خانواده برتر

برادر عزیز.شما از کجا اینقدر مطمینی که اگر با این خانوم ازدواج میکردی خوشبخت میشدی .

بچه ها کسی از افسانه خبر نداره؟چندوقته نیستن

سلام

ببخشید من یه سوال فنی برام پیش اومده.
خیلی زیاد شنیدم که افراد میگن ما دوسال باهم دوست بودیم. یا سه سال یا...  و میگن خیلی همو دوست داشتیم.
میحوام بدونم این جمله که اینقدررررر معموله و زیاد,شنیده میشه دقیقا معنیش چیه؟ منظورم اینه که دوست بودیم یعنی چی؟ یعنی روابطتون تا کجا پیش رفته؟ باهم چجوری بودید؟ اصلا دختر پسرا که دوست میشن یعنی روابطشون باهم چه جوریه؟

ببخشیدا... اگه دوس ندارید میتونید نگید اما چون اینجا کسی کسی رو نمیشناسه پرسیدم...

یه همچین موردی هم من داشتم اتفاقا 21 سالم بود رفتم سربازی که بعد از تموم شدن خدمت با خانواده در موردش مشورت کنم  که دیدم ازدواج کرده کلا تجربه ثابت کرده دختر پای پسر وای نمیسه
خودت رو زیاد اذیت نکن خودت هم گفتی اون داره زندگیش رو میکنه و لحضه ای به تو فکر نمیکنه یه مثلی هست که میگه ((واسه کسی بمیر که برات تب کنه)) زندگی خودت رو به حد کافی با خیالات اون در رویا تباه کردی تا دیر نشده سعی من با یک دختر خوب اشنا بشی یا از خونوادت بخواه کسی رو برات پیدا کنن 31 دیگه کافیه برای مجردی شایدم از دید من و خیلی ها گذشته باشه
قرار نیست که به پای یه دختر بسوزی داداش بخدا هیچ دختری خودش رو به پای یک پسر تباه نمیکنه که انقدر ما پسرای ساده تباه میکنیم...

سلام 

داداش من خوب معلومه بعد این همه سال که با کسی نبودید و نمی خواید باشید همش به اون فک میکنید نمی تونید فراموشش کنید انسان ممکنه در طول زندگیش بیشتر از یه بار عاشق و وابسته کسی بشه . شما از فک کردن به اون لذت میبرید تمام این سال ها با فکر کردن به اون دختر خانوم گذروندید خوب معلومه نمی تونید کسی دیگه رو وارد زندگیتون کنید و دوباره عاشق بشید .

سلام

قبل از هر چیزی ، اگه لایق باشم دعا می کنم که مشکل تون حل بشه و هر چیزی که خیر هست و به صلاحتونه ، براتون اتفاق بیفته .

و اما بعد ...

درباره ی مشکل تون ، تا زمانی که خودتون اراده نکنید اونو فراموش کنید ، هیچ اتفاق جدیدی در این باره نمیفته .

مثلا شاید من به شما بگم برو ورزش کن ، برو برای خودت تفریح کن و خوش بگذرون ، به سیاره نپتون مهاجرت کن ، برو فلان کارو بکن و ...
ولی اگه شما فکر اون دخترو توی ذهن تون جاسازی کنید و کارایی که گفتمو انجام بدید ، بازم تغییر خاصی در وضعیت شما رخ نمیده .

قدم اول برای شما اینه که مدام توی ذهن تون و ضمیر ناخودآگاه تون بگید که من می تونم اونو فراموش کنم .
مطمئنم که می تونم فراموشش کنم .
من لایق زندگی بهتری هستم .
این منصفانه نیست که ثانیه هامو صرف فکر کردن به کسی بکنم که هر سال به اندازه ی چند ثانیه هم بهم فکر نمی کنه و ...
سعی کنید باورتونو نسبت به حرفها و تلقین هایی که دارید ، تقویت کنید و در کنارش فکرای منفی نکنید .

قدم دوم برای شما اینه که روی ذهن تون کار کنید و اونو با سوالات مختلفی به چالش بکشید و هیچ کدوم از اونا رو بی پاسخ نذارید .

مثلا از خودتون بپرسید چرا من باید به اون فکر کنم .
شاید توی دهن تون به این جواب برسید که چون من یه عاشق واقعی ام .
بعدش از خودتون بپرسید آیا یه عاشق واقعی به خودش و آیندش خیانت می کنه .
شاید بگید چه خیانتی ؟
جوابش اینه که شما فقط یه بار به دنیا میای و فقط یه بار حق زندگی داری و زندگی دکمه برگشت نداره که به عقب برگردید و از نو شروع کنید .

در نتیجه ، دوس داشتن کسی که لایق دوس داشتن نیست ، اسراف محبته و این اسراف یعنی خیانت به خودت ، به مادرت ، به پدرت ، به آیندت و به اون دختری که خدا اونو جفت شما قرار داده و تنها مانع ازدواجش اینه که شما مورد قبلی رو نمی تونید فراموش کنید .

دقت کنید که اینجا منظور از " لایق دوس داشتن نیست " این نیست که اون دختر ارزش دوس داشتنو نداره . بلکه منظور اینه که ظرف دوس داشتن اونو یکی دیگه پر کرده و عشق شما نسبت به اون ، اضافی هست و باعث سرریز شدن اون ظرف میشه و این یعنی اسراف .

دندون لقو باید کشید . اولش یه مقدار درد داره ، بعدش حس خالی بودن جاش ، چند روز رو اعصابته و مدام با زبونت به اون جایی سر می زنی که قبلا جای دندون لقت بود . بعدشم انگار نه انگار که یه روزی دندونی اونجا بوده و این حکایت بعضی از تجربه های ناموفق ماست .

عشق یه چیز مقدس و یه تجربه ی قشنگه که باعث آرامش وجودمون میشه ، نه اینکه سوهان روحمون بشه. پس این حق شما نیست که با کلنگ بی منطقی ، به جون قلبتون بیفتید و به جرم یه تجربه ی ناموفق ، خودتونو محکوم به تنهایی ابدی بکنید .

به قول یکی از بزرگواران :

عشق گر خواهی ، بباید خویش را شیدا کنی
خویش را باید بسوزی ، عشق را پیدا کنی
دردها باید کشیدن ، رنجها باید چشیدن
خویش را باید بسوزی ، عشق را باید بسازی

خیلی از افسردگیت تلقینه !

از ته دلم برات دعا کردم که حالت بهتر شه راستش با خوندن پستت خیلی ناراحت شدم،راستش هیچوقت فک نمی کردم که یه پسر بتونه واقعا عاشق شه واز ته دل کسی رو دوس داشته باشه،امیدوارم که حالت خوب ،راستی یه سوال اون دختر خانم خیلی خوشکل بود??

دوست عزیز فکر نکنم هیچ حرفی شما رو دگرگون کنه چون شما تو خیال خودتون این خانم رو خیلی خیلی بیشتر از چیزی که هست ساختید
چرا اصلا وقتی این خانم هیچ نقشی تو زندگی شما نداشته تمام پایه های زندگی رو بر اساس اون ساختین
چون فرمودید هنوز دوستش دارید نشون میده عمیقا دوستش داشتید و دارید به این فکر کنید که اگر لیاقت شما و عشق شما رو داشت هیچ وقت تنهاتون نمیزاشت و نمیرفت

حالا درمان : به نظرم به این فکر کنید که انسان فقط و فقط یه بار دنیا میاد و زندگی میکنه پس حالا ارزش اینو داره که تمام عمرتون رو خرج کسی که لیاقت شما رو نداشته بکنید
به نظرم تمام عشقتو تقدیم کسی کن که همیشه عاشقته و هیچ وقت تنهات نمیزاره و اون فقط خداست وقتی بری طرفش اون هم میاد طرفت و دیگه همه چیز به غیر از اون برات بی معنی میشه

چی بگم؟ من دخترم تقریبا 20 سالمه عین توام. تو 14/15 سالگی با یه نفر وارد رابطه شدم از اون موقع هیچکسو دیگه نمیبینم. همش 6/7 ماه بد ولی... انگار احساساتم ته کشیده. دیگه هیچکسو واسه دوست داشتن مناسب نمیبینم.... هی خدا.... کاملا درکت میکنم. اگه جوون تر بودی میگفتم از چیزای دیگه ی زندگی لذت ببر اما با این سنت سهی کن ازدواج کنی و یه زندگی آروم و بی دردسر بسازی. ونبال عشق آتشین نباش. دنبال آرامش باش. سعی کن عاقلانه انتخاب کنی.

از نظر من هممه پسرا تو زندگیشون باید این حسو تجربه کنن اگ این حسو درک نکنن هیچ وقت مرد بار نمیان همینا باعث میشه یه مرد کمتر احساساتشو بروز بده یا بخواد کلی قربون صدقه یه دختر بره یا مثلا بیشتر از دختره دوسش داشته باشه این که یه بار حداقل تو زندگیت این شکستو تجربه کنی باعث میشه بفهمی غرورت چقد ارزش بیشتره یا این که هیچ دختری نمیتونه جای خونوادتو پر کنه و درکل واس کسی تب کنی که واست میمیره البته یه سریام هستن بعد اولین شکست عشقیشون میگن دختر فقط به درد رفع نیاز جنسی میخوره ارزش دیگه ای نداره البته من نمیگم حرف این دسته کاملا غلطه بالاخره اینم چیزیه که اونا بهش رسیدن شااید راست باشه ولی به شخصه اعتقاد خاصی به این حرف ندارم بعد شکست عشقی اصولا نیاز جنسی پسر یکی از اولویتاش تو رابطه میشه که این خیلیم خوبه به نظر من باعث میشه یه تعادلی تو رابطه باشه و دوباره دراون حد ضربه نخوره
راه حلشم اینه که با یکی باشی :) این جوری هفته ای یه بار یاشایدم کمتر ماهی یه بار راجع بهش فک میکنی ولی بازم هیچوقت کامل فراموشش نمیکنی ولی باعث میشه بتونی به زندگیت برسی

---

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ خواهان کسی باش که خواهان تو باشد.

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ آغاز کسی باش که پایان تو باشد

خدا بگم چکارت نکنه که داغه دلم تازه کردی فقط میتونم بگم درکت میکنم‌‌.دقیقا میدونم چی میگی. من ۶سال با کسی بودم که از خودم بهتر منو میشناخت هرکسی مارو میدید حسودی میکرد.البته اینو بگم خانوادهامون میدونستند وطبق معمول خانواده من مخالف وماله اونم اوایلش موافق ولی کم کم مخالف بااینحال بازم به طور مخفیانه رابطه داشتیم.یه ارثی گیرش اومد که ۷۰میلیونش رو واسه اینکه بقیه ورثه نتونن ازش بگیرن به حساب من ریخت هرچی گفتم بذار یه سندی چکی یا سفته بهت بدم قبول نکرد‌.گفت قبولت دارم گفتم شاید من مردم میگفت اگر تو مردی منم کمتراز ۲۴ساعت زنده نمیمونم.درنهایت یه روز رفتیم واسش یه ماشین ۳۵میلیونی خریدیم کمکش کردم تاشد راننده حرفه ای یادش بخیر.بقیه پولشم بهش دادم.درآخر نشد ماله هم بشیم ..ازتمام مسیج هاش بکاپ گرفتم باور کن از بس خوندمشون از حفظم.فقط اینو میگم که بیشتر من مقصر بودم تااون واسه نرسیدنمون به هم وهمین هم شده عاجزی زندگی من.چنان سرخوردم که به هیچ کس فکر نمیکنم.حماقت محض کردم.البته بگم رابطمون کاملا پاک بود.فقط دستش رو گرفتم همین‌.تمام هدیه های تولدی که بهم داد توی اتاقم جلو چشمامه.نه  راه پس دارم نه راه پیش.اگر فقط یک هزارم درصد بدونم هنوز راهی وجود داره که بهش برسم یک لحظه وقت تلف نمیکنم.میدونی دله من دروازه نبود.توزندگیم خواستم بایکی باشم که همینم اگر نشه فکر نکنم بتونم کسی رو خوشبخت کنم.علی رغم تمام امکاناتم که جوره واسه ازدواج حتی فکر کردن به گزینه دیگه عذابه واسم.اگر راهی پیدا کردی به منم بگو بلکه فرجی بشه.البته اون به من خیانت نکرد تاجایی که میشد ادامه داد من بودم که نفهم بودم حماقت کردم.بارها توبه کردم .ولی احساس میکنم حال این روزای من تاوان دلی هست که شکستم.مطمئنم.

دختر خیانت کرده !!! اصلا باورم نمیشه مگه دخترا هم خیانت میکنن ؟؟!!! من فکر میکنم قدم اول اینه که دیگه تو اینستا هم دنبالش نری به خدا توکل کن و به خودت تلقین کن که حسی به اون نداری و کسی دیگه رو دوست داری . البته اون تقاص کارشو پس میده 

سلام.

سلام

در نوجوونی وقتی عاشق دختری شدم ، یک ماه گریه میکردم و بعدش افسوس

آقا آرش بعضی موقع هم پسرا پای خیلی چیز وا نمیستن 

منم این شکست و تجربه کردم هر شب گریه میکردم ،بعد از ماجرای ازدواجش تازه بعد از شش ما سر پا شدم،تصمیم گرفتم با یک نفر شروع کنم اتفاقا دیدم ک میشه ،هر گل یه بویی داره ،جذابیت هایی ک فرد جدید داشت برام کاملا با اون متفاوت بود ،کم کم قبلی برام کم رنگ شد،قبلی رو دوست دارما ولی جدید رو نمیتونم ترکش کنم وابسته شدم شدیددد

منم یه نفرو دوست دارم ولی میدونم بهش نمی رسم.به غیر از اون هم نمی تونم کسی رو دوست داشته باشم.یعنی ممکنه از شخصیت خیلیا خوشم بیاد.اما دیگه عاشق کسی نمی شم.دیگه دلم برا کسی نمی تپه و اون حسی که با اون تجربه کردمو دیگه محاله با کسی تجربه کنم دوباره.البته ما دوست نبودیم.. پیش خودم خیلی فکر کردم که بعد از اون باید چیکار کنم.اولش گفتم هیچوقت ازدواج نمی کنم و مجرد میمونم چون دقیقا منم عین تو نمی خوام زندگی کسی رو خراب کنم.ولی بعد یه دوستام زندگی خودشو برام تعریف کرد.گفت که اونم عین من بوده و عشقش ازدواج کرده.اوایل خیلی سختش بوده و مدام گریه میکرده.نمی تونسته با موضوع کنار بیاد و یه جورایی افسردگی گرفته رفته پیش روانشناس.بهش گفته به هیچ وجه تا موضوع برات حل نشده ازدواج نکن و یه مدت صبر کرده تا اتیشش خوابیده.چند سال بعد با یه نفر اشنا شده که اونم دقیقا مثله خودش یه عاشق شکست خورده بوده و چون جفتشون درد مشترک داشتن تصمیم گرفتن باهم ازدواج کنن و بهم کمک کنن.میگه اوایل کار خیلی سخت بود چون جفتمون میدونستیم تو دل طرف مقابل چی میگذره ولی رفته رفته به هم علاقه مند شدیم.دلیل علاقه امون هم فقط فقط این بود که میتونسیم همدیگه رو درک کنیم.به منم گفت تو هم همچین روشی رو پیشبگیر.

سعی کن فراموشش کنی و انقدرم به خودت نقبولون که نمیتونی فراموشش کنی و دوسش داری اون الان خوشه داره زندگیشو میکنه توهم بهتره فراموشش کنی بری ازدواج کنی و زندگی تشکیل بدی مطمئن باش اگه ازدواج کنی و بچه بیاری بچتو که ببینی اصلا اون از ذهنت میره پس سعی کن تو زمان حال زندگی کنی نه گذشته زندگی ادامه داره پس سعی نکن مثل یک آب راکد باشی که هیچ حرکتی نمیکنه سعی کن مثل آبشار که مدام در حال حرکته باشی تا پیشرفت کنی هر چیزیم که مربوط به اون میشه از زندگیت حذف کن همین الان از اینستاگرام شروع کن و حذفش کن اینطوری برای خودت بهتره هرچیم که مربوط به اون میشه بسوزون یا بده به یه نفر دیگه

مگه  چقدر عمر داریم  نصفش  تو گذشته بگذرونیم  بیخیال  داش

پاسخ علمی:

راستش منو نامزدم 4سالو نیم باهم دوست بودیم تو یونی باهم آشنا شدیم، اینکه گفتیم حد رابطه دختر وپسر چقده تو دوستی راستش ما رابطه مون بعد یه مدت زیاد شد البته نه آون رابطه کامل ک فک کنید، ولی واقعا هیچوقت هم جفتمون پشیمون نشدیم چون جنبه شو داشتیم، حالا خیلیام هستن بی جنبه ن و دنبال استفاده ن واسه همین باید طرفتو اول خوب بشناسی

من فقط اگر حس کنم طرف منو نمیخواد بیخیال میشم شما چطور میتونی پابند کسی باشی که تا این حد جدی ردت کرده؟

الهی بمیرم... درک میکنم. من از ترس همین اتفاقا از نوجوانی سعی کردم با کسی نمونم و احساسی برخورد نکنم. اما اخرش توی 26 سالگی بیخ خرم رو گرفت بالاخره!  یه شانسی که ادم میاره توی سنای بالاتر راحت تر هضم میکنه. جز درگیر شدن در سن پایین، یه اشتباه دیگه شما این بود که رابطه رو کش دادی. باید سریییع توی رابطه ها واکنشه رو نشون داد و تصمیمه رو گرفت. الان تنها کمک به بهتر شدن شما گذر  زمانه. روابط اجتماعی رو به شدددت گسترش بدید. زمان هم تا دلتون میخواد به خودتون بدین. خودخواه بشین. شاید ده سال دیگه شخص دومی رو دیدی. 

برادر عزیز با  این حرف هاتون به خودت تلقین نکن.

یه جمله ای یه جا خوندم نوشته بود :

سلام بزرگوار

سلام برادر عزیزم

میفهمم و امیدوارم به تدریج رفع شه. به نظرم شما هر وقت بهش فکر میکنی باید یادت بیاد که اون ول کرده و رفته پس دیگه هیچ معنی نداره که همچنان حسی داشته باشی بهش. حس شما پاک بوده ولی ایشون لیاقتشو نشون داده که نداشته. به هر حال اگر میموند هم بعدا در فرصت دیگه ای خیانت می کرد که ضربه ش سنگین تر بود و به هر حال این نوع برخورد شون که قدر حس شما رو ندونستن ادامه رابطه رو ناممکن می کرد. 

همچنین نظر خوب آرمیتا خانوم

خواهشا با زندگی دختری بازی نکنید (منظورم اینه برای فرار از خاطرات با کس دیگر مزدوج نشید)

فقط میتونم بگم متاسفم :(

چقدر اقای @ خوب توضیح داد

اول ب همتون ی سلام و ی خسته نباشید و خداقوت عرض میکنم از همتون ی دنیا ممنونم ک وقت گذاشتید انقدر با حوصله و خوب برام نوشتید

انقدر تعداد بالاست ک من نمیدونم چجوری ب تک تکتون پاسخ بدم ولی حرفاتون خیلی تاثیر گذار بود

اما کلی ج بدم بهتره

اول از همه خیلیاتون فرمودید احتمالا خودت نمیخوای فراموش کنی ومدام بهش دامن میزنی فکرکنم همین طور باشه! من ساعات زیادی از روز رو ب ایشون فکر میکنم و مشکل من اینه ک از ایشون ی قدیسه ساختم! ینی تو هر چیزی تصورات من اینه ک از ایشون بهتر خلق نشده! شاید خیلی سطحی ب نظر برسه اما این فکر منه! و داره عذابم میده
مثلا اگه لباسی بخرم بهترین لباس دنیا هم باشه مدام ب این فکر میکنم ک ن! اگه اون بود لباس بهتری رو انتخاب میکرد! همین مسئله باعث میشه هیچ وقت از هیچ چیزی لذت نبرم! و تو ذهنم همش درگیره ک اگه اون بود ....

ی سری از شما دوستان فرمودید نماز بخون!دعا کن! زیارتی برو و از خود خدا کمک بخواه! خودمم دارم مدتیه بهش فکر میکنم شاید این همه افسردگی بخاطر دور بودن از خداست و این همه ناارومی و اضطراب بخاطر دوری از خداست میخوام رابطمو با خدا بهتر کنم حالا ک شما ها همتون انقدر از مزایای این رابطه با خدا گفتید میخوام واقعا نمازیو ک چندین ساله بعد اون ماجرا ترک کردم شروع کنم

ی سری از دوستان گفتند ورزش کن! ورزش خیلی خوبه ولی ورزش هم منو یاد اون میندازه! شاید باورتون نشه اما زمانی ک ورزش میکنم هم ایشون جلوی چشمم میاد و با خودم میگم فلانی کجایی ببینی من دارم ب عشق تو خوشتیب شدم و خوش اندام و ....

دوستانی ب من گفتند خودتو مشغول کن! دنیا ی باره! ارزش داره وقتی کسی تورو نمیخواد بخاطرش زندگیتو تباه کنی؟ ب خدا قسم ک ارزش نداره! اما دست من نیست! من میفهمم درک میکنم ک ین زندگی خیلی کوتاهه! دیگه اونقدر جوون نیستم ک بخوام هیجانی با موضوع برخورد کنم ولی چ کنم؟! ک 8 ساله حالمو خراب کرده

شخص دیگری پرسیده بودند ایا ایشون خوشگل بود؟ وقتی کسیو خیلی دوست داری زیباتر از اون نمیبینی!

دوستانی دیگه فرموده بودند تو خوت نمیخوای فراموش کنی! مدام بهش دامن میزنی! تا خودت نخوای کمک ما فایده ای نداره! اگر من این سوال رو مطرح کردم واقعا میخوام ک حالم خوب شه! واقعا میخوامو ازتون کمک خواستم!

خانومی توصیه کرده بودند ک کتاب ایا تو ان عشق گمشده ام نیستی رو مطالعه کن فکر کنم اثر خانوم باربارا دی انجلس باشه، چشم حتما میخونم

دوستان دیگری هم همدردی کرده بودند و داستانی مشابه من داشتند از اونا هم خیلی ممنونم
دوستانی فرموده بودند ک برادر من ، جناب، اقای محترم و .... شما باید الان خوشحال باشی ک اگر با چنین شخصی ازدواج میکردی الان بیچاره شده بودی! این رو خودم بارها بهش فکر کردم! ازدواجبا اون دختر قطعا منو تو زندگی باز میداشت! ولی کاش اونقدرمنطقی و عاقل بودم ک میتونستم بر احساساتم غلبه کنم!
دوست دارم اگه امکانش هست بازم منو همراهی کنید با نظرات خیلی خوبتون! حتی اونایی هم ک نظر دادند دوست دارم اگه امکانش هست مرحمت کنند وباز هم نظراتشونو ب من برسونند

با تشکر ویژه از دوستان خوبم اقایان و خانومها لاکی ، ارمیتا ، اسماعیل، انیتا ، پرنسس لیا، مرتضا ، بانو پرستش، بهاری در صحرا حبس است ، علی جون، پرتو خورشیدی ، ...، ندا، شاهزاده دو رگه و سایر دوستان

منتظر نظرات خوبتون هستم

چون اون خانم الان متاهل هست همین میتونه بهترین دلیل باشه براتون که باید دیگه بهش فکر نکنید.نمیگم فراموشش میکنید نه اما می بینید که دیگه کم کم بهش بی تفاوت میشید.
خودم تجربه 8 الی 9  سال دوست داشتن یه آقایی رو داشتم، دوست نبودیم اما همسایه بودیم و دوباری هم خواستگاری کرد اما یهو گذاشت رفت از یه استان دیگه زن گرفت!!! واقعا غرورمو پیش خانوادم له شد. با این حال بازم بهش فکر میکردم اما یه کم که گذشت با متاهل شدن و بچه دار شدنش کاملا بهش بی تفاوت شدم.یادم نرفته اما بهش فکر هم نمیکنم.

