از دعاهای انحضرت است وقتی از نماز شب فارغ میگشت و به تقصیر خود اعتراف مینمود:

 

خداوندا

ای پادشاهی که ملک تو تا ابد پاینده و جاودان است

و سلطنت تو بی لشکر و اعوان از اسیب دشمن در امان .

شکوه تو

با گردش دوران

و گذشتن سالیان

و دور زمان  

و اختلاف روزان و شبان ،

پایدار و بر دوام.

فر پادشاهی بیکران تو را نه اغاز است و نه انجام .

همه موجودات پیش قدر والای تو به پستی افتاده اند 

و بلیغ ترین گفتار ثناگویان

از وصف کمترین خصائص  تو فرومانده اند  .

در صفات تو عقل گمراه است و اواره

و در نعت تو ،  خرد سرگردان و بیچاره  .

 اندیشه های باریک در کبریای تو حیران اند و پریشان 

تویی خدای که

نخستین موجود در اغاز تو بودی و تا ابد هستی  ،

هستی تو پایدار باشد و زوال نپذیرد  

و منم بنده اندک عمل و بسیار طمع 

وسائل را از دست داده ام

مگر رحمت تو دست گیرد

و رشته های امیدم  گسیخته

مگر امید عفو تو را که هنوز به دست دارم ،

طاعتی که به ان دل گرم دارم اندکست                                

و معصیتی که بار دوشم  شود بسیار 

عفو تو از بنده ات  گرچه بدکار باشد دشوار نیست ؛

 پس مرا ببخش

خداوندا

علم تو بر اعمال پنهان ما مشرف است

و راز پنهان ما در پیش دانش تو مکشوف ،

هیچ چیز کوچک از تو پوشیده نیست

و اسرار ناپیدا از تو مخفی نمی ماند  

دشمن تو

که برای فریب دادن من از تو مهلت خواسته  است و مهلتش دادی  

و تا روز جزا  فرصت طلبیده است و تو فرصتش بخشیدی

بر من چیره شده و مرا به زمین زده است  

و من از صغائر گناهان عافیت سوز 

و کبائر معاصی نقمت اندوز 

سوی تو گریختم  ، 

وقتی من به گناه الوده گشتم  

و به زشتکاری  سزاوار خشم  تو شدم

 به خیانت ، روی از من در پیچید

و در روی من به ناسپاسی سخن گفت

 و از من بیزاری جست

و پشت کرده ، بگریخت

و مرا با خشم تو تنها گذاشت ،

 مرا تا استانه انتقام تو نزدیک اورد و رها کرد

کسی نیست مرا شفاعت کند

و اشنایی ندارم که مرا پناه دهد

و حصاری نیست تا سنگر من شود                                                                                                      

قلعه ای نه ، که در ان گریزم ،

اینک در این جای ایستاده ،

زینهار از تو خواهم     

و نزد تو به قصور خود اعتراف دارم ،

پس ؛

سعت فضل تو بر من تنگ نشود

و خلعت عفو تو از قامت من کوتاه نیاید

و من نومیدترین بندگان  تائب تو نباشم

و بی بهره ترین کسانیکه  با امید به درگاه  تو روی اورده اند  نشوم 

و مرا بیامرز که تو بهترین امرزندگانی

خداوندا

 تو مرا  امر کردی و من ترک فرمان تو کرده ام

و مرا نهی فرمودی و مرتکب نهی تو گشته ام

و اندیشه بد کار زشت را به نظر من نیکو  نمود ، پس از حد در گذشتم 

هیچ روز را گواه  بر روزه ی خود نگیرم

و هیچ شب را برای بیداری و عبادت ، پناه خود قرار ندهم 

و هیچ سنتی ستایش من نکند  

که با ان درست رفتار کرده ام ، مگر واجبات تو را

 که اگر کسی انها را فرو گذارد هلاک شود

به بسیاری نوافل به تو توسل نجویم

چون وظایف واجبات را هم چنانکه باید رعایت ننمودم

و از حدود مقرر تو درگذشته

به حریم حرمت حرمت راه یافتم

و گناهان بزرگ مرتکب شده ام

که تو بر من پرده پوشیدی

و مرا رسوا نکردی

در این مقام

کسی ایستاده است از تو شرمسار

و بر جان خویش خشمگین 

و از تو خشنود

و با دلی شکسته 

و گردنی فروافکنده

 پشتی از بار گناه سنگین

 از یکسو به تو امیدوار 

و از دیگر سوی از تو ترسان است

چون تو سزاوار تری 

از همه کس به امید 

و شایسته تری از ترس و بیم

پس انچه امیدوارم ای پرودگار من

به من ارزانی دار

و از انچه میترسم مرا ایمن گردان

و از رحمت خود بهره مند کن

که کریم ترین کسی که از او اجابت خواهند تویی  

 خداوندا

اکنون  که به پرده عفو ، عیب مرا پوشیدی

و میان همگنان در سرای فانی غرق نعمت های خود ساختی ،

در سرای باقی نیز از رسوایی ها محفوظ دار

انجا که گواهان می ایستند 

و فرشتگان مقرب 

و پیغمبران معظم 

و شهیدان جامن باخته در راه دین

و شایستگان مومنین

امین یا رب العالمین .

 

ادامه دارد ...

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

اندکی برای تامل

به نام خداوند روزی دهنده بخشنده

این دستوری است

که بنده  خداوند

علی امیرالمومنین به مالک ابن حارث اشتر

در پیمان خود به او امر فرموده،

 هنگامی که او را والی مصر گردانیده

تا خرج انجا را گرد اورد

و با دشمن ان بجنگد

و به اصلاح مردم ان بپردازد

و شهرهای انجا  را اباد سازد

امر مینماید 

او را به پرهیزگاری و ترس از خدا

و برگزیدن فرمان او

و پیروی از انچه  در کتاب خود قران کریم به ان امر فرموده ؛

از واجبات و مستحبات

که کسی نیکبخت نمیشود مگر به پیروی از انها

و بدبخت نمیگردد جز به زیر بار نرفتن و تباه ساختن  انها

و اینکه دین خداوند سبحان را

به دل  و دست و زبان یاری کند  ؛

به دل ایمان و باور داشته

و به دست از دشمن جلو گیرد 

و به زبان امر به معروف و نهی از منکر نماید 

زیرا خداوند که برتر است

نام او ضامن گشته که یاری کننده خود را یاری کند 

و ارجمند داننده اش را ارجمند فرماید

و او را امر می فرماید

که نفس خود را هنگام شهوات و خواهش ها فرو نشاند 

و هنگام سر کشی ها  ان را باز دارد

تا عنان به دست او نیافتاده 

و در سختی هایش نیافکند

زیرا نفس به بدی  وا میدارد 

ادمی  از شر او اسوده نیست

مگر کسی را که خدا  رحم فرماید .

اداه دارد ....