خانواده برتر

مشورت در قالب پرسش و پاسخ در مورد ازدواج و مدیریت خانواده

إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ

کانال خانواده برتر در واتس اپ

جستجو با گوگل در خانواده برتر

جدیدترین ها
مطالب کاربران
صفحات کاربران
به روز شده ها
جدیدترین نظرات کانال و گروه خانواده برتر منتخب جدیدترین مطالب خانواده برتر جدید
توهم عاشقی ... (۴۹۷۷ بازدید توسط ۳۵۸۷ نفر) - (۰ نظر)
تاوان یک عشق ... (۴۷۶۴ بازدید توسط ۳۳۹۷ نفر) - (۲ نظر)
بیا با کفش‌های من چند قدم راه برو... (۳۳۶۷ بازدید توسط ۲۴۶۶ نفر) - (۰ نظر)
زباله‌هایی که راه می‌روند ... (۳۷۶۰ بازدید توسط ۲۷۷۳ نفر) - (۰ نظر)
من بودم و ضربان قلبم ... (۳۳۳۳ بازدید توسط ۲۴۲۷ نفر) - (۲ نظر)
یک پک تلخ به سیگار تلخ ... (۲۶۴۸ بازدید توسط ۱۹۳۵ نفر) - (۱ نظر)
چند مورد از رازهای پنهان انگیزه ی دوستی پسرها با دخترها (۱۵۱۲۶ بازدید توسط ۱۱۰۰۲ نفر) - (۹۶ نظر)
عجیب‌ترین حس در دنیا چیه؟ (۲۶۴۷ بازدید توسط ۱۹۳۸ نفر) - (۱ نظر)
به خاطر فشارهای اطرافیان، تصمیم گرفتم دوست پسر بگیرم اما ... (۷۲۴۴ بازدید توسط ۵۳۸۲ نفر) - (۱۸ نظر)
این جوری همسرِ مناسب پیدا کن! (۷۶۱۶ بازدید توسط ۵۸۸۱ نفر) - (۱۶ نظر)
جامعه خانواده ی بزرگتر ماست، آبروی جامعه مون رو حفظ کنیم (۲۹۷۵ بازدید توسط ۲۱۱۷ نفر) - (۱۰ نظر)
آثار منفی ابراز علاقه های مجازی پسر به دختر چیست؟ (۲۹۱۵ بازدید توسط ۲۱۵۷ نفر) - (۳۲ نظر)
درسی که از محرم امسال گرفتم (۲۴۸۷ بازدید توسط ۱۷۵۵ نفر) - (۲۷ نظر)
در حکومت دینی هر اتفاقی بیفته مقصر دین هست؟! (۳۶۱۷ بازدید توسط ۲۳۹۸ نفر) - (۱۰۸ نظر)
الگوی خانه داری، حضرت زهرا (علیها السلام) (۲۲۸۴ بازدید توسط ۱۵۳۳ نفر) - (۵۴ نظر)
علی نَفسِ محمّد - روز مباهله (۹۶۲ بازدید توسط ۵۷۰ نفر) - (۲ نظر)
احساسی پاک به سانِ دوست داشتن (۲۱۳۶ بازدید توسط ۱۴۳۹ نفر) - (۸ نظر)
ناتوانی در جویای کار بودن و عدم درآمد (۲۳۴۹ بازدید توسط ۱۵۷۸ نفر) - (۲۲ نظر)
واقعاً عادی شدن جسم زن راهکار درستی برای ادامه زندگی ماست؟! (۳۹۰۳ بازدید توسط ۲۶۳۰ نفر) - (۷۸ نظر)
برآورده شدن آرزو پس از مدت‌ها (۱۸۵۴ بازدید توسط ۱۱۷۰ نفر) - (۱۰ نظر)
دین خوبی که خوب آن را نفهمیدم (۱۳۹۹ بازدید توسط ۸۴۲ نفر) - (۴ نظر)
گلایه ای در مورد سانسور در خانواده برتر (۱۶۳۶ بازدید توسط ۱۰۷۹ نفر) - (۱۲ نظر)
موقع عقد، حتما حواس تون به این بند ها و نکات قانونی باشه - ویژه آقایان (۲۷۵۷ بازدید توسط ۱۹۶۳ نفر) - (۱۷ نظر)
آقایان ازدواج نکنید مگر اینکه ... (۳۵۷۱ بازدید توسط ۲۵۹۹ نفر) - (۳۲ نظر)
خودمون با چادر خفه کنیم تا شما راحت باشید؟! (۴۲۵۴ بازدید توسط ۲۹۷۷ نفر) - (۵۳ نظر)
خانم ها ازدواج نکنید مگر اینکه ... (۴۷۹۰ بازدید توسط ۳۲۶۶ نفر) - (۸۹ نظر)
آقایون اگه این کارها رو انجام بدید برای همسرتون بهترین مرد دنیا میشید (۳۴۷۴ بازدید توسط ۲۴۵۶ نفر) - (۱۷ نظر)
فرهنگ‌سازی برای عابر پیاده (۱۱۶۳ بازدید توسط ۷۲۲ نفر) - (۳ نظر)
جادوی نوشتن و تأثیرات آن (۱۸۲۹ بازدید توسط ۱۱۷۶ نفر) - (۶ نظر)
ترک خانوادۀ سمّی (۲۹۴۲ بازدید توسط ۱۸۱۷ نفر) - (۱۰ نظر)
چهل سالگی ام مبارک (۳۸۵۷ بازدید توسط ۲۶۱۹ نفر) - (۴۴ نظر)
راهنمای دریافت غذای تبرکی حرم امام رضا (ع) (۲۳۹۵ بازدید توسط ۱۵۰۲ نفر) - (۱۶ نظر)
زرنگ باش (۲۶۸۳ بازدید توسط ۱۷۱۳ نفر) - (۲۰ نظر)
چند نکته به عنوان نصیحت برادرانه به دختران (۹۹۱۴ بازدید توسط ۶۹۶۳ نفر) - (۱۰۴ نظر)
دلایل ماندگاری معصومین علیهم السلام (۱۵۲۴ بازدید توسط ۹۱۰ نفر) - (۹ نظر)
در مورد بسم الله الرحمن الرحیم (۲۲۵۹ بازدید توسط ۱۳۴۶ نفر) - (۹ نظر)
در مورد فتنه ی اخیر به بهانه ی فوت مهسا امینی (2) (۲۷۵۰ بازدید توسط ۱۸۳۵ نفر) - (۰ نظر)
لذّت با هم بودن رو به خاطر مسائل مادی برای همیشه از بین نبرید. (۶۱۱۷ بازدید توسط ۴۱۴۱ نفر) - (۱۱۶ نظر)
بیشتر به خودت فکر کن (۲۲۲۵ بازدید توسط ۱۴۹۶ نفر) - (۸ نظر)
من اگه دختر بودم از پسر خوب خواستگاری می کردم! (۵۱۱۸ بازدید توسط ۳۶۲۷ نفر) - (۴۷ نظر)
ارائه ی نمای کلی از دنیای پسر ها به دخترها (۶۲۳۳ بازدید توسط ۴۴۷۳ نفر) - (۲۵ نظر)
اگه دوست دارید محبوب دیگران باشید خوش اخلاق باشید (۳۲۰۹ بازدید توسط ۱۹۵۷ نفر) - (۱۵ نظر)
دختر انسان است عروسک نیست (۶۰۷۶ بازدید توسط ۴۲۷۵ نفر) - (۵۹ نظر)
علی باش فاطمه ات می شوم (۳۴۰۰ بازدید توسط ۲۳۲۹ نفر) - (۳۳ نظر)
خوبی هاتون رو با توجه به جنبه و ظرفیت افراد نثارشون کنید (۲۲۲۳ بازدید توسط ۱۴۸۹ نفر) - (۲۸ نظر)
تابویی به نام طلاق (۲۴۸۶ بازدید توسط ۱۶۸۵ نفر) - (۲۸ نظر)
برسد به دست دختران؛ عشق، کلمه ای فریبنده (۲۱۱۷ بازدید توسط ۱۴۴۲ نفر) - (۰ نظر)
شوهرم یه رفیق داره، که اون منم (۴۹۲۴ بازدید توسط ۳۳۶۱ نفر) - (۵۱ نظر)
خیلی از دخترها و خانواده هاشون هستن که شرایط اقتصادی آقایون رو درک می کنن (۸۱۹۵ بازدید توسط ۴۶۰۲ نفر) - (۵۸ نظر)
اگه هنوز خودارضایی رو ترک نکردی بیا تو (۹۶۰۹ بازدید توسط ۶۵۳۶ نفر) - (۷۰ نظر)
صفحه شخصی Dady i baby (۱۵۱۷ نمایش) - (۴ نظر)
صفحه شخصی اسکیزویید (۴۳۷۹ نمایش) - (۵۷ نظر)
صفحه شخصی "گمنامی عشق است" (۱۴۶۹ نمایش) - (۸ نظر)
صفحه شخصی سکوت شلوغ (۱۵۷۱ نمایش) - (۱۱ نظر)
Dady me baby (۲۱۶۲ نمایش) - (۶۲ نظر)
صفحه شخصی پرینازم ۷ (۲۲۲۴ نمایش) - (۶۶ نظر)
صفحه شخصی " پسر 52 " (۹۳۲۱ نمایش) - (۹۹ نظر)
صفحه شخصی آتنا مرادی (۱۸۳۸ نمایش) - (۵ نظر)
صفحه شخصی ماه تی تی (۲) (۱۴۶۴ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی شب ماه (2) (۲۵۲۲ نمایش) - (۴۵ نظر)