به نظر سعی کن با یکی دیگه برای ازدواج وارد رابطه بشید.ان شاء الله محبتش کم کم میفته توی دلتون و بعد پشیمون میشید که چرا این همه سال خودتون رو از محبت یه دختری که اهل زندگیه، بخاطر یه دختری که ولتون کرده و رفته، محروم کردید.

به خدا توکل کنید.حتما کمکتون میکنه

سلام به سوال کننده

قرار بود برید خواستگاریش؟؟ بعد سه سال؟؟اونم ول کرد رفت؟؟؟؟

سلام میفهمم چی میگین اما میدونین دلیل اینکه تا الان فراموشش نکردین چی بوده؟!اینکه خودتون نخواستین،نخواستین که ازش جدا بشین،هرجوری بوده میخواستین نگهش دارین حتی تو ذهنتون،همین که هنوز پیج اینستاگرامشو دارین ینیبخودتون اجازه ی فراموش کردنشو نمیدین!ما آدما قابلیت اینو داریم که عاشق بشیم و از طرفی قابلیت اینو داریم که فراموش کنیم زمان اینکارو میکنه اگه بهش اجازه بدیم!حتما شنیدین این شعرو که میگه از دل برود هرآنکه از دیده برفت!اما الان در مورد شما خودتون نمیذارید که از جلو چشمتون کنار بره..ما آدما حتی اگه از یه نفر فقط خوشمون بیاد ولی هرشب چند تا آهنگ غمگین و عاشقانه بذاریم و به اون شخص فکر کنیم بعد از یه مدت علاقه مون به اون شخص دو چندان میشه..خب همن کاراس ک واقعا نمیذاره یه شخصی رو فراموش کنیم وقتی که هر لحظه تو ذهنمون بهش جون بدیم و نذاریم کمرنگ بشه و لحظه به لحظه باهاش زندگی کنیم ایننجوری میشه که هیچ وقت فراموش نمیشه..حالا شما باید هر چیزی که شما رو به یاد اوشون میندازه از زندگیتون حذف کنید میخواد اینستاگرام باشه یا هر چیز دیگه یی حتما این کارو بکنید یکی از گام های مهم فراموش کردن آدما همینه!دوم اینکه ذهنتون رو مشغول کنید هر دفعه به فکرتون میاد خودتونو به چیز دیگه مشغول کنید.. و سوم اینکه بعد از یه مدت کم کم دریچه ی قلبتون رو به روی آدمای دیگه باز بذارید و اجازه ی ورود بدین خواهید دید که کم کم اون آدم چقدر کمرنگ میشه و ممکنه یه نفر دیگه کاملا جاشو بگیره    و یه روزی به خودتون میاید که دیگه اون شخص برای شما اهمیتی نداره..میدونم که همه اینا سخته ولی قول میدم شدنیه فقط و فقط و فقط باید خودتون بخواین هیییچکس دیگه به اندازه خودتون نمیتونه بهتون کمک کنه تا وقتی که نخواید!

به
به شاهزاده ی دورگه

مرسی که جواب سوالمو نوشتید.
بقیه ی دوستان هم ممنون میشم اگه جواب سوالم رو بنویسید.
:)

چه جالب من یک دخترم و داستان برای من کاملا برعکس میشه حستون رو میفهمم و حتی کلماتتون رو خودم بارها بکار بردم فقط میتونم بگم کاری که من کردم نکنید انقدر خودتونو نثار نکنید براش اون دیگه لیاقت شما رو نداره اگه داشت ترکتون نمیکرد و اگه داشت پلتون میمیوند من بهترین سالهای عمرم رو سر یک علاقه سوختم همه تودهه 20 تا 30 سالگی شاد و مسافرت و و .... زندگی میکنن من ناراحتی و غصه و غم که چرامن رو ول کرد چی من کم داشتم .. 

منم دختر ۳۱ساله ام و نامزدم. ما دخترا نمی تونیم که عمرمونو مثلا ۳ سال بذاریم پای پسری که واسه خواستگاری هیج اقدامی نمیکنه. توی همسایگی ما پسری بود که سالها بهم با نگاهش و حرکات و رفتارش نشون می داد که بهم علاقه داره ولی هیچ وقت برای خواستگاری پیشقدم نشد. حتی خانوادشم بهم زیادی توجه و محبت میکردن که من دیگه باورم شده بود با همدیگه ازدواج میکنیم. غیرمستقیم گفته بودند ولی بازم رسمی نیومدند. یهو به خودم اومدم وای دیدم ۱۰ ساله اینها فقط عینهو دلقک ادا و اصول درمیارن و جلو نمیان واسه خواستگاری! منم سنم داره میره بالا و انگار ن انگار! ۱۰ سال بود بهشون عادت کرده بودم ولی تصمیم گرفتم فراموششون کنم هرجند خیلی سختم بود. یا پسری بود که الان سربازه و اونم دلقلک بازی درمیاورد با مادرش هر موقع که منو می دیدن ولی برام همین خواستگاری که الان شده شوهرم اومد به خودم گفتم واقعا چه تضمینی وجود داره که پسر همسایموک بعد از تموم شدن سربازیش بیاد خواستگاری من ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یا پسر همسایه مون اگه واقعا قصدش ازدواج بود تا الان بطور رسمی میومد جلو ولی کو ؟؟؟؟ چرا نیومد؟

من ی پسری خیلییی عاشقمه.۴سالی میشه.

هرکاری به خاطرم میکنه.به همه جزییاتم توجه میکنه.هرکاااری میکنم خوشش میاد

تو ذهنش خوشگلتر و جذابتر و پاکتر و باشعورتر و..از من وجود نداره.
من هیییبچوقت دوسش نداشتم.هرکاری کردم نتونستم.
هم کفو نیستیم.شمارمو گیر آورده مدام ابراز احساسات میکنه من یا جوابشو نمیدادم یا میگفتم ی طرفه اس خودتو الاف نکن
هییچ تاثیری نداشت.۲یا۳باری هم خواستگاریم اومده.اما دفعه آخر که بهم اس داد بهش زنگ زدم و کوبنده گفتم دوست ندارم نمیخوامت به هم نمیایم،پیامات برام مزاحمت ایجاد میکنه معذب میشم هر سری به مامانت اینا بگم نه.گفتم وااای به حالت بهم اس بدی.
اولش با خودش کیف کرده بود که بهش زنگ زدم بعد از اینکه اون حرفارو بهش زدم علنا حس کردم که بغض کرد و بهم گفت تا وقتی که متاهل نشدی من دس بر نمیدارم.اما دیگه اس نداد

از اون روز عذاب وجدان داره بیچارم میکنه.احساس میکنم بدجنسم.تروخدا بگین بد کردم اونجور باهاش حرفیدم؟باید چکار کنم بی خیال من بشه و به زندگیش ادامه بده؟

آقا حامد قلب و کابوی تنها و اسماعیل حتما جوابمو بدن.

آقای سوال کننده شما هم جواب بدین توجهاتی که شما به دختره دارین اونم عین شماس نسبت به من با این تفاوت کت من باهاش دوس نیستم

سلام 

واییییی دقیقا درکت میکنم . سوالات انگار سوال من بود . خخخ

از سوال کننده و آقا مرتضا به خاطر حسن نظرشون نسبت به حرفام تشکر می کنم .

سوال کننده :

یکی از راه های فراموش کردن عشق قبلی ، همین نماز خوندن و تمرین دوس داشتن خداست و تنها کسی که میشه ازش بت بی عیب ساخت ، خداست .

منظورم از بت بی عیب ، این نیست که از خدا برای خودمون بت بسازیم . منظورم اینه که فقط خدا رو می تونیم برای خودمون ، بدون هیچ عیب و نقصی تصور کنیم .

همیشه بعد از نمازت ، سرتو روی مهر بذار و حرفا و درد و دلاتو برای اون زمزمه کن . مطمئن باش که بعد از اینکه حرفاتو زدی ، اون قدر احساس سبکی میکنی و آروم میشی که حس می کنی عاشق خدا شدی و دوس داری بیشتر باهاش حرف بزنی .

مثلا همیشه در حالت سجده بگو ، خدایا میخوام تنها عشقم تو باشی و به چیزی غیر از تو دل نبندم تا خودت راهو بهم نشون بدی یا هر حرفی که دوس داری بزن .

ممکنه در چند روز اول ، خودتم به حرفایی که میگی اعتقادی نداشته باشی . ولی با گذشت زمان ، با تمام وجودت ، به حرفات اعتقاد پیدا میکنی و این باعث میشه فکر و ذهنت بازتر بشه و کم کم به فکر تغییر خودت میفتی و با این تغییرات ، متوجه میشی که داری با خودت کنار میای .

اگه سعی کنی نمازتو اول وقت بخونی ، حس سبکی رو بیشتر احساس می کنی و بهش میرسی .

شما هشت سال از زندگی تونو با منطق عشق سپری کردید و الان داروی شما همون منطق هست و فقط عشق تون از سمتی به سمت دیگه تغییر جهت میده و این باعث میشه تصورتون از عشق ، وارد مسیر درستی بشه و این همون لحظه ای خواهد بود که عشق ، افسارشو به دست شما میده و اون موقع هست که میتونید به آدما ، اونطوری که شایسته هست عشق بورزید

داداش فکر  میکنی  زندگیت  سخته   ته بدبختی  هستی     باشه  برو  خودتو بکش   راحت  شی   ولی  قبلش   یه  کاری کن  بیا  برو  جایی که  مردم  صد  درجه   بدبخت ترند    برو   آسایشگاه   برو  کنار  معتادا    برو  خونواده های طلاق   برو   محله های  کارگری   برو  دم بیمارستانها  برو کمپ   ترک  اعتیاد   برو   دادگاه  اووقت   میفهمی   خیلی   هم بدبخت  هستی   کاری  به اون  دنیا   ندارم   و خدا  ودین    اگر   ببینی اینا  رو میفهمی   اونقدر  مشکلات   هست  تو این   دنیا که  تو جلوش   مورچه ای  تو اقیانوس  آرام   خود به خود   حل  میشه  

---

اینو   گفتی یاد دوستی   افتادم  اخلاق   خاصی   داره  شدید رکه   میگفت   یه  دوستی  داشتیم  اومده بود شرکت   داشت   گریه  میکرد  شکست   عشقی   خورده بود   بچه ها   هی دلدریش   میدادن آروم   نمیشد   بچه ها  رفته  بودن   بیرون  من  پاشدم   پنجره رو باز  کردم  گفته  ناراحتی  آشغال   بیا  خودتو  بنداز   پایین  راحتمون کن نکبت مسخرمون   کردی    یه   لحظه   خشکش   زد   بعد  صدا   خندش بلند   شد  اصلا  فضاش   عوض   شد   

---

فقط نماز فقط نماز..به روح خسته و گشنه ات غذا بده ...روح ات نیاز داره به آرامش...فقط نماز ......عبادت...حالتو خوب میکنه..من هم تو دانشگاه پسری بود که عاشقم کرد و رفت ...من سال هاست فراموشش کردم که این فراموشی رو مدیون نماز و نماز اول وقت وآروم هستم...هر نمازی آروم ات نمیکنه...سعی کن کلمه به کلمه و آروم نماز بخونی...حالت که خوب شد واسه من و مشکل ام دعااا کن

جمع کن بابا
اون الان کیف و حالش می کنه تو عمرت تلف می کنی
آیا نباید اندکی از عقلانیت بهره جست
من همیشه به چنین پسرهایی میگم از دختر انتقام مثبت بگیرید
با یک ازدواج خوب
که اگر فردا دیدت نگه خوب شد زنش نشد بگه حیف شد زنش نشدم
پس سعی کن با مبارزه مثبت تلافی کنی نه مبارزه منفی
هیچ دختری ارزش این نداره که بخواهی به خاطرش به خودت ضربه بزنی مخصوصا اونی که اینجوری ولت کرد رفت پس خودت جمع و جور کن
اینکه میگم واقعی زندگی کنید به این دلیل است آقا شما با ذهنیتت عاشق این خانم شدی نه با واقعیت ها
پس الان تو ذهنت ازش شکست خوردی نه تو واقعیت ها
پس بهتره بری تو واقعیت ها ازش انتقام مثبت بگیری
با پیدا کردن یک دختر خوب و واقعی

سلام!تنها خواهشی ک دارم لطفا قشنگ حرفامو بخون...نمیدونم بعضیا چطور به خودشون اجازه میدن انقدر سطحی نگر باشندو با حرفاشون روحیه شما و تفکراتتون رو نسبت ب همه دخترا خراب کنند!خجالت آوره ک دختررو اسبابی برای رفع نیاز میدونین اونم فقط نیاز جنسی...دختری ک برای رفع نیاز جنسی باشما یاشه اسمش (دختر) نیستتتتتتتتتتتتتتتت! اینو یادتون باشه نظردهنده هایی ک میاینو میگین دختررررررررر اون دختر نیست!ه ر ز س ت…حتی اگه با طرف مقابلشم ازدواج کنع از نظر من بازم ی ف ا ح ش س ت! درضمن دخترا مقصرن اما تقصیر شما پسراست ک نشناخته به ی دختری ک ب قروفر خودش رسیده اعتماد میکنین تهشم ضربشو میخورین امیدوارم ناراحت نشین اما حقتونه!تا شما باشین انقدر ظاهربین نباشین...ماالان تو جامعه زشت نداریم ازبس ک دخترای سرزمینم (بلانسبت اون دخترای گلو باحیا) خودشونو شبیه جن میکنند خودکشی میکنن ازبس ب خودشون می مالن مواد آرایشی...پس نظردهنده های گرامی لطف کنین به همه بایک دید نگاه نکنین! حالا حرفم با سوال کننده این هستش： مگه اون دختر کامل بود؟مگه ایده آل بود؟مگه هیچ ایرادی نداشت؟همه ی دخترها ایرادی دارند مثلا خود من همیشه اشکم دم مشکمه خیلیم زودرنجم خجالتی هم هستم نسبت به جنس مخالف!ب جز اینا هم مطمئنا ایراداتی دارم اما خواستم بگم یعنی کسی بی عیب نیست...اگه اون دختر رو ازش بت ساختی تو وجودت خرابش کن!ی بار یادمه دوستم نسبت به ی خاستگارش اینجوری بود طرفم پسرعمش بود هرچی خاستگاربراش میومد ردش میکرد میگف یا اون یا هیچکی!مث الان شما بود...باور کن!چرا فکرمیکنی تنها تویی ک احساس داری؟قلب داری؟ دلتنگ میشی؟ها؟چرا باخودت نمیگی چ بهتر که رفت!اون لیاقتت رو نداشته اینو مطمئن باش...اصلا براچیته کسیکه دوستت نداره، کسیکه بهت خیانت کرده و تورو به بهتری فروخته،کسیکه بی وفاست باهات بمونه؟اخه براچیته؟خوب بود باهاش ازدواج میکردی تو دوران متاهلی بهت خیانت میکرد؟پس خداروشکر کن ک رفته...اون دیگه رفته نیست بهش فکرنکن!اونم کسیکه احساس تو،غرور تو،عواطفت براش مهم نبود ک اگه مهم بود نمیرفت! میدونی مشکل شما چیه ک عاشق دختری نمیشی؟ چون قلبت رو حبس کردی…محکومش کردی به حبس ابد! الان مقصر تنها تویی...اجازه بده ک قلبت عاشق شه اما این بار درست انتخاب کن!اول مطمئن شو بعد ابراز علاقه کن(البته ب شخصه با دوستی موافق نیستم چون بنظرم دختری ک برای خودش ارزش قایل شه به این رابطه ها تن نمیده حتی رابطه عاطفی)! تو اجازه بده ی دختر بهت نزدیک شه از این جهت ک بعد ازشناختش و اینکه اگه ازنظر عقلانی ظاهرش مناسبت بود یکم سعی کن بهش نزدیک شی(حتی اگه دلت رضا نمیداد یا اون دختر قبلی یادت بود)! باور کن نیاز نیس کاری کنی همینکه ببینی اون دختر اونطوری ک باید باشه بود و ببینی بهت توجه داره محبت داره قلبش برات تند میزنه توهم ناخودآگاه ب سمتش کشیده میشی و همه چیو فراموش میکنی و اونوقت ب این روزهات میخندی و ی جورایی هم حسرت میخوری ک ای کاش زودتر بااین دختر آشنا میشدمو خودمو بخاطر کسیکه بی ارزشه ناراحت نمیکردم! معلومه ک پسر احساساتی ای هستی وگرنه مطمئنا تا حالا یکیو جایگزین کرده بودی...احساساتی بودن سخته اما اگه یکی لایقت پیداکنی میبینی چقدر بهش دل بستی و وابستش شدی ک جدایی از اون برات محاله!راضی میشی دور از جون بمیری اما ی تارموش کم نشه...لطفا لطفا لطفا ازت خواهش میکنم این فرصت رو ب خودت بده ک قلبت ی بار دیگه بتپه اما اینبار برای کسیکه لیاقت تپشهاشو داشته باشه...امیدوارم خوشبخت شی.منم دعاکن.بابای

سوال کننده عزیز متن شما رو که خوندم نمیدونم چرا یاد یه جراح افتادم که احساس میکنم ماجرای زندگیش مثل شما باشه  ان شاءالله که هر چه زودتر مشکلتون حل بشه اینو واقعا از ته دل برای شما و همه افرادی که مشکلشون همینه دارم

به همه رفیقام گفتن ، وابستگی برای مرد = ضعف

به خانم دو رگه

کتابی که معرفی کردم اسمش اینه:

نصیحت کردن و جانماز ابکشیدن و دلداری تو دادن تو این موارد کاربرد نداره.من خودم شده هزار بار خودمو سرزنش کردم که خاک بر سرت عجب خری هستی که وقتتو داری هدر میدی واسه یه نفر که ممکنه حتی به تو فکرم نکنه.ولی این اثرش شاید به ده دیقه هم نکشه.چون واقعا عشق دست خود ادم نیست

در این که شماعاشق شدید شکی نیست ولی به نظر می رسد شما از یک بیماری روانی رنج می برید مانند روانپریشی واحساس وابستگی روانی معمولا این گونه افراد نمی توانند مستقل زندگی کنند وحتی وقتی با هم جنس خودشونم دوست می شوند بهش شدیدا وابسته می شوند انگار در طرف مقابلشون حل می شوند وجزئی از وجود کسی که دوستش دارند  می شوند وبه زندگی خود شون نمی توانند زیاد اهمیت بدهند وبیشتر به زندگی کسی که دوستش دارند بها می دهند با خوشحالی اون خوشحالند وبا ناراحتی اون ناراحت این افراد ضربه های روحی زیادی می خورند وزیاد گریه می کنند وشکست های عشقی زیادی می خورند و وقتی شکست عشقی می خورند به همین زودی ها عشقشونو فراموش نمی کنند حتی اگر عشقشون بهشون خیانت کرده باشه به چند دلیل حس می کنم شما بیماری روانی روانپریشی واحساس وابستگی دارید اول اینکه گفتید زندگیمو با اون پایه گذاری کردم این یعنی این که به اون دختر وابستگی شدید داشته اید دوم اینکه گفتید تمام احساساتمو به پاش ریختم یه ادم سالم تمام احساساتشو به پای کسی که دوستش داره نمی ریزه وبهش اعتماد کامل نمی کنه در واقع ادمهای سالم خودشونو بیشتر از عشقشون دوست دارند یه اقای دکتری می گفت ادمهای سالم اول خودشونو بعد همسرشونو وبعدا بچه ها شونو دوست دارند سوم  اینکه با وجودی که می دونید اون بهتون خیانت کرده والان داره برای خودش خوش گذرونی می کنه ولی شما همچنان دوستش دارید تا کارتون به روانپزشک وقرص وعوارض جانبیش کشیده نشده از فکرش بیایید بیرون وقبل از اینکه ازدواج کنید به روانپزشک مراجعه کنید ویک تست اختلال شخصیت بدید

سلام دوست من عزیز من درک میکنم ولی گوش بده داستان منو بعد برای من گریه میکنی

من 29 ساله کارمند خصوصی -لیسانس- خونه دارم - ماشین ندارم-اخلاقم خوب-قیامه متوسط- قد 165-تهران

کسی رو که دوست داشتم-28 ساله- لیسانس- وضعیت مالی متوسط- - قیافه خوب رو به بالا-قد 160-کرج

من عاشقش شدم بهش درخواست ازدواج دادم بعد منو پس زد گفت من تصادف کردم نمیتونم باهات ازدواج کنم چون بچه دارنمی شم فامیلام که خواستگار من بودن عقب کشیدن تو که غرییه ای...

پیشش موندم (در حالی که فامیلاشون خودشنو کنار کشیدن)بدون اونکه  نقصش رو بروش بیارم افسردگی داشت میرفتیم بیرون کاه بیگاه مرخصی میگرفتم میرفتم بیرون براش گل میخریدم میگفتم بهش دوستت دارم حتی با نقصش گفتم بهش برای من بچه مهم نیست تا آخر عمر باهات میمونم...

نذر کردم از امام رضا  عشق اینو تو دل من انداختی خوبش کن خدایا شبها با گریه میگفتم دوستش دارم

نمیخوام پدر مادرم بابت بچه دار شدنش مخالفت کننن

خلاصه گفت تو خونه اعصابم خورد میشه.. میخوام کار کنم تا از فکرش بیام بیرون بهش گفتم برات کار پیدا میکنم

حدودا یه هفته مرخصی گرفتم  ...رفتیم جاهای که رزومه فرستادیم بالای پانصد جا زنگ زدم رزومه فرستادم

افسرده شده بود گفت بریم مشاوره حالم خیلی بده نمیتونم با این قضییه کناربیام گفتم باشه بریم میگفت نمی خوام با مادرم برم روم نمیشه راحت حرف بزنم با حرفام ارومش کردم  دلداریش میدادم

رفتم کلاس ثبت نامش کردم که مشغول باشه ازفکرش بیاد بیرون...

خلاصه خدا رو کرد به ما دکترا اکی دادن جراحی کنی مشکل بچه دار شدنت حل میشه

خداروشکر گفتم گفتم خدا حرف منو شنید دیگه با من عاشقانه حرف میزد از اون به بعد دست منو گرفت

 میگفت هزینه عملم بالاست ...

