سلام 

من یه دختر 33 ساله هستم که پدر مادرم جدا شدن، دارای یک برادر هستم که قصد داره از سربازی معافیت بگیره به بهانه اینکه کفالت مادرمون رو به عهده داره. 

ولی حقیقت اینه که تو تمام این سال هایی که پدر مادرم جدا شدن برادرم سالی یه بار هم به مادرمون زنگ نزده چه برسه بخواد کفیل و سرپرستش باشه. 

سال هاست من و مادرم در یک شهر دیگه زندگی می کنیم و انگار نه انگار برادری بوده، تازه امسال 6 ماهه داریم با برادرم زندگی می کنیم به خاطر همین بحث کفالت که دولت رو گول بزنیم، قراره بعد از گرفتن کفالت دوباره هر کس بره سی خودش. 

من اولا به خاطر بحث حق الناس از اولش هم دلم نمی خواست تو این قضیه همکاری کنم، چون پسرهای دیگه مجبورن برن سربازی و با این کفالت دروغی و ظاهری حق اون هایی که دو سال عمرشون رو میرن سربازی ضایع میشه. 

امّا به خاطر اینکه جرات و جسارت کافی در برابر خانواده م نداشتم تا به حال نتونستم مخالفت سفت و سختی بکنم با این قضیه، و من می دونم این حق الناس به پای منم نوشته میشه اگر گزارش ندم .

بعدش اینکه من واقعاً می ترسم برادرم رو لو بدم، اگر راهی بلدید که بشه گزارش بدم و خانواده نفهمن که چرا درخواست کفالتش رد شده بهم بگید لطفاً 

چون برادرم دست بزن داره مثلا یه بار اون چنان منو بد کتک زد که تخت خواب شکست یا یه بار اون قدر طولانی گلوم رو فشار می داد که تا مرز خفگی رفتم.

دلم می خواد دو سال بره سربازی از شرش راحت بشم 

واقعاً هم لیاقتش رو نداره من به خاطر چنین آدمی گند بزنم تو آخرت خودم 

خیلی بهم نیش و کنایه می زنه همه ش ازدواج نکردنم رو مسخره می کنه 

دیگه به هر حال شرایط خانوادگی و زندگی ما جوری بوده که من نتونستم ازدواج کنم 

ولی برادرم همه ش تحقیرم می کنه و واقعاً قلبم می شکنه 

مثلا امشب دعوا کرد که از مادرم پول بگیره مادر منم بازنشسته هست اون قدرها درآمد نداره که همه ش بهش پول بده همین تازگی ها پدر مادرم براش یه ماشین خریدن 

بعدش من از مادرم دفاع کردم گفتم خودت برو کار کن چطوری ادعای کفالت کردی بعد همه ش اذیتش می کنی و ازش پول می خوای 

برگشت بهم گفت این حرفات عوارض ازدواج نکردنه هورمون ها نوسان می کنه عقده ای شدی 

کلا سر هر چی اختلاف نظر داشته باشیم ربطش میده به تجرد من و شروع می کنه منو به خاطر ازدواج نکردنم تحقیر می کنه 

و خوب منم دلم می شکنه اینکه تو خانواده خودت چپ و راست خار و تحقیر بشی خیلی ستمه  

من همه ش به خودم میگم واقعاً می ارزه به خاطر این آدمی که این قدر اذیتم می کنه حق الناس بیفته گردنم؟ 

مردم گناهم می کنن یه فایده ای بهشون می رسه لااقل 

تو رو خدا راهنماییم کنید چه کار کنم 

از یه طرف می ترسم لوش بدم بیاد اذیتم کنه از یه طرف تهدید کرده خانواده رو که اگر معافیتش جور نشه انتقامش رو از ماها می گیره، حتی تهدید کرده که خودکشی می کنه میگه اگه برم سربازی زندگیم نابود میشه از زندگی عقب میفتم 

از یه طرف دلم نمی خواد به تاوان اذیت هاش کمکش کنم 

اصلاً عاطفه ای به من و مادرم نداره فقط به خاطر ارث و میراث و معافیت اومده سمت ما 

برعکس تو اجتماع با مردم خیلی خوبه. 

می دونم تو کدوم کلانتری برای معافیتش اقدام کرده 

به نظرتون امکانش هست بهشون بگم قضیه کفالت سوری و موقتیه و ازشون بخوام نگن من گفتم؟ یا حتما علت رد شدن کفالت رو عنوان می کنن؟ 

اگه واقعاً خودکشی کنه چی؟