گاهی شرایط زندگی آنقدر مرا زیر منگنه می‌گذارد که از توان و تحمل من خارج است. متأسفانه راه چاره ای نیز وجود ندارد.

به دلیل ایده آلیست بودن پدرم و خانواده اش، مادرم در تمامی سال های زندگی زناشویی خود تحت تحقیر و تمسخر و توهین پدرم قرار می گرفت و محدودیت های سنگین مالی نیز برایش در نظر گرفته شد.

خلاصه می‌کنم شرایط نابهنجار منجر به مشکلات روانی در مادرم گردیده و در حال حاضر مادرم آنقدر غیرطبیعی رفتار می‌کند که ناخواسته و ناخودآگاه به ما آسیب می‌رساند، مشکلات شدید حافظه، بدبینی های افراطی، از دست دادن فهم و درک موارد عادی روزمره و خلاصه نمی‌توان به زندگی با او ادامه داد.

سرسختانه بر باورهای نادرست پافشاری دارد و داروهای تجویز شده روانپزشک را مصرف نمی‌کنند. با هیچ استدلالی
نمی‌دانم چکار کنم. نه می‌توانم ادامه دهم نه می‌توانم از این زندگی بروم. 


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه) خودسازی در پسران (۲۳۱ مطلب مشابه)