گفت باید خونمونو بفروشیم تا پول عمل در بباد خیلی دوستش داشتم گفتم من پنجاه میلیون پس انداز دارم 

 برای ازدواج ...میدم بهت که مشکلت حل شه..

خلاصه اخر خونه فروختن خرج عملو دادن و گفت خوب نیست از همون اول اینکارو بکنی..

بعد ازاون عاشقم شد دستم گرفت گفت بهترینی وقتی توبدترین شرایط با من بودی.. گفت دوستت دارم

یعنی تا آخر  میمونی بامن ...  گفت خداشکر کسی مثل تو رو سر راهم قرار داد ..گفتم خدارو شکر عشقمو بهش ثابت کردم

خلاصه قرار اشنایی خانوادها رو گذاشتیم با گل شیرینی رفتیم خونشون

بعد اولین جلسه .. که همین دی ماه بود 

زنگ زد گفت ما به درد هم نمیخوریم  بی ادبانه.. توهین کرد بهم

من بهش گفتم مگه من نبودم تو مشکلاتت با هات بودم در صورتی فامیلا کنار کشیدن

من نبودم گفتم بریم مشاوره من نبودم گفتم خوب میشی  من نبودم که چون کنارت بودم گفتی اروم جونمی

مشکلاتم اسون میشه

گفت من دارن منطقی به قضییه نگاه میکنم مابه درد هم نمیخوریم... منت نذار 

گفتم منت نمیذارم فقط گذشته رو اوردم جلوت  یادت بیاد من. تو بدترین شرایط باهات بودم

گفت من بهت گفتم منتظر باش...

گفتم انتظار ندارم بی ادبانه به من بگی برو ...

دیگه بهش جواب ندادم  گفتم خدا بالای سر هست 

گفتم یه قولی دادم به کسی فقط برو پیشش اخه گفتم خوب بشی میارمت زیارت آقا..

رفتی بگو  م  قولش قوله حالش خوب نبود بیاد وگرنه میومد

گفت باشه ..میگم...

اینو گفت دلم حوری ریخت ... دیگه جوابش ندادم گفتم دیگه باید چیکار میکردم خدایا

دلم سنگینه برام دعا کنید حالم خوب شه...

 

ممنمون خوندید.

 

سلام برادر گرامی.راستش من عقیده دارم تنها کسانی قادر به درک شرایط روحی شما هستند، که تجربه مشابهی همانند شما در زندگی داشتند.پس این که من بگم درکتون میکنم و یا بگم حال شما رو میفهمم، فقط یک جملست و لاغیر.شما درست میفرمایید، کسانی که با چنین اتفاقاتی در زندگی مواجه میشند، بعد از یک زمانی، کنترل و اختیار افکار و احساسات خودشون رو از دست میدند و حتی اگر خودشون هم تصمیم به فراموشی بگیرند، تصورات، تفکرات و احساساتی که گاهی خارج از اراده و اختیار ماست، مانع از فراموشی میشند، و اون اشخاص لحظات عمرشون رو با درد و اندوهی که از سر فراق، بی خبری، دلتنگی و بلاتکلیفی هست، میگذورند.خیلی از انسانها هستند که با اختیار خودشون عاشق میشند، اما این موضوع برای همه قابل تعمیم و یکسان نیست.عشق گاهی اوقات برای واقع شدن از کسی اجازه نمیگیره، در واقعیت، در مجاز، در فقر، در غنا، در وجود باسواد، بیسواد، مسلمان، مسیحی، عرب، عجم، یا هر قشر و گروه و مسلک و قومی، به یکباره اتفاق میفته اما به یکباره محو نمیشه، چون قدرت این اتفاق مقدس، فوق قدرت ماست.قصد ندارم بهتون توصیه ای بکنم، گفتنی ها رو دوستان به زیبایی بیان کردند.فقط یک مطلب که البته خودتون هم به اون پی بردید.و اون آشتی با منشأ نور، امید، خوبی، مهر، محبت، عشق، آرامش، قرار و ستایش، "خداوند رحمان" هست.شما درست میگید، شاید پناه بردن به مشغولیاتی مثل کار کردن، ورزش کردن، کتاب خوندن، تفریح کردن، سفر کردن، حاضر شدن در جمع و فرار از تنهایی و منحرف کردن افکار، هیچ یک برای تسکین این درد، موثر نباشه.اما؛ پناه بردن به درگاه الهی و یاری خواستن از ذات بی همتای او و امید داشتن به رحمانیت بیکران او، تنها راه نجات از آلام درونی و تسکین دردهاست.خودتون رو به خودش بسپارید و با اخلاص ازش بخواید که شما رو در مسیر عشق ورزیدن به هر آنچه که لایق عشق پاک شماست قرار بده.راجب هر آنچه در دل دارید باهاش دردودل کنید،از دلی که شکست، قلبی که به غم دچار شد،روح و روانی که نشاط خودش رو از دست داد، جسمی که پژمرد، براش حرف بزنید،مطمئن باشید هرلحظه همکلامی با او باعث آرامش درونی شمامیشه و ازخوداو، شروع یک زندگی شاد، همراه با عشق وآرامش رومسئلت کنید.میدونم،شایدراهکارمن به اندازه دیگردوستان ازروی علم وآگاهی نباشه،اماهرآنجه که در دل بود رو در طبق اخلاص گذاشتم.موفق باشید.یا حق.

سلام 

خانوم به همه :

اون خاطر عشقی که روی منطق ، خط بطلان کشیده بود ; بدون توجه به کفویت ، رفتار می کرد و هر چقدر شما بهش بی توجهی می کردید یا پسش می زدید ، روی اون اثری نداشت و همه ی حرکات شما براش جذابیت داشت .

شما هم به خاطر منطقی که به دلیل جور در نیومدن معادلاتش ، به عشق بی توجه بود ; رفتار می کردید و هر چقدر براش دلیل می آوردید فایده ای نداشت .

کاش می گفتید در چه مواردی باهاش کفویت نداشتید . ولی من فعلا بر اساس عدم کفویت مالی و اعتقادی جواب میدم و حدس می زنم اون از شما مذهبی تر بود و شما از نظر مالی در سطح بالاتری قرار داشتید .

اگه اینطوری باشه ، در حال حاضر شما هر کاری بکنید ، وضع از اینی که هست بدتر میشه .

مثلا اگه بفهمه عذاب وجدان دارید و میخواید ازش حلالیت بطلبید ، ممکنه بگه تا زمانی که بهت نرسم حلالت نمی کنم و یا در بهترین حالت ، بگه حلالت می کنم . ولی دوباره زخمای قبلی سر باز کنه و اون وارد مرحله ی جدیدی از شکست عشقی بشه که باعث خرابتر شدن وضعیت روحی و روانیش بشه .

شاید چون غرورش در این رابطه شکسته ، ناراحتیش به خاطر اینه که عشق و غرورشو به صورت یکجا باخته و مثل یه انسان بی هدفی عمل می کنه که به خاطر این شکست ، انگیزه ای برای ادامه ی زندگی نداره که به خاطرش تلاش کنه .

شما می تونید به نیت اون ، کار خیر انجام بدید یا براش دعا کنید و طلب عاقبت بخیری اونو بکنید تا از شدت عذاب وجدان تون کاسته باشه و راحت تر با این مسأله کنار بیایید .

ولی برای کمک کردن مستفیم به ایشون ، کار خاصی نمی تونید انجام بدید و باید افراد دیگه ای مثل خونوادش یا یه مشاور این کارو انجام بدن .

من یه زنم. برعکس شما به عشقم! رسیدم ولی تو زندگی اون روشو دیدم. زندگی مزخرفی که با تمام تلاشم‌( چون دوستش داشتم) بازم به طلاق کشید. من برای رسیدن و موندنش از همه چی گذشتم: خانواده تحصیلات مالی .... اخرش الان یه زن مطلقه هستم. امیدوارم شرایط من کمک کنه روی مثبت وضعیت خودت را بهتر ببینی.

سلامی دوباره

سلام

سلام من نظر خاصی ندارم فقط خواستم بنویسم انقدر به ملت نگین برو پیش روانپزشک پسر مردم سالم و سلامت شما می خواین بفرستینش پیش روانشناس و روانپزشک و این بدبختیا. بابا جان بهترین روانشناس آدم خود خود خودشه

دوست عزیز حیف این عمر نیست که مثل برق و باد داره میگذرع؟

دوستیا انواع و اقسام دارن عزیزززم

اینهمه آدم اومده برات کامنت گذاشته .

یکی از اقوام ما همین اتفاق براش افتاد چندسال خونه نشین شد و افسردگی حتی..

با شدت با الی خانم مخالفم اشتباه ایشون همینجاست که با کسی دیگه رابطه جدی شروع نمی کنه از اون دختر خانم یه بت تو ذهنش ساخته همش داره پرستشش میکنه فک میکنه دیگه مث اون پیدا نمیشه رفتارا خنده ها شیطنتاش ووو همه ی این حرکت و رفتارا میاد تو ذهنش خب معلومه نمیتونه فراموشش کنه اگه از کسی خوششون بیاد باهاش آشنا بشه میبینه این 8سال عمرشو تلف کرده تازه به خودش میاد که چه اشتباه بزرگی کرده تا آخر عمرش که نمیتونه تنها بمونه و حسرتشو بخوره حالا حسرت یکیو میخورد که حداقل ارزششو داشته باشه نه یه خیانتکار .

بازم سلام و خسته نباشید مجدد

دوستان دست گلتون درد نکنه! خدا میدونه ک چقدر حرفاتون منو ب فکر فرو برد! من ادمی هستم ک عادت ندارم اینجور مسائلمو حتی ب دوستم بگم چ برسه ب خانواده دلیلش هم مشخصه افراد ممکنه رازدار نباشند

اما این سایت تنها جایی بود ک تونستم برای اولین بار حرفای دلمو بزنم! حرفایی ک هیچ وقت نتونسته بودم ب کسی بگم!

مرسی ک اینقدر خوب راهنماییم میکنید
اقا اسماعیل! من حرف شما و دوستانمو گوش کردم
امشب نماز خوندم! چرا دروغ یکم برام سخت بود! ولی خوندم! با هر سختی ک بود خوندم! اما الان نظرتونو دیدم ! چرا دروغ راستش نمازی ک خوندم دلی نبود! ولی میخوام مداومت کنم شاید گره از کارم باز شه

خیلی از دوستان اتفاق نظر داشتن ک تنها راه رهایی من پناه بردن ب خداست! نمیدونم چرا ولی احساس میکنم حرفاشون کاملا درسته! فکر کنم 8 سال دیگه زمان کمی نیست! امیدوارم خدا منو بپذیره!
بعضی دوستان نوشتن تو خطا کردی! نباید با دختری یا پسری دوست شد! باهاتون موافقم! ای کاش...! ولی کاریه ک شده! امیدوارم خدا منو ببخشه! شما درست میگید! من اگه خودم اشتباه نمیکردم این همه سال از درون حالم خراب نمیشد

دوستان دیگری خیلی تلاش کردند ک منو متوجه این موضوع کنند ک زمان زندگیخیلی کوتاهه! ارزش غصه خوردن نداره! یکی از بستگانمون امروز صبح فوت کردند! تازه مطلع شدم! خدا میدنه چقدر ب حرفاتون فکر کردم ک واقعا چقدر زندگی کوتاهه

ی سری از دوستان هم بر این عقیده هستند ک من خودمو حبس کردم و نمیخوام از فکر اون خانوم بیرون بیام بله! تا دیروز همینطور بود ولی واقعا میخوام ک تموم شه! و حالم خوب شه

دوستان من ادم خیلی با محبتی هستم دلم برای خانوادم میسوزه و خیلی دوسشون دارم و تا ب الان هیچ وقت اجازه ندادم اونا متوجه افسردگی من بشن چون نمیخوام ناراحتشون کنم نمیخوام غصه خوردنشونو ببینم

دوست دیگری مطلبی سخت تکان دهنده گفتند ک برام جالب بود! جراح! چ جالب! احیانا اون ادم جراح قلب ک نبوده؟! چیزی ک همیشه ارزوشو داشتم و امیدوارم بتونم قبول شم
دوستان دیگری فرمودند چرا وقتی ی ادم داره خوشه و ب تو خیانت کرده حیف تونیست ک بخوای غصه بخوریو ناراحت باشی؟ چرا حیفه
ولی هر وقت ب این موضوع فکر میکنم قلبم سوراخ میشه از درد! بچه ها خیلی برام گرون تموم شد! چون شکستم!
ی دوستی داستان خودشو نوشته بود ک زندگیشو پای ی  ادم گذاشت و اون ادم بعد اون همه محبت بهش توهین کردو گفت برو بهش توهین کرد! عزیزم من واقعا وقتی داستانتو خوندم چشام خیس شد نمیدونم چی بهتون بگم! فقط بگم خدایا کمکش کن

ی سری از دوستان بهم گفتند برو سرای سالمندان! میخوام برم! ببینم ک انسان وقتی پیر بشه ضعیف و ناتوان میشه و دیگه کاری از دستش بر نمیاد! میخوام برم ببینم
بچه ها خیلیاتون حرفای خیلی قشنگی بهم زدید! حرفایی ک خیلیاشونو یاداشت کردم تا روبروم باشه
از اینکه خوندم یکی از دوستان بعد اینکه 13 سال سختی کشید بالاخره خوشبخت شدو حالش خوبه این برای من قوت قلب بود

در ضمن من تا حالا مشاوره و روانپزشک نرفتم! فکر کنم این کوتاهی از من بوده ک از راه درست این موضوع رو پی گیری نکردم
دوستان خوبم خیلی ازتون ممنونم
خوشحال میشم بازم نظرات خوبتونو بخونم واقعا برای من بی نهایت ارزشمنده

 

به سوال کننده...

سلام مجدد...

از ته دلم آرزومه منم همچین پسری البته بااخلاق خوب و پشیمون از کارش جلوی راهم قراربگیره تا بهش نشون بدم لیاقتش اون چیزایی نبوده ک فکرمیکرده بلکه خیلی بیشتر از اونها بوده...شما هم ایمان داشته باش بهترینها درانتظارته!امیددارم اینبار با فکر بیشتر و عشق بیشتر عاشق میشی:-) موفق باشی

به الی خانوم 

سوال کننده عزیز چرا گفتید مطلبی سخت تکان دهنده؟

با سلام  و لطف فراوان بخاطر کامنتای بی نظیرتون

ب خانوم ارمیتا
کاملا درست فرمودید، دقیقا همین طوره ک میفرمایید من مدام اون دختر و حرفاشو شیطونیاشو و همه مسائل یادم میومد خیلی ازارم میداد اما در مورد اینکه میفرمایید برم سمت ازدواج، مشکل اینه من نگرانم، نگران این که مبادا کسیو بدبخت کنم! چون دفعه قبل واقعا خالی شدم از احساسات! نگرانم دیگه اون انرژیو شادابی رو نداشته باشم!
نگرانم دیگه نتونم مهر دختریوب دلم راه بدم! شما میفرمایید برو ازدواج کن! حرفتون درسته ولی من ب این موضوع فکر میکنم ک اگر همسرم ادم سردی باشه! اگه نتونه منو دوباره شاد کنه منو ب وجد بیاره ایا این درسته من باهاش کم رنگ بشم؟ واقعا چ تضمینی وجود داره اگه من ازدواج کردم دوباره شاد بشم؟ من ادم پایبندی ب اخلاق هستم! شاید 8 ساله نماز نخوندم و واقعا پشیمونم و نمیدونم خدا منو میبخشه یا نه! ولی ذره ای از وجدانم کم نشده! چطور میتونم نترسم و خیلی راحت ازدواج کنم؟ بارها ب این موضوع فکر کردم ک اگه همسرم مورد دلخواهم نباشه بعد ازدواج مبادا سرد بشم و زندگیه ی ادمو تباه کنم؟ چطور میشه مردی ک موقع ازدواج ی دختری ک هزاران امید وارزو رو داره ب کام نابودی بکشونه؟ دختری ک چشم و چراغ خونشون بوده پدرش چقدر زحمتشو کشیده نذاشته اب تو دلش تکون بخوره چطور میشه ی پسر اونقدر بی وجدان باشه و براحتی هستی و امید ی انسان! ی انسان! رو ازش بگیره! ن! من نمیتونم!
نمیتونم ب کسی صدمه بزنم! اگه 8 سال از بهترین روزای عمرم شکستم و خورد شدم ولی از ی چیز خوشحالم! پیش خدای خودم ک با زندگی کسی بازی نکردم! دل کسی رو نشکستم! اما اون خانومی ک رفته چطور میشه حرفاش شیطونیاش خنده هاش از یادم بره؟ مبادا همسرم برای من انرژی بزاره با تمام وجودش و من اونقدر بی شرافت باشم وبا رفتارای سردم سردش کنم! این درسته منی ک اینقدر صدمه دیدم زندگی ی دختر زندگی ی  مادر ی پدر ک میوه عمرشونه روب تنهایی و با خود خواهیام ب تباهی بکشم؟ این جاست ک نمیتونم ازدواج کنم! منو بار نیاوردن تا زندگی کسی رو خراب کنم! نمیتونم! وقتی ذهنم از سموم اون ادم هنوز خالی نشده چیکار کنم؟ دوست دارم بازم نظرتونو بشنوم! شما ی دختری! چرا ی دختر اینقدر میتونه بد بشه؟ واقعا اون تو زندگیش خوشبخته؟ ایا این درسته منی ک این همه خدا بهم توانایی داده از بین بره واون ادم فقط بخاطر ی مشت خاطره و احساس منو ب تباهی بکشونه؟ اگه اون دختر توانایی خاصی داشت اره ولی من فقط مشکلم ی مشت احساسه! اونا رو چیکار کنم؟
خوشحال میشم نظرتونو بشنوم

خیلی ازشما دوستان نظر بر این باور دارید ک من ازدواج کنم ولی مطالب بالایی ک برای خانوم ارمیتا تایپ شد میتونه ج تک تک شما بزرگواران هم باشه

خانوم دختر اسمونی، ممنونم منم براتون ارزوی سعادت و خوشبختی میکنم
پشیمونم ولی کاش هیچ وقت تو این چاه نمیوفتادم
دوستان؟ میخوام بگم حق باشماهاست!

بعضیاتون فرمودید حقته! بله! قطعا حقمه، حق کسیه ک فرمان خداشو نادیده میگیره! بایدم بچشه! بایدم عذاب بکشه! بایدم ضجر بکشه! حقمه! اره شماها درست میگید من اگه ادم خوبی بودم هیچ وقت راه غلط رو نمیرفتم!
خدایا تورو ب عزت و جلالت سوگند منو ببخش! ببخش ک بد کردم اول ب خودم! بندگی نکردم! این بندگانت حق دارن منو سرزنش کنند! من بیمارهستم! کاش ک زمان ب عق ب بر میگشت و .... افسوس

منتظر نظرات خوبتونم هستم با تشکر از همه دوستان خانواده برتری عزیز و گرامی

سوال کننده :

خواهش می کنم .

تا یه مدتی این طبیعیه و وقتی با خدا حرف می زنید ، خودتون هم اعتقاد چندانی به حرفاتون ندارید . ولی با گذشت زمان ، آرامشو به معنای واقعی تجربه می کنید .

من خودم سر یه مسأله ای ( که مربوط به شکست عشقی و مسائل حول اون نبود ) ، مدت ها این کارو ادامه دادم و الان نزدیک به دو ماهه که نسبت به حرفا و درد و دلایی که با خدا دارم ، اعتقاد بیشتری پیدا کردم .

شما نه تنها شایسته ی هیچ سرزنشی نیستید ، بلکه باید تحسین تون کرد . به خاطر اینکه سعی می کنید با این مسأله به صورت درستی برخورد کنید و تا زمانی که با تجربه ی قبلی تون کنار نیومدید ، تن به تجربه ی جدیدی نمی دید .

برای کنار اومدن با تجربه ی قبلی ، سعی کنید کم کم نسبت به خانوادتون و آدمای اطرافتون ، عشق بورزید و هر جا احساس کردید می تونید به یکی کمک کنید ، این کارو انجام بدید

چون زمانی که این مرحله و مرحله ی حرف زدن با خدا رو تکمیل کردید ، به صورت اتوماتیک به یه زندگی جدید فکر می کنید و آماده ی تجربه عشق واقعی خواهید شد .

علت دیگه ی این تحول ، این خواهد بود که شما به وسیله ی دو مرحله ی قبلی ، سم رابطه قبلی رو از قلب خودتون پاک می کنید و به جاش ، اونو با محبت به خدا و بنده ی خدا شارژ می کنید و بعدش به این نتیجه می رسید که می تونید یه دختر دیگه رو خوشبخت کنید .

سلام برادر عزیز .اگر منتظر این هستی که یک بار دیگر کسی را با همان شدت و با همان احساس دوست داشته باشی تا بتوانی ان خانم را فراموش کنی باید به شما بگم که دارید اشتباه میکنید اون حس حسی آمیخته به شور و هیجانات ابتدای جوانی بوده که دیگه بر نمی گرده آدم وقتی عاقل تر میشه و از اون شور و هیجاناتی دور میشه بیشتر کسی رو کنارش میخواد تا آرامش پیدا کنه منم با اکثر دوستان موافقم ارتباط با خدا رو قوی تر کن و از یک مشاور کمک بگیر در قدم اول هرچیزی که شما رو به یاد خاطرات اون خانم میندازه حتی اگر طلا و جواهر باشه از خودت دور کن هدایایی که ارزش مادی داره به نیاز مندان ببخش هدایایی که ارزش مادی نداره رو به یاد احساس گذشته در جایی خاک کن یا بسوزان سعی کن در جایی این کار رو انجام بدی که تنها باشی مثل بیابان احساست رو با گریه فریاد یا پرتاب سنگ یا هر چیز دیگری بیرون بریز بعد که حسابی خسته شدی وضو بگیر و نماز بخون مطمئنم آرام میشی تمام سعیت رو بکن تا کمتر به خاطر بیاری خاطراتتان رو از خدا همسری مهربان و وفادار بخواه واز مادرت بخواه یک دختر نجیب و زیبا برات پیدا کنه اگه باهم به توافق رسیدید ازدواج کن .ولی وقتی اینکار رو انجام بده که دختر قبلی برات کمرنگ شده باشه وبه این فکر کن اگه الان ازدواج کرده باشم و دوست دختر سابقم بیاد و از من درخواست کنه باهاش زندگی کنم از من معذرت خواهی کنه التماس کنه یا هرچی،آیا به همسرم خیانت میکنم .من فکر میکنم شما بیشتر از اینکه بخاطر از دست دادن اون خانم ناراحت باشید،ناراحت این هستید که چرا اون که ترک کرده و رها کرده من نبودم ،البته این نظر منه بهش فکر کنید .احتمالا از اون دسته آدم ها نیستید که تا چیزی رو خواستید به راحتی بهش رسیدیدوالان نرسیدنتون  به اون خانم براتون گرون تموم شده.