صفحه شخصی سبحان 83 (۵۸۸۵ نمایش) - (۲۷۱ نظر)
صفحه شخصی منتظر منتقم فاطمه"سلام الله" (۶۳۷۱ نمایش) - (۲۷۵ نظر)
صفحه شخصی پرینازم Four (۳۸۶۹ نمایش) - (۷۵ نظر)
صفحه شخصی گلی خانم (2) (۵۱۷۱ نمایش) - (۱۲۹ نظر)
صفحه شخصی مروان الشقب (۸۹۷۰ نمایش) - (۱۹۵ نظر)
صفحه شخصی شب (۲۲۷۳ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی 🌙 secret of my heart ⭐ (۱۰۳۷۴ نمایش) - (۴۰۴ نظر)
صفحه شخصی با نام عرفان (حافظ) (۷۶۲۵ نمایش) - (۱۸۶ نظر)
صفحه شخصی berelian (۹۴۸۴ نمایش) - (۲۶۵ نظر)
زندگی به شرط سید ! (2) (۵۲۵۸ نمایش) - (۱۳۰ نظر)
صفحه شخصی "زندگی ب شرط سید" (۲۴۸۱۵ نمایش) - (۴۵۸ نظر)
صفحه ی شخصی 2017 (۴۲۲۱ نمایش) - (۹۸ نظر)
صفحه شخصی DOKHTAR LOR (۱۹۲۲ نمایش) - (۱۷ نظر)
صفحه شخصی ساقی (۷۱۳۲ نمایش) - (۲۰۱ نظر)
صفحه ی شخصی "مردی در بیابان های خلوتِ خدا" (۲۴۲۹ نمایش) - (۳۲ نظر)
صفحه ی شخصی Angel girl (۱۸۸۲ نمایش) - (۱۳ نظر)
صفحه شخصی "دختران حتما بخوانند" (۵۳۳۲ نمایش) - (۱۵ نظر)
صفحه شخصی رضا alone "احادیث و موضوعات مختلف" (۴۳۴۹ نمایش) - (۱۳۶ نظر)
صفحه شخصی فرشاد (۱۷۵۳ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی Holy Mind (۳۶۱۲ نمایش) - (۱۲۲ نظر)
صفحه شخصی غضنفر (4) (۹۲۶۳ نمایش) - (۵۱۹ نظر)
صفحه شخصی خانم M&M (۷۰۸۶ نمایش) - (۳۴ نظر)
صفحه شخصی ماه تی تی (۱۱۵۶۳ نمایش) - (۶۲۳ نظر)
صفحه شخصی رضا alone پُست دوم (۹۸۵۱ نمایش) - (۲۴۲ نظر)
صفحه شخصی شب ماه (۲۱۶۲۷ نمایش) - (۷۳۶ نظر)
صفحه شخص گلی خانم (۱۹۷۱۵ نمایش) - (۶۲۶ نظر)
صفحه ی احادیث گیاهی و درمانی🌾 (۵۲۶۴ نمایش) - (۵۹ نظر)
صفحه شخصی غضنفر (3) (۳۵۲۳۳ نمایش) - (۱۰۶۸ نظر)
صفحه شخصی Ata MST (۱۱۳۸۰ نمایش) - (۳۶۷ نظر)
صفحه شخصی رضا alone (۱۷۶۶۵ نمایش) - (۸۷۵ نظر)
صفحه شخصی پسر آریایی (۱۱۳۶۱ نمایش) - (۳۱۲ نظر)
صفحه برنامه ‌نویسان خانواده‌ برتر (۳۰۹۹ نمایش) - (۵ نظر)
صفحه شخصی دختر قمی (۳۸۰۵ نمایش) - (۱۴ نظر)
صفحه شخصی .•.•.•امیرخان•.•.•. (۴۵۷۶ نمایش) - (۱۴ نظر)
صفحه شخصی مشکات (۵۸۲۸ نمایش) - (۱۷۶ نظر)
صفحه شخصی سکوت شلوغ (۴۱۰۰ نمایش) - (۴۲ نظر)
صفحه مرد شب ویژه پرسش و پاسخ خصوصی (۴۶۶۴ نمایش) - (۴ نظر)
صفحه شخصی آیدا 👑👩‍⚕️💐 (۹۶۲۵ نمایش) - (۱۲۷ نظر)
صفحه شخصی Ali Piroozi (۵۰۶۱ نمایش) - (۱۶۰ نظر)
صفحه شخصی 12 12 (۲۲۶۸ نمایش) - (۹ نظر)
چه مدل چادری بهم میاد ؟ (۱۷۸۴۲ بازدید توسط ۱۳۴۷۴ نفر) - (۲۳ نظر)
نماهنگ نیمه شعبان با صدای امیر عارف (۴۰۵۳ بازدید توسط ۳۰۸۵ نفر) - (۲ نظر)
اگه در گذشته دوست پسر داشتی زن من نشو ... (۳۸۶۸۴ بازدید توسط ۲۸۶۵۳ نفر) - (۹۴ نظر)
خانم ها، معمولا چه قدر خرید میکنید ؟! (۱۶۰۷۲ بازدید توسط ۱۲۱۰۹ نفر) - (۷۳ نظر)
اگه روی تو غیرت نداره یعنی براش مهم نیستی (۱۴۳۶۷ بازدید توسط ۹۹۹۸ نفر) - (۶۷ نظر)
نمی خوام دیگه کسی تو زندگیم به اسم دوست پسر باشه (۱۵۰۵۸ بازدید توسط ۱۱۱۱۴ نفر) - (۵۱ نظر)
فانتزی های جالب و خنده دار در مورد ازدواج (۲۵۶۲۹ بازدید توسط ۱۸۹۷۰ نفر) - (۱۰۷ نظر)
خطاب به دخترهایی که به خاطر کنجکاوی تمایل دارن با پسرها دوست بشن (۱۳۰۷۵ بازدید توسط ۹۴۷۴ نفر) - (۶۶ نظر)
چند مورد از رازهای پنهان انگیزه ی دوستی پسرها با دخترها (۱۵۱۲۶ بازدید توسط ۱۱۰۰۲ نفر) - (۹۶ نظر)
بهترین غذایی که درست کردی چی بوده؟ (۱۱۴۰۱ بازدید توسط ۸۳۸۳ نفر) - (۸۸ نظر)
می خوام به آشپزیم تنوع بدم (۷۵۴۹ بازدید توسط ۵۳۶۹ نفر) - (۷۹ نظر)
مصادیق جزئی که در انتخاب همسر باید حتما آنها را مد نظر داشته باشید (۵۴۸۹ بازدید توسط ۴۳۵۶ نفر) - (۲۶ نظر)
انواع تفریحات یه زن و شوهر با امکانات کم (۶۱۴۴۵ بازدید توسط ۴۶۵۳۹ نفر) - (۵۱ نظر)
به داد مستاجران برسید (برسیم) (۳۹۰۹ بازدید توسط ۲۸۶۳ نفر) - (۱۳ نظر)
خاطرات خنده دار دختر خانم ها از خواستگاران شون (۱۱۹۸۴ بازدید توسط ۹۱۷۵ نفر) - (۱۳ نظر)
1000 تا دوست دختر داشتم ولی الان امام زمان می خوام (۶۳۵۴ بازدید توسط ۵۰۲۳ نفر) - (۷ نظر)
شوهر بد اخلاقم رو عاشق خودم کردم (۲۲۰۲۴۹ بازدید توسط ۱۶۸۷۵۳ نفر) - (۶۹ نظر)
دروغگویی بعضی از دختران دوست پسر دار به خواستگار (۱۴۲۷۵ بازدید توسط ۱۰۴۷۰ نفر) - (۴۹ نظر)
از تجربیات تون در مورد خانه دار شدن بگید (۷۷۰۴ بازدید توسط ۵۱۵۳ نفر) - (۲۰ نظر)
سرگرمی تون وقتی تنها هستید چیه؟ (۵۰۳۴ بازدید توسط ۳۷۱۳ نفر) - (۳۳ نظر)
دوست دارید چه نیرو، توانایی یا هنر خارق العاده ای داشته باشید؟ (۳۲۴۵ بازدید توسط ۲۲۲۶ نفر) - (۳۸ نظر)
به خاطر فشارهای اطرافیان، تصمیم گرفتم دوست پسر بگیرم اما ... (۷۲۴۴ بازدید توسط ۵۳۸۲ نفر) - (۱۸ نظر)
این جوری همسرِ مناسب پیدا کن! (۷۶۱۶ بازدید توسط ۵۸۸۱ نفر) - (۱۶ نظر)
اگه از دختری خوشم اومد، چکار کنم که همون اول جواب رد نگیرم؟ (۶۱۴۰۸ بازدید توسط ۴۶۸۹۴ نفر) - (۷۲ نظر)
دخترهای خوب و سنگین، راه پسرها رو برای ازدواج باز بذارید (۱۳۶۸۵ بازدید توسط ۹۶۶۸ نفر) - (۸۱ نظر)
چند سوال در مورد ازدواج از دخترانی که رشته های پزشکی خوندن (۷۹۰۸۵ بازدید توسط ۶۱۶۱۶ نفر) - (۲۱۷ نظر)
معایب و مزایای ازدواج با یک فرد مشهور چیه؟ (۳۶۴۸ بازدید توسط ۲۶۴۷ نفر) - (۱۹ نظر)
دختر مذهبی کجایی ، دقیقا کجایی ؟! (۳۴۳۷۶ بازدید توسط ۲۲۶۲۷ نفر) - (۱۲۶ نظر)
جامعه خانواده ی بزرگتر ماست، آبروی جامعه مون رو حفظ کنیم (۲۹۷۵ بازدید توسط ۲۱۱۷ نفر) - (۱۰ نظر)
از خاطرات خوب و خنده دار دوران مدرسه و دانشگاه بگید (۱۰۴۳۵ بازدید توسط ۷۴۱۲ نفر) - (۲۹ نظر)

