خانواده برتر

مشورت در قالب پرسش و پاسخ در مورد ازدواج و مدیریت خانواده

إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ

کانال خانواده برتر در ایتا: معرفی مطالب پر بازدید و پربحث

جستجو با گوگل در خانواده برتر

جدیدترین ها
مطالب کاربران
صفحات کاربران
به روز شده ها
جدیدترین نظرات کانال و گروه خانواده برتر حمایت از مطالبه گری
توهم عاشقی ... (۱۷۵۸ بازدید توسط ۱۳۱۹ نفر) - (۰ نظر)
تاوان یک عشق ... (۱۲۰۹ بازدید توسط ۹۲۳ نفر) - (۰ نظر)
بیا با کفش‌های من چند قدم راه برو... (۹۴۲ بازدید توسط ۷۲۳ نفر) - (۰ نظر)
زباله‌هایی که راه می‌روند ... (۱۳۰۵ بازدید توسط ۱۰۰۹ نفر) - (۰ نظر)
من بودم و ضربان قلبم ... (۱۱۵۶ بازدید توسط ۸۹۱ نفر) - (۲ نظر)
یک پک تلخ به سیگار تلخ ... (۸۵۲ بازدید توسط ۶۸۴ نفر) - (۱ نظر)
چند مورد از رازهای پنهان انگیزه ی دوستی پسرها با دخترها (۱۰۵۶۶ بازدید توسط ۷۷۰۶ نفر) - (۴۲ نظر)
عجیب‌ترین حس در دنیا چیه؟ (۱۵۵۲ بازدید توسط ۱۱۸۷ نفر) - (۱ نظر)
به خاطر فشارهای اطرافیان، تصمیم گرفتم دوست پسر بگیرم اما ... (۶۰۳۶ بازدید توسط ۴۵۳۴ نفر) - (۱۸ نظر)
این جوری همسرِ مناسب پیدا کن! (۵۹۱۳ بازدید توسط ۴۵۷۵ نفر) - (۱۶ نظر)
جامعه خانواده ی بزرگتر ماست، آبروی جامعه مون رو حفظ کنیم (۲۴۱۶ بازدید توسط ۱۷۷۴ نفر) - (۱۰ نظر)
آثار منفی ابراز علاقه های مجازی پسر به دختر چیست؟ (۱۸۴۷ بازدید توسط ۱۳۴۵ نفر) - (۳۲ نظر)
درسی که از محرم امسال گرفتم (۲۱۴۳ بازدید توسط ۱۵۴۷ نفر) - (۲۷ نظر)
در حکومت دینی هر اتفاقی بیفته مقصر دین هست؟! (۳۱۰۹ بازدید توسط ۲۰۲۹ نفر) - (۱۰۸ نظر)
الگوی خانه داری، حضرت زهرا (علیها السلام) (۱۸۲۲ بازدید توسط ۱۲۱۷ نفر) - (۵۴ نظر)
علی نَفسِ محمّد - روز مباهله (۶۸۰ بازدید توسط ۴۰۲ نفر) - (۲ نظر)
احساسی پاک به سانِ دوست داشتن (۱۷۴۱ بازدید توسط ۱۲۰۷ نفر) - (۸ نظر)
ناتوانی در جویای کار بودن و عدم درآمد (۱۹۶۶ بازدید توسط ۱۳۴۲ نفر) - (۲۲ نظر)
واقعاً عادی شدن جسم زن راهکار درستی برای ادامه زندگی ماست؟! (۳۳۷۸ بازدید توسط ۲۲۷۵ نفر) - (۷۸ نظر)
برآورده شدن آرزو پس از مدت‌ها (۱۳۸۳ بازدید توسط ۸۷۶ نفر) - (۱۰ نظر)
دین خوبی که خوب آن را نفهمیدم (۱۰۵۳ بازدید توسط ۶۴۳ نفر) - (۴ نظر)
گلایه ای در مورد سانسور در خانواده برتر (۱۲۹۰ بازدید توسط ۸۵۴ نفر) - (۱۲ نظر)
موقع عقد، حتما حواس تون به این بند ها و نکات قانونی باشه - ویژه آقایان (۲۲۹۲ بازدید توسط ۱۶۳۳ نفر) - (۱۷ نظر)
آقایان ازدواج نکنید مگر اینکه ... (۳۰۹۷ بازدید توسط ۲۳۱۹ نفر) - (۳۲ نظر)
خودمون با چادر خفه کنیم تا شما راحت باشید؟! (۳۵۷۲ بازدید توسط ۲۵۲۴ نفر) - (۵۳ نظر)
خانم ها ازدواج نکنید مگر اینکه ... (۴۳۱۳ بازدید توسط ۲۹۷۲ نفر) - (۸۹ نظر)
آقایون اگه این کارها رو انجام بدید برای همسرتون بهترین مرد دنیا میشید (۲۹۳۶ بازدید توسط ۲۰۷۰ نفر) - (۱۷ نظر)
فرهنگ‌سازی برای عابر پیاده (۸۱۴ بازدید توسط ۵۲۱ نفر) - (۳ نظر)
جادوی نوشتن و تأثیرات آن (۱۴۴۰ بازدید توسط ۹۲۶ نفر) - (۶ نظر)
ترک خانوادۀ سمّی (۲۲۱۶ بازدید توسط ۱۳۷۴ نفر) - (۱۰ نظر)
چهل سالگی ام مبارک (۳۳۱۶ بازدید توسط ۲۲۸۷ نفر) - (۴۴ نظر)
راهنمای دریافت غذای تبرکی حرم امام رضا (ع) (۱۹۱۲ بازدید توسط ۱۱۸۳ نفر) - (۱۶ نظر)
زرنگ باش (۲۲۲۸ بازدید توسط ۱۴۴۷ نفر) - (۲۰ نظر)
چند نکته به عنوان نصیحت برادرانه به دختران (۹۰۳۵ بازدید توسط ۶۳۵۰ نفر) - (۱۰۴ نظر)
دلایل ماندگاری معصومین علیهم السلام (۱۲۴۱ بازدید توسط ۷۳۲ نفر) - (۹ نظر)
در مورد بسم الله الرحمن الرحیم (۱۸۴۰ بازدید توسط ۱۰۷۷ نفر) - (۹ نظر)
در مورد فتنه ی اخیر به بهانه ی فوت مهسا امینی (2) (۲۳۳۴ بازدید توسط ۱۵۷۴ نفر) - (۰ نظر)
لذّت با هم بودن رو به خاطر مسائل مادی برای همیشه از بین نبرید. (۵۵۶۲ بازدید توسط ۳۷۶۴ نفر) - (۱۱۶ نظر)
بیشتر به خودت فکر کن (۱۸۵۹ بازدید توسط ۱۲۷۹ نفر) - (۸ نظر)
من اگه دختر بودم از پسر خوب خواستگاری می کردم! (۴۲۸۵ بازدید توسط ۳۱۰۶ نفر) - (۴۷ نظر)
ارائه ی نمای کلی از دنیای پسر ها به دخترها (۵۵۷۶ بازدید توسط ۴۰۱۷ نفر) - (۲۵ نظر)
اگه دوست دارید محبوب دیگران باشید خوش اخلاق باشید (۲۷۵۴ بازدید توسط ۱۶۷۶ نفر) - (۱۵ نظر)
دختر انسان است عروسک نیست (۵۴۵۰ بازدید توسط ۳۸۶۸ نفر) - (۵۹ نظر)
علی باش فاطمه ات می شوم (۲۸۵۶ بازدید توسط ۱۹۷۴ نفر) - (۳۳ نظر)
خوبی هاتون رو با توجه به جنبه و ظرفیت افراد نثارشون کنید (۱۸۰۳ بازدید توسط ۱۲۲۹ نفر) - (۲۸ نظر)
تابویی به نام طلاق (۲۰۷۱ بازدید توسط ۱۴۱۵ نفر) - (۲۸ نظر)
برسد به دست دختران؛ عشق، کلمه ای فریبنده (۱۷۴۷ بازدید توسط ۱۲۰۰ نفر) - (۰ نظر)
شوهرم یه رفیق داره، که اون منم (۴۳۵۳ بازدید توسط ۲۹۸۸ نفر) - (۵۱ نظر)
خیلی از دخترها و خانواده هاشون هستن که شرایط اقتصادی آقایون رو درک می کنن (۷۶۵۲ بازدید توسط ۴۱۹۷ نفر) - (۵۸ نظر)
اگه هنوز خودارضایی رو ترک نکردی بیا تو (۸۶۲۴ بازدید توسط ۵۸۷۲ نفر) - (۶۹ نظر)
صفحه شخصی Dady i baby (۱۰۰۵ نمایش) - (۴ نظر)
صفحه شخصی اسکیزویید (۳۷۲۱ نمایش) - (۵۷ نظر)
صفحه شخصی "گمنامی عشق است" (۱۰۴۷ نمایش) - (۸ نظر)
صفحه شخصی سکوت شلوغ (۱۱۲۴ نمایش) - (۱۱ نظر)
Dady me baby (۱۷۷۰ نمایش) - (۶۲ نظر)
صفحه شخصی پرینازم ۷ (۱۷۸۹ نمایش) - (۶۶ نظر)
صفحه شخصی " پسر 52 " (۸۸۳۰ نمایش) - (۹۹ نظر)
صفحه شخصی آتنا مرادی (۱۴۳۱ نمایش) - (۵ نظر)
صفحه شخصی ماه تی تی (۲) (۹۳۸ نمایش) - (۸ نظر)
صفحه شخصی شب ماه (2) (۲۰۳۹ نمایش) - (۴۵ نظر)