با سلام 

سوال کننده عزیز ، شما یکبار در سن زیر 25 اوج هیجانات جوانی رفتی عشق رو تجربه کردی ولی

سوال کننده عزیز ، شما یکبار در سن زیر 25 اوج هیجانات جوانی رفتی عشق رو تجربه کردی ولی

از یک روانشناس خبره کمک بگیر که تو زمینه مشاور خانواده فعالیت داره. خود من بعد از اینکه نامزدم منو رها کرد اینجوری شدم. اصلا نمیتونستم درک کنم که چرا اینجوری شد. بعدا مشاور تو یه جلسه منو روشن کرد که دلیلش چی بوده. میدونی وقتی آدمها دلیل چیزی رو ندونن طرف رو مقصر میدونن اما وقتی دلیلش بدونی میفهمی که تا حدی اون هم حق داشته. اصلا آدمها همه اشتباه میکنن حتی خود تو. صدمه ای که ما آدمها به هم میزنیم مثل یه تصادفه. پس همه رو ببخش تا خودت هم بخشیده بشی. اینجوری احساس آرامش بهت دست میده. دیگه تجسس هم نکن تو زندگی اون. اما بدون تو همین دنیا ما آدمها هر اشتباهی انجام میدیم کائنات همه تلاشش رو انجام میده تا ما رو سر راه درستش قرار بده.

یادم رفت بگم:

برو بابا دیوونه...

سلام مرسی از راهنمایی خوبتون

ب سرکار خانوم ترگل

امیدوارم حالتون بهترشه و ازدواج موفقی رو داشته باشید

ب سرکار خانوم یلدا

بله دوستان هم خیلی توصیه داشتند حتما پیش ی مشاوره خوب خواهم رفت البته امیدوارم خانوم فردوسی رو بتونم وقت بگیرم چون خیلی تعریف از ایشون شنیدم

ب سرکار خانوم مهنا

اول از جمله اخرتون خیلی ممنونم! این که نباید عمر رو ب اسونی از دست داد درثانی از اینکه راهکار دادی بازم ممنونم منتهی میخوام ی مدتی روب خودم فرصت بدم بچه های اینجا خیلی کمکم کردند و میخوام مدتی رو ریکاوری کنم تا اول حال خوبمو بعد این همه مدت ب خودم برگردونم ولی حتما بعد از اینکه موفق شدم راهکاراتونو ب کار میبرم و توکل بر خدا اقدام میکنم البته میخوام ی فرصت خوبی بدم ب خودم تا حتما روحیم بازسازی شه

ب سرکار خانوم ارمیتا

تو تمام نوشته های شما نکات زیادی دستگیرم شد،از اینکه وقت گذاشتید بی نهایت ممنونم
اول از همه فرموده بودید باید تلقین رو از خودم دور کنم، بله! دقیقا زدید ب هدف من خیلی ب ایشون و حرفاشون و شیوطنیاشون و خنده هاشون و ب قول شما برق چشماش خیلی خیلی خیلی زیاد فکر میکردم! روزی ساعتی دقیقه ای نبود فکر نکنم! از اون ور شما درست فرمودید من خیلی خودمو سرزنش میکنم و اینکه فرمودید ازدواج با اون دختر شاید بدبختت میکرد! دقیقا همینطوره! من بعدها خیلی تحقیق کردم و متوجه تنوع طلبیش شدم و خیلی متعجب شدم ک شما چطور ب این قضیه پی بردید! من واقعا اینو از ته قلبم معتقدم ک ازدواج با اون دختر زندگیمو تباه میکرد اینو بهش ایمان دارم ولی دقیقا مشکلم همین بود ک مدام حرفاش صداش چشماش سلیقه اش شیرین کاریاش شیطونیاش منو اذیت میکرد! هر وقت یادم میومد ساعت ها از دورن منفجر میشدم×
خیلی سر این قضایا به اعصابم ب روحم فشار میومد! دچار معده درد های شدیدی شدم
شما درست فرمودید روح و روانم از اون تو ذهنم ی قدیسه ساخته! شاید باورتون نشه ولی من هر بار ک هر دختری رو چ تو دانشگاه میددیم چ در محیط بیمارستان و چ در خیابون مدام ب خودم میگفتم اون کجا و این کجا! مگه خوش گل تر خوش قیافه تر خوش صدا تر خوش سلیقه تر از اون وجود داره؟ مگه باحال تر شیطون تر خداافریده؟ این موضوع منو خیلی از درون پوسوند خیلی اسیب بهم زد خیلی خرابم کرد! من سر این قضیه خیلی افسرده شدم! در مورد ازدواجش هم واقعا با فردی ازدواج کرد ک ادم خاصی نبود! این بیشتر برام گرون تموم شد! من ساعتها اون زمان بهش ز میزدم گریه میکردم التماسش میکردم اینکارو با من نکن! با پسری ازدواج کرد ک اگه از من بالاتر بود ولی غرورمو له کرد! مدام ب خودم میگفتم من از این پایین تر بودم؟؟؟؟
اخه چرا؟
بعد مشکل بعدی این بود این خانوم اتو اون دوران جوری میگفت دوست دارم ک هر وقت صداش یادم میاد بدنم روحم قلبم روانم خراب میشه! شما درست متوجه شدید! من  با خاطراتش سال هاست دارم زندگی میکنم واین منو خراب کرد! ازتون بی نهایت هم از شما هم از تک تک بچه ها ممنونم انقدر وقت گذاشتند اینقدر خوب کمکم کردند
فقط من باید دقیقا چیکار کنم؟ با این تفکرم چیکار کنم؟ قبول کنید فراموش کردن برق چشم ب قول شما ب اسونی ممکن نیست! من میخوام شاد باشم چرا هیچ دختری دیگه ب دلم نمیشینه؟ چرا هیچ دختری ب زیبایی اون برام نیست ب با سلیقه گی اون نیست؟ چرا؟ من چیکار کنم ک بعد ازدواجم واقعا عاشق همسرمباشم؟ دوسش داشته باشم؟ اگه با هم لباسی خریدیم تو دلم ب خودم تلقین نکنم اون سلیقش بهتر بود؟ چجوری؟
میشه بیشترراهنماییم کنید؟

ببین سوال کننده ی محترم منم کسی دوسم داشت که خیلی بهم نگاه میکرد خیلی خیره میشد میدونم چشم پاکم بود من خیلی مغرور بودم خیلی باحیا هستم همیسه ازش فرار میکردم ولی چه کنم که بعد از چن ماه منو به دام انداخت منو گرفتار خودش کرد بعدشم رفت با یکی دیگه ازدواج کرد من چیکار باید میکردم وقتی هیچ تجربه ای نداشتم میومدم میگفتم بیا منم عاشقت شدم؟نجابت و غرورم اجازه نداد به خاطر ترس از دوستی و گناه نگاشم نکردم نزدیک ۴ سال از اون قضیه میگذره من افسرده شدم خونه نشین شدم کارم به روان پزشک و دارو کشیده شد شاعر شدم هرشب اشک ریختم به خاط گناه نکرده .همیشه به خودم اجازه ندادم برای نامحرمی عشوه بیام همیشه سرم پایین بود هیچ وقت نزاشتم نامحرمی صدای خنده هاو عشوه هامو بشنوه هیچ وقت نگاه حرامی نکردم و من موندم و یه دفترچه شعر که میخواستم تقدیمش کنم الآن دیگه با این که پر از شعر میشم نمینویسم دیگه اجازه نمیدم به خاطر پسری غرورم شکسته بشه الآن هیچی واسم مهم نیست.من دخترم غرورم شکست آش نخورده و دهن سوخته. من انرژی شروع عشق دوباره رو ندارم...

بازم سلام 

آها اینم بگم گفته بودی من از اون شوهرش بالاتر بودم و این حرفا خوب ج مشخصه خلااااایق هر چه لااااااایق اون لیاقت تو رو نداشت اوکی  فکرررررر نکن گذشته ها گذشته تموم شده رفته اون روحشم خبر نداره که تو فکرشی گناه فک نکن دیگه

پسری ک دوسش داشتم شرایطش دقیقا مث شما بود ب بهونه راموش کردن اون 2 سال دنبال ن بود چون برعکس دخترای دیگ محلش نمیدادم تا اینک کاملا تصادفی ی  اتفاقی باعث ایجاد ارتباط شد ولی بام خداراشکر کلاه سرم نرفت اون ب امید فراموش کردن اون دختر با من ارتباط برقرار کرد منم تموم علاقمو عشقمو وفداریمو و فداکاریمو ب پاش ریختم تا حتی برا اولین بار ب یه پسر گفتم دوستت دارم ولی اون گف دوستت ندارم نتونسته بود فراموشش کنه پس اول اونو فراموش کن بعد برو دنبال ی دختر من ضربه بدی خودم

 الانم دارم همه تلاشم میکنم ک ثابت کنم دوسش ندارم بهشم گفتم دوسش ندارم تا حتی تولدشم چند روز پیش بود میدونست میدونم ولی تبریک نگفتم الان چجوری بهش ثابت کنم؟

سلام.

سلام فقط میخواستم بگم مرسی و ممنون بخاطر همه حرفاتون

من چندروزه حال و هوای خیلی خوبی پیدا کردم خیلی ارامش گرفتم خیلیاتون منو ب رابطه خدا تشویق کردید و واقعا ممنونم امیدوارم همتون بخصوص برادر اقا اسماعیل هر حاجتی دارن از خود خدا بگیرن حرفاتون خیلی کمکم کرد احساس مکنم بار بزرگی رو از دوشم برداشتید قلبم مغزم روحو روانم سبک شد، خیلی ازتون ممنونم

از خانوم دخیه باباش و ترگل هم بی نهایت ممنونم براتون دعا میکنم شما هم ارامش واقعی ب زندگیتون برگرده و ارامش داشته باشید
از خانوم ارمیتا خیلی ممنونم خیلی زحمت کشیدید نمیدونستم کنکور دارید ولی با این حال ک ثانیتون براتو طلاست وقت گذاشتید و ج دادید فقط میتونم بگم ی دنیا ممنون و از خدا بخوام ک دلمو از ته قلب شاد کردید خدا هم تو کنکور دلتونو شاد کنه و ب علاقتون برسید

دوستان همتونو از صمیم قلب دوست دارم و از همتون ممنونم انقدر باحوصله برام وقت گذاشتید و راهنماییم کردید خیلی حالم خوب خوب خوب شده و اینو اول از همه از خدا و بعد از شما ک با حرفاتون کمکم کردید ممنونم امیدوارم خداوند گره همه مشکلاتتونو باز کنه و شاد باشید
خدانگهدار همه

آقای سوال کننده

به سوال کننده

راستی یه وقت سوتفاهم نشه من گفتم دیگه نظر نمیزارم منظورم این بود قبلنا همش نظر میدادم وقتمو میگرفت عادت کرده بودم حسابی اراده کردم کمش کردم تا جایی که روزی یا چند روزی یه بار نظر میدم اونم موقع استراحتم مث الان ،منظورم این بود تلاش و اراده کنی صد در صد موفقی که میدونم و اطمینان دارم با تلاشت موفق خواهی شد .

ببین اقای نجفی 

سوال کننده :

سلام

از اینکه حال تون داره خوب میشه خوشحال شدم و بابت دعای خیری که کردید ، خیلی ممنونم .

حتما کامنت آخر خانوم پرتو خورشیدی رو با دقت بخونید و فکر کنید اون نظرو من دادم ، چون خیلی باهاش موافقم ( شکلک سرقت ادبی لطفا )

برای اینکه اونو از نظر سلیقه و بقیه ی چیزا با دیگران مقایسه نکنید ، به نقص هایی که داشت فکر کنید و سعی کنید اون قدیسه ی سفیدی که در ذهنتون ساخته بودید رو به قدیسه ی خاکستری تبدیل کنید تا راحت تر باهاش کنار بیاید .

چون وقتی کسی بهتون جمله ی " دوستت دارم " رو میگه ، یعنی داره بخشی از سلیقه ی خودشو به شما نشون میده و وقتی میدونو بدون عذر موجهی خالی میکنه ، کج سلیقگی خودشو نشون میده .

این خودش یه نمونه از هزاران موردی هست که بیانگر اینه که آدما توی ذهن و فکرشون ، هم سلیقه ی خوب دارن و هم سلیقه ی بد . و متناسب با موقعیت هایی که براشون پیش میاد ، اینا رو بروز میدن .

با سلام

 ب خانوم ارمیتا ممنونم خواهش میکنم

ب برادر اسماعیل مرسی برادر خوبم چشم حتما

ب خانوم پرتو خورشیدی

عالی بود! عالیییییییییییی! خیلی ازتون ممنونم! خیلی عالی بود! چقدر متنتون عالی بود

دقیقا! باهاتون موافقم! حتی من بارها میشد تو خیابون افرادی رو میدیدم و بینشون با اون شخص رابطه برقرار میکردم تو ذهنم! در صورتی ک اصلا شبیه شون نبودند! ولی من فکر میکردم چقدر چشماش شبیه اونه!

اصلا شنیدید میگن ادم عاشق ب در و دیوار هم نگاه کنه عشقشو میبینه!

ولی حرفای دوستان خیلی کمکم کرد! یکی این که عشق خیلی پاکه! دختری ک پاکی و محبت و عشقو میبره زیر سوال ارزش نداره عمرمو بیخود تلف کنم و غصه بخورم! خیلی از این حرفارو میدونستم ولی وقتی دوستانی مثل شما میایید اینو بهم میگید خیلی باارزش تره! وقتی خانومای این سایت ک خودشون دخترن جنس خودشونو بهتر میشناسن میگن خداروشکر کن اگه بعد ازدواج میفهمیدی بدبخت میشدی ینی چی؟
چند نفر از خانومای این سایت اینو گفتن؟ وقتی منی ک شناخت کافی از خانوما بخاطر دوری از اونها ندارن میگن پسر خوب همه دخترا اینجورین خب ینی چی؟ چرا من باید برای کسی که ارزش عشقو نمیفهمه این همه سال( 8 سال) غصه بخورم؟ چرا عمرمو تباه کنم؟چرا؟؟؟
چرا کسی ک نفهمید من خودمو ازار بدم؟ شاید مصلحت خدا بوده! دوستانی که اینجا هستند من تا زندم حتی اسمشونم نمیدونم چهرشونم نمیدونم ولی برادر اسماعیل خانوم ارمیتا خانوم پرتو خورشیدی و سایر دوستان از ته قلبم براتون دعا میکنم ب حق این روزای عزیز خوشبختتتتتت بشید! حالمو عالی کردید
ایشالا تو کنکورتون موفق بشید ایشالا  تو ازدواجتون تو کارتون و تو تک تک لحظاتتون موفق بشید
خودتونم نمیدونید زندگیه تباه شده منو نجات دادید با حرفاتون خدا خیرتون بده

خانوم دریاچه قو

حرفتون درسته منطقیه ولی! ولی ! ولی! عشق! ن خائن! من فردا میمیرم درسته؟ باید ج پس بدم درسته؟ در پیشگاه خدا حاضر میشم درسته؟ من ک گناهی نکردم؟ چرا باید عمرمو تباه کنم؟
خانوم ارمیتا خانوم پرتو خورشیدی و خیلی از خانومای دیگه هم منو تایید کردند! بله اگه عشق پاک باشه من چ گناهی کردم؟ ایا دختری ک میره دنبال پسر مردم ادم درستیه؟ من چرا باید روزامو هدر بدم؟ واقعا پشیمونم چرا 8 سال خودمو عذاب دادم
میخوام تخصصمو بگیرم ورزش کنم و بعدا سر فرصت عاشق بشم! عشقو لمس کنم اما با ی انسان! انسان پاک و وفادار و ازخدا هم میخوام کمکم کنه! روزی هم ک ازدواج کنم حقیقتشو خواهم گفت چون نمیخوام مخفی کاری کنم

سوال کننده : خواهش می کنم ...... امیدوارم حالتون اونقدر خوب بشه که قسمت شیرین عشق رو با تمام وجودتون تجربه کنید .

سلام مجدد 

سلام
خانوم ارمیتاشما اقا اسماعیل خانوم پرتو خورشیدی و همه دوستان ک انقدر  تعدادشون زیاده نمیتونم دونه دونه اسم ببرم منو حیات بخشیدید!
حیات دوباره!

من 8 سال تمام قشنگ ترین روزای زندگیم دانشگام  دوستام و همه عزیزام فقط غصه خوردم! فقط غصه غصه غصه!

چون مدام حرفای اون یادم میومد خودمو سرزنش میکردم! چون اون مدام اون اواخر قیافمو وضع مالیمو تحقیر میکرد! من اون موقع دانشجو بودم و هیچی نداشتم! حتی تو اون سالها ی بار ب دور از چشم من با کسی دوست شد و بعد عذر خواهی کرد
مدام سرزنشم میکرد! میگفت تا پولدار شی درست خیلی مونده هیچی نداری! خیلی تحقیر شده بودم!
اما خدا خدای دل شکسته هاست! من تو دانشگاه سال های سختی رو گذروندم! مدام غصه میخوردم و خیلی ناامید زندگی میکردم! اون با پسری ازدواج کرد  ک ظاهر خیلی خوشتیپی داشت
من چون بلد نبودم با کسی دوست بشم ظاهرم خیلی معمولی وبا شخصیت بود ولی چیز زیادی از تیپ فشن و مد بلد نیستم چون مدام ب درس مشغول بودم بعد اون ماجرا مدام فکر میکردم اون ی دختری بود ک خیلی زیبا  با سلیقه بود چون بهم میگفت فلان لباسو بپوش و من سلیقشو ک دیدم چندباری با هم رفتیم خرید و اون لباسایی انتخاب میکرد و ...

منم چون با دختری ارتباط نداشتم این بود ک بعد اون ماجرا و اون حرفا ازش ی قدیسه ساختم!
ولی خدای ک بالاسرم هست شاهده چقدر حرفای شما و دوستان کمکم کرد چقدر بهم انگیزه داد حتی دیگه فکر نمیکنم چون شما درست میگفتید فکر کردن هم گناه داره
و بعد اینکه دوستان خیلی بهم امید و انگیزه دادن
وقتی این حرفارو از دهن شماهایی ک خودتون خانوم هستید شنیدم قوت قلبی برام بود
چون خیلی خوب درکم کردید خیلی خوب همراهیم کردید و خیلی خوب همه دوستان راهکار دادید
برای من خیلی جالب بود بقدری دوستان خوب منو درک کرده بودند ک باورش برای من سخت بود انقدر خوب حال منو میفهمیدند و چقدر ارامش و روحیه و قدر راهکار خوب بهم دادند
تنها کاری ک ازم ساختست دعا از ته قلبم برای تک تک شما عزیزان و بزرگوارانه
شما هم انشائالله تو کنکورتون موفق بشید  و مهندسی حقوق یا پزشکی و هر رشته ای ک دوست دارید متناسب با رشتتون( چون رشتتونو نمیدونم) قبول شید با ارزوی بهترینها برای همه شما عزیزان

با خوندن دو کامنت آخرتون صد در صد مطمئن شدم که خیلی زود حالتون از اینی که هست بهتر میشه . به خاطر اراده ی قوی تون ، بهتون تبریک میگم و در آخر ، امیدوارم در تمام مراحل زندگی تون موفق و سربلند باشید .

به سوال کننده...

سلام

خانوم پرتو خورشیدی : خواهش می کنم

خانم پرتو خورشیدی ببخشید دخالت میکنم میدونم واستون سوال شده که کجا باش آشنا شده هر جایی میتونه باشه این موضوع اصلا مهم نیس ،مهم اینه که سوال کننده دیگه بش فکر نمیکنه و داره موفق میشه این عادتو ترک کنه ...

خب اگر ازینجور پسرا میخواست چرا ایشونو انتخاب کرد که تحقیرش کنه؟

به پرتو خورشیدی

با سلام مجدد خدمت شما دوستان عزیز

قبل از اینکه ب سوالات و پیشنهادات و محبتای بی حد و اندازتون پاسخ بدم میخوام ی نکته ای رو بگم ک شنیدنش خالی از لطف نیست

کاش خداوند متعال ب همه ی دخترا ی برادر خوب و ب همه ی پسرا ی خواهر خیلی خوب بده! میدونید من قبل اینکه اینجا سوالمو بنویسم از اونجایی ک مسائل ابرو و اینجور مسائل رو ک نمیشه ب هرکسی گفت تاحالا تو این 8 سال حتی صمیمی ترین دوستم هم نمیدونه ولی این سایت برادرای خوب و خواهرای خیلی خوبی داره مثل اقا اسماعیل خانوم ارمیتا و خانوم پرتو خورشیدی

با اینکه نمیدونیم کی و کجا هستیم ولی واقعا برادر خواهرای خیلی خوبی برام بودید ازتون بی نهایت ممنونم شما کمکم کردید خیلی خوب درکم کردید ولی بچه ها کاش همه ی خواهر ی برادر خوب داشتن
دلیلش اینه من چون ی مرد هستم روحیاتو اقایونو ب کلی میشناسم تا حرف بزنن میدونم چی در سر دارن خب طبعا اگه خواهر داشتم اون خیلی میتونستم تو ازدواجش کمک کنم ولی افسوس نداشتم اگه خواهر داشتم اونم قطعا روحیات دخترا رو میشناخت و خیلی کمکم میکرد و خیلی زود تر اینا حالم خوب میشد ولی ب قول خانوم ارمیتا ماهی رو هروقت از اب بگیری تازست

خیلی برام جالب بود وقتی خانوم ارمیتا فرمودند ک دخترا شیطونند و شیطنت دارن من نمیدونستم مدام فکرم این بود ک فقط اون خانوم اینجوریه و شاید ایشون دارن واسه دلخوشیه من این حرفارو میزنن ولی بعدا ی حرفایی زدن ک مو ب تنم سیخ شد
گفتم خدایا؟ ایشون چجوری این حرفا رو میدونه؟ من ک از خصوصیات اون خانوم چیزی نگفتم چطوری میدونه ک اون خانوم عضق تیپ ورزشکاری داشت! تیشرت جذب  و ...! اخه از کجا متوجه شدند؟! بعد ب خودم اومدم گفتم خانوم ها هم همدیگرو بهتر میشناسند اگه خانوم ارمیتا  یا خانوم پرتو خورشیدی خواهر من بودند بهم حتما همون سال اول میگفتند
الان خندم گرفته هم خنده هم تاسف! خنده بخاطر اینکه چرا این همه سال ب خاطر کسی ک ارزش عشق محبت پاکی پاکی پاکی تاکید میکنم پاکی محبت محبت محبت من خودم ی پسرم میدونم خیلی مهربون هستم خیلی زیاد هیچ وقت یادم نمیاد دل کسی رو شکسته باشم وقتی بهتون گفتم بچه ها خداخیر تون بده واسه این بود ک واقعا از ته قلب حالم عالی شده
و تاسف بخاطر اینکه چرا بیخود عمرمو تلف کردم ولی بازم خداروشکر خدایا خدای خوبم ممنونتم واقعا حالم خوبه
شبا دست و پایخ میشد قلبم سرد میشد افسرده بودم میگفتمدیگه زندگیم تمومه دیگه کسی مثل اون نیست ولی واقعا ب حق خانوم ارمیتا با حرفاشون کمکم کردند ی حرفایی زدند ک خیلی روم تاثیر گذار بود مثل کمکی ک اقا اسماعیل کردند و من دارم همه نمازامو میخونم و خوشحالم ک ب اغوش خدای خودم برگشتم
خانوم پرتو خورشیدی شما رو هم مثل خواهر نداشتم میدونم و هم شما و هم همه بچه های این سایتو خیلی دوست دارم خیلی دوستون دارم خیلی کمکم کردید چقدر راهکارای قشنگ چ حرفای قشنگ چقدر اگاهی ک شما و سایر دوستان ب من ندادید ی دنیا ممنونم از همتون
من میخوام ج سوالتونو بدم
قطعا ب من نمیخوره ک بخوام تو خیابون با کسی دوست شم چون شخصیتم اجازه نمیده بخوام حتی جلب توجه کنم چ برسه خدای نکرده دوست شدن
ایشون زمانی ک درس داشتند واسه درس سوال میپرسیدند چون من هرز گاهی تدریس خصوصی داشتم و ایشون شماره منو از اشناشون گرفته بودندو ابراز علاقه و  .....

