می رسیم
    اما اینقدر سختی و به معنا واقعی کلمه عذاب کشیدم که فکرشم زجر آورده بخدا قسم
    تنهایی بدترین دشمن ادم

     28 سال تنها بدون برادر و پدر ومادر روزتو شب کنی زجر آورده...

    طی این سوالا خیلی وقتا کشیدم کنار از زندگی اما ناامید نشدم و دوباره شروع میکردم
    اما وجود یک همنفس چند سوالی احساس میکنم اما خب همنفس نیست کسی خود صفتن ..
    واقعا هر دختری بوده  هر خانمی یا برای ثروت یا جایگاه اجتماعی اومده جلو
    آخه چرا ؟
    من یکی رو میخوام خودمو این قلب و جسم برای خودم بخواد نه بخاطر پول!
    پیش دکتر خانوادگیم رفتم خیلی هنوزم میرم مشاوره ها خوبی اما همش قرصو توصیه که باید ازدواج کرد باید حساسیتتو کم کنی آخه این شد حرف حساب!!!!
    چه کنم واقعا الان بریدم دیگه کمرم صاف نمیشه زیر این همه فشار روحی و روانی بیاد چیکار کرد
    واقعا کسی هست اینطوری

    گاهی از خدا اعوذ بالله سوال میکنم اخه چرا تو باید مهر تنهای و یتیم شدن رو پیشونی من بزنی
    دوستان ازتون خواهش میکنم کمم کنید بخدا دیگه نمیتونم اعوذ بالله فکرا بد میاد تو سرم که خودم جون خودمو بگیرم راحت بشم اما بدترین کار همین بزرگترین گناه
    نمیگم نیست چرا هست اما درصد کمی از خانوما محترم واقعا وجود دارن که قلبشون بتپه هنوز شرف داشته باشن  اما نیست من نمیبینم همه جا و هر ادمی رو دیدم و میشناسم اما نیست .
    اما بلا نسبت تک تک خانوما عزیز و محترم عرض کردم همه اینطوری نیستن ابدا . خانومایی هستن بسیار محترم و با شرافت اما من دیگه نمیتونم دنبال بگردم من پیدا نکردم من بریدم  از تمام زندگیم...
    اگه هم واقعا دوستان عزیز حمل برخود ستایی شده واقعا عذر میخوام اصلا این اخلاق جزو شخصیتم نیست اگه بی ادبی و خوستایی شده واقعا از تک تکتون عذر میخوام بچه ها عزیز
    اینم بگم
    نمیخوام بگید : برو پش مشاوره. کوتاه بیا. سخت نگیر حفظم اما نمیتونه آدم یکی رو قبول کنه که فقط موقعیتشو بخواد بقرآن نمیشه رفقا
    ( بهم ریختم از زندگی پر دردم ،قلبم خیلی پره و دلم تنگ)
    دیگه از اینجام گذشته دیگه بریدم نمیدونم واقعا یه ماه دیگه زنده هستم کاش دیگه نباشم ازتون خواهش میکنم دوستان راهنمایی کنید؟؟؟؟؟


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

  • ۱ موافق ۱ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۸)
    • ۱۹۲۸ بازدید توسط ۱۴۵۷ نفر
    • سه شنبه ۳۰ تیر ۹۴ - ۲۱:۵۰

    لیاقت شوهر نازیبایم را ندارم

    به نام خدا
    نمی دونم از کجا شروع کنم....
    شاد بودم و پر انرژی. خانواده دار و تحصیل کرده. زیبا و دوست داشتنی با خواستگارهای زیاد ...، اما الان ... ، افسرده ام و غمگین، بد اخلاق و منفور ... ، جرم من فقط انتخابم است ...، 22 ساله بودم که همزمان با چند خواستگارم به پسری بله گفتم که نه زیبا بود و نه پولدار، اما عاشق بود، مومن بود، خوش اخلاق بود، صادق بود، مهربان و پاک بود ...
    اما جرم او زیبا نبودن بود و بی پول بودن ... ، بگذرد که چه گذشت بر من ...، حالا دو سال می گذرد و من هر روز یا گریه می کنم یا اشک کسی را در می آورم ...، مادرم دلم را شکسته است، با حرف هایش با رفتارهایش، در خانه مان کسی به همسر نا زیبا و بی پول من احترام نمی گذارد، تحقیرمان می کنند، مقایسه اش می کنند، گوشه و کنایه اش می زنند، خانواده خیلی خوبی دارم اما از آنها که خدا را با خرما می خواهند، هم اخلاق و ایمان برایشان مهم بود هم زیبایی و پول. هم اصل و نسب هم تحصیلات.