صفحه شخصی سبحان 83 (۵۱۵۴ نمایش) - (۲۷۱ نظر)
صفحه شخصی منتظر منتقم فاطمه"سلام الله" (۵۶۹۲ نمایش) - (۲۷۵ نظر)
صفحه شخصی پرینازم Four (۳۳۳۸ نمایش) - (۷۵ نظر)
صفحه شخصی گلی خانم (2) (۴۵۶۴ نمایش) - (۱۲۹ نظر)
صفحه شخصی مروان الشقب (۸۱۳۹ نمایش) - (۱۹۴ نظر)
صفحه شخصی شب (۱۷۹۸ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی 🌙 secret of my heart ⭐ (۹۸۱۱ نمایش) - (۴۰۴ نظر)
صفحه شخصی با نام عرفان (حافظ) (۶۹۰۳ نمایش) - (۱۸۶ نظر)
صفحه شخصی berelian (۸۸۷۱ نمایش) - (۲۶۵ نظر)
زندگی به شرط سید ! (2) (۴۷۲۷ نمایش) - (۱۳۰ نظر)
صفحه شخصی "زندگی ب شرط سید" (۲۳۷۶۸ نمایش) - (۴۵۷ نظر)
صفحه ی شخصی 2017 (۳۷۶۶ نمایش) - (۹۸ نظر)
صفحه شخصی DOKHTAR LOR (۱۵۱۳ نمایش) - (۱۷ نظر)
صفحه شخصی ساقی (۶۲۴۵ نمایش) - (۲۰۱ نظر)
صفحه ی شخصی "مردی در بیابان های خلوتِ خدا" (۲۰۵۹ نمایش) - (۳۲ نظر)
صفحه ی شخصی Angel girl (۱۵۱۹ نمایش) - (۱۳ نظر)
صفحه شخصی "دختران حتما بخوانند" (۴۹۴۱ نمایش) - (۱۵ نظر)
صفحه شخصی رضا alone "احادیث و موضوعات مختلف" (۳۸۴۵ نمایش) - (۱۳۶ نظر)
صفحه شخصی فرشاد (۱۴۱۴ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی Holy Mind (۳۲۴۸ نمایش) - (۱۲۲ نظر)
صفحه شخصی غضنفر (4) (۸۰۱۸ نمایش) - (۵۱۹ نظر)
صفحه شخصی خانم M&M (۶۵۰۸ نمایش) - (۳۴ نظر)
صفحه شخصی ماه تی تی (۱۰۴۰۶ نمایش) - (۶۲۳ نظر)
صفحه شخصی رضا alone پُست دوم (۹۴۰۹ نمایش) - (۲۴۲ نظر)
صفحه شخصی شب ماه (۱۸۷۱۰ نمایش) - (۷۳۶ نظر)
صفحه شخص گلی خانم (۱۷۸۷۱ نمایش) - (۶۲۶ نظر)
صفحه ی احادیث گیاهی و درمانی🌾 (۴۸۴۵ نمایش) - (۵۹ نظر)
صفحه شخصی رهام روشن ضمیر (۶۰۶۲ نمایش) - (۴ نظر)
صفحه شخصی غضنفر (3) (۳۲۲۹۵ نمایش) - (۱۰۶۸ نظر)
صفحه شخصی Ata MST (۱۰۷۲۸ نمایش) - (۳۶۷ نظر)
صفحه شخصی رضا alone (۱۷۱۲۴ نمایش) - (۸۷۵ نظر)
صفحه شخصی پسر آریایی (۱۰۴۱۱ نمایش) - (۳۱۲ نظر)
صفحه برنامه ‌نویسان خانواده‌ برتر (۲۷۳۳ نمایش) - (۵ نظر)
صفحه شخصی دختر قمی (۳۴۰۱ نمایش) - (۱۴ نظر)
صفحه شخصی .•.•.•امیرخان•.•.•. (۴۲۰۶ نمایش) - (۱۴ نظر)
صفحه شخصی مشکات (۵۲۹۲ نمایش) - (۱۷۶ نظر)
صفحه شخصی سکوت شلوغ (۳۶۳۸ نمایش) - (۴۲ نظر)
صفحه مرد شب ویژه پرسش و پاسخ خصوصی (۴۲۳۲ نمایش) - (۴ نظر)
صفحه شخصی آیدا 👑👩‍⚕️💐 (۸۸۲۴ نمایش) - (۱۲۷ نظر)
صفحه شخصی Ali Piroozi (۴۳۹۰ نمایش) - (۱۶۰ نظر)
نماهنگ نیمه شعبان با صدای امیر عارف (۱۰۰۵ بازدید توسط ۷۵۳ نفر) - (۲ نظر)
اگه در گذشته دوست پسر داشتی زن من نشو ... (۲۴۶۲۰ بازدید توسط ۱۸۴۱۸ نفر) - (۹۴ نظر)
خانم ها، معمولا چه قدر خرید میکنید ؟! (۱۲۱۳۲ بازدید توسط ۹۱۷۱ نفر) - (۷۳ نظر)
اگه روی تو غیرت نداره یعنی براش مهم نیستی (۹۸۸۳ بازدید توسط ۶۷۷۰ نفر) - (۴۹ نظر)
نمی خوام دیگه کسی تو زندگیم به اسم دوست پسر باشه (۱۱۰۴۳ بازدید توسط ۸۲۱۶ نفر) - (۳۶ نظر)
فانتزی های جالب و خنده دار در مورد ازدواج (۱۹۲۲۰ بازدید توسط ۱۴۱۶۴ نفر) - (۱۰۷ نظر)
خطاب به دخترهایی که به خاطر کنجکاوی تمایل دارن با پسرها دوست بشن (۸۲۸۵ بازدید توسط ۵۹۸۹ نفر) - (۳۳ نظر)
چند مورد از رازهای پنهان انگیزه ی دوستی پسرها با دخترها (۱۰۵۶۶ بازدید توسط ۷۷۰۶ نفر) - (۴۲ نظر)
بهترین غذایی که درست کردی چی بوده؟ (۱۰۱۹۶ بازدید توسط ۷۵۶۳ نفر) - (۸۸ نظر)
می خوام به آشپزیم تنوع بدم (۶۵۰۶ بازدید توسط ۴۶۵۱ نفر) - (۷۹ نظر)
مصادیق جزئی که در انتخاب همسر باید حتما آنها را مد نظر داشته باشید (۳۷۱۷ بازدید توسط ۳۰۳۳ نفر) - (۲۶ نظر)
انواع تفریحات یه زن و شوهر با امکانات کم (۵۳۲۲۷ بازدید توسط ۴۰۳۴۹ نفر) - (۵۱ نظر)
به داد مستاجران برسید (برسیم) (۳۰۰۰ بازدید توسط ۲۲۸۹ نفر) - (۱۳ نظر)
خاطرات خنده دار دختر خانم ها از خواستگاران شون (۸۸۱۶ بازدید توسط ۶۷۸۵ نفر) - (۱۳ نظر)
1000 تا دوست دختر داشتم ولی الان امام زمان می خوام (۴۷۴۰ بازدید توسط ۳۷۹۵ نفر) - (۷ نظر)
شوهر بد اخلاقم رو عاشق خودم کردم (۲۰۴۴۸۷ بازدید توسط ۱۵۷۱۲۴ نفر) - (۶۳ نظر)
دروغگویی بعضی از دختران دوست پسر دار به خواستگار (۱۱۲۴۰ بازدید توسط ۸۲۸۳ نفر) - (۳۴ نظر)
از تجربیات تون در مورد خانه دار شدن بگید (۶۳۱۲ بازدید توسط ۴۲۲۸ نفر) - (۱۹ نظر)
سرگرمی تون وقتی تنها هستید چیه؟ (۳۶۸۵ بازدید توسط ۲۸۲۰ نفر) - (۳۳ نظر)
دوست دارید چه نیرو، توانایی یا هنر خارق العاده ای داشته باشید؟ (۲۶۲۵ بازدید توسط ۱۸۳۶ نفر) - (۳۸ نظر)
به خاطر فشارهای اطرافیان، تصمیم گرفتم دوست پسر بگیرم اما ... (۶۰۳۶ بازدید توسط ۴۵۳۴ نفر) - (۱۸ نظر)
این جوری همسرِ مناسب پیدا کن! (۵۹۱۳ بازدید توسط ۴۵۷۵ نفر) - (۱۶ نظر)
اگه از دختری خوشم اومد، چکار کنم که همون اول جواب رد نگیرم؟ (۴۶۰۹۱ بازدید توسط ۳۵۰۸۷ نفر) - (۷۲ نظر)
دخترهای خوب و سنگین، راه پسرها رو برای ازدواج باز بذارید (۱۱۲۰۰ بازدید توسط ۷۹۷۲ نفر) - (۸۱ نظر)
چند سوال در مورد ازدواج از دخترانی که رشته های پزشکی خوندن (۷۳۸۶۹ بازدید توسط ۵۷۷۰۶ نفر) - (۲۱۷ نظر)
معایب و مزایای ازدواج با یک فرد مشهور چیه؟ (۲۶۹۲ بازدید توسط ۱۹۷۹ نفر) - (۱۹ نظر)
دختر مذهبی کجایی ، دقیقا کجایی ؟! (۲۹۱۲۵ بازدید توسط ۱۹۳۴۲ نفر) - (۱۲۶ نظر)
جامعه خانواده ی بزرگتر ماست، آبروی جامعه مون رو حفظ کنیم (۲۴۱۶ بازدید توسط ۱۷۷۴ نفر) - (۱۰ نظر)
از خاطرات خوب و خنده دار دوران مدرسه و دانشگاه بگید (۸۰۱۷ بازدید توسط ۵۶۸۱ نفر) - (۲۹ نظر)
پسرهای مذهبی نشانه علاقه شون به یه دختر چیه ؟ (۸۹۸۲۰ بازدید توسط ۶۴۸۹۸ نفر) - (۱۰۳ نظر)