خنده دیگرم از حرفای خانوم ارمیتاست! ایشون گفتند احتمالا قیافه سوال کننده خوب بوده و ایشون میخواستن تیپشونو تغییر بدن
خیلی خندیدم از اینکه چجوری ایشون همه چیزو میدونند! لابد اینم از ویژگی مشترک بین خانوماست بعله اولش ایشون بخاطر اینکه مدرسش بودم و بعد همیشه میگفت ک پسری ب خوشگلیه تو ندیدم ولی چرا انقدر تیپت داغونه
بچه ها من تیپی نبودم اگه چهرم خوب بود بخاطر خدا بود ولی من از کجا باید میدونستم شلوار پارچه ای رو با کتونی نباید پوشید
من همه عمرم تو درس بودم خواهری هم نداشتم ک بهم یاد بده ! باشگاه هم نمیرفتم ک بگم قد قوارم ارنولد بود ن ! هنوزم نمیرم البته قصد دارم منتهی سرم خیلی شلوغه
من سال 86 کنکور تجربی دادم و پزشکی دانشگاه قزوین درس خوندم و قصد تخصص دارم
بچه ها هم اقا اسماعیل هم شما خانوما عین برادر و خواهرم میمونید نمیدونید قطعا نمیدونید ک چقدر حالم خوب خوب خوب عالی عالی عالیه
مرسی ک اینقدر محبت کردید به من انقدر حرفای خوب و واقعی زدید
من واقعا حالم خوبه
برای همتون دعا میکنم اونیکه کنکور داره اونیکه دم بخته اونیکه استخدام و هر ارزویی ک دارید اگه ب صلاحتونه خداوند رو ب عزت و جلالش سوگند میدم ک اتفاقات خوب زندگیتونو سراسر گلباران کنه
ممنونم از همتون
درپناه خداوند بزرگ موفق و موید باشیم

سلام مجدد من باز اومدم خخخ 

آها اینم بگم دختر سرد و یخ و بی احساس هم هستا به قول خودمون مث ماست میمونن مواظب باش به پستت نخوره بدبخت میشی خخخ

سوال کننده :

سلام به داداش مهربونم

کمترین وظیفه ی آدما اینه که وقتی یکی به کمک احتیاج داره ، سعی کنن در حد وسعشون این کارو انجام بدن . این که الان حالتون خوبه ، بیشترش به خاطر لطف خدا و اراده ی خودتون بود . و الا اگه اینجا یه میلیون کامنت هم گذاشته میشد ، به درد شما نمیخورد .

خواهر و برادر بودن ، فقط به این نیست که آدما پدر و مادر مشترک داشته باشن ; همین که آدما در مقابل همدیگه احساس مسئولیت داشته باشن ، می تونن واسه همدیگه خواهر و برادرای خوبی باشن .

شاید من نتونم سختی هایی که کشیدی رو درک کنم . ولی می تونم بفهمم توی اون ۸ سال چه حالی داشتی . به همین دلیل ، از حال خوبی که داری ، حس خوبی پیدا می کنم .

وقتی صمیمیت بیشتری بین تون ایجاد شد و محبت تون به همدیگه آشکار شد ، حس کردی که هوای عاشقی بین تون ایجاد شده و می تونید روزای خوبی باهم داشته باشید .

رفته رفته اون از شکل اولیه ی خودش خارج شد و زمان زیادی طول نکشید که همه چی تغییر کرد . اولش هم ازت تعریف می کرد و هم ایراد می گرفت ، اما بعدش ایراد گرفتنش و تحقیر کردنش پررنگ تر شد .

تا اینکه روزی رسید که اون با یکی دیگه پرید و اون موقع فکر کردی که همه چیو از دست دادی .

احتمالا یه روزایی حسرت اینو میخوردی که چرا نتونستی اون طوری که اون میخواست باشی . از خودت می پرسیدی که چرا این دوس داشتن ، بینتون پایدار نموند ، بعضی وقتا خودتو مقصر این جدایی می دونستی .

بعضی وقتا میگفتی کاش این همه خاطره و خاطر خواهی بین تون ایجاد نشده بود تا راحت تر می تونستی فراموشش کنی . چون تجربه ی اولت بود ، باور نمی کردی که یکی بهت بگه " دوستت دارم " ولی بره سراغ یکی دیگه .

حس عاشق تنهایی رو داشتی که عشقشو ( که همه ی داراییش بود ) از دست داده . دیگه نه امیدی به زندگی داشتی و نه چیزی از زندگی می خواستی .

ولی بالاخره لطف خدا شامل حالت شد و با اراده ی قوی و محکمی که داشتی ، تونستی با این مسأله کنار بیای .

چون عشق می تونه مثل یه معادله ی تک مجهولی باشه که جای اون مجهول رو هیچ منطقی و هیچ عددی نمی تونه پر کنه . ولی وقتی دلتو به جای اون مجهول ، بذاری ; می بینی که همه چی درسته . پس هر وقت ، صرفا منطقو به جای اون مجهول گذاشتی و دیدی که اون معادله جور در میاد ، بدون که اون حسی که داشتی ، عشق نبوده . مثل همین ماجرایی که برات پیش اومده .

ایشالا که همیشه دلت شاد باشه و به همه ی اهدافت برسی .

در پناه حق

سلام

آقا اسماعیل نظراتت عالین لااااایک 

سلام

ب اقا اسماعیل

چقدر اسمتونو دوس دارم خیلی قشنگه و ی حس خوبیبهم میده وقتی همچین اسمیو ب زبون میارم

چقدر شما خوبی، مرسی قطعا یاد خدا منو اروم کرد و کمک شما دوستان

چقدر خوب نوشتید عالی بود
من واقعا خوشحالم ک تو این فضای مجازی الوده ای ک سراسر کشورو فراگرفته بازم ادمای خوبی پیدا میشن و کلی حس خوب منتقل میشه

من واقعا حالم خیلی خوب شد و برگشتم ب زندگی پر از شور و شوق

بعضی وقتا وقتی مجهولات زندگیت باز میشه خیلی ارامش داری

خیلی من اینجا احساس خوبی دارم  و خیلی از همتون ب خصوص از برادر خوبم اقا اسماعیل ممنونم

ب خانوم ارمیتا

از شما هم ممنونم اون پست رو رفتم خوندم
واقعا خیلی جالب بود پست خیلی حوبی رو معرفی کردید خیلی جالب بود حق با شما بود خیلیا میتونن شاد باشن منتهی ادمای شاد پاک ادمای شاد پر از ایده های قشنگ پر از حرفای خوب پر از ایده های ناب و در عین حال پاک وفادار مهربون
من تو اینترنت نوشتم شکست عشقی پسران! اون موقع حالم خیلی بد بود چندتا سایت برام اومد تو گوگل خیلیارو خوندم بعد یکیش همین سایت بود ک ی پستی رو باز کرد بعد اومدم تاریخاشو دیدم اصلا جا خوردم چ فضای قشنگی اینجا داره خیلی راحت دیدم میشه سوال گذاشت این بود ک تقریبا هر روز بهش سر میزنم البته اینجا احتمالا خیلی بزرگه و من خیلی جاهاشو ندیدم ولی فضاش خیلی دوستانست
درضمن ایده های شمارو هم خوندم هم شما و هم دوستان دیگه عالی نوشتید و این نشون داد ک من بیخودو بی جهت غصه خوردم
داستان این بود ک عقل و منطق من میگفت کسی رو ک از پاکی و وفاداری بدوره باید مثل اب خوردن گذاشت کنار  این جاشو خوب میدونستم ولی همون شیطنتا و دوست دارمایی ک اقا اسماعیل هم بهش اشاره کردن و شیطنتایی ک شما میدونستید باعث افسردگی درونیم میشد

فککر میکردم فقط اونه ک بلده ی لباس شیک انتخاب کنه حرف قشنگ بزنه ایده خوب بده و ازاین حرفا....

درضمن رشتتون فرمودید تجربیه ولی الحق و الانصاف مشاور خوبی هستید و اینکه بالای 200 رمان خوندید عالیه بهتون خداقوت و خسته نباشید میگم
چیزی ک اینجا خیلی خوب بود اکثر دوستان خیلی بالاخص شما خانوم ارمیتا و خانوم پرتو خورشیدی و اقا اسماعیل خیلی خوب خیلی عالی درکم کردید این منو خیلی خوشحال کرد ک چقدر خوبه یکی ادمو بفهمه

سری بعد میخوام ی سوال بزارم ک خانوما دوست دارن اقایون چ لباسی بپوشن حتما این سوالو میذارم یا اینکه خانوما چ قدی چ هیکلی رو دوست دارن مطمئنم ک بقیه خانوما هم مثل اون خانوم خوش سلیقه هستن


از همتون ممنونم

راستی جالب ترین نظری ک خوندم و الان خندم گرفته نظر شخصی ب اسم  " ی خانم " هست

اون موقع انقدر حالم بد بود ک تمرکز نداشتم الان دوباره نظراتو باز بینی کردم دیدم بنده خدا نوشته با همین لحن

خیانت کرده؟!؟! مگه دخترا هم خیانت میکنند؟ مگه داریم؟ مگه میشه؟ احتمالا این بنده خدا هم جایی هستند ک لابد همه اطرافیانشون اینطورین

یاد امید فیلم پایتخت4 افتادم هر چی نقی بهش میگفت ی جوری میگفت انگار تاحلا نشنیده تهش هم برگشت گفت پسر جان اینطوری سخت کار گیر میاد!

بعله بعضی دخترا هم اینطورین
دیدم جواب همه رو دادم جز ج این بنده ی خدا گفتم اجهاف نشه در حق کسی

یکی دیگه از نظرات هم ک واقعا اذیتم کرد تصورش رو کنید من واقعا حالم بد بود خیلی بد بعد خانوم
اومده نوشته اون دختر خیلی خوشگل بود؟؟؟؟

بعضی از افراد اگه برن مجلس ختم بجای تصلای خاطر و ارامش متوفی و بازماندگانش داغ دل افراد رو زیاد میکنند!!!
بازم دسشون درد نکنه یکیشون باعث خنده من شد یکیشونم تو اون شلوغی منو مورد عنایت قرارداد


ب خانوم پرتو خورشیدی

بعله شلوار پارچه ای رو قطعا دیگه با کتونی نمیپوشم ولی شلوار لی و کتانو با چی بپوشم؟!؟!

خانوم ارمیتا هم درست فرمودند هر دختری ارزوشه لباسه همسرشو انتخاب کنه برای من جدید بود

اما ی سوال برای من پیش اومده

دوست دارم این سوالمم محب کنید و پاسخ بدید
اقا اسماعیل خانوم پرتوخورشیدی خانوم ارمیتا و سایر دوستان سوال من اینه من ب امید خدا ی روزی ازدواج کردم و همسر خوبی قسمتم شد( البته اینو از خدا فقط میخوام) ایا من ک این همه احساست دارم و خیلی مهربونی برام مهمه ایا اگه همسرم ب فرض شیطنتی کنه یا لباسی انتخاب کنه من میتونم مثل روز اول با ذوق  وشوق لذت ببرم؟
دوست دارم نظرات شما برادرم و خواهرامو بدونم

آرمیتا خانوم: شما لطف دارید . نظرات شما هم خیلی خوبه . اینجا هم شناختی که از هم جنساتون داشتید ، خیلی به درد سوال کننده خورد و منم از حرفاتون استفاده کردم . خوشبخت باشید .

سلام اقا اسماعیل برادر خوبم ی سوالی داشتم از محضرتون

من 8 سال هیچ نمازی نخوندم روزه هامو میگرفتم ولی بی نماز( البته واقعا از گفتنش شرم دارم) الان کلی نماز نخونده دارم میدونم خدا ارحم الراحمینه ولی من ادم دیر فهم و غافلی نبودم نگران اینم خدا منو نبخشه

خیلی از خدا دور شده بودم واقعا ارامش دارم الان

من چیکار باید کنم؟ اینهمه نماز قضا رو! 8 سال خیلیه! از 23 سالگی نخوندم! چندروزه دارم میخونم ولی بقیش قضاست

سوال دومم ماه مبارک رمضان روزه گرفتم ولی بی نماز! چیکار باید کنم؟ روزه هامم باطله؟!

و سوم کاش هیچ وقت با اون خانوم اشنا نمیشدم بعد حرفای خانوم ارمیتا و خانوم پرتو خورشیدی خیلی تونستم حالمو خوب کنم و واقعا شاید چی بشه یاد اون بیفتم چون خانوم ارمیتا فرمودند حتی فکر کردن بهش هم کناهه و وقتی بچه ها کمکم کردن خودمو شناختم قدر  خودمو دونستم ولی الان پشیمونم ای کاش هیچ وقت همچین حماقتی رو مرتکب نشده بودم!

راستی ی سوال دیگه کاملا خصوصیه
دوست دارم راست حسینی بهم ج بدید ناراحت نمیشم ولی اگه راست باشه شاید کمکم کنه خودمو کامل کنم
دوست دارم خانوم ارمیتا و خانوم پرتو خورشیدی بهم بگید فقط راست بگید ینی ملاحظه حالمو نکنید قد 180 کوتاهه برای ی پسر چون قد اون خانوم 168 بود و سوال دوم لاغر بودن و کلا هیکل ورزشکاری نداشتن و شکم داشتن برای ی مرد بده؟
اها ی سوال دیگه باور کنید این اخریشه! راجب تیپ و قیافست صورتم خداروشکر خیلی خوبه ینی عالیه ولی تیپم فکر کنم افتضاح باشه منم اصلا بلد نیستم مثلا کاپشن میخرم از این کاپشنایی ک گرم میکنه تا سرما نخورم ولی بعدها فهمیدم کاپشنای چرم مشکی جذب قشنگه یا شلوار پارچه ای میپوشیدم ولی خب کسی بهم یاد نداده من اینارو چیکار کنم؟ حوصله یاد گیریشونم ندارم چرا دروغ بگم واقعا انقدر ب کار و درسم اهمیت میدم فقط میخوام ی چیزی بپوشم اینکه ی ساعت برم جلو اینه ن! موهامم خیلی ساده ساده بالا میزنم ولی من چیکار کنم؟ هیچی بلد نیستم علاقه یادگیریشمندارم از کی کمک بگیرم واسه خرید لباس؟ خیلی بده من تو این سن ب یکی بگم میشه کمکم کنید لباس بخریم با هم؟ ازدواج هم ک فلا ن! میخوام بعد قبولی تو تخصص چندسال دیگه خب من چیکار کنم؟ باور کنید تا دیروز ( 8 سال پیش) اصلا برام اهمیتی داشت از بس اخلاقیات مهم بود الان مدام از خودم ناراضیم ی مسئله ای ک باعث میشد ب اون خانوم فکر کنم همین بود ک اگه اون بود چی انتخاب میکرد و واقعا ازارم میداد
ممنون میشم کمکم کنید

به سوال کننده...

سلام

سوال کننده :

شما لطف دارید . منم شما و شخصیت تونو خیلی دوس دارم .

همه ی دغدغه های آدما حل مجهولات زندگی شونه و منم باهاتون موافقم که با حل این مجهولات ، آدم آرامش پیدا می کنه .

درباره ی سوالی که پرسیدید ، نظرم اینه که اگه فکر مقایسه ی سلیقه ی همسر آیندتون با فرد قبلی به ذهن تون خطور نکنه ، می تونید مثل روز اول با ذوق و شوق ، لذت ببرید .

می دونم که در حال حاضر از فکر فرد قبلی بیرون اومدید ، ولی چون در حال حاضر در موقعیت جدیدی قرار نگرفتید که عشق واقعی رو با فرد جدید تجربه کنید و اونو جایگزین تجربه ی قبلی کنید ، فعلا نمیشه با قاطعیت به این سوال جواب داد .

اگه یه روزی احساس کردید که از یه نفر خوش تون اومده و اونو از هیچ لحاظ با فرد قبلی مقایسه نمی کنید ، اونجا می تونید مطمئن باشید که می تونید از همه چی فرد جدید لذت ببرید و زندگی شیرینی داشته باشید .

گوش دادن به بعضی آهنگ های شاد که میشه مخاطب اونو هم خدا مد نظر قرار داد و هم عشق آینده ، می تونه کمک زیادی در این زمینه به شما بکنه .

اینجا شما باید ابتدا مخاطب اون آهنگ رو خدا مد نظر قرار بدید و احساس کنید که خواننده ، این آهنگ رو از زبون شما نسبت به خدا میگه تا به این ترتیب رابطتون با خدا بهتر و صمیمی تر از قبل بشه و عشق بزرگ تر رو که همون عشق به خداست ، تجربه کنید تا کم کم آماده ی تجربه ی عشق زمینی بشید .

در مرحله ی بعد و زمانی که حس کردید که مهر یه دختر به صورت جدی به دلتون افتاده و دوس دارید باهاش ازدواج کنید ، می تونید همون آهنگ رو به این صورت گوش بدید و تصور کنید که خواننده ، اون آهنگو از زبون شما به فرد جدید میگه و از آرزوهای آینده ای که دارید ، صحبت می کنه . البته اینجا بهتره کمی محتاط باشید و تا زمان قطعی شدن مسأله ی ازدواجتون ، وابستگی زیادی به فرد جدید نداشته باشید و متناسب با شرایط ، پیش برید . حتی بعد از ازدواج هم ، میشه برای تداوم عشقتون به همسر آیندتون از این نوع آهنگ ها گوش بدید .

اگه این دو مرحله رو به ترتیب انجام ندید ، امکانش زیاده که به فرد قبلی فکر کنید و دوباره به وضعیت قبلی برگردید . ولی اگه به ترتیب انجام بدید ، ابتدا عشق خدا جایگزین فرد قبلی میشه و بعد می تونید به شروع یه زندگی عاشقانه با فرد جدید ، فکر کنید .

مثلا یه آهنگ جدید از "پویا بیاتی" هست که اسم اون آهنگ ، " یک میلیون" هست . من متن شو اینجا میذارم . ولی حتما دانلود کنید و گوش بدید . مطمئنم بعد از چند روز ، یه تحول جدیدی در فکر و ذهن شما ایجاد میشه .


‏" اگه بشه یک میلیون بارم
بازم میگم خیلی دوستت دارم
یادت نره عشق روزگارم
دوستت دارم دوستت دارم
من واسه دلبستگیامون نگرانم
باخبر از شوری چشم دگرانم
وقتی صدات می زنمو تو میگی جانم
صاحب خوشبخت ترین قلب جهانم
صاحب خوشبخت ترین قلب جهانم

با منی و عشق نفس میکشه پیشم
عاشق اون جمله ی معروف همیشم
اینکه به هیشکی جز تو وابسته نمیشم
هر چی میگم دوستت دارم خسته نمیشم

اگه بشه یک میلیون بارم
بازم میگم خیلی دوستت دارم
یادت نره عشق روزگارم
دوستت دارم دوستت دارم

اگه بشه یک میلیون بارم
بازم میگم دوستت دارم
آی با توام عشق روزگارم
دوستت دارم دوستت دارم

تو رو خواستن ، واسه ی من مثله آبه واسه ماهی
وقتی خوبم که بخندی که ببینم روبه راهی
من هنوزم شب و روزم به نگاهت گره خورده
چه قراری تو چشاته ، که قراره منو برده
چه قراری تو چشاته ، که قراره منو برده "

سلام مجدد 

سلام

این نظرمو برای همه میذارم ب خصوص اقا اسماعیل خانوم ارمیتا خانوم پرتوخورشیدی وسایر

من عادت دارم همه نظراتو با ارامش بخونم خط ب خط ، چون جنبه حق النناس داره طرف من کلی زحمت کشیده وقت گذاشته اومده از کار و زندگیش زده پس هر کسی هر جای دنیا هم باشه بهم لطف کرده و دور از انصافه ک خوب نخونمو ازش رد شم

اما حرفای خانوم ارمیتا اقا اسماعیل و خانوم پرتو و این اخری خانوم aseman رو میخوندم ی حس غریبی بهم دست داد

من 8 سال گفتنش خیلی راحته ولی 8 سال با غصه با دلهره با حسرت با ناراحتی بهترین روزهای جوانیمو از دست دادم بدون اینکه بتونم حتی حرف دلمو بکسی بزنم اما شاید ادمی که 8 سال نماز نخونده این حرف بهش نخوره بزنه اما میزنم روز قیامت ک بشه خدای متعال ب تک تکتون اجر خواهد داد شما ن منو دیدید ن میشناختید ن چیز دیگر
اما ی انسان واقعی بودید انسان خیرخواه انسان با محبت

با خودم فکر میکردم ک فلانی؟ واقعااگه یکی مثل تو ب کمک نیاز داشت تو انقدر براش وقت میذاشتی تو فضای مجازی براش بنویسی؟ براش وقت بزاری؟ نمیگفتی ب من چ؟اصلا ایا نظراتشو میخوندی؟

تو دوروزمونه ای ک انسان ها خیلی از خدا دور شدن باز همانسان های مهربون خوش طینت پیدا میشن این همه محبت؟ لطف؟

من نظراتتونو میخوندم ی حسی بهم دست داد اونو میگم
احساس کردم خانوم ارمیتا و اقا اسماعیل انگار برادر و خواهر واقعیه خودم هستن دلم گرفته رفتیم پارک دارن قشنگ برادرشونو ک دوسش دارن کمک میکنند تا از ته دل واقعا حالش خوب شه، اینو از ته اعماق وجودم میگم

لحن صحبتاتونو ک میخوندم ی جوری نوشتید انگار دارید واقعا رو در رو با من حرف میزنید میتونستید فقط کتابی باشه اما کاملا اینو حس کردم ک انگار دارید منو میبینید ی جوری برام حرف میزنید انگار ته دلمو خبر داشتید و واقعا حالمو خوب کردید
ی ویژگی هایی هم دیدم ک میخوام بهتون بگم اقا اسماعیل احساس میکنم انسان خیلی مومن و پاکی هستید فوق العاده انرژی مثبت دارید باهاتون حرف میزنم احساس ارامش و یاد خدا بهم دست میده اینو از ته اعماقم عرض میکنم

