خانواده برتر

سلام دوستان

من یه کاربر خاموشم ، گه گداری میام سری میزنم مطالب و میخونم و میرم. الان میخوام از درد خودم بگم. بحرانی که تو خانوادم افتاده و روز به روز عمق فاجعه داره بیشتر و بیشتر میشه. مشکلم با مشاوره شما حل نمیشه فقط میخوام از بار غصه ای که رو دوشم هست کم بشه.

ما چند تا خواهر و برادریم، که همه ازدواج کردیم. مشکل سر برادر بزرگمونه. ایشون یه آدم سرشناس با یه شغل خوب و پردرآمد بود البته تا سه سال پیش . همه قبولش داشتن .هر جا میرفتیم کافی بود بگیم خواهر فلانی هستیم طرف سنگ تموم میذاشت. متاسفانه کم کم از این و اون شنیدیم که ورشکست شده. باورمون نشد چون چیزی بروز نمیداد و مثل قبل رفتار میکرد.

خلاصه از اون جایی که ماه پشت ابر نمیمونه، این قضیه برملا شد ، دیدیم رفتار مردم و نگاه هاشون عوض شده. دیگه طوری شد که دوستان نزدیکش میومدن پیش داداش کوچکم و از طلب هایی که ازش داشتن میگفتن. ما هم فکر میکردیم خوب قضیه تا اینجا تموم شده است دوباره فرداش یه خبر جدید و یه طلبکار دیگه. وای خدای من این آقا تا تونسته پول قرض کرده بود اونم به شکل نزول .

ناگفته نماند که قبل این مسائل من و همسرم واسش چند جا ضمانت موندیم هر جایی ۲۰ میلیون وام گرفته بود. ما اصلا یه درصدم فکرش رو نمیکردیم همچین اتفاقی بیفته و از طرفی ام برادر بود نمیتونستم جوابش کنم. همه کسایی که بهش پول قرض میدادن رو این حساب میدادن که سرمایه داشت خونه چند صد ملیونی و ... داشت. اما مشکل از جایی شروع میشه که جایی سرمایه گذاری میکنه طرفم پولاشون رو بالا میکشه و یه طلبی ام از صاحب کارش داره که اگه یه روزی این ها رو بگیره تازه میتونه یک سوم بدهی هاشو بده.

الان که سه سال از قضیه گذشته هنوزم یکی یکی طلبکار و چک برگشتی پیدا میشه . ۲۰ میلیونی، ۵۰ میلیونی، آخریشم ۱۸۰ میلیونی. یعنی حساب سرانگشتی کردیم شده حدود ۷۰۰ میلیون.

سود بانک ها هم که قضیه اش جداست هر سه ماه ۱۱ میلیون . هر ۶ ماه سه میلیون . این فقط داره میده سود. و هنوزم از این و اون قرض میکنه و از این چاله به اون چاه میریزه و هر روز داره تو این گندابی که درست کرده غرق تر میشه و با دروغ و وعده های تو خالی طلبکار ها رو می چرخونه.

حالا قضیه من قبل از همه این قضایا گفت یه پروژه ای میخوام راه اندازی کنم یه ۲۰ میلیون دارم وام میگیرم ، منم رفتم واسش ضامن موندم بعدش مشخص شد پروژه ای در کار نبود . بعد اون گندش که در اومد دوباره بهم زنگ زد که دارم وام میگیرم ضامن میخوام منم رفتم براش گواهی کسر حقوق به اسم بانک گرفتم برگشت گفت نه گواهی رو به اسم خودت بگیر. گفتم چرا من ؟ مگه من ضامنت نیستم گفت نه وام به اسم توئه. لحظه آخر فهمیدم ۳۰ میلیون به اسم من وام گرفته. باهاش بحث کردم گفت چرا ناراحتی مگه قسطش رو تو داری میدی ؟ که همینم شد ، قسطش افتاد گردن من.

الان اون وام ۲۰ میلیونی رو ۲ سال تمامه داره ۶ ماه در میان سود میده تمدید میکنه. الان ۲۰ میلیون و باید ۳۰ میلیون تاوان بدم . ۳ میلیون سود، ۲۷ میلیون قسط ببندم ۲ ساله . برای من تو این ماجرا ۸۰ -۹۰ میلیون آب خورده. چقدر خورد خورد  تو حسابش ریختم که نون شب نداشت واسه زن و بچه ش ببره. و رو این حساب کمک کردم که فکر میکردم قضیه با این پولا حل میشه اما الان که فهمیدم می بینم پولای من واسه اون مثل قطره ای گم شده تو دریا بوده . حالا درد دیگه مون اینه که خانوادش دارن دق میکنن اون همه چی رو از زنش پنهون میکنه . تمام سعیش رو میکنه زنش بویی نبره. حالا شما قصاوت کنید با این داداش چکار باید کرد.

وقتی به دروغ هاش فکر میکنم پشیمون میشم از غصه هایی که براش خوردم از قدم هایی که براش برداشتم. تو این وضعیتی که داریم ،پول به سختی در میاد خوب منم یه کارمند دولتم الان حساب کردم از ۲ میلیون حقوقم ۱/۵ میلیون در ماه برای آقا باید قسط بدم. خوب خودمم زندگی دارم بچه دارم قسط دارم.

باز به خودم میگم دو سال سختی میکشم و اقساط من تموم میشه ، اون چه جوری میخواد خودش رو از منجلابی که توش گیر کرده نجات بده. پدرم واسه همین یه بار سکته مغزی کرده و فراموشی آورد. اونا هم از دار دنیا یه خونه دارن که در ازای ۱۸۰ میلیون طلب ، تو گروی بانکه و بین زمین و آسمونن که بانک خونه رو مصادره نکنه.

همه خواهرا و برادرم ناراحت و افسرده ان. هیچکی شادی ای نداره. دلم برای برادر کوچکم میسوزه ، طلبکارهای اون میان پیش این و طلبشون رو ازش میخوان. اونم یه شغل آزاده باز ماهی ۴۰۰ ت قسط واسه این آقا میریزه. دیگه موندیم چکار کنیم.