سلام

من یه سربازم که تقریبا ۱۴ ماه از خدمتم مونده  . ازدواجی بودم چهل حدیث ازدواج از اهل بیت علیهم السلام رو خوندم ازدواجی تر شدم.

به هر کدوم از هم خدمتی هام که ازدواج کرده غبطه می خورم . خیلی ناراحتم چون سردرگمم واقعاً نمی دونم چه کار کنم . روم نمی شه برم پیش خانواده مستقیم بگم زن می‌خوام  یه خواهر دارم 18 سالشه فکر کردم گفتم به اون بگم ولی گفتم نمی شه . توی 18 سال شاید به بلوغ عقلی نرسیده باشه که برام پیدا کنه. مامانم خودش اهل جلسه قرآن و این جور چیزهاست من خودم مذهبی معتقدم دنبال یه خانوم می گردم مثل خودم مذهبی خوش خنده معتقد با آبرو و ... خلاصه زن زندگی  :) 

امّا گفتم آخه برفرض مادرم برای من یه چنین چیزی پیدا کنه . طرف هیچ علاقه ای به من نداره چون من رو نمی شناسه چطور می خواد تو زندگی عاشق من باشه من هم بالعکس همین طور.

من ۲۳ سالمه دو سال دانشگاه رفتم . تو اون دو سال هیچکی از من خوشش نیومد . میدیدم بقیه دل میدن قلوه می گیرن ولی ما چوب دوسر نجس بودیم هیییییی نگم از این دل خون بهتره ... البته یه دختر خانوم چادری اون جا بود که من خیلی ازش خوشم می اومد ولی خوب اه در بساط نداشتم گفتم برم چی بگم . بگم بپام میمونی تا پول جور کنم؟ خدا شاهده تا حالا با هیچ دختری نبودم هم خدمتی هام همه دستم میندازن مسخره می کنن .... با خودم میگم دوباره برم دانشگاه شاید یه دختر چادری اون جا باشه که من به دلش بشینم ولی خوب هر کی چادری باشه که مذهبی و خوب نمی شه.


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ازدواج و سربازی (۱۱ مطلب مشابه)