خانوم ارمیتا گفتید تجربی هستید اما شما چ مشاور باشید چ پزشک خیلی تو کارتون موفق میشید اولین شرطه طبابت اینه مرضیتو دوست داشته باشی من واقعا احساس دلسوزی و مهربونیتونو حس کردم ک واقعا میخوایید از تمام وجود کمکم کنید

انقدر خوب عالی کمکم کردید من فقط میتونم بگم مزدتونو خدا بده شماها نمیدونید چقدر بدنمو داغون کردم چقدر ب خودم اسیب زدم خدایا ممنونتم ک کمکم کردی اینجارو پیش رویم قرار دادی اینادما رو سر راهم قرار دادی

ی نکته ای هست در مورد خانوم ارمیتا
خانوم ارمیتا شما کنکور دارید و فرمودید من سایت نمیام ولی بخاطر من میایید! این منو اذیت میکنه
دوست دارم شما تو کنکورتون موفق بشید سال بعد همین موقع دانشجوی رشته مورد علاقتون و دانگاه مورد علاقتون باشید
من از اول این پست تا الان تک تک نظرات خوبو ب خصوص اقا اسماعیل و شما و خانوم پرتوخورشیدی رو عکس گرفتم و پرنت گرفتم چون حس خیلی خوبی بهم میدن این صفحه رو هم ذخیره کردم تو هارد لب تابم

دوست دارم شما بکوب تمرکز کنید رو درساتون تا موفق بشید منم براتون دعا میکنم چون شما وضعیتتون اورژانسیه خودم سال کنکور ج سلام هم نمیدادم!
درضمن سلیقتون بی نهایت عالی بود خیلی لذت بردم
راستش من سر در نیاوردم چون بلد نیستم ولی کاملا فهمیدم ادم خیلی با سلیقه ای هستید بهتون تبریک میگم

حتی سلیقتون هم از اون خانوم بهتر بود تازه متوجه حرفاتون شدم! قدیسه ذهنیه من بخاطر تنهایی بود، خوشحالم ک اینو فهمیدم و این بخاطر لطف خدا  کمکای بچه های این سایت بود

حرف اخر همتونو از ته قلبم دوست دارم و براتون ارزوی خوشبختی میکنم
دوست دارم هر وقت تونستید بیاید اینجا و از حال خوبتون بنویسید چون احساس میکنم شما ن دوست بلکه خواهر و برادر خودم هستید
با ارزوی سلامتی و رسیدن ب همه ارزوهای قشنگتون

ب اقا اسماعیل

پیشنهادتون عالیه اول خود خدا

اهنگ رو دانلود نکردم اما حتما ی مدت دیگه دانلود میکنم

راهکارتون مثل خودتون بینظیره داداش خوبم

در ضمن بهت گفته بودم گذشته ها گذشته پشیمانی سودی ندارد هر کسی تو هر برهه ای از زندگیش اشتباه میکنه تو الان بعد سال ها هنوز هم داری خودتو سرزنش میکنی و میگی پشیمونی یا اینکه سلیقه طرف چی بوده و چی هست آیا همه اینطورین و این حرفا تا وقتی این افکار مزخرف رو از خودت دور نکنی نمیتونی به آرامش برسی زندگیتو بکن بیخیال این دنیا و مردمش اگه تونستی این افکار و از خودت دور کنی مث یه مرد واقعی تو کارت و طرز فکر و عملت جدی باشی موفقی 

سلام

سوال کننده :

درباره ی نمازهای قضا شده تون ، اگه براتون مقدوره ، هر از گاهی ، بخشی از اونو به جا بیارید و به این فکر نکنید که باید یهویی همشو بخونید . چون خدا بخشنده هست و اگه ببینه که شما تلاش تونو می کنید ولی نمی تونید همشو بخونید ، بقیه ی نمازهای قضا شده رو می بخشه . یعنی خدا در عین حال که حساب همه چی رو می کنه ، از نظر بخشندگی ، بی حساب عمل می کنه .

ولی اگه خودتون به هر دلیلی نمی تونید بخونید ، یه پولی به یه نیازمندی بدید و بگید که قضای نمازهای شما رو بخونه . اینم نباید اینطوری باشه که یه دفعه یه پول مشخصی بهش بدید و بگید که همه ی نمازهای قضا شده ی شما رو بخونه . بلکه هر از گاهی ، پول یه ماه رو بدید و بگید که با این پول ، نماز قضا شده ی یه ماهتونو بخونه .

پاسخ سوال دوم : نماز و روزه ، دو عمل مستقل هستند و روزه های شما صحیحه . یعنی اگه شما می گفتید که من ۸ سال ، بدون وضو نماز خوندم ; نمازاتون باطل حساب میشد ; چون وضو و نماز ، به همدیگه وابسته هستند ; ولی نماز و روزه به هم وابسته نیستند و هر کدوم به نوبه ی خودشون ، باعث بالا رفتن کیفیت اعمال شما باشن .

در نتیجه ، اگه کنار روزه ، نمازتونو بخونید ، ارزش روزه بالاتر میره . ولی نخوندنش باعث باطل شدن روزه نمیشه .

اما این مسأله نباید باعث بشه که ما از خوندن نماز ، غافل بشیم . چون احتمالا خودتونم شنیدید که اگه نماز آدم قبول بشه ، بقیه ی اعمالش هم قبول میشه .

اینم به این معنی نیست که مثلا ما از یه طرف ، نماز بخونیم و از طرف دیگه به بقیه ی کارامون بی تفاوت بشیم و فکر کنیم که ما آدم خوبی هستیم و جامون توی بهشته .

بلکه به این معنی هست که خدا میخواد بدونه ، نمازی که ما می خونیم ، تا چه اندازه باعث میشه ما خطا نکنیم و سمت گناه نریم . و اگه گناهی هم کردیم ، آیا اون نماز باعث میشه که ما به خاطرش توبه کنیم یا نه .

مثلا ممکنه یکی نماز بخونه و فکر کنه که یه مسلمون واقعی هست . ولی بعد از نماز ، بره به گناهاش برسه و از توبه و پشیمانی هم خبری نباشه . اینجا نماز اون فرد ، نه تنها قبول نیست ، بلکه باعث افزایش عذابش میشه . چون معنی نمازی که می خونه با معنی کاراش ، هم خوانی نداره .

و اما سوم ، همیشه به این فکر کنید که کاری که شما کردید حماقت نبود و فقط یه تجربه ی تلخ بود . الانم طبیعیه که شما پشیمون بشید . چون در بحث فراموشی فرد قبلی ، بعد از اینکه اراده می کنی تا اونو فراموش کنی ، اولش به گذشته ها و بدی هاش فکر می کنی و می بینی که کسی که وفادار نبوده ، ارزش وفاداری نداره .

بعد از یه مدت ، به آینده فکر می کنید و خوشحال میشید که اون فرد رفته و حس می کنید توی این مدت ، خواب بودید .

بعد از اینکه خوشحالی تون تموم شد و همزمان به گذشته ، حال و آینده فکر می کنید ; حسرت روزای رفته رو می خورید .

با تموم شدن این مرحله ، خدا رو شکر می کنید که اتفاق بدتری نیفتاده و شما همچنان شانس زندگی و شانس یه تجربه ی شیرین رو دارید .

و در نهایت به این فکر می کنید که بهتره به جای حسرت خوردن درباره ی گذشته ، از آینده و بقیه ی زندگی تون استفاده ی خوب و مفیدی داشته باشید و اینجا خواهد بود که شما بطور کامل ، دیگه به فرد قبلی فکر نمی کنید و وارد فاز جدیدی از زندگی میشید .


آرمیتا خانوم :


خواهش می کنم .

با سلام خدمت همه دوستان

خانوم ارمیتا طرز تفکرتونو خیلی دوست داشتم

خیلی چیزا ازتون یاد گرفتم چقدر صلابت تو صحبت کردنتون هست چقدر نگاهتون ب زندگی قشنگه چقدر با هیجان چقدر با ارامش چقدر زندگی رو دوست دارید،

حرف زدنتون ی انرژیه خاصی ب زندگی میده ب هر ادمی، چقدر برام جالب بود نگاهتون چقدر متفاوته نسبت ب بقیه ادما،

در ظاهر امر شما و دیگران ی کاری رو مشترک انجا میدید ولی نیتاتون چقدر متفاوته
مثلا همین ورزشی ک فرمودید خیلی برام جالب بود با اینکه این حرفارو خودم خیلیاشو قبول دارم اینکه ورزش برای سلامتی مفیده ولی توفیقی ک از نظر شما شنیدم 2 چندان بود
چقدر جالبه داشتم ب این موضوع فکر میکردم ظاهرا شما و کسانی ک در روز ورزش میکنید تو ظاهر کار هر 2 ی جور ورزش میکنید اما نیتاتون چقدر فرق داره
شما برای سلامتیه خودتون و برای شادابی و حال خوب جسمی و روحیتون ورزش میکنید زمانی ک ورزش میکنید فرمودید تمام مسائل رو فراموش میکنم چون خود ورزش رو بخاطر خودتون دوست دارید و این ینی خودتونو از هرچیزی بیشتر دوست دارید درصورتیکه کس دیگری هم ک در کنار شما تو پارک یا باشگاه ورزش میکنه ظاهرا مثل شما حرکاتو انجام میده ولی دیدتون از زمین تا اسمون فرق داره
کسی ک ورزش میکنه بعد از مدتی خود ب خود در  کنار اینکه ب سلامتی دسترسی پیدا میکنه از زیبایی اندام هم بهره مند میشه چون زیبایی اندام نتیجه ی ورزش سالمه و ازش جدانیست فکر کنم شما از اون دسته ادم هایی هستید ک هدفتون خودتون و لذت بردن از ورزشه و ورزش میکنید ک حالتون خوب باشه اما شاید برای ب دست اوردن زیبایی اندام حاضر نباشید هر ماده ی ناسالمی رو مصرف کنید در صورتیکه دیگران ورزش رو برای زیبایی انجام میدهند و حاضرند سلامتیشونو ببرن زیر سوال

این ی موردش بود خیلی برام جالبه و خیلی انرژی بخشه چقدر زندگی رو شما راحت میگیرید، بارها ب من گفتید ک فرصت زندگی کمه ارزش غصه خوردن نداره و فقط ازش لذت ببرم و شاد باشم هیچ ادم و هیچ موضوعی حق نداره این موضوع رو تحت الشعاع قرار بده چقدر تفکرتونو دوست دارم،

چقدر ادمایی رو دوست دارم ک خودشونو بیشتر از بقیه دوست دارن ادمی ک ب خودش اهمیت میده خودشو دوست داره ادمی ک  غصه هر چیز بیخودی رو نمیخوره موفق واقعیه

من خیلی خوشم اومد این همه چیز انرژی بخشازتون یاد گرفتم
حیف ک کنکور دارید و اصلا تحت هیچ عنوان دوست ندارم وقتتونو بگیرم چون واقعا فرصتاتون حیفه، حیفه ک ادمی مثل شما ب بهترین درجات نرسه
من خیلی خوشحالم و خیلی خوش شانسم ک با ادمایی برخورد کردم ک پر از حرفای قشنگ و پر از انرژی بودند
شما واقعا خرفاتونو از بنه و عمق وجودتون میزنید و کاملا مشخصه ب حرفاتو ایمان دارید
خیلی ازتون ممنونم خواهر خوبم فقط دوست دارم خبر موفقیت تو کنکورتونو بیایید همین جا بزارید بگید ک چی شد؟ چون ایمان دارم حتما رشته مورد علاقتون هر چی ک باشه قبول میشید و این حق شماست بهتون بایت این طرز تفکر تبریک میگم

براتون بی نهایت هارو ارزو میکنم

سلام اقا اسماعیل

ن دوست دارم خودم نمازامو بخونم چون نماز واسه خودمه واسه خود خودم
ولی تدریجی
برنامه ریزی کردم هر نمازی ک میخونم 2 تا میخونم ینی اذان صبج نمازمو میخونم در کنارش قضای نماز صبحمو میخونم ظهر همینطور تا مغرب و عشا
با این تفاسیر 8 سال طولمیکشه البته امیدوارم خداوند اونقدر بهم عمر بده ک بتونم خطاهای گذشتمو جبران کنم

ی اخلاقی ک خیلی خودم دوسش دارم تا زمانیکی چیزیو باور داشته باشم تمام دنیا بخوان نمیتونن عوضم کنند ولی اگه ی چیز غلطی در من نهایدینه شده باشه حتی اگه تمام عمرم انجامش داده باشم ب محض فهمیدن ارادمو جمع میکنم ترکش کنم

کنکورمم همین طوری بود الان یادکنکور خودم افتادم
خندم گرفت با اینکه همیشه درسم خوب بود ولی یادمه ک بعد امتحانات ترم اول خیلی خسته شده بودم و اصلا امیدی نداشتم
بابام بهم گفت اگه امسال قبول بشی واست پراید میگیرم ک با ماشین بری دانشگاه منم خیلی کم سن و سال بودم اون موقع پراید برای خودش ابهتی داشت خلاصه یادش بخیر یادمه روزی 18 ساعت درس میخوندم طوری ک اون 2 یا 3 ساعتو ب زور میخوابیدم از سر ناچاری! و فقط ب هدفم فکر میکردم و شاید پدرم این نکته رو خیلی خوب درک کرده بود ک من اگه چیزی رو بخوام حتما انجامش میدم و میدونست من خیلی ماشین دوست دارم
الانم داستان همینه من خب درست نیست ادم بخاطر مسائل دنیایی قسم بخوره ولی قسم میخورم ک انقدر حالم خوبه خوبه خوبه ک شاید هیچ چیزی نمیتونستانقدر حالمو خوب کنه تمام بار اضافی از من خالی شد انقدر شما برادر خوبمو خواهرای خوبم کمکم کردید حرفایی رو شنیدم ک بهش ایمان دارم

ببینید ی پزشک میدونه سیگار برای سلامتیش ضرر داره ولی سیگار میکشه بهش میگن چرا؟ مگه نمیدونی؟ میگه مدونم ولی ایمان ندارم به این موضوع! اما من صراحتا میگم ایمان دارم ک خیلی حالم خوبه و انقدر خوشحال و سرحالم ک حد نداره
میخوام از الان واسه سال بعد استارت بزنم تخصص رو بخونم ک ازمون دستیاری میشه فکر کنم اردیبهشت 97

 و واقعا حالم خیلی خوبه و مدیون شما برادر خواهرای خوبم هستم

منتظر اتفاقات خوب میمونم دوست دارم اتفاقات خوبی ک براتو میفته بیاید و منو تو شادیاتون شریک بدونید
دوستون دارم
خدانگهدار

سلام مجدد

سوال کننده :

احساسی که با خوندن حرفای شما بهم دست میداد ، پر از امید و آرامش بود و با خوندن کامنت امروزتون دلیل شو فهمیدم . دلیلش این بود که نظراتو با آرامش می خونید و سرسری از اونا رد نمیشید و همین ویژگی با ارزش شما باعث میشه که اون آرامش ، به ما هم منتقل بشه .

اینکه فکر می کنید من تا این حد آدم خوبی هستم ، به دلیل خوبی خودتونه و اینکه اونقدر فهمیده هستید که حاضر نیستید به کسی آزاری برسونید . و الا من یه آدم عادی هستم که اینجا کار خاصی نکردم و اگه کاری هم کرده باشم ، فقط عمل کردن به وظیفه ی انسانی خودم بوده که با لطف خدا ، اراده ی شما و کمک سایر دوستانی که نام بردید ، به انجام رسیده .

من به شخصه مدیون آقای نجفی و زحماتش هستم که توی فضای سمی دنیای مجازی ، این فضای دوستانه رو ایجاد کرده که صداقت و درستی ، بیش از هر چیزی توی این محیط ، دیده میشه .

من هم امیدوارم شما به همه ی آرزوهای قشنگ تون برسید و بعد از اینهمه سختی ، غرق آسایش و خوشبختی باشید

به سوال کننده...

سلام

خانوم آسمان :

من هر دو حالت رو شنیده بودم و فکر می کردم میشه هر کدوم از این کارا رو کرد ; ولی با توضیحات شما تصمیم به پیگیری گرفتم و متوجه شدم حرف شما درسته.

ممنون از شما

سوال کننده :

سلام

خوشحالم که هم برای نمازتون تصمیم درستی گرفتید و هم اراده کردید که توی زندگی تون پیشرفت کنید .

اون اخلاقی که دارید ، باعث میشه توی تصمیمات درستی که می گیرید ، مصمم باشید و کسی نتونه نظر شما رو عوض کنه .

به همین دلیل ، من به موفقیت شما هیچ شکی ندارم و مطمئنم که به هر چیزی که دوست دارید ، می رسید و قطعا خدا هم بهتون کمک می کنه و پشتیبان تون خواهد بود .

سلام مجدد به برادر خوبم 

سلام و خسته نباشید ب همه عزیزام

خب ماشالا انقدر نظرات زیاده ک حسابی منو شرمنده میکنید

اگه اجازه بدید از اقا اسماعیل و سرکار خانوم aseman  شروع کنم

من اخلاقی ک دارم ی چیزیو بلد نباشم دروغ نمیگم اشکالی هم نمیبینم ک برم بپرسم نمونش هم این مدلایی ک خانوم ارمیتا و خانوم پرتو خورشیدی گفتند من اصلا نمیدونستم رفتم و اینترنت دیدم درمورد قضای نماز هم چون نمیدونستم رفتم پرسیدم

حقیقتش برادر خوبم اقا اسماعیل من بخاطر توصیه شما رفتم سوال کردم ( تماس گرفتم با مرجع خودم اینو گفتمشاید نظر مراجع فرق کنه و بحث از تخصص من خارجه) ایشون ازم پرسیدند ک نمازاتونو مرتب قطع کردید یا یکی در میون مثلا ظهر میخوندید شب قضا
منم خدمتشون عرض کردم ک اوایل اینطور بود ولی بعدا متاسفانه دیگه نخوندم
ایشون فرمودند چون ب ترتیب نخوندی  خوندنشون هم باید ب ترتیب باشه  ینی اینطور نباشه ک ی روز 10 تا صبح بخونی ی روز 10 تا ظهر و ب این منوال باشه، فرمودند ب ترتیب باشه ینی هر وقت فرصت کردید ب ترتیب روزانه رو کامل کنید
منم قبل از اینکه خانوم  aseman  پیشنهاد بدن از یکی از دوستام هم پرسیده بودم همینو گفته بود

حرف سرکار خانوم  aseman  کاملا منطقی و درسته خودمم باهاش موافقم اگه همه رو بخوام بخونم یهو ممکنه خستگی ایجاد کنه و دل زدگی خدای نکره
اما اگه بعد هر نماز بخوام قضاشو بخونم چندتا حسن داره
یکیش اینکه مجبورم نمازامو اول وقت بخونم تا بتونم قضای دیگری رو هم بخونم
ثانیا نماز صبح هم ن تنها قضا نمیشه بلکه یکی دیگه هم خونده میشه
در مورد پیشنهاد داداش خوبم اقا اسماعیل هم پرسیدم ک باز ایشون فرمودند خیر امکانش نیست اون زمانیه ک فی المثل شما فرزند بزرگ هستید و نمازای قضای پدر در صورت عدم حیاتشون بر شما واجبه شما میتونید این کارو با دادن پولل ب شخص امینی از وی خواهش کنید براتون بخونه اما هر انسانی تا زمان حیاتش باید خودش قضاشو بخونه و واجب هم هست

درمورد گناه هم ایشون بهم گفتند توبه کن ی حرفی  ک منو خیلی امیدوار کرد و تو حرفای خانوم  aseman  هم بهش اشاره شد من موظم نهایت سعیمو کنم و ب خود خدا واگذار کنم و امید ب رحمتش داشته باشم
ب هر حال من نمیتونم هر قدر هم تلاش کنم حق بندگی رو ب جا بیارم و باید تلاشمو کنمو ب رحمت خدا امیدوار باشم خداوند هم اگر ببینه بندش واقعا تلاش میکنه بقیشو خودش جبران میکنه

اینارو گفتمک بدونید وقتی حرفی توصیه ای کسی ب من میکنه از کنارش ساده رد نمیشم خوب گوش میدم بررسی میکنم و با جونو دل انجامش میدم
اقا اسماعیل و خانوم  aseman  خیلی ازتون ممنونم ک انقدر کمکم کردید راستش من متوجه ی چیزی شدم کاش ما ادما ب جای اینکه ب رویاهای پوچ و توخالیه بنده های خدا دل ببندیم ب خود خدا دل ببندیم از روزی ک نمازمو میخونم واقعا حالم خوب شده ب هر حال منم ی انسانم نمیتونم بگم 100 درصد گذشتم پاک شده، ن، اما حال بدم قطعا خوب شده شور و شوق زیادی دارم و اول ب خدای خودم مدیونم و بعد باز هم ب خدای خودم میدونم ک شماهارو سر راهم قرار داد
با اجازه من برم سراغ بقیه نظرات اگر هم جسارت کردم نظر شما اقا اسماعیل و خانوم  aseman  با هم دادم جسارتمو ببخشید چون راجب ی مطلب بود جامع گفتم ک ب شما هر 2 بزرگوار پاسخ داده باشم

---

 خانوم پرتو خورشیدی سلام مجدد ب شما خواهر خوبم

نظراتتونو خوندم دوست دارم بعضیاشو ج بدم بعضیاشو هم تایید کنم و تشکر

اگه من راجب قدم گفتم ب این معنی نبود ک گفتم کوتاهم، شاید من بد بیان کرده باشم
نمیدونم چقدر از حرفام رو میتونم انتقال بدم تو این فضا
ببینید وقتی شما عاشق کسی میشید و دوسش دارید و اون هم شمارو دوست داره یفضای خیلی قشنگی بهتون دست میده درسته؟ انسان تا قبل اون خیلی چیزارو نمیدیده ولی بعدش اگه از دهن همون ادم بشنوه خیلی براش فرق میکنه
مثلا من واقعا تاحالا فرق پارچه ای با کتونی رو نمیدونستم چرا؟ چون قطعا ذهن من سمتش نرفته بوده فضای ذهنیم طور دیگه ای بوده ی ادم اگر تو خیابون بیاد ی حرفی رو بزنه من اصلا ترتیب اثر نمیدم البتهاگه حرفش غیر منطقی باشه مهم انسان بودنه قد ک مهم نیست ولی شما فرض کنید همسرتون بگه این قسمت از زندگیتون ایراد داره اگه با لحن خوبی بگه ن تنها حس خوبی ب اد دست میده بلکه انسان اونو با شوق و شور بیشتری انجام میده
بیان خیلی مهمه نمونش همین طرز تفکر خانوم ارمیتا نسبت ب ورزش
خیلی برام جالب بود
یکی بیاد ب شما بگه اه! چ وضعشه!بابااااااااااااا چاقی لاغری نامتناسبی!
یکی دیگه بگه عزیزم؟ عشقم؟ خیلی دوست دارما ولی داشتم فکر میکردم اگه شکمت اب شه چقدر خوشتیپ تر میشی! کدومش تاثیر گذاره؟
خانوم ارمیتا ب م من فرمودند ورزش برای سلامتیت ک خوبه! خدا میدونه چقدرتاثیر مثبتی داشت ک همه تاثیرای بدی ک بود رو از ذهنم پاک کرد! من اون موقع ک ورزش رفتم فقط علاقمب این بود سریع ب فرم مورد نظر برسم تا فرد مورد علاقم منو بپسنده اما الان قطعا خود ب خود این حاصل میشه اما با ی تفاوت بزرگ و اون اینکه خود ورزش کردنو دوست دارم
ما انسان هستیم حرفامون روی هم تاثیر میذاره ی حرف خوب با ی حرف بد  اثرش یکسان نیست