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۴۹)
    • ۴۰۶۰ بازدید توسط ۳۱۲۱ نفر
    • سه شنبه ۳۰ تیر ۹۴ - ۲۱:۴۰

    قبل از جشن نامزدی، داییم فوت کرد

    سلام

    یه سئوالی داشتم خوشحال میشم دوستان با پاسخ هایشان آرومم کنن ،

    بنده چند روز دیگه جشن نامزدیمه و همه تدارکاتش رو انجام دادم همه چی تازه کارت هام رو هم پخش کردم اما متاسفانه داییم 43 بود که فوت کرد و همه چی بهم خورد و فامیلای مامانم همه میگن تا سالگرد باید صبر کنید زشته .

    ولی من دارم دیوونه میشم اون روزی لباس عروسم رو با عکس هایی سر مجلسی تالارمو و .... همه رو بغل کردم حسابی گریه کردم خیلی دلم گرفته آخه چرا باید همین که چند روز مونده همه چی بهم بخوره واقعا قلبم خیلی از خدا و همه چی گرفته هر چه به تاریخ مراسممون نزدیک میشیم بیشتر عذاب میکشم نامزدم میگه غصه نخور ان شاء الله یه وقت دیگه  ولی تا سالگرد خیلی مونده ممکنه تا اون موقع باز کس دیگه بمیره  .

    من دارم دیوونه میشم به نظرتون چطور با این قضیه کنار بیام باور کنید شبا تا صبح بیدارمو به جشنم فک میکنم و گریه میکنم .


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مراسم عقد و عروسی (۱۰۷ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۹)
    • ۶۳۳۲ بازدید توسط ۴۲۶۱ نفر
    • سه شنبه ۳۰ تیر ۹۴ - ۲۱:۳۳

    همه میگن خوب میشه رفیق بازیش به خاطره سنشه

    سلام

    من یک مشکل خیلی بدی دارم. 18 سالمه 2 سال پیش با پسری که 2 سال با هم دوست بودیم و یک سال ازم بزرگتر بود نامزد کردم. خیلی دوستم داشت با سختی به هم رسیدیم که قصش طولانیه .

    بدی های همسرم : خیلی رفیق بازه خودشم میدونه کارش زشته قول میده بزاره کنار ولی بعده یه مدت یادش میره. 3، 4 ماه یک بار به طور وحشتناک باهام قهر میکنه دلیلشم نمیگه بعد که ازش میپرسم میگه خسته شده بودم از زندگی میخواستم تو رو طلاق بدم خودمم برم سربازی دیگه برنگردم آخه مادرش به شدت منو اذیت میکنه ولی شوهرم طرفه منه ....

    وقتی خییییلی زیاد اعصابشو خورد میکنم بدجور کتکم میزنه اخه خیلی عصبیه فورا هم پشیمون میشه. چند وقت پیش که باهام قهر کرد خطشو عوض کرد. منم به هر طریقی بود پیداش کردم و مادرم باهاش صحبت کرد. بعدش به مادرم پیام داد گفت با هم رابطه داشته باشیم ( من پدر ندارم ).

    بعد از یه مدت دوباره بهش زنگ زدم که یه دختر جواب داد گفت دوست دخترشم. منم با دختره قرار گذاشتم و عکسایه عقدمو نشونش دادم. چند روز قبلش ... به من زنگ زده بود و ابراز علاقه کرده بود منم پیشه دختره زنگ زدم بهش گفتم انقدر پستی هوامو نداری که بهم پیشنهاد میشه اونم کلی اعصبانی شد و یه دعوایه مفصل با پسره داشت که ماام باهم آشتی کردیم.

    شوهرم گفت خطو داداشش به دختره داده البته من میدونم که داداششم باهاش رابطه داره. درباره ی اسایی که به مادرم داده حرف نزده ولی میفهمم چقدر خجالت میکشه از مادرم. مامانم میگه اونارو گفته از چشممون بیفته طلاقتو بگیریم الان همسرم نمیدونه من از موضوع خبر دارم. ......

    و حالا خوبی هاش : میدونم دوستم داره همه میگن. خیلی بهم ابراز محبت میکنه. تو روابط جنسیمونم هیچ مشکلی نداریم. همش طرفمو میگیرد جلو خانوادش و خیلی بهم توجه میکنه تو مهمانی ها نگاه میکنه من غذا دارم یا نه بطوری که خواهر شوهرم حسودی میکنه.

    هر شب باین که نامزدیم میگه باید پیشم باشی. بعضی وقتا که مادرش خیلی اذیتم میکنه پا به پام اشک میریزه. همه میگن خوب میشه رفیق بازیش به خاطره سنشه آخه فقط 18 سالشه.

    ممنون


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۰)
    • ۲۷۰۰ بازدید توسط ۱۹۰۶ نفر
    • سه شنبه ۳۰ تیر ۹۴ - ۲۱:۲۱

    برو بالا