سلام

دختری هستم بالای ۲۵ سال . همسرم هم ۲ سال ازم بزرگتره. ۱ سال و نیمه عقد هستیم ۴ ماه دیگه عروسیمونه.

همسرم در دوران اشنایی قبل ازدواج گفته بودن ادم گرم مزاجی هستن خواسته های جنسیشونم مطرح کرده بودن انقد واسشون مهم بود که میترسیدم به خاطر این موضوع بله بگم اما از اونجایی که میدونستم خیلی مهربونن بله رو گفتم.

تا ۲_۳ ماه بعد از عقد همسرم بسیار حریص به معاشقه بود. ولی الان دیگه اینطور نیست. ما فقط اخر هفته ها پیش همیم. تا من درخواست معاشقه نکنم همسرم پیش قدم نمیشه. البته اینم بگم بسیار بامحبتن اما نگرانم.

واسم جای سواله چجوری شوهرم میتونه اروم کنارم بخوابه؟! باهاشون صحبت کردم میگن مسایل جنسی واسم کمرنگ شده وجودت برام مهمه خودت برام مهمی نه بدنت.

بذار بریم خونمون جبران میکنم. شرایط مهیا نیست ممکنه پشیمونی به بار بیاد. اینم بگم ایشون بچه دوست نداره اصلا. یعنی نگرانه معاشقمون به دخول و بارداری ختم شه؟؟ یا من از درد سر صدا کنم بقیه متوجه شن چون کم تحملم؟

انقد سرد شدم که بهشون گفتم بعد عروسیم رابطه نمیخوام اما همواره منو دعوت به سکوت و صبر کرده گفته این حرفو نزنم غلطه درست نیس حتی گفتنش. خیلی شبها تو بغلش اشک ریختم بدون اینکه بفهمه. همش میگم لابد ایرادی دارم خورده تو ذوقش که بیخیال فانتزی های مجردیش شده اما میگه اینطور نیست.چیکار کنم که اروم شم بی خیال شم؟؟؟؟