سلام
با آقایی نامزدم قبلش با هم یه مدتی دوست بودیم قراره چند وقت دیگه عقد کنیم آقای پاکیه نماز میخونه روزه میگیره از همه چیزش خبر داشتم تا اینکه امشب بهم گفت میخوام یه چیزی بهت بگم .
قبلا ک ۱۹سالم بوده با یه خانومی رابطه جنسی داشته گفت اصلا این چیزا بلد نبوده اون خانوم بیوه بوده دوستی هم نبوده قسم خورد تقصیر دوستاش بوده گفت اصلا بلد نبودم اینکارا رو .
گناه کردم عذابشو کشیدم توبه کردم اولی و آخریش بوده. عذر خواهی کرد گفت نمیخواستم اینم ازت مخفی بمونه باید زودتر میگفتم ولی میترسیدم از دستت بدم منم هر چی تونستم بهش گفتم میگه دیگه عذاب نمیکشم آروم شدم .
سرم خیلی درد میکنه نمیدونم باید چیکار کنم نمیدونم اعتماد داشته باشم یا نه؟ تو رو خدا راهنماییم کنید بگید چیکار کنم

ما نمیخواییم از هم جدا بشیم خیلی دوسش دارم چند ماه دیگه میخواییم عقد کنیم بهش گفتم کاش زودتر بهم میگفتی این موضوع رو .
میگه میترسیدم از دستت بدم در صورتی که اگه خودش نمیگفت من تا آخر عمرمم نمیفهمیدم. نمیخوام فراموشش کنم چون از هر شرایطی بهم میخوریم همه چیزش کامله.
فقط میخوام بدونم چطوری این حرفشو فراموش کنم؟ چطوری اعتماد کنم بهش ؟

برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)