خانواده برتر

سلام

نرو نماز نخون😶

عزیزم این تفکرات از کجا نشات گرفته؟

قطعا بی دلیل نیست و خود به خود بوجود نیومده

سرچشمه این ترس و نگرانی چیه

یه دبیر دینی داشتیم هرموقع میرفتیم سرکلاسش اونقد که آدمو میترسوند و از خودش قانون و تبصره  درست می‌کرد و آیه و حدیث جدید و ناشناخته تحویلمون میداد که بخش اعظم درس دادنش چرندیات تشکیل می‌داد فقط سلام و خسته نباشید و خدافظ گفتنش به درد میخورد

خودم زنگای دینی نقشه ترور اینو طراحی میکردم😅

اول فک میکردم فقط خودم بغل دستیام هستیم

بعد یه روز فهمیدیم هر 30 نفرمون(بچه های کلاس) 30تا سناریوی بی نقص واسه ترور این بنده خدا داریم😂😂

از ترورِ کندی خفن تر😜

حیف نشد دیگه😶

از این انسان های نازنین و دوست داشتنی😶نداری اطرافت؟

سلام

به نظرم شما کمی بدبین هستی و از جنبه منفی این قضیه رو میبینی . اعتقادات درسته و مشکلی نداره اما باید یه نسبت دیگه قضیه رو هم نگاه کنید که جنبه مثبت هست . در افکار و ذهنتان باید خدا رو هم مهربون بدونی یا حس خوب باشه و در زندگی خودتون ببینید چقد حس کردی خدا کمکت کرده و دستت رو گرفته . 

چرا اینجور فکر نمیکنی که خدا هرکی رو دوس داره بیشتر امتحانش میکنه . اما خب باید با اون دید مثبت به مسائل نگاه کنی . 

اما گاهی ترس هم خوبه و کمک کننده اس 

توصیه من بهت اینه قرآن رو مثل یه کتاب معمولی باز کنی از ابتدا بخونی بری جلو. تا هر چقدر برات میسره بخون. البته قرآن رو من هر وقت خوندم به این زودی ها نتونستم ازش دل بکنم. 

پیامبر (ص) :  «هنگامی که فتنه ها چون پاره های شب تار بر شما مشتبه شود، به قرآن روی بیاورید...برای قرآن ظاهری و باطنی است. ظاهر آن حکمت و باطن آن دانش است... در قرآن چراغ های هدایت و نشانه های حکمت و راهنمای معرفت هست، برای کسی که ویژگی اش را شناخت.» 

به احسان هستم 

این بنده خدا اینقد ترسیده که اگه قرانو واکنه وچنتا ازاون سوره های عذاب الهی وجهنمی واکنه بخونه که کلا سکته میزنه ؛)(البته دور از جون)

من از اقای نجفی در تعجبم این مشکلی نیست که دوتا کاربر سایت بتونن مشورت بدن ومشاوره شون مثمر الثمر واقع بشه ازاون پستاست که باید اتفاقا مدیریت مستقیم مینوشت به روانشناس روانپزشک مراجعه کنید یا به یه چه میدونم مرجع دینی البته اگاه چون به صرف لباس روحانی داشتن عالم دینی نمیشه کسی 

کسی که از ترس تنبیه شدن به اصطلاح جزا دیدن بدست کارگزاران و ماموران خداوند، تن به رعایت برخی موازین اخلاقی می‌دهد نه دین دارد نه اخلاق.

چون دلیل کار وی ترس از قدرت است نه پایبندی به شرافت و موازین اخلاقی،

همین قیاس در مورد طمع رسیدن به بهشت موعود با لذت‌ها و نعمتهایش هم صادق است.

اگر این چنین است پس نیازی ندارم با تهدید جهنم با اخلاق باشم...! 

                      « برتراند راسل » 

دوست گرامی

اول قبول کن که مرگ و زندگی، بیماری و سلامتی، پیری و جوانی، توانایی و ناتوانی، فقر و ثروت، شادی و غم، همه و همه در زندگی همه هست. حالا مکافاته، امتحانه، هیچی نیست یه فرآیند معمولیه، حساب و کتاب اشتباهه یا تصمیم درست و غلطه، اینا بماند. اینها در زندگیِ همه بلا استثنا هست. و راه فراری هم ازش نیست. اسباب و علتهایی در زندگی هست که ما مطابق با اونها عمل می کنیم، نتایجی می گیریم یه سری چیزها هم هست خودمون رو خفه بکنیم و بکشیم آخرش نصیبمون هست یا نصیبمون نیست به قول معروف. پس اول یه کمی با دید باز به ذات زندگی که مبتنی بر تغییره نگاه بکن تا برسیم به مسئله ی بعدی.

