سلام

ممنون میشم کسی مفهوم این غزل رو میدونه بنویسه برام. از سعدی هستش. دفتر ۷۲ از غزلیاتش.

پای سرو بوستانی در گل است

سرو ما را پای معنی در دل است

هر که چشمش بر چنان روی اوفتاد

طالعش میمون و فالش مقبل است

نیکخواهانم نصیحت می‌کنند

خشت بر دریا زدن بی‌حاصل است

ای برادر ما به گرداب اندریم

و آن که شنعت می‌زند بر ساحل است

شوق را بر صبر قوت غالب است


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
شعر و شاعری (۱۳ مطلب مشابه)