دوس ندارم تا عقد نشدیم رابطه ای داشته باشیم

سلام

من حدودا ١٩ سالمه با یه پسری دوست شدم که توی شهر دیکه زندکی میکنه و دانشجو هستش . خیلی دوسش دارم از رابطمونم خانواده هامون در جریانن جز فک و فامیل من.  یه ماه پیشم اومدن شهرمون ولی یه مشکلی پیش اومد و گفتم که نیان برای خواستکاری فعلا هم یه صیغه موقت کردیم از طرفی دوس ندارم تو این سن ازدواج کنم و از طرفی دیکه اون بهم پیشنهاد … داده و من قبول نکردم موندم جیکار کنم  دوس ندارم تا عقد نشدیم رابطه ای داشته باشیم .



  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۸)
    • ۲۰۶۷ بازدید توسط ۱۵۵۶ نفر
    • دوشنبه ۱۴ مهر ۹۳ - ۱۵:۴۹

    از کجا همسر آینده ام را پیدا کنم؟

    سلام دوستان عزیزم.

    من میخواهم بدونم از کجا بهتر تا همسر اینده ام را پیدا کنم؟

    مثلا خیلی ها از دانشگاه و...

    ولی کدوم بهتره؟

    شما خودتون چطوری هم دیگر را پیدا کردین؟

    مرسی


    مرتبط :

    چطوری دختر مناسب خودتون رو پیدا می کنید و به خواستگاری اون میرید؟

    من از کجا باید دختر هم سن و مناسب شرایط خودم رو بیدا کنم ؟

    از کجا دختر مناسب برای ازدواج پیدا کنم ؟

    چه جور میشه دختر خوب پیدا کرد؟

    چکار کنم که خودم یه دختر خوب پیدا کنم ؟

    کجا دنبال دختر خوب گشتی که میگی نیست ؟

    خواسته من یه دختر خوبه که مثل خودم خودش رو حفظ کرده

    نحوه پیدا کردن یک دختر خوب برای ازدواج

    از کجا دختر مناسب برای ازدواج پیدا کنم ؟

    می خوام با یه دختر مذهبی و ساده ازدواج کنم

    دختر مذهبی کجایی ، دقیقا کجایی ؟!

    میخوام با یه دختر پاک و دست نخورده ازدواج 

    چرا دختر پاک، سالم ، چادری مقید و بدون آرایش کمتر انتخاب میشن ؟

    آقایون خوبی که دنبال دختر پاک میگردن کجان اگه راست میگن ؟


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) پیدا کردن دختر مناسب برای ازدواج (۳۷ مطلب مشابه)

  • ۱ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۲)
    • ۴۶۹۱ بازدید توسط ۳۷۰۶ نفر
    • يكشنبه ۱۳ مهر ۹۳ - ۱۷:۴۳

    یکی از دخترهای کلاس بهم پیشنهاد دوستی داد

    هفته ی پیش یکی از همکلاسیام که دختر هستند به من پیشنهاد دوستی دادند

    خب منم قبول نکردم (خیلی مودبانه بهش گفتم شما مشکلی ندارین، ولی من حوصله شکست عشقی، تا دیر وقت پیامک بازی کردن و نمیدونم از درس و مشق افتادنو ندارم)

