سلام
من پسری ۲۲ ساله هستم.
آدمی هستم که وقتی آشنایی رو بیرون میبینم خیلی ساده از کنارش رد میشم ولی بعدش به خودم هزار چیز میگم که چرا من اینجوری ام! اون الآن چه فکری میکنه! و...، وقتی توی جمعی قرار دارم دعا میکنم از من نخوان حرف بزنم که می دونم به تته پته میافتم و تپش شدید قلبم هم اجازه درست ادا شدن جملات رو نمی ده.
دوران دانشجویی رو هم در نهایت اضطراب و تشویش گذروندم. جام همیشه گوشه کلاس بود و کتابی می خوندم. از جمله چیزهایی که خیلی بهم انرژی میده همین کتابه. اخیراً هم کتابی خوندم به نام ایهام. خیلی لذّت بخش بود. می دونم دنیای ما دنیای تعامل کردن با دیگرانه ولی اصلاً نمی تونم این شکلی باشم.
با خدا که حرف می زنم بهش میگم یعنی سرنوشتم رو چطوری رقم میزنی؟ آدم موفقی میشم؟ نمی شم؟ همیشه تنها می مونم یا نه؟ حکمت خلقت من و امثال من چیه؟ این سوال یه مدت ذهنم رو درگیر کرده. نظرتون رو لطفاً بگید می خونم حتماً.
یا علی
در جمع های دوستانه، از چی حرف بزنیم که غیبت نشه ؟
دوست دارم که غیبت کردنم کم بشه اما نمیدونم چه جوری؟
گناه غیبت چه جوری بخشیده میشه ؟
موقع حرف زدن با دیگران، حرف کم میارم
دلم میخواد همه جا حرف برای گفتن داشته باشم
مراقب حرفها و گفته هایمان باشیم
چکار کنم راحت حرفم رو بزنم و تصمیم بگیرم؟
از روی سادگیم یه حرفی میزنم که نباید بزنم
چطوری به خاطر کم حرفیم مغرور به نظر نرسم؟!
مواظب حرف ها و رفتارهامون باشیم
قبل از هر چیزی اول یاد بگیریم چطور باید حرف بزنیم!
حرف های دیگران خیلی واسم مهم شده
عاقل اول فکر می کند سپس حرف می زند
تصمیم گرفتم دیگه زیاد حرف نزنم
حرف بقیه نسبت به من و رفتارم برام خیلی مهمه
دل شیر ندارم که حرفم را رک بگویم
هر حرفی باید در موقعیت خودش زده بشه
می خوام قوی بشم طوری که در مقابل حرف دیگران خودم رو نبازم؟
← روش های اجتماعی تر آقایان (۱۰۵ مطلب مشابه) ← تقویت روابط اجتماعی (۸۶ مطلب مشابه)
- ۱۵۲۴ بازدید توسط ۱۱۰۴ نفر
- چهارشنبه ۷ آبان ۹۹ - ۱۹:۱۶