مسئله ی دوم طرز نگاه شماست. به قول خودت افراطی. آره افراطیه و بنابراین قبول داری که این یک طیف هست که یک سرش تفریط و اباحه گریه یک سرش افراطه. یک حد متعادلی هم داره. بالاخره من و شمایی که خدا رو قبول داریم و می پرستیمش، به بزرگی و شایسته ی پرستیده شدنش و تعظیمش اقرار داریم. بندهایی هست، قیدهایی هست که من و شمای نوعی رو از ارتکاب خیلی مسائل باز میداره. شرم و حیای حضورخدا، عظمت وجودی خدا، ترس از خدا، امید و رجا به خدا؛ همه ی اینها در ما انگیزه هایی برای انجام دادن یا انجام ندادن اعمالمون هست. به قول حضرت علی یه عده خدا رو از ترس می پرستن، این عبادت بردگان هست. یه عده خدا رو از شوق بهشت می پرستن، این عبادت تاجران هست. یه عده خدا رو می پرستن چون اون رو شایسته ی پرستش می دونن این عبادت آزادگان هست.

می دونی؟ خیلی از این آقایونی که با نیم متر پشم و ریش اختلاس کردن و موقع وضو گرفتن آب از محاسن کثیفشون روی زمین می چکید، متواری شدن به این ور و اون ور؛ اینها نه به قول شما اخلاقیات انسانی در دلشون بود که بگن این پولی که من بر می دارم مال یه انسان دیگه هست نه از خدا بیم و خجالتی داشتن. اگه همون یه ذره ترس از خدا در دلشون بود، اقتضا می کرد که چنین غلطی نکنند. و می بینی که سر و مر و گنده دارن می چرخن و بلایی هم به سرشون نیومده و حتی قانون فلان کشور قانون مدار هم کاری به کارشون نداره چون از اصول قانونی اونها تخطی نکردن!

ما چه می دونیم؛ شاید روز اول اون هم نیمچه ترسی از خدا در دلش بود و هی ذره ذره این غلط اضافی و اون غلط اضافی و بعد می بینه ای بابا! خبری هم نیست انگار! نه سنگی از آسمون بارید، نه طوری شد! نمی گم اینطوری بوده اما هستن کسانی که قبح و زشتی یک کار کم کم این شکلی در دلشون میریزه و  از اون افراط اولیه به تفریط ثانویه میرسن: یه برده که هیچ وقت بویی از آزادگی نبرده بود به خوبی پتانسیل تاجر شدن رو داشت! و بهترین تاجر شد! 

حرف من با شما اینه: خوف خدا بد نیست؛ واقعا بخوام بگم، لازمه. در جنبه ی اصلیش، آدم باید شرم کنه از ولی نعمتش که نمکش رو بخوره و نمکدانش رو بشکنه. و بترسه ازینکه در کار ظلمی که مرتکب میشه چه عواقبی داره. 

اما اینکه شما اینطور افراطی میترسید، با توجه به اینکه دارید میگید سابقا حس شیرینی از اعتماد به خدا داشتید... این رو من به شما میگم که سن وسالم از شما بیشتره (آخه منم بیست ساله و بیست و چند ساله بودم زیاد دچار این ترس بودم...)...

ببین؛ همون شکری که شما به جا میاری... همون هم نعمت خداست، از جانب خودشه... عمل خودت رو میخوای کوچیک ببینی، ببین که باید هم ببینی ولی چیزهایی که هست از جمله همین شکر زبانی و قلبی تو، اینا خودش از بزرگترین نعمتهای خدا به تو هست و اینا رو نباید کوچیک ببینی...

حالا هم یه چیز خوب بهت یادآوری می کنم: درباره ی تمام چیزهایی که داری اعم از خانواده، زیبایی، کمال، مال، آبرو، هوش، فهم و درک، سلامتی، همه چیز... همیشه بگو "خدایا سپردمش به خودت، تو امانت دار خوبی هستی، تو برام نگهش میداری"...  مطمئن باش و می دونم که می دونی که خدا به تو نارو نمیزنه... اگه یه وقت هم خدای نکرده چیزی از کف رفت -که انشاله غم نبینی- مطمئن باش که از دستش ندادی چون سپردیش به خدا... همون خدا، دلت رو محکم میکنه

به نظر شما در مورد مذهبی بودن و نبودن  با خودت درگیری..

می خوای مذهبی  نباشی، ولی همزمان ته دلت اعتقاد داری و مقیدی، بعد هر وقت خلافش عمل میکنی میترسی و عذاب وجدان میگیری و فک میکنی الانه که خدا عاقبتت کنه

، خوب عزیزم برو دینت رو بیشتر بشناس که بتونی با دلت قبولش کنی. این خوددرگیری ها آزار دهندس

و اینکه خدا خیلی مهربون تر ازین حرفاس

منتها ما هیچ وقت سعی نمیکنیم حتی شده یه ذره بیشتر بشناسیمش

کتاب درمورد شناختن دین:

انسان و خدای دکتر چمران

و آسیب شناسی دینی دکتر اسفندیاری

خیلی خوبن

این احساس ترس بخاطر اموزه های غلط وعدم شناخت صحیح خداوند هست.خیلی ازماهاتصورمیکنیم خدارو میشناسیم امااینطور نیست وباید یه روز بریم دنبال شناخت خدا.اگه شناختیش میفهمی ازمادرت هم مهربون تره.میفهمی که ازهمه بیشتر خوبی تورومیخواد.