    اونم گفت : برو بابا از خداتم باشه

    گذشت تا دیروز

    دیروز ریاضی مهندسی داشتم، حدود 10 دقیقه دیر رسیدم سر کلاس

    استاد هم به اندازه یه تخته کامل درس داده بود

    منم گفتم بعد از یکی جزوه اشو میگیرم مینویسم. کلاس که تموم شد

    مجبور شدم از همکلاسی های دختر جزوه بگیرم به خانم *** گفتم چند لحظه جزوتون بدید و اونم داد

    (این خانم، دختر خوبیه و بیشتر اوقات سوالاتی که بلد نیست از من میپرسه. منم معمولاً بلدم و جوابشو میدم


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) نوع رفتار در دانشگاه (۱۲۲ مطلب مشابه) دوستی با جنس مخالف (۱۳۰ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۲)
    • ۷۸۷۶ بازدید توسط ۵۱۱۸ نفر
    • يكشنبه ۱۳ مهر ۹۳ - ۱۷:۴۲

    واقعا مهریه بالا می تونه جلوی یک مرد مریض رو بگیره

    رضا :

    متاسفانه تو جامعه ی ما به ویژه تو این چند سال اخیر میزان مهریه ها خیلی افزایش یافته و چه بخواهیم و چه نخواهیم یک جوری بعضی خانم ها از اون به عنوان ابزاری استفاده می کنند تا مبادا زمانی از شوهرشون خطایی سر بزنه این یک حقیقته که هیچکس نمی تونه اونو انکار کنه ولی حالا بیایم واقع گرایانه حرف بزنیم واقعا مهریه بالا می تونه جلوی یک مرد مریضو بگیره طبیعتا نه اون مرد می تونه کارشو کاملا تو خفا انجام بده و می تونه از طلاق جلوگیری کنه آره می تونه ولی زندگی با شخصی که فقط به خاطر مهریه حاضر به ادامه زندگیه و تو قلبش دوست داشتنی نیست چه ارزشی داره خوب این بود عدم تاثیر پذیری مهریه در تداوم زندگی 

    حالا بعضی ها میگن مهریه ارزش دختر و نشون میده ولی ببینید واقعا اینطوریه یعنی ارزش یک دختر به قدری کمه که میشه با مادیات سنجشش کرد ببینید ارزش یک انسان خیلی بیشتر از این حرفاست اصلا نمیشه با مادیات مقایسه کرد


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مهریه (۱۱۶ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۲)
    • ۳۳۹۷ بازدید توسط ۲۶۳۷ نفر
    • يكشنبه ۱۳ مهر ۹۳ - ۱۷:۴۰

    با علاقه همکلاسیم پاک بودنم رو از دست دادم

    نزدیک دو سال تو یه شهر دیگه درس میخوندم. از همون ترم های ابتدایی دخترای کلاس سعی میکردن منو به خودشون جذب کنن ولی من سرم تو درسم بود و اهل دوست دختر نبودم. بعد از چند ترم فهمیدن من اهلش نیستم و دیگه بی خیال شدن.

    دیگه دخترای همکلاسیم به من اعتماد کامل داشتن و حتی درباره مسایل خصوصی شون با من حرف میزدن. تا همین الان هم دوست دختر رفیقم وقتی با رفیقم مشکلی پیدا میکنه به من اس میده تا کمکش کنم.

    البته خدا شاهده که من تا حالا چقدر بهشون گفتم به خانواده هاشون بگن و رسمی با هم ازدواج کنن ولی حرف گوش نمیدن.ترم تابستان پارسال از شانس بد من هیچ کدوم از پسرا درس بر نداشتن و من موندم و دخترای کلاس.

    بین کلاس هامون دور هم میشستیم و تو فضای دانشگاه درباره مسایل اجتماعی و درسی و... حرف میزدیم. یکی از دخترای کلاس که همه میدونستن نزدیک یک ساله با یه پسره به قصد ازدواج دوست شده و البته خانوادش هم خبر داشتن شروع کرد به پیامک دادن به من.

    با من از هر دری حرف میزد. حتی تو خونه که مشکل پیدا میکرد به من اس میداد و درد دل میکرد منم راهنماییش میکردم. ترم آخر رسید. اون دختر هم دیگه با اون پسره به نتیجه نرسید و رابطش رو قطع کرد. یه روز یکی از خانم های همکلاسیم بهم گفت از شما بعیده که با فلانی دوست شده باشی.

    جا خوردم. با تعجب گفتم من؟! گفت اون از رفتارهاش معلومه که به تو علاقه داره. به هم ریختم. فردا با اون دختر حرف زدم و گفتم تو به من علاقه داری؟ گفت آره. دنیا رو سرم خراب شد. اوایل میگفت میدونم هیچ چیزمون بهم نمیخوره ولی دست خودم نیست دوستت دارم.

    به خالم که باهاش راحتم گفتم. خالم گفت اگه دختر خوبیه بگیرش. برای اینکه فکر نکنه خودم رو از اون برتر میدونم گفتم بذار فکرامو بکنم تا بهت جواب بدم. چند روز بعد رفتم بهش گفتم که زندگی من چطوریه. هرچی میگفتم، میگفت عوض میشم. آخر سر گفتم نه.

    با ناراحتی از من جدا شد و رفت خونشون. فرداش دیگه کلاس نیومد. بهش گفتم چرا کلاس نمیای؟ گفت نمیتونم تو رو ببینم و سر کلاس حاضر باشم. نمیدونستم چکار کنم.گفتم زندگیت خراب میشه. میگفت اشکال نداره تو فقط با من باش. من به جز تو با هیچ کسی ازدواج نمیکنم.

    پیش خودم گفتم اکه به خاطر من درسشو نخونه چی؟ تصمیم گرفتم تا آخر ترم که دیگه ترم آخر هم بود یه جوری جواب پیامک هاشو بدم تا درسشو بخونه. بعدش دیگه که دانشگاه تموم بشه منو نمیبینه و فراموشم میکنه. تقریبا دیگه هر شب بهم اس میداد. از جو خونشون گله میکرد و میگفت من میخواستم از خونه فرار کنم.

    من فقط راهنماییش میکردم و نسبت به خانوادش ذهنیتش رو بهتر میکردم. همیشه تو پیامک ها مینوشتم یادت باشه من چند وقت دیگه میرم نباید به من دل بسته بشی. خدا شاهده من میتونستم هر کاری باهاش بکنم. خونه مجردی هم داشتم ولی مثل ناموس خودم بود و هیچ وقت به پدرش خیانت نکردم.

    حتی یه روز بهم گفت اگه بهم پیشنهاد رابطه بدی شاید قبول کنم. که من خیلی بدم اومد و قسم خورد دروغ گفتم میخواستم حرصتو در بیارم. یا یه بار بهم دست زد ولی من خیلی عصبانی شدم و دیگه این کارشو تکرار نکرد. خدا شاهده که من با وجود اینکه میتونستم ولی حتی یه نگاه نا پاک هم بهش نکردم.

    خدا میدونه چقدر عذاب وجدان داشتم که دارم با یه نامحرم حرف میزنم. همیشه اون اس میداد و من سعی میکردم بهش اس ندم تا فکر نکنه بهش علاقه دارم. حتی بهم گفت دوست دارم بهم محبت کنی ولی من این خط قرمزم بود چون با خودم عهد کرده بودم عشقم فقط مال همسرم باشه نه کسی دیگه.

    بعد از چند هفته دیگه نماز خوندن رو شروع کرد و بدون اینکه من ازش بخوام به خاطر من چادر میپوشید. ترم تموم شد و من برای دوره کارشناسی تهران قبول شدم و اومدم تهران. خیلی ناراحت شد و افسرده.