یکی از دخترهای کلاس بهم پیشنهاد دوستی داد

هفته ی پیش یکی از همکلاسیام که دختر هستند به من پیشنهاد دوستی دادند

خب منم قبول نکردم (خیلی مودبانه بهش گفتم شما مشکلی ندارین، ولی من حوصله شکست عشقی، تا دیر وقت پیامک بازی کردن و نمیدونم از درس و مشق افتادنو ندارم)

اونم گفت : برو بابا از خداتم باشه

گذشت تا دیروز

دیروز ریاضی مهندسی داشتم، حدود 10 دقیقه دیر رسیدم سر کلاس

استاد هم به اندازه یه تخته کامل درس داده بود

منم گفتم بعد از یکی جزوه اشو میگیرم مینویسم. کلاس که تموم شد

مجبور شدم از همکلاسی های دختر جزوه بگیرم به خانم *** گفتم چند لحظه جزوتون بدید و اونم داد

(این خانم، دختر خوبیه و بیشتر اوقات سوالاتی که بلد نیست از من میپرسه. منم معمولاً بلدم و جوابشو میدم


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) نوع رفتار در دانشگاه (۱۲۲ مطلب مشابه) دوستی با جنس مخالف (۱۳۰ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۲)
    • ۷۴۳۹ بازدید توسط ۴۸۶۰ نفر
    • يكشنبه ۱۳ مهر ۹۳ - ۱۷:۴۲

    واقعا مهریه بالا می تونه جلوی یک مرد مریض رو بگیره

    رضا :

    متاسفانه تو جامعه ی ما به ویژه تو این چند سال اخیر میزان مهریه ها خیلی افزایش یافته و چه بخواهیم و چه نخواهیم یک جوری بعضی خانم ها از اون به عنوان ابزاری استفاده می کنند تا مبادا زمانی از شوهرشون خطایی سر بزنه این یک حقیقته که هیچکس نمی تونه اونو انکار کنه ولی حالا بیایم واقع گرایانه حرف بزنیم واقعا مهریه بالا می تونه جلوی یک مرد مریضو بگیره طبیعتا نه اون مرد می تونه کارشو کاملا تو خفا انجام بده و می تونه از طلاق جلوگیری کنه آره می تونه ولی زندگی با شخصی که فقط به خاطر مهریه حاضر به ادامه زندگیه و تو قلبش دوست داشتنی نیست چه ارزشی داره خوب این بود عدم تاثیر پذیری مهریه در تداوم زندگی 

    حالا بعضی ها میگن مهریه ارزش دختر و نشون میده ولی ببینید واقعا اینطوریه یعنی ارزش یک دختر به قدری کمه که میشه با مادیات سنجشش کرد ببینید ارزش یک انسان خیلی بیشتر از این حرفاست اصلا نمیشه با مادیات مقایسه کرد


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مهریه (۱۱۶ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۲)
    • ۳۲۴۸ بازدید توسط ۲۵۲۷ نفر
    • يكشنبه ۱۳ مهر ۹۳ - ۱۷:۴۰

    با علاقه همکلاسیم پاک بودنم رو از دست دادم

    نزدیک دو سال تو یه شهر دیگه درس میخوندم. از همون ترم های ابتدایی دخترای کلاس سعی میکردن منو به خودشون جذب کنن ولی من سرم تو درسم بود و اهل دوست دختر نبودم. بعد از چند ترم فهمیدن من اهلش نیستم و دیگه بی خیال شدن.

