ادامه نامه حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر ...

 

....

و در کار خراج

 به صلاح خراج دهندگان کنجکاوی کن 

زیرا در صلاح خراج و صلاح خراج دهندگان

دیگران را اسایش و راحتی است

و اسایش و راحتی برای دیگران  نیست مگر به واسطه ی  خراج دهندگان 

چون مردم همه جیره خوار ِخراج و خراج دهندگانند

و باید اندیشه تو

در ابادی زمین که از ان خراج گرفته میشود

 از اندیشه در ستاندن خراج بیشتر باشد

زیرا خراج به دست نمی اید مگر به ابادی

و کسی که خراج را بی اباد نمودن بطلبد

به ویرانی شهرها و تباه نمودن بندگان پرداخته 

و کار او جز اندکی پایدار نمی ماند

پس اگر خراج دهندگان شکایت کنند از سنگینی مالیاتی که بر ایشان مقرر گشته

یا از علت و افتی که به محصول رسیده باشد

یا از قطع شدن بهره ی اب 

یا از نیامدن باران و شبنم

یا از تغییر یافتن و دگرگون شدن زمین که ان را اب و سیل و مانند ان پوشانده

و یا بی ابی ، گیاهِ ان را تباه ساخته ،

شکایت کردند ریالبه ایشان تخفیف بده

به اندازه ایکه امید داری کار انان درست و نیکو شود

و باید سبک ساختن سنگینی بار ایشان بر تو گران نیاید

 زیرا تخفیفی که به انها داده ای اندوخته ای است

که با ابادی شهرها و ارایش دادن حکومتت به تو باز میگردانند

با جلب خوش بینی و ستایش انها به خود

و خرسند بودن تو از برقرار کردن عدل و داد بین انها .

در حالیکه افزون شدن توانایی ایشان را

به انچه نزدشان اندوخته ای

 از رفا و اسایش و اطمینان داشتن به مدارایی که به انها نموده ای ،

از عدل و داد خود بر انان برای خویش تکیه گاه قرار داده ای

پس بسا پیشامدی که پس از نیکی  به انها

هرگاه ان را به ایشان واگذاری با خوش دلی انجام دهند

زیرا به مملکت اباد انچه بارکنی میتواند بکشد 

و این با نیکویی حال رعیت و اطمینان ایشان به حکمران انجام یابد

و همواره ویرانی زمین به جهت دست تنگی اهل انست

و رعیت نیازمند و پریشان میشود به توجه حکمرانان به جمع و گرد اوردن مال و دارایی

و بدگمانیشان به پایداری حکومت و ریاست خود

 و کم بهره بردنشان از پیشامدها و پندها

و اندیشه ها در احوال روزگار

ادامه دارد ....