    دورادور از دوستاش خبرشو میگرفتم. چند وقت پیش بهم اس داد که خواب دیدم بیمارستانی نگرانت شدم. تعجب کردم. آخه درست میگفت من روز قبلش تو بیمارستان زیر سرم بودم. فهمیدم واقعا عاشق منه. ولی من میدونستم ما دو تا به درد هم نمیخوریم چون مثل خربزه و عسل میمونیم.

    باهاش منطقی حرف زدم که خدا ما رو برای هم نیافریده. قبول کرد و دیگه چند ماهی اس نداد. تا این که دیروز اس داد و گفت دانشگاه بدون تو صفایی نداره کاشکی نمیرفتی.

    گفت ظاهرم عوض شده، از خدا فاصله گرفتم، دیگه حجابمو رعایت نمیکنم، از ماه رمضان تا حالا یه رکعت هم نماز نخوندم. میترسم نتونم جلوی خودمو بگیرم و با یه پسری دوست بشم و آبروم بره. گفتم خب ازدواج کن تو که خواستگار زیاد داری. گفت دیگه ازدواج نمیکنم.

    اگه اسیر دست یه پسر نامرد بشه خودشو میکشه. من نگرانشم. نمیدونم چکار کنم. هر چقدر هم باهاش منطقی حرف میزنم گوش نمیده. انگار دیوونه شده. اگه خدایی نکرده آیندش خراب بشه من جواب خدا رو اون دنیا چی بدم؟ اگه هم بخوام نیاز عاطفیشو خودم ارضا کنم که با کسی دوست نشه، خب خودم از عذاب وجدان داغون میشم.

    میدونم شماهایی که دارید این متن رو میخونید الان میگید از اول نباید به خواستش تن میدادی ولی آیا تو اون شرایط که به خاطر من درسشو ول کرده بود باید چکار میکردم؟

    البته اون روزای اول تصمیم گرفتم بهش پیشنهاد خونه خالی بدم تا فکر کنه آدم هوس بازی هستم و ازم دل بکنه ولی روم نشد بهش بگم. البته کاشکی میگفتم. راستش دیگه امیدی به ازدواج پاک و سالم ندارم. با این که هیچ حرف نا مربوطی تا حالا بهش نزدم ولی احساس میکنم با پسرایی که دوست دختر دارن دیگه فرقی ندارم. احساس گناه ولم نمیکنه. منی که با وجود داشتن شرایط، با هیچ دختری دوست نشدم حالا با علاقه همکلاسیم پاک بودنم رو از دست دادم...


    پاسخ :

    سلام

    شما همون پسر پاکی که بودید هستید . منتهی در برخورد با اون دخترهای همکلاسی و مخصوصا اون دختر دچار اشتباه شدید . اشتباه شما دو نتیجه داشته :

    اول این که حس جوانمردی شما گل کرده . خودتون دارید میگید که با هم سازگاری ندارید . از طرفی نگران اون هستید . آینده ی خودتون رو هم که نمی تونید به خاطر اون دختر خراب کنید . 

    حس جوانمردی شما ، نمی ذاره که ازش جدا بشید چون میگید اون بلایی سر خودش میاره و عذاب وجدانش برای شماست . 

    نتیجه ی دوم هم اینه که یه دختر رو ناخواسته عاشق خودتون کردید . کسی که به خاطر شما رفتار و پوشش رو تغییر داده و با بی توجهی شما دوباره بی خیال حجاب و نماز شده . 


    از نظر بنده ، باید بی رحم باشید و به آینده ی خودتون فکر کنید . کاری هم به این نداشته باشید که اون چه کار می کنه . از دو حالت خارج نیست :

    یا داره با این حرف ها به شما فشار وارد میکنه که برید و علی رغم میل باطنی باهاش ازدواج کنید که در این صورت با توجه به تفاوت های بسیاری که دارید خوشبخت نخواهید شد . 

    یا داره راست میگه و در صورتی که شما اون رو نپذیرید دست به کارهای احمقانه میزنه . این بدونید که اگه کاری کرد شما در گناه اون دخیل نیستید . حتی اگه خودکشی بکنه .


    پس شما دو راه دارید :

    اول این که به خواسته ی اون تن بدید . در این صورت معلوم نیست مثبت شدن اون تا چه زمانی ادامه پیدا خواهد کرد . آیا بعد از این که مطمئن شد شما رو به دست آورده بازم نماز می خونه ،‌بازم چادر سر می کنه .... ؟

    دوم این که بدون توجه به اون راه خودتون رو برید . عذاب وجدان هم نداشته باشید . چون هیچ قولی به اون ندادید . ابراز علاقه ای نکردید که بگید دلیل وابسته بودن اون ، شما هستید . 


    پیشنهاد بنده انتخاب راه دوم هستش . هر چند به قول معروف بی رحمانه است . از همین الان ارتباط تون رو باهاش قطع کنید . حتی اگه براتون مقدوره شماره تون رو عوض کنید . 

    بذارید هر کس با مثل خودش ازدواج کنه . اون با کسی ازدواج کنه که به بد حجابی و نماز نخوندنش گیر نده . شما هم با کسی ازدواج کنید که دغدغه تذکرهای پی در پی مبنی بر رعایت حجاب و ... رو نداشته باشید . 

    موفق باشید


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۲)
    • ۲۸۸۹ بازدید توسط ۲۰۸۲ نفر
    • يكشنبه ۱۳ مهر ۹۳ - ۱۳:۰۸

    از شوهرم خجالت میکشم اونم بخاطر مو های زائد

    سلام

    من دو هفته ای میشه ازدواج کردم. من از شوهرم خجالت میکشم اونم بخاطر مو های زائد . من همیشه از بچگی مو های زائدم رو با تیغ میزدم ولی و همون طور که میدونید خیلی بده و موهای زمختی دارم و برای همین از ارتباط با شوهرم خجالت میکشم...

    تو رو خدا راهنماییم کنید


    برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد رفع موهای زائد از مطالب زیر بازدید بفرمائید :

    موم انداختن در ناحیه شرمگاهی زنان منجر به سرطان میشه ؟!

    از چه روش موزدایی برای نواحی خاص استفاده می کنید؟

    راهنمایی در مورد بهداشت و زدودن موهای داخل لبه های آ. ت. زنانه

    از چه روشی برای مو زدایی ناحیه تناسلی استفاده کنم


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    رفع موهای زائد بدن (۴۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۹)
    • ۲۷۷۲۹ بازدید توسط ۲۰۴۷۵ نفر
    • يكشنبه ۱۳ مهر ۹۳ - ۰۹:۳۰

    اگه دختر چادری سوار ماشین شخصی شد، قصد دوستی داره؟

    سلام

    من یه دختر چادریم. چند مدته به خاطر اینکه دیر به کلاسم نرسم هر از گاهی مجبور میشم سوار ماشین شخصی بشم چون تاکسی خیلی سخت گیر میاد و یا مسیرشون به مسیر من نمیخوره ولی چند باری که سوار شدم دیدم وقتایی که رانندش پسر جوونه سعی میکنه سر حرف باز کنه یا شماره بده و من در عین ناباوری پیاده میشم چون فکر میکنم باید از نوع پوشش من متوجه بشن که من اهل شماره دادن و شماره گرفتن نیستم.

    در ضمن من اهل آرایش کردن هم نیستم، لباس جلف یا رفتار جلفی هم ندارم، هر چقدر دنبال اشکال کار میگردم پیدا نمیکنم جز اینکه راننده فکر کنه چون من سوار ماشین شخصی شدم حتما قصدم دوستیه!

    آیا دید همه نسبت به دختری که مجبوره سوار ماشین شخصی بشه اونم با چادر همینه؟!


    مرتبط:

    خیلی سخته 2 ساعت تو در ماشین مچاله بشم...