    دیگه دخترای همکلاسیم به من اعتماد کامل داشتن و حتی درباره مسایل خصوصی شون با من حرف میزدن. تا همین الان هم دوست دختر رفیقم وقتی با رفیقم مشکلی پیدا میکنه به من اس میده تا کمکش کنم.

    البته خدا شاهده که من تا حالا چقدر بهشون گفتم به خانواده هاشون بگن و رسمی با هم ازدواج کنن ولی حرف گوش نمیدن.ترم تابستان پارسال از شانس بد من هیچ کدوم از پسرا درس بر نداشتن و من موندم و دخترای کلاس.

    بین کلاس هامون دور هم میشستیم و تو فضای دانشگاه درباره مسایل اجتماعی و درسی و... حرف میزدیم. یکی از دخترای کلاس که همه میدونستن نزدیک یک ساله با یه پسره به قصد ازدواج دوست شده و البته خانوادش هم خبر داشتن شروع کرد به پیامک دادن به من.

    با من از هر دری حرف میزد. حتی تو خونه که مشکل پیدا میکرد به من اس میداد و درد دل میکرد منم راهنماییش میکردم. ترم آخر رسید. اون دختر هم دیگه با اون پسره به نتیجه نرسید و رابطش رو قطع کرد. یه روز یکی از خانم های همکلاسیم بهم گفت از شما بعیده که با فلانی دوست شده باشی.

    جا خوردم. با تعجب گفتم من؟! گفت اون از رفتارهاش معلومه که به تو علاقه داره. به هم ریختم. فردا با اون دختر حرف زدم و گفتم تو به من علاقه داری؟ گفت آره. دنیا رو سرم خراب شد. اوایل میگفت میدونم هیچ چیزمون بهم نمیخوره ولی دست خودم نیست دوستت دارم.

    به خالم که باهاش راحتم گفتم. خالم گفت اگه دختر خوبیه بگیرش. برای اینکه فکر نکنه خودم رو از اون برتر میدونم گفتم بذار فکرامو بکنم تا بهت جواب بدم. چند روز بعد رفتم بهش گفتم که زندگی من چطوریه. هرچی میگفتم، میگفت عوض میشم. آخر سر گفتم نه.

    با ناراحتی از من جدا شد و رفت خونشون. فرداش دیگه کلاس نیومد. بهش گفتم چرا کلاس نمیای؟ گفت نمیتونم تو رو ببینم و سر کلاس حاضر باشم. نمیدونستم چکار کنم.گفتم زندگیت خراب میشه. میگفت اشکال نداره تو فقط با من باش. من به جز تو با هیچ کسی ازدواج نمیکنم.

    پیش خودم گفتم اکه به خاطر من درسشو نخونه چی؟ تصمیم گرفتم تا آخر ترم که دیگه ترم آخر هم بود یه جوری جواب پیامک هاشو بدم تا درسشو بخونه. بعدش دیگه که دانشگاه تموم بشه منو نمیبینه و فراموشم میکنه. تقریبا دیگه هر شب بهم اس میداد. از جو خونشون گله میکرد و میگفت من میخواستم از خونه فرار کنم.

    من فقط راهنماییش میکردم و نسبت به خانوادش ذهنیتش رو بهتر میکردم. همیشه تو پیامک ها مینوشتم یادت باشه من چند وقت دیگه میرم نباید به من دل بسته بشی. خدا شاهده من میتونستم هر کاری باهاش بکنم. خونه مجردی هم داشتم ولی مثل ناموس خودم بود و هیچ وقت به پدرش خیانت نکردم.

    حتی یه روز بهم گفت اگه بهم پیشنهاد رابطه بدی شاید قبول کنم. که من خیلی بدم اومد و قسم خورد دروغ گفتم میخواستم حرصتو در بیارم. یا یه بار بهم دست زد ولی من خیلی عصبانی شدم و دیگه این کارشو تکرار نکرد. خدا شاهده که من با وجود اینکه میتونستم ولی حتی یه نگاه نا پاک هم بهش نکردم.

    خدا میدونه چقدر عذاب وجدان داشتم که دارم با یه نامحرم حرف میزنم. همیشه اون اس میداد و من سعی میکردم بهش اس ندم تا فکر نکنه بهش علاقه دارم. حتی بهم گفت دوست دارم بهم محبت کنی ولی من این خط قرمزم بود چون با خودم عهد کرده بودم عشقم فقط مال همسرم باشه نه کسی دیگه.

    بعد از چند هفته دیگه نماز خوندن رو شروع کرد و بدون اینکه من ازش بخوام به خاطر من چادر میپوشید. ترم تموم شد و من برای دوره کارشناسی تهران قبول شدم و اومدم تهران. خیلی ناراحت شد و افسرده.

    دورادور از دوستاش خبرشو میگرفتم. چند وقت پیش بهم اس داد که خواب دیدم بیمارستانی نگرانت شدم. تعجب کردم. آخه درست میگفت من روز قبلش تو بیمارستان زیر سرم بودم. فهمیدم واقعا عاشق منه. ولی من میدونستم ما دو تا به درد هم نمیخوریم چون مثل خربزه و عسل میمونیم.

    باهاش منطقی حرف زدم که خدا ما رو برای هم نیافریده. قبول کرد و دیگه چند ماهی اس نداد. تا این که دیروز اس داد و گفت دانشگاه بدون تو صفایی نداره کاشکی نمیرفتی.

    گفت ظاهرم عوض شده، از خدا فاصله گرفتم، دیگه حجابمو رعایت نمیکنم، از ماه رمضان تا حالا یه رکعت هم نماز نخوندم. میترسم نتونم جلوی خودمو بگیرم و با یه پسری دوست بشم و آبروم بره. گفتم خب ازدواج کن تو که خواستگار زیاد داری. گفت دیگه ازدواج نمیکنم.

    اگه اسیر دست یه پسر نامرد بشه خودشو میکشه. من نگرانشم. نمیدونم چکار کنم. هر چقدر هم باهاش منطقی حرف میزنم گوش نمیده. انگار دیوونه شده. اگه خدایی نکرده آیندش خراب بشه من جواب خدا رو اون دنیا چی بدم؟ اگه هم بخوام نیاز عاطفیشو خودم ارضا کنم که با کسی دوست نشه، خب خودم از عذاب وجدان داغون میشم.

    میدونم شماهایی که دارید این متن رو میخونید الان میگید از اول نباید به خواستش تن میدادی ولی آیا تو اون شرایط که به خاطر من درسشو ول کرده بود باید چکار میکردم؟

    البته اون روزای اول تصمیم گرفتم بهش پیشنهاد خونه خالی بدم تا فکر کنه آدم هوس بازی هستم و ازم دل بکنه ولی روم نشد بهش بگم. البته کاشکی میگفتم. راستش دیگه امیدی به ازدواج پاک و سالم ندارم. با این که هیچ حرف نا مربوطی تا حالا بهش نزدم ولی احساس میکنم با پسرایی که دوست دختر دارن دیگه فرقی ندارم. احساس گناه ولم نمیکنه. منی که با وجود داشتن شرایط، با هیچ دختری دوست نشدم حالا با علاقه همکلاسیم پاک بودنم رو از دست دادم...


    پاسخ :

    سلام

    شما همون پسر پاکی که بودید هستید . منتهی در برخورد با اون دخترهای همکلاسی و مخصوصا اون دختر دچار اشتباه شدید . اشتباه شما دو نتیجه داشته :

    اول این که حس جوانمردی شما گل کرده . خودتون دارید میگید که با هم سازگاری ندارید . از طرفی نگران اون هستید . آینده ی خودتون رو هم که نمی تونید به خاطر اون دختر خراب کنید . 