من نمیخواستم بگم ولی ایشون کاری با هام کرد جوری تحقیر شدم 8 ساله سمت تلویزیون نرفتم! هر سری ک فلان بازیگر یا فیلمو دیدم یاد حرفای اون خانوم افتادم
شاید درکش کمی سخت باشه اما فرض کنید جلوی روی شما بگه من فلان بازیگرو دوست دارم خیلی خوش قیافست شما واقعا چ حسی دارید؟

من میگم الان اینجا زوریه؟ شما ب زور دارید ج منو میدید؟ قطعا ن! شما از سر لطفتون میایید کمک میکنید خب اگه فردی واقعا عاشق شماست پس چرا ذهنتونو خراب میکنه؟

شما الان اومدید گفتید فلان لباسارو بپوش خیلی هم سلیقتون قشنگ بود خیلی لذت بردم ک انقدر باتوجه هستید قطعا ازدواج هم کنید همسرتونو با عشق براش لباس انتخاب میکنید ن با سرکوفت و ی خاطره بد

8 ساله تلویزیون سمتش نرفتم چون ازارم میداد 8 ساله ماه عسل نگاه نکردم
با اینکه خیلی اقای علیخانی رو دوست دارم ولی واقعا نمیتونم حرفای اون خانومو یادم بره
اگه گفتم قد 180 کوتاست بخاطر تحقیر و از دست دادن اعتماد بنفسه
من 8 ساله ک موهامو خیلی کوتاه نگه میدارم 8 ساله ک موهام شونه نمیشه با ماشین 12 زدم شاید دیگران دلیلش رو بپرسن بگم بخاطر درسامه ک ریزش نگیرم ولی خدای من شاهده انگیزه ای نداشتم

در مورد سلیقتون بگم خیلی عالیه و خیلی استفاده کردم من همه نوشتا هارو پرینت میگیرم و ب وقتش استفاده خواهم کرد
راستی خوشحال میشم رنگ بندی رو هم ازتون یاد بگیرم

---

سلام مجدد ب خانوم ارمیتا خواهر خوبم
اگه دروغ نباشه من اصلا اسم کفش رو نمیدونستم!!!! رفتم اینترنت تازه فهمیدم چ کفشایی وجود داره ها
چقدر شیک بود! البته انقدر زیاده ک موندم کدومشو بردارم
در مورد کفش ورنی خدا خیرتون بده من نمیدونستم ولی کفشای من همشون از این مدل پیر مردیاست! خیلی سنگین! ولی کفشه خیلی خوشگل بودا تیمبرلند بود دیگه ن؟

عذر خواهی؟ چرا؟ این چ حرفیه اتفاقا خوبیش اینه همه دوستان احساس کردم خیلی باهام صمیمی هستن از اقا اسماعیل بگیر تا ..... تا ...... تا ......
اتفاقا بزرگی و کوچیکیه ادما ب شخصیتشونه شما اصولا بزرگ زاده هستید و انقدر دلسوزید ک من اون سری هم گفتم واقعا حس کرده بودم شما و اقا اسماعیل باهم  رفتیم پارک خواهر برادرم هستید دارید داداشتونو کمک میکنید دیگه ببینید چی گفتم!

سلیقتون عالیه
خیلی خوبه
چقدرجالب بود من دیشب ب مادرم گفتم مامان من چرا هیچی تو سلیقه بلد نیستم؟ بهم گفت پسرم تو سرت همش تو کتابه وقت نمیکنی وگرنه کاری نداره ک بعد دقیقا دقیقا همون حرفو از دهن شما شنیدم خیلی خندم گرفت گفتم فکر کنم مامانم اومده نظر گذاشته!
در مورد کنکور بگم فرمودید دیره،
ن،
دیر نیست،
عالیه
درسته ک 86 کنکورش با الان فرق کرده ولی من خودم چون تدریس خیلی دوست داشتم کاملا ب روز رسانی کردم اگه کمکی خواستید درخدمتتونم اما اصلا نگران نباشید اگه خوب بخونید من قول زیر 200 رو بهتون میدم
شاید سلیقم ندونه ک پارچه ای رو با تی شرت نباید پوشید ولی در مورد کنکور قضیه فرق داره اگه نظر نمیدم دخالت رو دوست ندارم و بخودم اجازه نمیدم کسی ک انقدر شخصیتش بزرگه بخوام بهش برنامه بدم ولی اگه کمکی خواستید درخدمتم
و اینکه از همه شما دوستان برادرم و خواهرام خیلی خیلی ممنونم

اها ی چیزی الان یادم اومد
فرمودید بام تهران برم درسته؟
راستش الان ن! میخوام ی روزی با همسرم اونجا برم ان شاءالله

همتونو خیلی دوست دارم خیلی زیاد
بی نهایت ها رو براتون ارزو میکنم

ممنون عزیزم منم برات موفقیت روز افزون و دل خوش آرزو میکنم: )

به اقااسماعیل...

ولی ی مسئله ای هست دوست دارم بگم و سبک شم

اقا اسماعیل و خانوم پرتوخورشیدی و خانوم ارمیتا

بعضی وقتا بعضی ضربه ها از درون انسانو پیر میکنه

ب هر حال من نمیتونم این موضوع رو ندید بگیرم اینکه خیلی اعتماد بنفسم اومد پایین

اگر الان ازدواج کنم و برم بگم شغلم اینه ممکنه بخاطر اینده کاریم قبول کنه ولی چ فایده؟
من دوست دارم اول خودمو بشناسه خود خودمو اونو بخواد ن موقعیتمو

هر وقت ب این موضوع فکر میکنم قلبم درد میگیره احساس میکنم هیچ کس نمیتونه دوسم داشته باشه

منو بعد ی مدت دیگه نمیخواد ولم میکنه

ی موضوع دیگه ای ک اونم خیلی اذیتم کرد و هنوزم هر وقت یادم میاد ناراحتم میکنه اینه ک من همسرشو دیدم
واقعا خیلی برام سخت بود اگه اون پسر کمالاتی داشت من تحسینش میکردم ک چقدر انتخابت درست بوده
ولی موضوع اینه اون اقارو میشناسم و چی بگم خدایا
فقط بخاطر قدش بخاطر خوشتیپیش
اره پسر خیلی خوشتیپی بود چرا دروغ بگم نبود؟ بود خیلی خوبشم بود اما این درسته ک من فقط بخاطر این مسائل کنار زده بشم؟

درسته من الان ی هفتست نمازمو دارم میخونم و از دیروز قضاشو میخونم و درسته ک حالم خیلی خوب شده ولی ما انسانیم احساس داریم مسائل ک یادمون نمیره

شاید توی دانشگاه هم از بس افسرده بودم و تو خودم و با این ریختو قیافه ی داغونی ک برای خودم درست کردم هر کسی هم حق داشت سمتم نیاد
شاید بخاطردرس و جزوه و خیلی مسائل درسی با من در ارتباط بودند
بخاطر رفتارم بهم احترام میگذاشتند ولی خیلی ناراحت بودم و اونقدر داغون بودم ک شاید کسی حتی نتونست ...

بعضی چیزا فراموش کردنش سخته
بعضی چیزا ناراحت کنندست
این ک من ی روزی ی جایی یا حتی ب فرض اون خانوم یا همسرش بیمار من دربیان نمیدونم اگه رو در رو بشم چقدر اذیت میشم

خیلی غرورم شکست
خدا میدونه ک چقدر اعتماد  بنفسم گرفته شد

اگه از روز اول اون جلو نمیومد خیلی راحت تر بودم

دلم میخواد باهاتون حرف بزنم درد دل کنم ی کم سبک شم
بعضی حرفا رو دلم مونده میخوام بدونید ک بعضی وقتا مرد نمیشکنه خورد میشه له میشه

بارها شده ک اون پسرو با خودم مقایسه کردم و اعتماد بنفسمو از دست دادم

فقط چون خوشتیب بود
شاید اگه 8 سال نماز نخوندم خب اون موقع انقدر بچگی کردم ک فکر میکردم خدا نعوذوبالله مقصره چرا من این قدیم اینطوریم و هزارتا چیزدیگه

ولی

بگذریم
دلم گرفته بود خواستم حرف دلمو بهتون بزنم

گر ببندد ز حکمت دری
ز رحمت گشاید در دیگری

عوضش اینجا ی برادر  خوب و خیلی پاک و چندتا خواهر خیلی خوب و مهربون و بینهایت خوش سلیقه دارم
ببخشید ک با حرفام ناراحتتون کردم دلم گرفته بود

درضمن خانوم ارمیتا من هنوز تو کف این کفش تیمبرلندم!!!! ووووووووییییییی خیلی خفن بودااااااااااا

راستی ی چیزی یادم رفت ی کم فضارو شادش کنم

تو ی پستی همین دیشب دیدم نظر خانومارو راجب مو و ابرو خلاصه رنگ مو و اینا

انقدر خندیدم ک خیلی شاد شدم

همه بلا اثتثنا نوشته بودن مو مشکی ابرو شکی

بعد من هر چی گشتم
دیدم رنگ خرمایی پیدا نکردم! تو دوستامم ندیدم کسی خرمایی باشه

الان من چیکار کنم؟!؟!
شوخی کردم

ولی خیلی پستش جالب بود چقدر نظراتش برام جالب بود تا حالا از این نظر سنجیا ندیده بودم ی چیزایی دیدم ک جا خوردم

ولی الحق و الانصاف من هیچ کدومشو نداشتم!
پوستم سفیده موهام خرمایی ابروهامم ک خدا نکنه بردارم ولی پیوسته نیست هر کی میبینه فکر میکنه دست بردم
صورتمم ک بی بی فیسه سفیدمعصومانست
4 بار دیگه برم اونجا منفجرمیشم
شوخی میکنم خیلی خوب بود نظرات

به پرتو خورشیدی 

ببخشید تایید شده من ندیده بودم

سلااااام

برادر عزیز خوشحال شدم که نگاهتون به زندگی تغییر کرده  و مسیری جدیدی رو شروع کردید.امیدوارم موفق باشید و یه دختر خوب و لایق خودتون رو خدا قسمتتون کنه و عشق واقعی رو با اون تجربه کنید.من خودم تجربه دوست داشتن 8 - 9 ساله آقایی رو داشتم که آخرشم قسمت نشد اما هیچوقت خدا رو کنار نذاشتم چون تنها نجات دهنده و آرامش دهنده  فقط فقط  خودشه و به قول معروف توی طوفانها و لحظات سخت زندگی "با خدا "باشی خیلی بهتر از اینکه "ناخدا "باشی.

یه جمله زیبایی توی یه کتابی خوندم که نوشته بود" آگاه باشید ماموریت هر کس در جهان تغییر دادن جهان نیست، بلکه هر کس مامور تغییر خویشتن است"

خوشحالم که در این ماموریت موفق بودید.

سلام

خانوم آسمان :

این به خاطر بزرگواری شما بود که با گوشزد کردن این ابهام ، باعث شدید که من با پیگیری کردن این مسأله ، به اشتباهم پی ببرم .

امیدوارم تشکر مخصوص منو پذیرا باشید .

سوال کننده :

خوشحالم که از مرجع تقلیدتونم این مسأله رو پرسیدید و به جواب قطعی رسیدید .

هر چیزی اگه آهسته و آروم آروم انجام بشه ، احتمال تداومش زیاد میشه . حتی اگه به نمازهای پنج گانه هم ، دقت کنیم ، متوجه میشیم برای هر کدوم زمان مشخص و اندازه ی معینی تبدیل شده و اینطوری نیست که خدا به ما بگه که می تونید همه ی ۱۷ رکعت رو با هم بخونید یا می تونید اونا رو به صورت جابجا بخونید .

این در مورد نمازهای قضا شده هم ، صدق می کنه . به همین دلیل باید نمازهای قضا شده رو به شکلی که خودتونم گفتید ، بخونید تا از مزایایی که بهش اشاره کردید ، برخوردار بشید و دچار سستی یا غفلت نشید .

اینکه بعضی وقتا اونو با همسرش می بینی ، یکی از مهم ترین چیزایی هست که نحوه ی برخورد شما با این مسأله ، تأثیر زیادی در آینده ی شما داره .

اگه اون لیاقت شما رو داشت و چیزایی مثل اخلاق و شخصیت باطنی آدما براش مهم بود ، شما رو با دنیا هم ، عوض نمی کرد . پس غصه ی چیزایی رو نخور که بودنشون باعث تباهی همه ی زندگیت میشه .

اینو فراموش نکنید که هیچ دختری نمی تونه با موقعیت یه پسر ازدواج کنه و تا آخر عمرش خوشبخت باشه .

آدمایی هستن که بیشترین پول رو خرج می کنن ، بهترین خونه و ماشینو دارن ولی به اون آرامش مد نظرشون نمی رسن . چون بعضی چیزا هست که برای بدست آوردنش ، هیچ پولی کارساز نیست و فقط از طریق خوش قلبی و خوش خلقی شریک زندگی ، میشه به اونا رسید .

اگه این ذهنیت رو پرورش بدید که کسی شما رو دوس نخواهد داشت یا زود ولتون می کنه یا بخاطر موقعیت تون با شما ازدواج می کنه یا ... ، احتمال اینکه چنین اتفاقی بیفته خیلی زیاده . حتی ممکنه انگیزه ی زندگی کردنو از شما بگیره و باعث خنثی شدن همه ی تلاش ها و برنامه هاتون بشه .

سعی کن فقط به چیزای خوب فکر کنی تا روحیه ی لازمو برای ادامه ی زندگی داشته باشی .

راستی ، کامنتی که ساعت ۹:۳۵ دادی ، خیلی باحال بود .

آرمیتا خانم:

به سوال کننده.

به سوال کننده 

خانوم آسمان ولی به نظرم همون اول کار بهتره به دختر خانوم نگه من دکترم تا خیال خودش راحت شه بعدا مطمئن شد بگه چون من بین دخترا بودم میگم دخترا تا ببینن طرف سرش به تنش می ارزه بله رو میدن تو کلاس خودم اکثرا دوست داشتن طرف دکتر یا مهندس باشه مثلا می گفتن دختر خالم دانشگاه تهران قبول شد با دکتر ازدواج کرد چه شانسی داشت و این حرفا دوره زمونه بدی شده به هر کی نمیشه اعتماد کرد .

راستش الان که خوب خوب کامنتت رو خوندم خیلی متاثر شدم ،بعضی وقتا انسان نیاز داره حرفا دلشو به یکی بزنه خودشو خالی کنه ،اگه هنوز هم پری که میدونم هستی بگوووو انقدر بگوووو تا خلاص بشی آرامش بگیری .

به آقااسماعیل....

سلام

خدایا اگه تو محبت بزرگ ب من کرده باشی تو این چند وقته یکیش اینه نمازامو میخونم دومیش اینه میام این سایت میخندم و برمیگردم سر کارم

خانوم ارمیتا شما واقعا بمب انرژی و خدای اعتماد ب نفسید!

بذارید من ی چیزی در مورد شما بگم خیلی برام جالب بود
فکر کنم اولیننفری هستید ک این ویژگیارو من دیدم!! تا حالا کسی رو ندیدم

من چرا دروغ بگم پزشکیو از خودم بیشتر دوست دارم! اگه 100 سال هم قبول نمیشدم باز اون موقع میموندم پشت کنکور چون عشقمه خیلی هم دوسش دارم

شما اولین ادمی هستید ک خودتونو از همه بیشتر دوست دارید
من نظراتو خیلی با حوصله میخونم کلا یادم نمیاد کتابی رو تند خونده باشم ! ن! وقتی ادم عمرشو میذاره پای هر چیزی از غذا خوردن بگیر تا هر چیزی باید با حوصله و ارامش انجام بده! وقتی نظرات شمارو خوندم
البته اینو بگم قبلش ک قضاوت من بر اساس صحبتایی ک اینجا ثبت شده پس ممکنه نادرست باشه ولی در مورد شما باید بگم خیلی انسان متفاتی هستید میدونید چرا؟
تمام ادمایی ک واسه کنکور میخوندن چ زمان خودم و چ اطرافیان و چ کسانیکه با من تدریس داشتند ی اخلاق مشترکداشتن و این بود ک فقط میگفتن پزشکی! ن بخاطر علاقه زیاد! بلکه اعتماد ب نفسو فقط در پزشکی میدیدند
منم واقعا پزشکیو از خودمبیشتر دوست دارم چون عاششقشم

اما خانوم؟ من ب شما چی بگم؟
خیلی اخلاقتونو دوست دارم
اون از ورزش کردنتون! ک عالمو ادم میرن باشگاه خوشتیب بشن شمامیری باشگاه ورزش میکنید واسه اینکه شاد بشید
اینم از علاقتون
خیلی جالب بود! برگشتید فرمودید من ب این رشته ها علاقه دارم حتی پرستاری ولی بهشون فکر نمیکنم
ینی جز معدود انسان هایی هستید ک راحت ترین و سخت ترین کارای دنیا براتون فرق نداره و در هر موقعیتی فقط ب فکر این هستید ک لذت ببرید!
هیچ ادمی رو ندیدم بگه ک پرستاری و جراحی قلب جراحی مغز و اعصاب  وروان و ...
این ینی اینکه اینا وسیلن و مورد علاقتون هستند ولی اینا فقط وسیله ای هستند ک شما ازشون لذت میبرید و هدف نیستند!

چقدر من ادمایی رو ک خودشونو دوست دارند بهشون احترام میذارم
ادمی ک خودشو دوستداره ینی اعتماد ب نفسش بالاست

برگشتید میگید اگه این اتفاق برام افتاده بود براش پشیزی ارزش قائل نبودم و انتقام میگرفتمو عین خیالمم نبود

یا اون دوستتون ک فرمودید
من چی بگم اخه؟
شما خود خود اعتاد ب نفسید
چقدر پر انررررژی چقدر شاد چقدر خوش فکر خوش سلیقه
چقدر خودتونو دوست دارید
چقدر برای خودتون ارزش قائلید ک قدر خودتونو میدونید
کسیکه حتی لحظه ای اجازه نمیده فکر اطرافیان حرف اطرافیان اصلا انگار زده نشده! فقط خودتون! ن خود خواهی! ن! بلکه انقدر برای خودتون ارزش قائلید و قدر خودتونو میدونید ک معتقدید هیچ چیزی تو دنیا حق نداره عمر محدودی ک داریم از ما بگیره
چقدر من طرز نگاهتونو دوست داشتم! عالی بود
ب من میگید ببخشید شما 11 سال از من بزرگتری ولی واقعا حرفاتون تلنگر بود
شاید کسی تو سن شما ب خودش اجازه نداده بود با من اینطور صحبت کنه ولی در اوج اعتماد  بنفس و در اوج دلسوزی میگید این افکار بچگانه رو از خودت درو کن مردیا!
من اون موقع خنده خاصی و حس قشنگی بهم دست داد از اون نهیب! انگار صدای وجدانم بود

چقدر برای خودتون ارزش قائلید

ادم عجیبی هستید من 2 گروه خیلی این سایت حالمو خوب کردن
یکیش گروه اقا اسماعیله ک من سر نماز واسش دعا میکنم چون خیلی تاثیر داره
دومیش شمایید ک انقدر دیدتون ب زندگی  قشنگه!

من چی ب شما بگم؟
ینی واقعا مگه داریم؟ مگه میشه؟
خب اینجا مجازیه و کسی کسی رو نمیشناسه اما اگه این حرفایی ک میزنید رو ب منصه ظهور دربیارید و تو زندگی واقعیتونم اجرا بشه شما ادم خاصی هستید

ادم 4 تا دوست اصلا یدون دوست فامیل خواهر برادر یا هرکسی با خصوصیات شما داشته باشه بعد ی مدت اعتماد ب سقف میشه!
من نظری ندارم! انقدر نظراتتون عالیه ک چیزی نمونده

چقدر پر انرژی
خدا کنه این حال خوبتونو برای همسرتون برای فرزندانتون هم نگه دارید  اونا هم میراثدار این حس خوبتون باشن

یچیز دیگه
فکر کنم شما نماز نمیخونید نماز ی چیز شخصیه و هر کسی دید خودشو داره من معتقدم انسان باید حتما بخونه چون فقیر توجه خداست  فقر داره باید بره گداییدر خونه خدارو کنه
اما چیز جالبی ک در مورد شما دیدم شما البته من اینجوری فکر میکنم با اینکه نماز نمیخونید ولی ب نمازخونا خیلی احترام میذارید
ممکنه تیپتون ب روز و مدلی باشه اما از اون دسته ادمایی هستید ک فکر کنم حتی اگر فردی خیلی هم مذهبی باشه ی خانوم خیلی چادری میتونه بهترین دوستتون باشه
اخه بعضیا خودباخته هستن اما اخلاق شما ی جوریه ک ب همه احترام میذارید این خیلی اخلاق عالیه
چون خیلی از مدلا حزب مذهبی رو پس میزنن و برعکس خیلی از کسانیکه ادعای مذهب دارن برخوردشون با مدلا بده
ب هر حال من خیلی چیزارو از شما یاد گرفتم
یکیش خود دوستیه
اینکه ادم خودشو دوست داشته باشه ینی همه چی
ینی بزگترین اعتماد بنفس
من از خدا میخوام ک هیچ وقت مشکل من برای ن شما ن برای این بچه ها و هیچ انسانی پیش نیاد امیدوارم همه بچه ها ازدواجشون اولین و  اخرین و موفق ترین فرایند زندگیه مشترک باشه

سلام
ب سرکار خانوم

سلام خوبم ممنون شما چطورین؟

راستی یادم رفت بگم خیلی خوشحال هم هستم که نمازاتو شرو کردین میخونید منو هم دعا کنید لطفا

سلام مجدد 

اینم فراموش کردم بگم که بابت اینکه به پزشکی علاقه دارید و مث خیلیا واس کلاس گذاشتن نرفتید خیلی تحسینتون میکنم واقعا پاکید و انسانید .