    دلیل اصرار بعضی از آقایون به جلو نشستن دختر در ماشین


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه) مسائل خانم های چادری (۱۱۸ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۱)
    • ۳۳۰۴ بازدید توسط ۲۶۶۱ نفر
    • يكشنبه ۱۳ مهر ۹۳ - ۰۹:۲۵

    از ترس آبرو، خواستگارها رو رد می کنم

    سلام

    نمیدونم ازکجا شروع کنم

    من تو سن 8 سالگی با پسر عمه  ام 10 سالش بود از سر کنجکاوی از پشت شیطنت کردیم بعد اون از دوستاش فهمیده بود که از جلو هم میشه انجام داد بعد انجام دادیم که مادر بزرگم دیدمون اون من بازرسی کرد یادم نیس که ازم خون اومد یا نه ولی مادر بزرگم چیزی به خانواده ها نگفت.

     تا چند سال پیش که ماجرا بکارت فهمیدم نمیدونم به نظرتون پردم سالم یا نه. سال گذشته هم چند هفته خودارضایی داشتم ولی به شکر خدا ترک شد وقتی عادتم تموم میشه حدود روز 14 الی15 یه خون خیلی کمی چند بار تا حالا دیدم ترو خدا کمکم کنید یعنی پردم که پاره شده ازش خون میاد من 19 سالمه . ادم مذهبی با خانواده مذهبی و اصرار به ازدواج دارند و من ترس از این موضوع همه ی خواستگاراما بدون فکر در مورد خصوصیاتشون رد میکنم کمکم کنید .


    پاسخ :

     سلام

    ماجرای شما ابهامات زیادی داره که نمیشه به طور قطع نظر داد . 

    مثلا اندازه ی آلت اون چقدر بوده ؟ شما در چه حالتی بودید ؟ آیا اصلا موفق به دخول شد ؟ اگه شد ، چه مقدار ؟ نوع بکارت شما چیه ؟ و ...

    با توجه به سر رسیدن مادر بزرگ به نظر می رسه که کارش تموم نشده . معاینه ی مادربزرگ و سکوت اون ، این حدس رو تقویت می کنه که اتفاق خاصی برای شما رخ نداده .

    به هر حال اگه می خواید خیال تون راحت بشه و بیشتر از این فرصت ازدواج رو از دست ندید بهتره که به یه بهانه ای به یک پزشک زن مراجعه کنید و ازش بخواید که شما رو معاینه کنه . 

    با توجه به حضور مادر بزرگ و سرپوش گذاشتن روی قضیه توسط ایشون ، احتمال این که اون خواستگارها رو بی خود رد کرده باشید زیاده .

    موفق باشید


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    رد کردن خواستگار (۱۴۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۰)
    • ۴۱۴۵ بازدید توسط ۳۱۰۵ نفر
    • يكشنبه ۱۳ مهر ۹۳ - ۰۸:۵۵

    خدا را چه کسی خلق کرده ؟

    بعضی موقع ها از خودم میپرسم خدا را چه کسی خلق کرده 

    مگه ممکنه خدا همین شکلی به وجود بیاید 

    مثلا حالا ما برویم بهشت که چی بشه ؟؟؟؟؟؟؟

    تا ابدیت باید خوش باشیم و و تفریح بکنیم 

    من نمی گویم که زندگی در بهشت نا خوشایند است 

    ولی زندگی که بدون  سختی معنی نداره 

    البته نمی گویم که همش سختی بکشیم ولی ی خورده سختی کنار این همه خوشی باید باشه 

    مثلا من رفتم جهنم تا ابدیت باید با اتش سوزانده شوم کی چی بشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    اخه همش که سختی نمیشه اخه همش که نمیشه تا ابدیت سوزانده شوم 

    اخه مگه میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟همش عذاب بکشیم 

    بعضی مواقع از خودم میپرسم من چه کسی هستم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    با خودم غریبه میشوم واز خودت نفرت پیدا میکنم 

    میشه راهنماییم کنید که من وقتی با این سوالات  مواجه میشوم چه کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    با تشکر


    پاسخ :

    سلام

    اگه این چیزها به ذهن شما میرسه پس جای تبریک داره . دشمن قسم خورده ی ما ، تا وقتی بتونه بدون زحمت و با یه ضربه ی ساده ما رو از راه درست خارج کنه ، هرگز به خودش زحمت زدن ضربه های بزرگ رو نمیده !

    چنین افکار یعنی این که شیطان ، فهمیده نمی تونه به آسونی شما رو از خدا دور کنه ، برای این که بتونه به شما ضربه بزنه ، لازم دیده از ضربه های کاری استفاده کنه .

    برای همین این فکر رو به ذهن شما وارد کرده که خدا کیه ؟ از کجا بوجود اومده ؟ قبلا کجا بود ؟ چطوری به وجود اومده ؟ چه شکلیه ؟ جنسش چیه ؟ نیاز به تغذیه داره یا نه ؟ آیا اصلا نیازی داره ؟ اگه داره چطوری اونا رو تامین می کنه ؟ خالق خدا کیه ؟ نمیشه که یه چیزی همین طوری بوجود بیاد ؟ 

    مگه نمیگن خدا نیازی به عبادت ما نداره ؟ پس چرا ما رو خلق کرد و مهمترین وظیفه ی ما رو عبادتش خودش تعیین کرد ؟! و ... 

    خود خدا میگه که سعی نکنید ماهیت و اصل وجود من رو کشف کنید . چون عقل شما گنجایش و ظرفیت فهم جواب رو نداره . 

    یه بچه ی کلاس اولی میگه که دیشب تو اخبار میگفتن انرژی هسته ای و اتم ... . خانم معلم ، اتم چیه ؟!

    معلم اگه بگه ، اتم از نوترون و پروتون تشکیل شده و ... ! اون بچه می فهمه که معلم چی گفت ؟! جریان عقل ما و فهم ماهیت وجودی خدا هم همینه .

    ادامه دارد ...


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۴)
    • ۳۲۶۵ بازدید توسط ۲۱۹۲ نفر
    • يكشنبه ۱۳ مهر ۹۳ - ۰۸:۳۹

    اینا هم خوشبختن

    قابل توجه جوونایی که نگران تیپ و هیکل و فرم بدن و ... خودشون و خواستگارشون هستن

    باور کنین اینا هم خوشبختن :

    عکاس " کاربر بزغاله "


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۰)
    • ۲۰۹۲ بازدید توسط ۱۵۹۸ نفر
    • يكشنبه ۱۳ مهر ۹۳ - ۰۸:۳۴

    مراقب حرف ها و گفته هایمان باشیم

    سلام.من الناز هستم بیست دو ساله و یکی از کاربران نسبتا فعال سایت با نام"الی "دوستان ؛من از نظر اعتقادی نه خشک و متعصب هستم و نه بی خیال و بی عار..این را گفتم که خیالتان راحت باشدکه این گفته ها از زبان یک شخص معتدل و معمولی زده شده پس لطفا بدون جهت گیری بخوانید و لحظه ای هرچند کوتاه در آن تعمق کنیدما در جامعه ای بزرگ و شلوغ زندگیی میکنیم..هرچند گاها احساس میکنیم از هم دور هستیم و نسبت به هم بی توجه ..اما به مدد انواع و اقسام شبکه های اجتماعی روز به روز بیشتر و بیشتر از احوالات همدیگر و جریانات و اتفاقاتی که در زندگی اطرافیانمان اتفاق می افتد با خبر میشویم... حرف من این است که ما در قبال هم مسءولییم..مسئولیتی بسیار سنگین در جهت تک تک کلماتمان-جمله ها و راهنمایی هایی که به دوستمان میکنیم...گاها افراد در تصمیم گیری هایشان مرددند و گفتن یک حرف از زبان یکی از ماها میتواند یک شخص را به زندگی امیدوار؛دیگری را ناامید؛یکی را به ازدواج ترغیب و دیگری را زده از ازدواج-یک زندگی را بی مادر و مادری را غرق زندگی و...کند..
    فقط لحظه ای فکر کنیم..