    حس جوانمردی شما ، نمی ذاره که ازش جدا بشید چون میگید اون بلایی سر خودش میاره و عذاب وجدانش برای شماست . 

    نتیجه ی دوم هم اینه که یه دختر رو ناخواسته عاشق خودتون کردید . کسی که به خاطر شما رفتار و پوشش رو تغییر داده و با بی توجهی شما دوباره بی خیال حجاب و نماز شده . 


    از نظر بنده ، باید بی رحم باشید و به آینده ی خودتون فکر کنید . کاری هم به این نداشته باشید که اون چه کار می کنه . از دو حالت خارج نیست :

    یا داره با این حرف ها به شما فشار وارد میکنه که برید و علی رغم میل باطنی باهاش ازدواج کنید که در این صورت با توجه به تفاوت های بسیاری که دارید خوشبخت نخواهید شد . 

    یا داره راست میگه و در صورتی که شما اون رو نپذیرید دست به کارهای احمقانه میزنه . این بدونید که اگه کاری کرد شما در گناه اون دخیل نیستید . حتی اگه خودکشی بکنه .


    پس شما دو راه دارید :

    اول این که به خواسته ی اون تن بدید . در این صورت معلوم نیست مثبت شدن اون تا چه زمانی ادامه پیدا خواهد کرد . آیا بعد از این که مطمئن شد شما رو به دست آورده بازم نماز می خونه ،‌بازم چادر سر می کنه .... ؟

    دوم این که بدون توجه به اون راه خودتون رو برید . عذاب وجدان هم نداشته باشید . چون هیچ قولی به اون ندادید . ابراز علاقه ای نکردید که بگید دلیل وابسته بودن اون ، شما هستید . 


    پیشنهاد بنده انتخاب راه دوم هستش . هر چند به قول معروف بی رحمانه است . از همین الان ارتباط تون رو باهاش قطع کنید . حتی اگه براتون مقدوره شماره تون رو عوض کنید . 

    بذارید هر کس با مثل خودش ازدواج کنه . اون با کسی ازدواج کنه که به بد حجابی و نماز نخوندنش گیر نده . شما هم با کسی ازدواج کنید که دغدغه تذکرهای پی در پی مبنی بر رعایت حجاب و ... رو نداشته باشید . 

    موفق باشید


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۲)
    • ۲۸۰۶ بازدید توسط ۲۰۳۱ نفر
    • يكشنبه ۱۳ مهر ۹۳ - ۱۳:۰۸

    از شوهرم خجالت میکشم اونم بخاطر مو های زائد

    سلام

    من دو هفته ای میشه ازدواج کردم. من از شوهرم خجالت میکشم اونم بخاطر مو های زائد . من همیشه از بچگی مو های زائدم رو با تیغ میزدم ولی و همون طور که میدونید خیلی بده و موهای زمختی دارم و برای همین از ارتباط با شوهرم خجالت میکشم...

    تو رو خدا راهنماییم کنید


    برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد رفع موهای زائد از مطالب زیر بازدید بفرمائید :

    موم انداختن در ناحیه شرمگاهی زنان منجر به سرطان میشه ؟!

    از چه روش موزدایی برای نواحی خاص استفاده می کنید؟

    راهنمایی در مورد بهداشت و زدودن موهای داخل لبه های آ. ت. زنانه

    از چه روشی برای مو زدایی ناحیه تناسلی استفاده کنم


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    رفع موهای زائد بدن (۴۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۹)
    • ۲۷۰۷۰ بازدید توسط ۲۰۰۱۵ نفر
    • يكشنبه ۱۳ مهر ۹۳ - ۰۹:۳۰

    اگه دختر چادری سوار ماشین شخصی شد، قصد دوستی داره؟

    سلام

    من یه دختر چادریم. چند مدته به خاطر اینکه دیر به کلاسم نرسم هر از گاهی مجبور میشم سوار ماشین شخصی بشم چون تاکسی خیلی سخت گیر میاد و یا مسیرشون به مسیر من نمیخوره ولی چند باری که سوار شدم دیدم وقتایی که رانندش پسر جوونه سعی میکنه سر حرف باز کنه یا شماره بده و من در عین ناباوری پیاده میشم چون فکر میکنم باید از نوع پوشش من متوجه بشن که من اهل شماره دادن و شماره گرفتن نیستم.

    در ضمن من اهل آرایش کردن هم نیستم، لباس جلف یا رفتار جلفی هم ندارم، هر چقدر دنبال اشکال کار میگردم پیدا نمیکنم جز اینکه راننده فکر کنه چون من سوار ماشین شخصی شدم حتما قصدم دوستیه!

    آیا دید همه نسبت به دختری که مجبوره سوار ماشین شخصی بشه اونم با چادر همینه؟!


    مرتبط:

    خیلی سخته 2 ساعت تو در ماشین مچاله بشم...

    دلیل اصرار بعضی از آقایون به جلو نشستن دختر در ماشین


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه) مسائل خانم های چادری (۱۱۸ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۱)
    • ۳۰۴۷ بازدید توسط ۲۴۷۲ نفر
    • يكشنبه ۱۳ مهر ۹۳ - ۰۹:۲۵

    از ترس آبرو، خواستگارها رو رد می کنم

    سلام

    نمیدونم ازکجا شروع کنم

    من تو سن 8 سالگی با پسر عمه  ام 10 سالش بود از سر کنجکاوی از پشت شیطنت کردیم بعد اون از دوستاش فهمیده بود که از جلو هم میشه انجام داد بعد انجام دادیم که مادر بزرگم دیدمون اون من بازرسی کرد یادم نیس که ازم خون اومد یا نه ولی مادر بزرگم چیزی به خانواده ها نگفت.

     تا چند سال پیش که ماجرا بکارت فهمیدم نمیدونم به نظرتون پردم سالم یا نه. سال گذشته هم چند هفته خودارضایی داشتم ولی به شکر خدا ترک شد وقتی عادتم تموم میشه حدود روز 14 الی15 یه خون خیلی کمی چند بار تا حالا دیدم ترو خدا کمکم کنید یعنی پردم که پاره شده ازش خون میاد من 19 سالمه . ادم مذهبی با خانواده مذهبی و اصرار به ازدواج دارند و من ترس از این موضوع همه ی خواستگاراما بدون فکر در مورد خصوصیاتشون رد میکنم کمکم کنید .


    پاسخ :

     سلام

    ماجرای شما ابهامات زیادی داره که نمیشه به طور قطع نظر داد . 

    مثلا اندازه ی آلت اون چقدر بوده ؟ شما در چه حالتی بودید ؟ آیا اصلا موفق به دخول شد ؟ اگه شد ، چه مقدار ؟ نوع بکارت شما چیه ؟ و ...

    با توجه به سر رسیدن مادر بزرگ به نظر می رسه که کارش تموم نشده . معاینه ی مادربزرگ و سکوت اون ، این حدس رو تقویت می کنه که اتفاق خاصی برای شما رخ نداده .

    به هر حال اگه می خواید خیال تون راحت بشه و بیشتر از این فرصت ازدواج رو از دست ندید بهتره که به یه بهانه ای به یک پزشک زن مراجعه کنید و ازش بخواید که شما رو معاینه کنه . 

    با توجه به حضور مادر بزرگ و سرپوش گذاشتن روی قضیه توسط ایشون ، احتمال این که اون خواستگارها رو بی خود رد کرده باشید زیاده .

