سلام
میدونم دوستان شاید این حرف ها دیگه تکراری باشه اما بعضی وقت ها آدم میخواد خفه بشه جایی نیست حرفت رو بزنی، کسی نیست بهش بگی، من قبلا توی این وبلاگ بودم ماه ها دیگه سر نزدم شاید کمی قدیمی ترها بشناسن منو .
چند روز پیش 36 سالم تموم شد شدم 37 ، هنوز هم یه پسر مجردم که شاید بر خلاف یه عده از مجردی لذتی نمیبرم ، هیچ وقت هم نبردم ، شاید خیلی از هم نسل هامون این طور بوده باشن یا همش سرمون تو درس و دانشگاه بود یا بعدش از صبح تا شب کاری که فقط به زور کفاف خودت رو میداد، یهو نگاه کردیم دیدیم بهترین سال های دوران جوونی مون گذشته .
ببینین دوستان ؛
من اصلا نمیخوام چیزی رو نقد کنم، همه مون میدونیم شرایط زندگی ها و این جامعه چه جوری شده ، خیلی از دخترها نتونستن ازدواج کنن با وجودی که دل شون میخواسته، یه عده ای شون شاید بلند پرواز بودن و بعدها فهمیدن که اشتباه بوده، نمونه اش رو دیدم اما نه اکثریت دختر خانوم ها ، همین طور پسرانی که یا نخواستن و با مجردی شون خوش بودن یا نتونستن مثل خیلی از ماها ، اما اینو میدونم هیچ کس صدای نسل ما رو نشنید. الان هم نمیشنون ،حرف های ما پسرها و دخترهای غالبا دهه شصت شده فریاد زیر آب. آقا خسته شدیم .
دیگه همین جور روزهام رو شب میکنیم ، شب هامون رو صبح، نه دلخوشی نه عشقی نه همراهی هیچی ... ، ما مقصر نبودیم شاید یه عده ای فکر کنن یا پیش خودشون بگن شنیدم زیاد که پسرها بی مسئولیت شدن، تنوع طلب شدن، تنبل شدن، بی عرضه شدن. اگه به دختر خانوم هایی که غالبا سنشون هم بالا میره یه انگ بزنن همون کلمه مزخرفی که بعضی ها میگن ، عوضش به ما پسرها هزار تا انگ میزنن حتی گاهی آدم از پدر و مادرشم میخوره چه برسه به دیگران.
تو جامعه ما حتی دیگه احترام بین خودمون هم نیست، بین پسرها و دخترها خوب ها دیگه دیده نمیشن، کسی سر راه کسی نمیاد ، خسته شدیم دیگه ...
اینجا فضای مجازیه ، کسی کسی رو نمیشناسه ، اینجا فقط یه کاربر منو خیلی خوب میشناسه خودم پسریم که تو زندگیم کم بالا و پایین نبوده، زود از پا نیفتادم، خم به ابروم نیاوردم، اما حس میکنم در آستانه 37 سالگی دیگه بریدم ، خسته شدم ، آدم این همه سال تمام نیازهاش رو سرکوب که نه بکشه و یه آینده ای که معلوم نیست چی انتظارمون رو بکشه دلخوش کنه.
همیشه از خدا خواستم واسه نسل های بعد از ما خوب بشه، اون ها نشن مثل ما، پسر و دخترانی که حسرت همه چی به دل مون موند و بهترین سال های جوونی مون ناخواسته تو بی کسی و تنهایی گذشت.
اهل درد و دل کردن نبودم اما این حرف ها رو دلم سنگینی میکرد، نمیدونم دیگه باید چی بگم هر چند یک از هزار هم گفته نشد.
بهترین آرزوها رو واسه تموم پسر و دخترهای این سرزمین دارم.
"مهدی من"
مرتبط :
به نصیحت های والدین، جامعه و دوستان گوش نکنید، هر چه زودتر ازدواج کنید!
سوال از دهه شصتی هایی که چشم انداز روشنی ندارند
پدر دختر مورد علاقم اعتقاد داره نمی تونم خرج یه زندگی رو بدم
نمیتونم که تا 60 سالگی عفت پیشه کنم
خواستگار 38 ساله م به زور اطرافیان اومده جلو
کی قراره به یه زندگی خوب برسم ؟
خسته شدم، هر جا میرم همه میگن چرا زن نمیگیری ؟
بخدا منم دوست داشتم ازدواج کنم
سن ازدواج هر چی میره بالاتر انسان سختگیر و ریزبین میشه؟
پسر 32 ساله ی صفر کیلومتر بی عرضه است ؟
رسومات دردسرساز و بی فایده ازدواج رو بشکنیم
چرا بعضی ها ازدواج رو یه غول وحشتناک می بینن ؟
عقد کنیم و تا زمان ایجاد شرایط ازدواج ، موافقید ؟
ائمه تاکید کردن به ازدواج آسان اما انگار گوش ما بدهکار نیست!
با آسون کردن شرایط ازدواج به خودمون کمک کنیم
اگه دختران و پسران در سنین پایین عقد کنن چه مشکلاتی داره ؟
کاش عقاید مردم جامعه طوری بود که بچه هاشون زود ازدواج کنن
ترس از ازدواج ، یکی از مشکلات ازدواج آسان
← درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه) ← مسائل اجتماعی روز جامعه (۶۳۴ مطلب مشابه) ← مطالب کاربران (۸۹۱ مطلب مشابه) ← ازدواج و مسائل درک نشدگان (۱۰۲ مطلب مشابه)
- ۳۲۸۵۶ بازدید توسط ۲۳۹۱۰ نفر
- دوشنبه ۳ خرداد ۰۰ - ۰۷:۵۹