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۶۶)
    • ۳۸۶۳ بازدید توسط ۲۷۷۸ نفر
    • شنبه ۱۲ مهر ۹۳ - ۲۳:۳۱

    اگه با یه پسری که ازدواج نکرده ازدواج کنم ایراد داره ؟

    با سلام

    من دختری هستم که قبلا ی بار ازدواج کردم البته تو عقد جدا شدم.میخواستم بدونم اگه با یه پسری که ازدواج نکرده ازدواج کنم ایراد داره ؟ البته از نظر شرایط ظاهری و مالی هم از من سره

    با تشکر


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    ازدواج مجدد (۷۴ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۰)
    • ۲۲۵۵ بازدید توسط ۱۷۲۹ نفر
    • شنبه ۱۲ مهر ۹۳ - ۱۴:۱۷

    مرا در خانه سروی هست

    زهیر:

    و خدا عشق را آفرید...

    وقتی نگاهم به عکس همسرم که  روی میز اتاقم قرار داره میفته ناخوداگاه میرم به سمت میز. قاب عکسش رو در دست میگیرم و لبخند میزنم. به خودم میگم چه کار خیری به درگاه خدا انجام دادم که چنین نعمت بزرگ و ارزشمندی رو بهم عطا کرده! خدایا یه دنیا ممنونم. ممنونم که کسی رو بهم دادی که مایه آرامش منه. کسی که قلبم با وجودش زنده است. خدایا قول میدم قدر این نعمت رو بدونم. قاب عکسشو روی قلبم میذارم و به یکتا بانوی قلبم فکر میکنم و تمام وجودم از عشق لبریز میشه.

    همسر من پاک ترین، نجیب ترین، مومن ترین، خوش اخلاق ترین، کدبانو ترین، فهمیده ترین، با اصالت ترین، زیبا ترین و در یک کلام خوب ترین دختر دنیاست...


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    تجربیات زوج های موفق (۳۲ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۸۱)
    • ۸۰۶۷ بازدید توسط ۶۰۴۱ نفر
    • جمعه ۱۱ مهر ۹۳ - ۱۷:۴۲

    کمک به فراموشی شکست عشقی یه دختر

    با سلام خواهشا کمک کنید

    حدود یک ماهی هست با دختر خانومی آشنا شدم که خیلی دختره خوبیه و من به شدت دوسش دارم و اونم به من علاقه داره ولی قبل از آشنایی با من یک شکست عشقی خورده که خیلی داره داغونش میکنه، میخواسم ببینم من چی کار کنم که این شکستش رو فراموش کنه؟ ممنون میشم راهنماییم کنید


    پاسخ :

    سلام

    بهترین کاری که می تونید براش بکنید اینه که فعلا دور و برش آفتابی نشید . بذارید با کمک خانواده و دوستانش این دوران رو بگذرونه . شما نباید کمکی به اون بکنید .

    چون الان دو حس در شما و اون وجود داره که مانع از انتخاب و شناخت درست طرف مقابل میشه ؛

    حسی که شما دارید ، حس مردانگی و جوانمردی نسبت به کسی هستش که نیاز به کمک داره . شما یا عیب های اون رو نمی بینید یا این که میگید زیاد مهم نیست . الان برای شما مهم اینه که اون شکست رو فراموش کنه . فرض کنیم شما بعد از حل مشکل تونستید عاقلانه تصمیم بگیرید . آیا این تضمین وجود داره که اون هم بر احساساتش مسلط باشه و نسبت به شناخت شما به درستی اقدام کنه ؟


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳)
    • ۳۳۶۵ بازدید توسط ۲۶۳۳ نفر
    • جمعه ۱۱ مهر ۹۳ - ۱۷:۳۷

    نمیخوام ازدواجم همراه با دعواهای خانواده ام باشه

    سلام

    من مشکلات درونی و خانوادگی زیادی دارم اما تا به حال به دکتر مراجعه نکردم.

    توضیحاتی که میخوام در مورد خودم و زندگیم بدم یه مقدار طولانیه و از این جهت عذر خواهی میکنم که وقتتون رو میگیرم

    من دختری نیمه مذهبی و واقعا خانواده دوست و متعهد به ارزش های اخلاقی هستم.

    خانواده سطح بالا و بسیاز با درک و شعوری دارم و از لحاظ اجتماعی و مالی هم سطح بالایی دارن. اما متاسفانه من از دوران کودکی همیشه در برقراری ارتیاط مشکل داشتم یعنی تو مدرسه دوستی نداشتم و اغلب دوستان خوبی نداشتم. با اینکه از کودکی من رو به کلاسهای مختلف مثل کلاس زبان و بسکتبال و شنا و المپیاد ریاضی و.. میرفتم اما همیشه حضور در این مکان ها برام عذاب آور بود چرا که نمی تونستم دوست خوبی پیدا کنم و همیشه تنها بودم.

    این مشکل هنوزم با من ادامه داره حتی تو دانشگاه و محل کار . خیلی دور خودم دیوار میکشم. یه موضوع دیگه علاقه شدیدم به ازدواجه.. نمیدونم چرا و از کی دچار استمنا شدم ولی همیشه به شدت برای این موضوع خودم رو سرزنش میکردم و هر بار به خودم فرد بی اراده و کثیف لقب میدادم .. من دختر نسبتا زیبایی هستم و به واسطه خانواده محترمی که دارم از سن 17 سالگی خاستگاران زیادی داشتم و از انجا که به شدت به ازدواج علاقه مند بودم به همه آنها جواب مثبت دادم اما خانواده ام مخالفت کردند و گفتند موقعیت های بهتر برای مرضیه زیاد است.. من در دوران دبیرستان و قبل ازدواج هرگز با پسری دوست نشدم و چون روحیه مذهبی ای داشتم دوستانم را نیز ارشاد میکردم تا با کسی دوست نشوند..

    خلاصه وقتی وارد دانشگاه شدم با این که قبل از آن هم دختر آزادی بودم و خانواده به من کاملا اعتماد داشتند.. در دانشگاه نیز با کسی دوست نشدم و فکر آبرویم بودم اما از آنجا که خیلی تمایل داشتم دختر بودنم را در برابر یک جنس مخالف احساس کنم و ظرافت و لطافتی که خانواده ام هرگز دوست نداشتند ببیند را در برابر یک جنس مخالف احساس کنم با پسری از طریق اشتباه یعنی چت آشنا شدم. میدونید مشکلم این بود که همیشه پدرم دوست داشتند من یه دختر قرص و محکم بار بیام در صورتی که من همیشه دوست داشتم یه دختر ناز و لطیف باشم.. مادرمم بیشتر به جای اینکه تکیه گاهم باشه همیشه تکیه گاهش بودم و کلا انگار که من پسرم بهم تکیه میکردن حتی همیشه لباسهای صورتی و لوس رو برای خواهرم میخریدن و لباسای اسپرت و آبی رو برای من . من از رنگ آبی متنفرم. راستی ما دو تا خواهریم و خواهرم چهار سال از من کوچیکترن..