    موفق باشید


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    رد کردن خواستگار (۱۴۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۰)
    • ۳۸۷۶ بازدید توسط ۲۸۸۹ نفر
    • يكشنبه ۱۳ مهر ۹۳ - ۰۸:۵۵

    خدا را چه کسی خلق کرده ؟

    بعضی موقع ها از خودم میپرسم خدا را چه کسی خلق کرده 

    مگه ممکنه خدا همین شکلی به وجود بیاید 

    مثلا حالا ما برویم بهشت که چی بشه ؟؟؟؟؟؟؟

    تا ابدیت باید خوش باشیم و و تفریح بکنیم 

    من نمی گویم که زندگی در بهشت نا خوشایند است 

    ولی زندگی که بدون  سختی معنی نداره 

    البته نمی گویم که همش سختی بکشیم ولی ی خورده سختی کنار این همه خوشی باید باشه 

    مثلا من رفتم جهنم تا ابدیت باید با اتش سوزانده شوم کی چی بشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    اخه همش که سختی نمیشه اخه همش که نمیشه تا ابدیت سوزانده شوم 

    اخه مگه میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟همش عذاب بکشیم 

    بعضی مواقع از خودم میپرسم من چه کسی هستم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    با خودم غریبه میشوم واز خودت نفرت پیدا میکنم 

    میشه راهنماییم کنید که من وقتی با این سوالات  مواجه میشوم چه کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    با تشکر


    پاسخ :

    سلام

    اگه این چیزها به ذهن شما میرسه پس جای تبریک داره . دشمن قسم خورده ی ما ، تا وقتی بتونه بدون زحمت و با یه ضربه ی ساده ما رو از راه درست خارج کنه ، هرگز به خودش زحمت زدن ضربه های بزرگ رو نمیده !

    چنین افکار یعنی این که شیطان ، فهمیده نمی تونه به آسونی شما رو از خدا دور کنه ، برای این که بتونه به شما ضربه بزنه ، لازم دیده از ضربه های کاری استفاده کنه .

    برای همین این فکر رو به ذهن شما وارد کرده که خدا کیه ؟ از کجا بوجود اومده ؟ قبلا کجا بود ؟ چطوری به وجود اومده ؟ چه شکلیه ؟ جنسش چیه ؟ نیاز به تغذیه داره یا نه ؟ آیا اصلا نیازی داره ؟ اگه داره چطوری اونا رو تامین می کنه ؟ خالق خدا کیه ؟ نمیشه که یه چیزی همین طوری بوجود بیاد ؟ 

    مگه نمیگن خدا نیازی به عبادت ما نداره ؟ پس چرا ما رو خلق کرد و مهمترین وظیفه ی ما رو عبادتش خودش تعیین کرد ؟! و ... 

    خود خدا میگه که سعی نکنید ماهیت و اصل وجود من رو کشف کنید . چون عقل شما گنجایش و ظرفیت فهم جواب رو نداره . 

    یه بچه ی کلاس اولی میگه که دیشب تو اخبار میگفتن انرژی هسته ای و اتم ... . خانم معلم ، اتم چیه ؟!

    معلم اگه بگه ، اتم از نوترون و پروتون تشکیل شده و ... ! اون بچه می فهمه که معلم چی گفت ؟! جریان عقل ما و فهم ماهیت وجودی خدا هم همینه .

    ادامه دارد ...


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۴)
    • ۳۱۴۷ بازدید توسط ۲۱۱۲ نفر
    • يكشنبه ۱۳ مهر ۹۳ - ۰۸:۳۹

    اینا هم خوشبختن

    قابل توجه جوونایی که نگران تیپ و هیکل و فرم بدن و ... خودشون و خواستگارشون هستن

    باور کنین اینا هم خوشبختن :

    عکاس " کاربر بزغاله "


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۰)
    • ۲۰۱۷ بازدید توسط ۱۵۴۱ نفر
    • يكشنبه ۱۳ مهر ۹۳ - ۰۸:۳۴

    مراقب حرف ها و گفته هایمان باشیم

    سلام.من الناز هستم بیست دو ساله و یکی از کاربران نسبتا فعال سایت با نام"الی "دوستان ؛من از نظر اعتقادی نه خشک و متعصب هستم و نه بی خیال و بی عار..این را گفتم که خیالتان راحت باشدکه این گفته ها از زبان یک شخص معتدل و معمولی زده شده پس لطفا بدون جهت گیری بخوانید و لحظه ای هرچند کوتاه در آن تعمق کنیدما در جامعه ای بزرگ و شلوغ زندگیی میکنیم..هرچند گاها احساس میکنیم از هم دور هستیم و نسبت به هم بی توجه ..اما به مدد انواع و اقسام شبکه های اجتماعی روز به روز بیشتر و بیشتر از احوالات همدیگر و جریانات و اتفاقاتی که در زندگی اطرافیانمان اتفاق می افتد با خبر میشویم... حرف من این است که ما در قبال هم مسءولییم..مسئولیتی بسیار سنگین در جهت تک تک کلماتمان-جمله ها و راهنمایی هایی که به دوستمان میکنیم...گاها افراد در تصمیم گیری هایشان مرددند و گفتن یک حرف از زبان یکی از ماها میتواند یک شخص را به زندگی امیدوار؛دیگری را ناامید؛یکی را به ازدواج ترغیب و دیگری را زده از ازدواج-یک زندگی را بی مادر و مادری را غرق زندگی و...کند..
    فقط لحظه ای فکر کنیم..

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۶۶)
    • ۳۵۴۶ بازدید توسط ۲۵۶۰ نفر
    • شنبه ۱۲ مهر ۹۳ - ۲۳:۳۱

    اگه با یه پسری که ازدواج نکرده ازدواج کنم ایراد داره ؟

    با سلام

    من دختری هستم که قبلا ی بار ازدواج کردم البته تو عقد جدا شدم.میخواستم بدونم اگه با یه پسری که ازدواج نکرده ازدواج کنم ایراد داره ؟ البته از نظر شرایط ظاهری و مالی هم از من سره

    با تشکر


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    ازدواج مجدد (۷۴ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۰)
    • ۲۱۹۰ بازدید توسط ۱۶۷۴ نفر
    • شنبه ۱۲ مهر ۹۳ - ۱۴:۱۷

    مرا در خانه سروی هست

    زهیر:

    و خدا عشق را آفرید...

    وقتی نگاهم به عکس همسرم که  روی میز اتاقم قرار داره میفته ناخوداگاه میرم به سمت میز. قاب عکسش رو در دست میگیرم و لبخند میزنم. به خودم میگم چه کار خیری به درگاه خدا انجام دادم که چنین نعمت بزرگ و ارزشمندی رو بهم عطا کرده! خدایا یه دنیا ممنونم. ممنونم که کسی رو بهم دادی که مایه آرامش منه. کسی که قلبم با وجودش زنده است. خدایا قول میدم قدر این نعمت رو بدونم. قاب عکسشو روی قلبم میذارم و به یکتا بانوی قلبم فکر میکنم و تمام وجودم از عشق لبریز میشه.

    همسر من پاک ترین، نجیب ترین، مومن ترین، خوش اخلاق ترین، کدبانو ترین، فهمیده ترین، با اصالت ترین، زیبا ترین و در یک کلام خوب ترین دختر دنیاست...