سلام ب همه خواهرا وبرادرای خوبو دوست داشتنیم

اووووووووووم
از اولی شروع کنم دیگه ن؟
اولی کیه؟
خانوم پرتو خورشیدی خواهر خوبم درسته؟

خانوم پرتوخورشیدی سلام و باز هم سلام و سلام چون سلام اسم مقدس ذات باری تعالی است سلام سلامتی میاره پس باز سلااااااااااااام

بعله من خط ب خط چ نظرات شما چ نظرات هر کسی رو میخونم چندتا دلیل داره
یکیش اینکه حق الناسه!
بنده خدا حداقل 20 دقیقه روش فکر کرده اصلا 10 دقیقه اصلا 1 دقیقه مهم کمیت نیست مهم کیفیته پس اگه من کوتاهی کنم در حقش ظلم کردم درسته؟
میخواد هر کسی باشه
درسته؟
ثانیا کسی ک میاد اینجا نظر میده برای من ینی چی؟ ینی اینکه حداقلش اینه ک ب عنوان ی انسان برای من ارزش قائل شده و ب من احترام گذاشته مشکل منو مشکل خودش دیده پس اگه خوب نخونم اولا ظلم کردم بهش ثانیا ب خودم احترام نذاشتم واسه همینه ک میگم همه رو با دقت میخونم

خب این چقدر اخلاق خوبیه شما دارید صادقانه نوشتید من حرفایی رو کمیزنم از فلان کتاب یا فلان دوستمه چقدر صادقانه منابع اطلاعاتتونو نوشتید
این اخلاقتونو خیلی دوست دارم

در مورد کتاب اول اینکه چرا دروغ؟ اگه بگم کتاب روانشناسی خوندم! ن! حتی یکی!
خانوم ارمیتا ک ترکوندند بیش از 200!!! چی بگم بهشون! واقعا خداقوت

اما این کتابو میخوام با ارامش بخونم
ی ارامش خاصی
من بهتون قول دادم ک میخونم ولی راستش از بی برنامگی بدم میاد
دوست ندارم کتابو شروع کنم تند تند بخونم یا وسطاش نتونم بخونم و حق کتابو ادا نکنم هم حق نویسنده هم حق چاپ کتاب
ولی طبق برنامه خودم حتما میخونم اینو میتونم قول بدم
در مورد شما بگم ممنونم خیلی خوب میفهمم ک نگران هستید و اگه اصرار میکنید واسه خودمه ک زودتر حالم خوب شه میفهمم درک میکنم و ممنونم خواهر خوبم
و حرف اخر اینکه نکته برداری و خلاصه برداری شمارو منم انجام میدم منتهی ب سبک خودم این اخلاق شما نشون میده شما هم خیلی خوب مطابلو میخونید تحسینتون میکنم




نمیدونم بنویسم اقای اردبیلی یا خانوم اردبیلی!
حالا بهتون میگم چرا!
اگه بگم بخاطر عکس گل شما خانومید ک خیلی از اقایون هم ب گل علاقه دارن
بگم بخاطرحرف زدنتون خانوم هستید ک خیلی از اقایون و خانوما الان یجوری شدهک واقعا جنسیت قابل تشخیص نیست
منتهی دلو میزنیم ب دریا شمارو خواهر خودمون فرض میکنیم

نظراتتونو خوندم کاملا منطقی و بجا بود
خانوم ارمیتا هم نظرات شمارو تایید کردند

منتهی این تصمیم الانم نیست! تصمیم زمانیه ک خیلی حالم بد بود از چند سال پیش میرم پرورشگاه و ماهانه ی مبلغی رو واریز میکنم البته قوانین بمن اجازه نمیده و من فقط در حد کمک مالی و معنوی میتونم اونجا حضور داشته باشم
اما حرفاتون منطقی بود خودمم میدونم منتهی مواردیو براش پیش بینی کرده بودم
و در مورد ازدواج
فعلا دیگه نمیخوام ازدواج کنم! تازه حالم خوب شده! کم لطفی نکنید! کارایمهم تری هم دارم
من دیگه اون ادم سابق 18ساله نیستم بعد این همه سال اونقدر پخته شدم ک اشتباه نکنم
اما اگه بخوام ازدواج کنم ی طرح خاصی دارم ک نمیتونم بگم ادمارو میتونم تشخیص بدم ولی الان ن!
حداقل تا 4 5 سال دیگه!
میگم 40 سالگی سن بلوغ فکریه ادماست!
سن بعثت پیامبره
میخوام تجربش کنم بعد
میخوام ب مرز پختگی برسم بعد
الان فکرم رو درسه

درضمن منم برای شما ارزوی خوشبختی و سعادت میکنم


خانوم ارمیتا
سلام
پلاسکو!
خدارحمتشون کنه!
حق باشماست اونقدر تمیز نوشتید ک نمیخوام بهش دست بزنم
حرفاتون 100 درصد تایید شد
در مورد پرورشگاه هم تا حدودی موافقم من قبلا بهش فکر کردم راهکارایی رو دارم ولی اینجا موقعیتش نیست مطرح کنم چون طولانی و از حوصله ما خارجه

براتون ارزوش خوشبختی و سعادت میکنم

به سوال کننده محترم...

سلام مجدد 

دوباره سلام

سلام

اومدم ی چیزو بگمو و برم

سر نماز خیلی براتون دعا کردم
خیلی حالم خوبه خیلی ارامش دارم
هر سنی ویژگی های خودشو داره
دیگه از سن من گذشته من بیشتر دنبال ارامش هستم خیلی حالم خوبه

بعد نماز سر سجده اسم تک تکتونواوردم
اقا اسماعیل خیلی برات دعا کردم داداش گلم ایشالا عاقبت بخیر شی

خانوم پرتوخورشیدی خانوم اسمان برای شما هم خیلی دعا کردم از خدا خواستم ایشالا ی همسر خوب  ومومن
نصیبتون بشه خوش و خرم باشید

خانوم ارمیتا برای شما هم خیلی دعا کردم دخترم
ایشالا ی دانشگاه  ورشته مورد علاقت قبول شی
دختر زحمت کشی هستی بارها دیدم ساعت 3 یا 4صبح پیام دادی تا اون موقع مطالعه میکنی ایشالا نتیجه زحماتتو ببینی

درضمن عزیزای من
من همتونو خیلی دوست دارم دیگه این حرفو نزنید ناراحت میشم
شما خیلی بهم کمک کردید همتون
از اقا اسماعیل بگیر تا این اخری سرکار خانوم اردبیلی
دیگه این حرفو نزنید من هیچ وقت از دست کسایی ک دوسشون دارم ناراحت نمیشم

و ی حرف خیلی خوب
خانوم ارمیتا شما بهم گفتی اگه ببخشیش میتونی فراموشش کنی
من بخشیدمش خدا هم از سر تقصیرات من و اون خانوم بگذره

میخوام زندگیمو خیلی خوشگل تر ادامه بدم
نظرات شمارو هم خیلی دوست دارم دیگه نشنوم بگید ک دخالتو این حرفا
خیلی هم خوشحال میشم ی همچین دوست و خواهر برادرای خوبی دارم
درضمن افکارتونم خیلی دوست دارم
همتون هم اقا اسماعیل ک خیلی پخته هستند
و هم شما خواهرا با اینکه سنتون کمه ولی خیلی عاقلانه و منطقی برخورد میکنید کیف میکنم نظرات خوبتونو میخونم
چقدر خوبه ک همیشه تو همه امور با ادمای کادان و خیر خواهی مثل شما مشورت کنم
اینو گفتم ک جواب خانوم ارمیتا و خانوم اردبیلی رو داده باشم ک نظراتتون پخته منطقی و سنجیده بود خیلی هم استفاده میکنم

مثل همون کفش تیمربلند!
بی نهایت هارو براتون ارزو میکنم
کاش این سایت و این گروه خوب تا قیام قیامت درکنار هم باشیم
دوستون دارم

سلام خدمت برادر گرام 

کامنت بعدی رو تازه دیدم

سلام خانوم ارمیتا

چ جمله زیبای یادگرفتم


آدم ها را میبخشم ...
نه به خاطر اینکه ساده ام !نه !
به خاطر اینکه واسه خودم و قلبم ارزش قائلم
ساده تر بگویم
وقت فکر کردن به مسائل بی ارزش و بیهوده را ندارم !

خیلی قشنگه
خیلی عالیه
خیلی خیلی خاصه

یادداشتش کردم
بی نظیر بود

مرسی

عالی بود


سلام خانوم پرتو خورشیدی
شما هم کنکور دارید؟؟؟؟
نمیدونستم!
ببینم من نکنه اومدم تو سایت کنکوریا!
فکر کنم وسط سوالای درسی اومدم اشتباهی پست گذاشتم اره؟
براتون دعا میکنم چشم

تنبلی؟
چرا؟
اگه اشتباه نکنم 5 ماه دیگه کنکورتونه درسته؟
رشتتون چیه؟
2 ماه تا عید وقت دارید الان وقت خوب خوندنه
منم همین موقع ها بود ک بکوب خوندم
دقیقا همین موقع بود
اتفاقا با انرژی شروع کنید هر کمکی هم بخوایید بلد باشم در خدمتم

الان 8 هفته تا عید وقت دارید ی زمان خیلی عالی
ی استارت خیلی خوب بزنید راحت قبولید
ایشالا ک موفق باشید

سلام

سوال کننده :

از اینکه بزرگواری کردید و سر نمازتون به یاد منم بودید ، خیلی ممنونم .
منم اگه قابل بوده باشم ، سر نمازم برای خوشبختی و عاقبت بخیری شما دوست عزیز ، دعا کردم .

راستی ، سلیقتون عالیه . منظورم انتخاب اون قسمت از حرفای آرمیتا خانوم درباره ی بخشیدن و فراموش کردن اون خانوم هست .
این نشون میده که در مورد لباس و تیپ تونم می تونید بهترینا رو انتخاب کنید . فقط کافیه که توی مسیر این چیزا قرار بگیرید ، بعدش همه چی درست میشه .

ازاینکه توی دعاهاتون یادی ازماکردین یک دنیاممنون.

سلام خانوم ارمیتا

چ جمله زیبای یادگرفتم


آدم ها را میبخشم ...
نه به خاطر اینکه ساده ام !نه !
به خاطر اینکه واسه خودم و قلبم ارزش قائلم
ساده تر بگویم
وقت فکر کردن به مسائل بی ارزش و بیهوده را ندارم !

خیلی قشنگه
خیلی عالیه
خیلی خیلی خاصه

یادداشتش کردم
بی نظیر بود

مرسی

عالی بود


سلام خانوم پرتو خورشیدی
شما هم کنکور دارید؟؟؟؟
نمیدونستم!
ببینم من نکنه اومدم تو سایت کنکوریا!
فکر کنم وسط سوالای درسی اومدم اشتباهی پست گذاشتم اره؟
براتون دعا میکنم چشم

تنبلی؟
چرا؟
اگه اشتباه نکنم 5 ماه دیگه کنکورتونه درسته؟
رشتتون چیه؟
2 ماه تا عید وقت دارید الان وقت خوب خوندنه
منم همین موقع ها بود ک بکوب خوندم
دقیقا همین موقع بود
اتفاقا با انرژی شروع کنید هر کمکی هم بخوایید بلد باشم در خدمتم

الان 8 هفته تا عید وقت دارید ی زمان خیلی عالی
ی استارت خیلی خوب بزنید راحت قبولید
ایشالا ک موفق باشید

سلام داداش اسماعیل حالت خوبه؟

چقدر دلم برات تنگ شده بود
رفیق نیمه راه نشیا

منتظرت بودم گفتم خدایا بنده خدا کجاست

ب هر حال دلم برات خیلی تنگ شده بود
بیشتر ب ما سر بزن

در مورد بخشش هم اره
حرف خانم ارمیتا واقعا باعث شد ببخشم
براش دعا هم کردم
من وقتی بخوام واقعا رو اون چیز متمرکز میشم
دیگه حتی ی ثانیه هم فکر نمیکنم

الان فکر و ذهن من شده کفش تیمبرلند!
خداییش خیلی شیکه
تو نت نگاه میکردم خیلی شیکه

این خانوم ارمیتا فکر کنم خیلی خوش سلیقه باشه
باید خیلی چیزا ازش یاد بگیرم
اقا من خیلی بیرونیو مدلی نبودم وقت هم نمیکردم یاد گیرم انقدر هم مشغله دارم واقعا اصلا سر سوزنی نمیتونم برم بیرون
مطمئنم شما هم با سلیقه اید خوشحال میشم

بچه ها ی خبر خوب بدم؟
امروز رفتم باشگاه! فقط رو تردمیل دووییدم
خیلی سبک شدم
فقط لذت بردم
ولی الان اومدم خونه دارم از کوفتگی میمیرم!
ولی عالی بود
عالی
ورزش خیلی خوبه
اقا اسماعیل داداش خوبم
شما هم برو اگه نمیری
فقط لذتشو ببر انقدر خوبه اصلا فارغ از مشکلات میشی
خانوم ارمیتا خدا خیرتون بده
من چقدر حالم خوبه

من چجوری جبران کنم محبتاتونو
هم شما هم بقیه دوستان

راستی خانوم پرتوخورشیدی
هنوز تو فکر اون کیف چرمی ک گفتید هستماااااااا

سلام داداش تیمبرلند !
خب تقصیر خودتونه دیگه . وقتی اسمتونو نمی دونم ، مجبورم بر اساس علایقتون ، با یه اسمی شما رو صدا بزنم . ( شوخی کردم )

این ساده ترین سوالی بود که تا حالا یه نفر ازم پرسیده بود .‏‎ ‎
حالا جوابش :

خب وقتی یه آدم مهربون و پاکی مثل شما منو دعا کرده ، معلومه که حال من چاره ای جز خوب بودن و خوب موندن نداره .

ولی من دلم براتون تنگ نشده بود . میدونید چرا ؟
چون توی همین پست ، کنار شما نشسته بودم و پیامهای عالی شما و دیگر دوستان رو می خوندم .

حداقل روزی یه ساعت ورزش می کنم . خیلی عالیه و روحیه آدمو حفظ می کنه .

داشتم از حرفای دیگر دوستان و به ویژه آرمیتا خانوم استفاده می کردم . حرفاشون عالیه و شما هم دقیقا همون چیزایی رو گلچین می کنید که مد نظر منم هست . به همین خاطر ، نیازی نمی دیدم که چیز اضافه ای بگم .

راستی ، تا زمانی که صفحتون برای گوشی من سنگین نشه و به صورت کامل ، این صفحه رو باز کنه تا بتونم نظر بدم ; در خدمتتون هستم .

سلام 

به خانوم پرتو خورشیدی 

سلام مجدد

سلام

خانوم پرتو خورشیدی اصلا دیر نیست
هدف تلاش میشه موفقیت
شعار نمیدم
خودم سراسری درس خوندم فقط هم تلاش همین
ی منابع خوب و تلاش
اینکه میگید دیره ن اصلا دیر نیست
منتهی درس خوندن اصولی داره
ی مثال ساده میزنم
خانوم ارمیتا رو دیدید راجب ورزش چی گفتند؟ خیلیا میرن فقط اعصابشون رو چاقی و لاغری متمرکزه اکثرا هم موفق نمیشن
درس خوندن عشق میخواد
همین
از این ساده تر نمیشه گفت
ببینید داره نظام اموزشی خواهرم عوض میشه
فکر کنم سال 97 اخرین کنکور نظام حاضره
برادر منم ساد دیگه کنکور داره
ب شما هم دارم میگم فقط تلاش و عشق
کتابارو ورق میزنید باید لذت ببرید با حوصله واسش وقت بزارید
کتاب مثل انسان میمونه باید تحویلش بگیری
بهش احترام بزاری دوسش داشته باشی
عاشقش بشی
وگرنه تحویلت نمیگیره!
من میتونم راحت منابع خوبو بهتون معرفی کنم 100 درصد تضمین کنم ک اگه مو ب مو انجام بدید موفق بشید
ولی
برنامه بی عشق شدنی نیست
من همه درسایی ک شمادریدو خوندم درکتون میکنم
اما راه داره
خیلی سادست
تلاش کنید موفق میشید قبلش باید بخوایید
تا نخوایید من هزارتا برنامه یا منابع  هم بدم فایده نداره
شما باید ب این باور برسید کتاب نجات دهنده ی شماست
خیلی از بچه هایی ک دیدم موفق نمیشن بخاطر انگیزشونه! چون عاشق نیستن
چون وقتی دارن درس میخونن اعصابشون خورده فکر میکنند زوترتموم شه برن دنبال کارشون!
اینجوری درسنخونن بهتره
انسان باید وقتی میشینه رو صندلی کیف کنه
ن ی مثال ساده میزنم
طرف میاد مشتق رو تو مبحث ریاضی میخونه
اولی میگه به به چ قدر شیرینه
اوووووووم جونم چقدر لذت بخش
خب مشتق چی میشه
ب شیب خط مماس میگن مشتق
خب شیب ینی چی؟
میاد نمودار رو ی خط بهش مماس میکنه میگن این خطرو دیدی؟
میگه اره؟
میگن این زاویه ای ک با خط افق ساخته رو دیدی؟
میگه اره
کتاب بهش میگه ببین دخترم این زاویه رو اگه تانزانتشو حساب کنی بهش میگن شیب!
میگه چ جالب
میگه تانژانت ینی مقابل ب مجاور
بعد میگه ببین من این دو تا نقطه رو انتخاب کردم
فاصله ی ضلع مقابل ب مجاور رو میام اندازهمیگیرم میشه دومی منهای اولی
اگه این نقطه هارو ب هم نزدیک کنم انقدر نزدیک میشن بهم ک اصلاحا فاصلشون ب صفر میل میکنه


این ی مثال ساده بود
هدف من تدریس مشتق نبود!
این دانش اموز اوله! ک عشق داره قشنگ صفحاتشو با حوصلهورق میزنه ی چک نویس داره مینویسه خوشگل با حوصله و فکر میکنه

دانش اموز دوم بی حوصلست
دلش نمیخواد درس بخونه
فراریه از کتاب
زود میاد سراغ حفظ فرمولا
میگه تعریف مشتق اینه فرمولش
اما هیچ وقت نمیدونه چرا از تعریف حد استفاده میشه

باید درس خوندنتون مثل دانش اموز اولی بشه
عاشق باشید اونوقت بعد 10 سال هنوز یادتونه

یا فیزیک
دانش اموز بهش میگی معادله درجه یک یکنواخت چی میشه؟
سریع فرمول X0+VT=X رو میگه!
ولی اگه بهش بگی این از کجا اومده نمیدونه!
فقط حفظ! چون بی حوصلست
قرار نیست تو کنکور فرمولارو کسی اثبات کنه
ولی اگه بدونه بگه ببین 2 متر بر ثانیه یعنی هر ثانیه 2 متر جابجا میشه
پس وقتی میگیم V متر بر ثانیه ینی هر ثانیه V متر جابجا میشه خب اگه 1 ثانیه V متر جابجا میشه بگو ببینم T ثانیه چند متر جابجا میشه؟ و میاد بجاش دلتا X میذاره و تناسب 4 ابتدایی میبنده

درس خوندن عشق میخواد عشق ینی کیف کنی بگی جووووووووووووونم زندگیم

زیست هم همینه
اگه با عشق بخونید امکان نداره یادتون بره
درسته تکنیکای خاصی داره
من اینجا بهتون درس ندادم!
بهتون دیدگاه دادم
دیدگاه عشق و انرژی و دیدگاه بی حوصلگیو تنفر!
عاشقدرس باشید با انرژی با بهبه و چه چه بخونید موفق میشید

این راز موفقیت درسه
اگه ریشه درس رو دنبالش برید متوجه میشید همه چیز قانون داره اصلا سخت معنی نداره

من نفسم از جای گرم بیرون نمیاد
مثل شما درس خوندم کنکور دادم
دانشگاه  برید متوجه میشید چقدر کنکور اسون بوده و چقدر درسای سختی هست

عشق ب درس پیدا کنید حله

اول دیدگاهتونو درست کنید
با درس دوست بشید
عاشقش بشید برنامه هم کاری نداره انقدر منابع خوب هست 100 درصد موفق میشید
وقت رو از دست ندید



خانوم ارمیتا سلام
ی چیزی بگم
شما چرا انقدر با سلیقه و خفنید؟
اینارو از کجا یاد میگیرید؟
پس من خیلی شوتم! اره؟ چون هیچی بلد نیستم!

شما خیلی با سلیقه اید
من اینارو از کجا یاد بگیرم؟
من اگه ی مدت با شما معاشرت کنم فکر کنم بشم برد پیت!
والا!
ادمو  ب ورزش علاقه مند میکنید
ماساژ دلفینی؟!
مگه داریم مگه میشه؟
چ چیزایی!
من ی سال پیش شما شاگردی کنم فکر کنم بشم ستاره بالیوود و هالیوود

فوق العاده اید شما!

من ی سوالی دارم؟
من باید اینارو از کی یاد بگیرم؟
جدی میگم
من حتی اسم کفشارو هم نمیدونم!
چ برسه ب ....
اصلا ی سوالی؟
دیدی ی سری افراد هستند طراحی داخلی خونه مطب انجام میدن؟
بهشون ز میزنی میان برات طراحی  وساختشو انجام میدن
واسه لباس هم داریم از این ادما؟
والا اخه اینجوری ک شما تعریف کردید من اگه یکم ب خودم برسم خیلی خوشتیپ تر میشم
چقدر روحیه ادم عوض میشه
باید پیش کی برم؟
حاضرم هر سری مبلغی رو پرداخت کنم اون اقا یا خانوم لباس بگه چی بپوشم!
داریم چنین کسی رو؟
اگه اره کجاست؟
بهش چی میگن!
دیشب ی کفش تیمبرلند تو نت دیدم قیمتش نزدیک 500 تومن بود خیلی شیکه میخوام بگیرمش
دلفینتون منو نابود کرد!!!
عالی هستید شما
خدیا؟ انصافه؟ من چرا خواهر ندارم؟
ینی اگه من خواهر داشتم الان بازیگر معروف هند بودم والا


اقا اسماعیل
ی دونه ای!
عاششقتم داداشم
اسم؟
اوووووووم من اسم ندارم 
اسممو میذارم
خودتون بگید؟
اقا اسماعیل خانوم پرتو خورشیدی و خانوم ارمیتا ی اسم بگید من با همون اسم بیام
خوبه؟

خیلی دوستون دارم
فوق العاده اید همتون
مواظب قلب مهربونتون باشید
خدانگهدا

راستی یادم رفت

خانوم پرتو خورشیدی در مورد مشاور هم کس خاصی مد نظرم نیست

حقیقتش من خیلی ب مشاوره اعتقاد ندارم!
البته مشاوری ک فقط حرف میزنه

برنامه های مشاورا اکثرا مدلین ک یا اجرا کردنشون غیرممکنه یا سخت

بهترین مشاور کسیه ک خودش کنکور داده راهو رفته مطلعه

معمولا بچه هایی ک رتبه خوب میارن میتونید کمک بگیرید
مشاور زیاد میشناسم منتهی چون حق الناسه میترسم خوب نباسن و بیخود معرفی کنم و هزینه ی اضافی  و تهش نتیجه نداشته باشه من مدیون شمابشم
ولی چشم اگه مشاوری رو مد نظرم بود (قول نمیدم) پیدا کنم چشم حتما میذارم اینجا
شما هم اصلا نگران نباشید
فقط اول باید دیدتونو درست کنید بعد میشه خیلی راحت ب موفقیت رسید منم تا حد امکان چون برادرم سال اینده کنکور داره میتونم کمکتون کنم

سلام

آرمیتا خانوم :

یه لحظه خودمم دلم خواست نام کاربریمو به تیمبرلند تغییر بدم . خخخ . اسم خاص و قشنگیه .

ممنون از شما

موفق باشید

سلام اقای سوال کننده 

ارمیتا جون شما ترک هستید؟

سلام عزیزم آره رقیبیم: )