    خلاصه من با اون پسر به عنوان اولین پسر زندگیم دوست شدم و بعد از یک ماه دیدمش و کل غرورم خرد شد و چرا که او یک پسر فقیر و کثیف و لات و بی سواد بود.. مال حاشیه کرج.. بعد از اولین دیدار تصمیم گرفتم دیگه نبینمش اما به این فکر کردم که میفهمه به خاطر ظاهر و اوضاش رابطه رو قطع کردم و تصمیم گرفتم بعد از یک ماه قطعش کنم.. طی این یک ماه سه بار بیرون رفتیم و بار هر سه بار هم به خاطر ظاهر بد ایشون گشت ما رو گرفت البته با من کاری نداشتن چون من اصلا دختر جلفی نیستم و ظاهر معمولی ای دارم. بار چهارم گفتم دیگه بیرون نمیام چون گشت میگیرتمون پدر منم نظامین.. و اگر بفهمن بیچاره ام میکنن و اینها گفت خوب بیا خونمون و منم میدونستم معنیه خونه رفتن چیه و خلاصه بحث بالا گرفت و نمیدونم سر لج و لج بازی بود یا نیاز جنسی یا ترحم قبول کردم برم..

    ولی خدا خودش شاهده که حتی یک درصدم به ارتباط جنسی فکر نمیکردم و اون اونقدر ظاهر و دستاش کثیف بود که واقعا بدم میومد حتی دستم رو بگیره اون لحظه فقط برای اینکه بهش ثابت کنم فقر تو و ظاهرت باعث نمیشه فکر کنم آدم بد ذاتی هستی قبول کردم برم.. و صادقانه بگم بهم  تجاوز کرد..

    درسته که نیاز جنسی داشتم ولی خدا شاهده حتی فکر چنین کاری رو نمیکردم و تا این حد بی حیا نشده بودم از اون به بعد دنیا برام سیاه شد و چون فکر یکردم حتما باید با اون ازدواج کنم 6 ماه دیگه باهاش تو بدترین شرایط موندم و واقعا عذاب میکشیدم چون ازش متنفر بودم و هرگز جدی نگرفته بودمش..

    اون هم که اوضاع مالی و خانوادگی ما رو فهمیده بود دست از سرم بر نمیداشت و با کمال وقاحت به من میگفت من دیگه تو رو به نام خودم سند زدم خواب جدایی رو هم نمیبینی.. روزای وحشتناکی بود.. تا این که تصمیم گرفتم از یکی از پسرهای گروه دانشگامون کمک بگیرم.. اون دانشجو نبود و دوست یکی از همکلاسیای پسر کلاسمون بود.که تو انجام کارهای گروهی کمکمون میکرد (من رشته ام شهرسازیه و کارگاه های گروهی تو درسامون زیاد بود) تمام حقیقت رو به ایشون گفتم و ایشون به خاطر علاقه قلبی ای که من داشتن کمکم کردن و واقعا پشتم وایسادن به عنوان نامزدم جلوی اون وایسادن و تونستم از اون جدا شدم.

    این آقایی که کمکم کردن اسمشون پژمان بود.. من به این دلیل از ایشون کمک گرفتم چون مثل بچه های دیگه دانشگاه سوسول نبود.. خیلی مرد بود.. شرایط مالی متوسطی داشت که خودش به دست آورده بود پسر شیک پوش تمیز و سنگین و جدی هم بود. من بابت اون قضیه خیلی ضربه خوردم و پژمان خیلی کمکم کرد محبت بی نهایت.. صبوریه زیاد.. صحبت .. پشتیبانی .. تفریحات مختلف ... من فکر میکردم هرگز دیگه نمیتونم به خاطر باکره نبودنم ازدواج کنم اما بعد از سه ماه ایشون بهم پیشنهاد ازدواج دادن..

    حتی حلقه و ساعت و گردنبد و گوشواره هم خریدن.. خانوادشونم در جریان بودن و من رو دیدن ..خانواده خوبی هم داشتن.. مادرشون شاعرن پدرشونم بازنشسته.. دامادهای تحصیلکرده ای هم دارن... تو اون روزا همه چیز برام شیرین شده بود و قرار بود عید 92 بیان خاستگاری که متاسفانه اسفند 91 خانوادشون به شدت دچار مشکل مالی شدن و مجبور شدن از تهران برن پردیس.. معافیت پژمانم به مشکل شد و مجبور شد بره سربازی تا شهریور سرباز بود بعد مادرش گفت از کمیسیون پزشکی براش معافیت کفالت گرفته و اون هم اومد تهران و شروع کرد دنبال کار گشتن اما بعد از چند ماه معلوم شد دوباره معافیتش کنسل شده و این چند ماه غیبتم باعث شد بشه سرباز فراری تصمیم گرفت فعلا نره سربازی و طی 6 ماه اوضاع رو مناسب کنه تا ازدواج کنیم..

    این کرام کرد شب و روز کار کرد و 14 تومان جمع کرد تا از پس هزینه های اول ازدواج بر بیاد بقیه اشم طی یکسال نامزدی جور کنه.. وقتی خواست بیاد خاستگاری و موضوع رو به خانواده ام گفتم مخالفت کردن.. حتی حاضر نشدن برن تحقیق یا یکبار ببیننش و گفتم سطحشون از ما پایین تره و هرگز اجازه نمیدیم.. ولی هنوز من با پژمان دوست هستم و به چند دلیل این رابطه رو ادامه میدم

    1-من شرایط ازدواج با فرد دیگه ای رو ندارم چون باکره نیستم و چون از اعتماد به نفس بودن با فرد بهتری برخوردار نیستم

    2- تو این رابطه با پژمان .. خود واقعیم هستم.. و اینجوری راحت تر میتونم زندگی کنم

    3-علاقه پژمان به خودم و تلاشش رو نشانه تعهدش میدونم و این برای زندگی مثبته

    اما از طرفی نمیخوام باعث سرافکندگی خانواده و نارضایتیشون بشم و نمیخوام ازدواجم همراه با دعواهای خانواده ام باشه

    مسایل دیگه ای که باید خدمتتون بگم اینه که مادرم افسردگی حاد دارن و تابستون 92 اقدام به خودکشی از پل عابر کردن که بعد از اون 10 تا شوک برقی زدن اما بهبودی حاصل نشده و خیلی خیلی شرایط فشار و بدی تو خونه دارم

    البته خودمم تا حدودی احساس میکنم افسرده ام چون هیچ هدفی از تحصیلم ندارم.. از اشتغال بیذارم و فقط میخوام ازدواج کنم و برم و تنها و مستقل بشم بدون این که لازم باشه درس بخونم و کار کنم تا این زندگی لعنتی تموم شه و عمرم تموم شه و راحت شم.. بعضی وقتها اونقدر رفتارشون با من بد میشه و حس میکنم مزاحمم که به پژمان میگم بیا و بدون مراسم منو ببر از این خونه از طرفی اون به خاطر کارش رفته کیش و تا دو سال باید اونجا بمونه و زودتر از این محاله بتونیم ازدواج کنیم.. اونقدر حالم بده تو این یکسال که نه به خودم میرسم نه درس میخونم همه دوستامو کنار گذاشتم و 10 کیلو چاق شدم خیلی خیلی اوضاع بدی دارم نمیدونم چیکار کنم تمام دخترهای فامیل و دوستامون پارسال یا ازدواج کردن یا نامزدن و مامانم اینها فکر میکنن من یه انگلم که نه شوهر کردم نه کار درست و حسابی دارم.. دوست دارم برم سر زندگیه خودم.. خودم باشم.. بفهمم کیم.. از زندگیم چی میخوام.. و مثل بقیه زندگی کنم.. ترو خدا کمکم کنید بفرمایید باید چیکار کنم ؟


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۰)
    • ۱۶۵۹ بازدید توسط ۱۳۲۹ نفر
    • جمعه ۱۱ مهر ۹۳ - ۱۱:۲۵

    برو بالا