سلام!
دختری هستم حدود 19 ساله.
راستش من توی ارتباطات اجتماعیم یه جای کار می لنگه...
با فامیلامون تقریبا جز یه نفر ارتباط نداریم و ارتباطات اجتماعی هم بهم از کودکی درست یاد داده نشده!
...
اولا احساس میکنم دیگران خیلی بهم نگاه می کنن... خوشگل نیستم... قیافه م نسبتا معمولیه ( قبلا مشکل فکی داشتم... بینی م هم خیلی جالب نیست) نمیتونم بیرون هم آرایش کنم.
به دوستام خیلی راجع به اثرات تلقین و واقعیت داشتن و ناامید نشدن و اعتماد به نفس ... حرف می زنم و حتی گاهی شده مواقعی که نا امیدن با حرفام آرومشون کنم، حتی اگه خیلی خوشگل نباشن و زیاد ارایش کنن بهشون بگم خودت خوشگلی و... "اما به خودم که میرسه، واقعا نمیدونم چی بگم.[1] از طرفی این قدر جملات مثبت و ... خوندم که دیگه اگه تاثیر گذار باشه برای پنج دقیقه ست و بس!"
ببینم مشکل نگاه های بیش از اندازه ی دیگران برای شما هم هست؟! [2] "تا حالا بارها شده تو اتوبوس تا همه ی جاها پر نشده کسی رو به روی من نمیاد بشینه. من زیادی حساسم یا دلیلی وجود داره؟ احیانا می تونه به خاطر سر کردن چادرم باشه؟" [3]
نمیدونم اینو قبلا گفته بودم یا نه، ولی پند سال پیش که با یه دختربچه همصحبت شده بودم، بعد چند دقیقه ک باهم گرم گرفتیم، در گوشم گفت اول ک دیدمت فکر کردم دیوونه ای!
البته این مال وقتی بود که مشکل فکیم خیلی بد بود و الان یکم فرق کرده.
مشکل مهم تری که میخوام بیان کنم اینه.

من در اوایل کودکیم خیلی شیطون بودم. بعد یهویی به شدت و خیلییییییییییییییی خجالتی شدم. حتی ممکنه تصورشم براتون یکم سخت باشه. نمیدونم چی شد که یهو از این رو به اون رو شده بودم.
همین باعث شد تو روابط اجتماعیم به مشکل بربخورم... سخت دوست پیدا کنم. همیشه  به طور نامحسوس! متکی باشم به یه معملی، مادری کسی که باعث بشه من دوست پیدا کنم یا برم با دوستام! تا حدی برام حاد شده بود که از مادرم می پرسیدم "اگه زنگ تفریح بخوام با دوستام برم باید زنگ ک خورد برم بهشون چی بگم؟!" و مادرم هم جواب درستی برای حل این مشکلم نداشت.
و این گذشت تا من کم کم به این سن رسیدم و سال به سال تلاش کردم خودم برای پیدا کردن دوست های جدید مقدم بشم، سر حرف رو باز کنم و .... خداروشکر مشکل چه جوری سلام کنمش حل شده خخخخ ولی یه چیزی که هست، اینه که من 98 درصد اوقات، وقتی با کسی تازه دوست میشم خیلی حرفی برای گفن ندارم. در حقیقت یا اون حرف خیلی بچه گانه ست (1)، یا من اطلاعاتم نسبت بهش پایینه(2)، یا طرف علاقه ای نشون نمیده(3) و خیلی مواردم اصن نمیدونم چی بگم و طرف هم مقدم نمیشه (4)!
مثلا مورد اول، از اون جایی که من عاشق سگم نمیتونم بگم که آغا شما سگ دوست داری؟!  (مگه بچه دبستانی هستی ک اینجوری سوال بپرسی؟!)
مورد دوم، که به شدددددت میون هم سن و سالام رایجه و خیلی هم ضایس... اینکه بازیگرا و فیلما و... خارجی رو نشناسی. بابا من از فیلمای انگلیسی و آمریکایی و هالییودی بدم میاد، حالا بذار دنیا خوشش بیاد!!!!
اسماشون... اهنگاشون...و... (در حدی که مثلا انجلینا جولی رو نشناسی میگم! ) وقتی راجع بهشون حرف میزنن، نه اونا رو میشناسم و نه حرفی برای گفتن دارم و نه علاقه ی چندانی احساس می کنم!
تا یه جایی هم میشه سر تکون داد و الکی گفت اره. بگم نه هم ک فک میکنن از پشت کوه اومدم!
بشینم آخه اسم فیلما رو حفظ کنم؟!! آهنگایی که دوست ندارمو گوش بدم؟!! احمقانه ترین کار ممکنه خب! [4]
این رو هم اضافه کنم که یه جورایی احساس معذب بودن هم بهم دست میده و همین هم مورد دیگه ایه که باعث میشه طرف از حرف زدن باهام خسته بشه (و بارها و بارها و بارها دیدم که به همین خاطر پاشده رفته با یه نفر دیگه و من تنها موندم).
خب، من همیشه سعی میکنم یه لبخند رو لبم داشته باشم، ولی خودم میدونم الکیه. قیافه م هم جوریه که اگه لبخند نزنم هیچی!
توی نوشتاری هم فقط میتونم با دوست صمیمیم برای مدت طولانی تری حرف بزنم...و جواب بقیه رو هم معمولا تا پیام میفرستن نمیدم. حتی گاهی میذارم چندساعت بعد بدم که بحث ادامه دار بشه و حداقل زود گفتگومون قطع نشه.
 احساس میکنم دیگران علاقه ای به حرف زدن باهام ندارن. دلیلش هم اینه که فکر میکنن حرف زدن باهام جذاب نیست و وخوب، حقیقت رو نمیشه انکار کرد و واقعا در بیشتر مواقع هم چیز چندان جذابی وجود نداره!
توی صحبت ها چه چیزی بگم؟ [5]
مثلا به تناسب موقعیت ها... گاهی یه حرف آماده می کنم و به طرف میزنم. بعد که جلو روی همون میخوام با یکی دیگه دوس شم حرف کم میارم، چون نمیتونم همون حرفایی که به نفر اول زدمو به نفر دوم هم بزنم! خخخ
بعدشم اصلا نمیفهمم هدف من از دوستی چیه؟...[6] دارم دیوونه میشم از بس با خودم کلنجار رفتم... چه بحثایی میشه کرد که هم مفید باشه و وقت آدم از دوستی با یه نفر تباه نشه و هم سرگرم شد و لذت برد؟ [7] :(
بعد هم اینکه من دختر آرومیم ولی میخوام شوخ باشم و در رابطه با دوستام -چ دوستای قدیمی، چه دوستای جدید، شیطنت های خوب _ک بچگانه به نظر نیاد- بکنم!  شماها چه جور شوخیایی با دوستاتون میکنین؟ مسلما بیشتر آدما کسایی که شوخ طبع و جذاب و در عین حال مودب هستن رو دوست دارن...[۸]
و یه سوال دیگه. آیا پسری هست که حاضر باشه دختری که خیلی آرومه رو دوست داشته باشه؟ ولی مهربونه... هی غر نمیزنه! ب خاطر پول هم اونو نخواد و با تمام وجود عاشقش باشه.[۹]

*میشه همه ی سوالاتم رو جواب بدین؟
با تشکر- پیشایش

برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)