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    تجربیات زوج های موفق (۳۲ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۸۱)
    • ۷۷۳۰ بازدید توسط ۵۷۸۷ نفر
    • جمعه ۱۱ مهر ۹۳ - ۱۷:۴۲

    کمک به فراموشی شکست عشقی یه دختر

    با سلام خواهشا کمک کنید

    حدود یک ماهی هست با دختر خانومی آشنا شدم که خیلی دختره خوبیه و من به شدت دوسش دارم و اونم به من علاقه داره ولی قبل از آشنایی با من یک شکست عشقی خورده که خیلی داره داغونش میکنه، میخواسم ببینم من چی کار کنم که این شکستش رو فراموش کنه؟ ممنون میشم راهنماییم کنید


    پاسخ :

    سلام

    بهترین کاری که می تونید براش بکنید اینه که فعلا دور و برش آفتابی نشید . بذارید با کمک خانواده و دوستانش این دوران رو بگذرونه . شما نباید کمکی به اون بکنید .

    چون الان دو حس در شما و اون وجود داره که مانع از انتخاب و شناخت درست طرف مقابل میشه ؛

    حسی که شما دارید ، حس مردانگی و جوانمردی نسبت به کسی هستش که نیاز به کمک داره . شما یا عیب های اون رو نمی بینید یا این که میگید زیاد مهم نیست . الان برای شما مهم اینه که اون شکست رو فراموش کنه . فرض کنیم شما بعد از حل مشکل تونستید عاقلانه تصمیم بگیرید . آیا این تضمین وجود داره که اون هم بر احساساتش مسلط باشه و نسبت به شناخت شما به درستی اقدام کنه ؟


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳)
    • ۳۱۳۵ بازدید توسط ۲۴۵۴ نفر
    • جمعه ۱۱ مهر ۹۳ - ۱۷:۳۷

    نمیخوام ازدواجم همراه با دعواهای خانواده ام باشه

    سلام

    من مشکلات درونی و خانوادگی زیادی دارم اما تا به حال به دکتر مراجعه نکردم.

    توضیحاتی که میخوام در مورد خودم و زندگیم بدم یه مقدار طولانیه و از این جهت عذر خواهی میکنم که وقتتون رو میگیرم

    من دختری نیمه مذهبی و واقعا خانواده دوست و متعهد به ارزش های اخلاقی هستم.

    خانواده سطح بالا و بسیاز با درک و شعوری دارم و از لحاظ اجتماعی و مالی هم سطح بالایی دارن. اما متاسفانه من از دوران کودکی همیشه در برقراری ارتیاط مشکل داشتم یعنی تو مدرسه دوستی نداشتم و اغلب دوستان خوبی نداشتم. با اینکه از کودکی من رو به کلاسهای مختلف مثل کلاس زبان و بسکتبال و شنا و المپیاد ریاضی و.. میرفتم اما همیشه حضور در این مکان ها برام عذاب آور بود چرا که نمی تونستم دوست خوبی پیدا کنم و همیشه تنها بودم.

    این مشکل هنوزم با من ادامه داره حتی تو دانشگاه و محل کار . خیلی دور خودم دیوار میکشم. یه موضوع دیگه علاقه شدیدم به ازدواجه.. نمیدونم چرا و از کی دچار استمنا شدم ولی همیشه به شدت برای این موضوع خودم رو سرزنش میکردم و هر بار به خودم فرد بی اراده و کثیف لقب میدادم .. من دختر نسبتا زیبایی هستم و به واسطه خانواده محترمی که دارم از سن 17 سالگی خاستگاران زیادی داشتم و از انجا که به شدت به ازدواج علاقه مند بودم به همه آنها جواب مثبت دادم اما خانواده ام مخالفت کردند و گفتند موقعیت های بهتر برای مرضیه زیاد است.. من در دوران دبیرستان و قبل ازدواج هرگز با پسری دوست نشدم و چون روحیه مذهبی ای داشتم دوستانم را نیز ارشاد میکردم تا با کسی دوست نشوند..

    خلاصه وقتی وارد دانشگاه شدم با این که قبل از آن هم دختر آزادی بودم و خانواده به من کاملا اعتماد داشتند.. در دانشگاه نیز با کسی دوست نشدم و فکر آبرویم بودم اما از آنجا که خیلی تمایل داشتم دختر بودنم را در برابر یک جنس مخالف احساس کنم و ظرافت و لطافتی که خانواده ام هرگز دوست نداشتند ببیند را در برابر یک جنس مخالف احساس کنم با پسری از طریق اشتباه یعنی چت آشنا شدم. میدونید مشکلم این بود که همیشه پدرم دوست داشتند من یه دختر قرص و محکم بار بیام در صورتی که من همیشه دوست داشتم یه دختر ناز و لطیف باشم.. مادرمم بیشتر به جای اینکه تکیه گاهم باشه همیشه تکیه گاهش بودم و کلا انگار که من پسرم بهم تکیه میکردن حتی همیشه لباسهای صورتی و لوس رو برای خواهرم میخریدن و لباسای اسپرت و آبی رو برای من . من از رنگ آبی متنفرم. راستی ما دو تا خواهریم و خواهرم چهار سال از من کوچیکترن..

    خلاصه من با اون پسر به عنوان اولین پسر زندگیم دوست شدم و بعد از یک ماه دیدمش و کل غرورم خرد شد و چرا که او یک پسر فقیر و کثیف و لات و بی سواد بود.. مال حاشیه کرج.. بعد از اولین دیدار تصمیم گرفتم دیگه نبینمش اما به این فکر کردم که میفهمه به خاطر ظاهر و اوضاش رابطه رو قطع کردم و تصمیم گرفتم بعد از یک ماه قطعش کنم.. طی این یک ماه سه بار بیرون رفتیم و بار هر سه بار هم به خاطر ظاهر بد ایشون گشت ما رو گرفت البته با من کاری نداشتن چون من اصلا دختر جلفی نیستم و ظاهر معمولی ای دارم. بار چهارم گفتم دیگه بیرون نمیام چون گشت میگیرتمون پدر منم نظامین.. و اگر بفهمن بیچاره ام میکنن و اینها گفت خوب بیا خونمون و منم میدونستم معنیه خونه رفتن چیه و خلاصه بحث بالا گرفت و نمیدونم سر لج و لج بازی بود یا نیاز جنسی یا ترحم قبول کردم برم..

    ولی خدا خودش شاهده که حتی یک درصدم به ارتباط جنسی فکر نمیکردم و اون اونقدر ظاهر و دستاش کثیف بود که واقعا بدم میومد حتی دستم رو بگیره اون لحظه فقط برای اینکه بهش ثابت کنم فقر تو و ظاهرت باعث نمیشه فکر کنم آدم بد ذاتی هستی قبول کردم برم.. و صادقانه بگم بهم  تجاوز کرد..

    درسته که نیاز جنسی داشتم ولی خدا شاهده حتی فکر چنین کاری رو نمیکردم و تا این حد بی حیا نشده بودم از اون به بعد دنیا برام سیاه شد و چون فکر یکردم حتما باید با اون ازدواج کنم 6 ماه دیگه باهاش تو بدترین شرایط موندم و واقعا عذاب میکشیدم چون ازش متنفر بودم و هرگز جدی نگرفته بودمش..

    اون هم که اوضاع مالی و خانوادگی ما رو فهمیده بود دست از سرم بر نمیداشت و با کمال وقاحت به من میگفت من دیگه تو رو به نام خودم سند زدم خواب جدایی رو هم نمیبینی.. روزای وحشتناکی بود.. تا این که تصمیم گرفتم از یکی از پسرهای گروه دانشگامون کمک بگیرم.. اون دانشجو نبود و دوست یکی از همکلاسیای پسر کلاسمون بود.که تو انجام کارهای گروهی کمکمون میکرد (من رشته ام شهرسازیه و کارگاه های گروهی تو درسامون زیاد بود) تمام حقیقت رو به ایشون گفتم و ایشون به خاطر علاقه قلبی ای که من داشتن کمکم کردن و واقعا پشتم وایسادن به عنوان نامزدم جلوی اون وایسادن و تونستم از اون جدا شدم.

