سلام

من دختری ۱۷ ساله هستم . ۷ سالم بود که پدر و مادرم از هم جدا شدن و پدرم رفت بدنبال زندگی خودش. بدون اینکه سراغی از منو داداشن بگیره تو این ۱۰ سال. مادرم هم ۵ سال پیش با یه مردی ازدواج کرد.

که مرد خیلی خوبیه ...تو این چند سال هیچ چیز بدی ازش ندیدم... حتی از پدر خودم هم برام دلسوز تر بود... اما من مشکلم اینجاست که هنوز نمیتونم اونو به عنوان پدر خودم تو خونمون قبولش کنم.

همش باهاش جرو بحث میکنم و  جوابشو میدم ( البته ایشون خیلی رو تربیت دختر حساسه ) به همین دلیل همه رفتارامو زیر نظر داره و خیلی زود رنجه...

منم مدتیه که خیلی عصبی شدم انگار هیچ کسی و از خونوادم  دوست ندارم . محبتی تو قلبم نیست...خیلی سعی میکنم به خدا نزدیک شم ولی... همش ازش غافل میشم... سال دیگه کنکور دارمو میترسم اوضاع از این بدتر شه و شرایط روحی رو برای خودمو خونوادم بدتر کنم...لطفا کسایی که تجربه دارن کمکم کنن .

چطور باید رفتارمو درست کنمو غرور و خودخواهی و کنار بذارم؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)