سلام

من پسرم بالای 30 سال و مجرد.  با هزاران سختی رفتم فوق لیسانس برق قدرت گرفتم . یه مدت یه شرکت رفته بودم برا کار که اونم چون پولش کم بود اومدم بیرون . حالام کار خاصی نمیکنم  و چون درامدم خیلی خیلی کمه میشه همون بیکاری .

چیزی که فکرمو مشغول کرده و کاملا افسردم کرده و حالات روحی روانیمو بهم ریخته اینه که چند سال قبل یه ازمون استخدامی دادم و امتحانشو قبول شدم و رفتم مصاحبه اما تو مصاحبه چون پارتی اشنا نداشتم قبول نشدم  . اگه تو مصاحبه قبول شده بودم حالا همه چیزم فرق میکرد هم ازدواج کرده بودم هم شاغل اداره دولتی بودم . میتونستم زندگیم رو بچرخونم  ، ولی حالا همه چیزم برعکس شده . مجردم و هیچ امیدی ندارم . نه امید به ازدواج نه کار چون سنمم گذشته دیگه نمیتونم استخدامی شرکت کنم .

البته اگرم شرکت میکردم میدونم تو امتحانم قبول میشدم تو مصاحبه قبول نمیشدم و ازدواجم نمیتونم بکنم چون درآمدی ندارم که بتونم از عهده خرجی بر بیام . بابامم پولدار نیست که بتونم مثلا یه شرکتی چیزی بزنم و وضع مالی مون هم خوب نیست .

حالا به کل امیدمو از دست دادم و روز بروز اعصابم بیشتر خرد میشه . حالا سوالم اینه باید چکار کنم تا از این وضع بی تکلیفی رها بشم ؟

اگه بخوام تو این دنیا بمونم تا آخر عمرم هم هیچی نمیشم و باید همش تو خودم بشکنم و هر روز از خدا میخوام زندگیمو پایان بده تا از این دنیا خلاص بشم


مرتبط :

به خاطر بیکار شدن، زخم زبون های ننه مون هم به غصه هام اضافه شد

در حق من که بچه ی آخرم داره ظلم میشه

سوال از دهه شصتی هایی که چشم انداز روشنی ندارند

کی قراره به یه زندگی خوب برسم ؟

تا زنده ای زندگی باید کرد

آیا به صلاح دهه شصتی هاست که ازدواج نکنند ؟!

بخدا منم دوست داشتم ازدواج کنم

پسری 35 ساله ام، احساس میکنم گم شدم در این دنیا

تا کی ما دهه شصتی ها باید غصه بخوریم ؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)