    این آقایی که کمکم کردن اسمشون پژمان بود.. من به این دلیل از ایشون کمک گرفتم چون مثل بچه های دیگه دانشگاه سوسول نبود.. خیلی مرد بود.. شرایط مالی متوسطی داشت که خودش به دست آورده بود پسر شیک پوش تمیز و سنگین و جدی هم بود. من بابت اون قضیه خیلی ضربه خوردم و پژمان خیلی کمکم کرد محبت بی نهایت.. صبوریه زیاد.. صحبت .. پشتیبانی .. تفریحات مختلف ... من فکر میکردم هرگز دیگه نمیتونم به خاطر باکره نبودنم ازدواج کنم اما بعد از سه ماه ایشون بهم پیشنهاد ازدواج دادن..

    حتی حلقه و ساعت و گردنبد و گوشواره هم خریدن.. خانوادشونم در جریان بودن و من رو دیدن ..خانواده خوبی هم داشتن.. مادرشون شاعرن پدرشونم بازنشسته.. دامادهای تحصیلکرده ای هم دارن... تو اون روزا همه چیز برام شیرین شده بود و قرار بود عید 92 بیان خاستگاری که متاسفانه اسفند 91 خانوادشون به شدت دچار مشکل مالی شدن و مجبور شدن از تهران برن پردیس.. معافیت پژمانم به مشکل شد و مجبور شد بره سربازی تا شهریور سرباز بود بعد مادرش گفت از کمیسیون پزشکی براش معافیت کفالت گرفته و اون هم اومد تهران و شروع کرد دنبال کار گشتن اما بعد از چند ماه معلوم شد دوباره معافیتش کنسل شده و این چند ماه غیبتم باعث شد بشه سرباز فراری تصمیم گرفت فعلا نره سربازی و طی 6 ماه اوضاع رو مناسب کنه تا ازدواج کنیم..

    این کرام کرد شب و روز کار کرد و 14 تومان جمع کرد تا از پس هزینه های اول ازدواج بر بیاد بقیه اشم طی یکسال نامزدی جور کنه.. وقتی خواست بیاد خاستگاری و موضوع رو به خانواده ام گفتم مخالفت کردن.. حتی حاضر نشدن برن تحقیق یا یکبار ببیننش و گفتم سطحشون از ما پایین تره و هرگز اجازه نمیدیم.. ولی هنوز من با پژمان دوست هستم و به چند دلیل این رابطه رو ادامه میدم

    1-من شرایط ازدواج با فرد دیگه ای رو ندارم چون باکره نیستم و چون از اعتماد به نفس بودن با فرد بهتری برخوردار نیستم

    2- تو این رابطه با پژمان .. خود واقعیم هستم.. و اینجوری راحت تر میتونم زندگی کنم

    3-علاقه پژمان به خودم و تلاشش رو نشانه تعهدش میدونم و این برای زندگی مثبته

    اما از طرفی نمیخوام باعث سرافکندگی خانواده و نارضایتیشون بشم و نمیخوام ازدواجم همراه با دعواهای خانواده ام باشه

    مسایل دیگه ای که باید خدمتتون بگم اینه که مادرم افسردگی حاد دارن و تابستون 92 اقدام به خودکشی از پل عابر کردن که بعد از اون 10 تا شوک برقی زدن اما بهبودی حاصل نشده و خیلی خیلی شرایط فشار و بدی تو خونه دارم

    البته خودمم تا حدودی احساس میکنم افسرده ام چون هیچ هدفی از تحصیلم ندارم.. از اشتغال بیذارم و فقط میخوام ازدواج کنم و برم و تنها و مستقل بشم بدون این که لازم باشه درس بخونم و کار کنم تا این زندگی لعنتی تموم شه و عمرم تموم شه و راحت شم.. بعضی وقتها اونقدر رفتارشون با من بد میشه و حس میکنم مزاحمم که به پژمان میگم بیا و بدون مراسم منو ببر از این خونه از طرفی اون به خاطر کارش رفته کیش و تا دو سال باید اونجا بمونه و زودتر از این محاله بتونیم ازدواج کنیم.. اونقدر حالم بده تو این یکسال که نه به خودم میرسم نه درس میخونم همه دوستامو کنار گذاشتم و 10 کیلو چاق شدم خیلی خیلی اوضاع بدی دارم نمیدونم چیکار کنم تمام دخترهای فامیل و دوستامون پارسال یا ازدواج کردن یا نامزدن و مامانم اینها فکر میکنن من یه انگلم که نه شوهر کردم نه کار درست و حسابی دارم.. دوست دارم برم سر زندگیه خودم.. خودم باشم.. بفهمم کیم.. از زندگیم چی میخوام.. و مثل بقیه زندگی کنم.. ترو خدا کمکم کنید بفرمایید باید چیکار کنم ؟


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۰)
    • ۱۶۲۷ بازدید توسط ۱۳۰۹ نفر
    • جمعه ۱۱ مهر ۹۳ - ۱۱:۲۵

    عروسی کردم ولی هنوز از شوهر خجالت می کشم

    سلام

    من یه سوال داشتم. من و همسرم یک ماه هست که عروسی کردیم. ولی من هنوز به قول معروف روم تو روش باز نشده.

    مثلا روم نمیشه جلوی اون لباس عوض کنم. یا وقتی ... ، فردا صبحش از خجالت روم نمیشه ... . شوهرم ولی اینطور نیست و خیلی راحت برخورد میکنه. و مرتب بحث شب قبل رو میکنه و سر به سرم میذاره. و یه مشکل دیگه اینکه موقع رابطه احساس بدی دارم مخصوصا بعدش نمیدونم چطور بگم ولی احساس میکنم یه ابزار لذت هستم یا احساس پست و حقیر بودن میکنم. طوری که حتما باید دوش بگیرم تا این احساس برطرف بشه.یعنی مشکل از منه؟ یا همه دخترا اینجورین؟ برم پیش روانشناس؟


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    راهنمای زوج های جوان (۷۴ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۰)
    • ۶۸۴۸۷ بازدید توسط ۵۲۲۴۵ نفر
    • پنجشنبه ۱۰ مهر ۹۳ - ۱۱:۴۱

    خاله ام با وجود متاهل بودن دوست پسر داره

    سلام ترو خدا راهنماییم کنید دارم دیوونه میشم ذهنم خیلی درگیره

    من یه خاله دارم  که متاهله و یه بچه 2 ساله هم داره ولی داره با کاراش آبروی کل خانواده رو از بین میبره . خاله ی من *2 سالشه ولی با وجود متاهل بودن دوس پسر داره یعنی الان سومین دوس پسرش هست که توی طول متاهلیش داره ولی من مطمئنم تو این آخری لو میره و دیگه خانوادش نمیتونن سرشون رو بالا بگیرن .

    دارم دیوونه میشم نمیدونم چیکار کنم آخه اینجا یه شهر کوچیکه و ماها خانواده های سرشناسی هستیم مخصوصا خانواده مادریم از نظر مذهبی بودن زبون زد خاص و عام هستن پدر بزرگم که پدر همین خالم میشه الان فوت کرده ولی یکی از مردای پاک و با ایمان شهر بود که همه سرش قسم میخوردن حتی خودش تو کار حل کردن مشکلات مردم بود یا دایی هام یا اصلا خاله هام همه خوبن و با آبرو بجز این این خاله کوچیکم که نمیدونم چرا اینجوری شده؟


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۳)
    • ۴۴۹۲۲ بازدید توسط ۳۴۱۲۷ نفر
    • پنجشنبه ۱۰ مهر ۹۳ - ۱۱:۳۷

    برو بالا