سلام خدمت خواهر برادرای گلم

و پیشاپیش از کمکاتون ممنونم

داستان از اونجایی شروع میشه که من به یک دختر خانمی از هم کلاسی های دانشگاه علاقه پیدا کردم. اما چون شرایط ازدواجو نداشتم حتی از بیان علاقم خود داری کردم.

تا اینکه فهمیدم یکی دیگه هم کلاسی ها به ایشون پیشنهاد ازدواج داده. اون زمان بود که دنیا رو سرم خراب شد. ایشون حدود یک ماه و نیم تو دوره آشنایی بودن. و بعد از اون نیت آقا پسر که دوستی باشه مشخص میشه و این رابطه آشنایی هم بهم میخوره.

حتی آقا پسر به این خانم پیام میده که ایشونو برای سو استفاده میخواسته. بگذریم قبل از مشخص شدن هدف پسر ، گویا این خانم به پسر حس پیدا میکنه.

حالا جریان من

من به ایشون یکی دو ماهه ابراز علاقه کردم. ایشونم با مادرش در میون گذاشته ، و البته من با خانوادم. گویا ما فامیل دور هم در اومدیم با خانواده این خانم. ولی مشکلی که هست همین ارتباط قبلی این خانومه.

مشکل من با این ارتباط قبلی همون حس پیدا کردن خانمه ، گرچه الان این دختر خانم میگه که از اون پسر بخاطر بازی دادنش متنفره و حسی نداره ، ولی من دلم صاف نمیشه. نمیدونم این سخت گیری زیاد منه.

یا اینکه حسم بهم درست میگه و نباید به کسی که حتی آشنایی قبل ازدواج با پسری دیگه داشته فکر کرد. و مورد خوبی نیست. چون حس پیدا کردن یه چیزی شبیه دوست بودنه.

از طرفی من از اینکه ایشون تو اون یک ماه و نیم هیچ ارتباط خلاف شرعی نداشته با اون پسر مطمئنم. ولی مشکل اینجاست که ما تو شهر کوچیکی زندگی میکنیم و حرف پشت سر مردم زود پخش میشه.

لطفا منو راهنماییم کنید

آیا من زیاد حساسیت دارم یا این حساسیت طبیعیه و نباید به این دختر خانم فکر کنم.

*** البته من خودمو مقصر میدونم که چرا زودتر علاقمو نگفتم به این خانم. شاید این اتفاقا هیچ کدوم رخ نمیداد و این پسر وارد زندگی این خانم نمیشد.


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)