اون دوزخ واتش وجهنم هم بارها توقران گفته شده برای کافرانه.خب چراماباید بترسیم؟ ازقران فقط ایات خطاب ب کفار رو نبینید،ایات مهربونیهای خداروهم ببینید لطفا.خدامیگه ای انسان من کلا وصرفا برای تو دریا رو مجلل افریدم،اون زیر انواع ماهی های زیبا ومرواریدویه عالمه چیزدیگه افریدم تاتوبتونی هم تغذیه کنی هم لذت ببری هم استفاده مالی کنی،یامثلا میگه اسمان رو باستاره های نورانی زینت دادیم.چرا زینت داده؟تامن وشماکیف کنیم ازدیدن اسمون .یعنی اینقدمهربونه ک فکرهمه چیزوکرده. باید خداروشناخت،اونم خودت باید بری دنبالش.خدا چرا معاذالله بخواد کسیوبخاک سیاه بزاره؟ خدا هرگز این کارو نمیکنه،حتی خدا نعم القاضی نیست،نعم الوکیل هست...چه مهربانی ای ازاین بالاتر؟میگه بنده عزیزن من توروقضاوت نمیکنم،من تورو وکالت میکنم.این نهایت مهربانیه.

دراخراین موضوع نیاز ب کارشناسی داره ومن توصیه میکنم کانال استاد محمدشجاعی درتلگرام رو سرچ بزنیدو بعد صوت های مربوط ب خدا رو پیداکنید وگوش بدید.عاشق خدا میشی

سلام

به نظرم باید حساب ادیان رو از هم و از اسلام جدا کنید، چون با اینکه یک سری اشتراکاتی باهم دارند،  اما بعضی از قوانین و دستوراتشون، متفاوت وگاهی متضاده.  

منم نظرم اینه که، ترجمه قرآن رو بخونید، تا ببینید 80 درصد تعالیم دین در مورد جهنم و عذاب نیست، 

احادیث قدسی رو هم بخونید تا،  شدت علاقه و مهربونی خدا به بنده هاش رو ببینید. 

البته وجود جهنم و عذاب هم منافاتی با مهربونی خدا نداره، 

اون افرادی که، ظلم های وحشتناک در حق مردم انجام دادن، چرا نباید عذاب بشن؟ 

 کسی که هزاران کودک رو به قتل رسونده،

کسی که داروی تاریخ مصرف گذشته به بچه سرطانی میده،

کسی که مایحتاج مردم رو مخفی میکنه تا، به ده برابر قیمت بهشون بفروشه، 

کسی که، از مردم محتاج نزول میگیره و عین زالو خون مردم رو میمکه، چرا نباید عذاب بشه؟ 

 واقعا انصافه، خدا فرقی بین جنایتکار ها و انسان هایی که منشا خیر و مهربونی برای مردم هستن نذاره؟

دوست عزیز،  ایمان چیزی جز باور و اعتقاد به خدا نیست، چیزی غیر از حیا و دوری از فحشا ، غیر رعایت حق‌الناس، غیر از خیر رسوندن به مردم  و...   نیست، 

من تعجب می‌کنم میگید، دید منفی به دین دارید، در حالی که هم خدا رو قبول دارید و هم کارهایی گفته انجام میدید. 

ببینید دوست گرامی شما اومدید جایی سوال‌تون رو پرسیدید که قریب به اتفاق موحد یا خداباور هستند و اکثرشون هم مسلمان 

اون جوابی که بتونه به شما کمک کنه از دین بر نمیاد بگذریم از اینکه دوستان هم عموماً از دین صحبت میکنن

بیاید واقع بینانه به موضوعی به اسم خدا نگاه کنیم خدا چیزی‌ست که نمیشه هیچ دلیل بدون انتقادی برای وجود او اورد، با این حساب وجود خدا نه رد میشه و نه اثبات چون برای اثبات خدا ادله‌ای ارائه میشه و منتقدان ادله‌ای در رد اثبات مطرح میکنند یعنی رد اثبات

در علم هم که اصلاً اثری از خدا نیست، پس تنها چیزی که میشه خدا رو با اون تصویر و تصور کرد اعتقاد هست

گاهی این اعتقاد شخصی‌ست و گاهی این اعتقاد بر پایه‌ی عقاید دینی‌ست

در هر صورت شما این جرات رو به خودت بده که منطقی و با کوشش بسیار واقع بینانه به جهان اطرافت نگاه کنی

این خدایی که فکر میکنی به خودت و یا خانواده‌ات آسیب میزنه تا به حال تونسته یه تار مو از سر کسی کم کنه؟!

به عنوان مثال طرف میگه سرم شکست این بخاطر تنبیه خدا بود ولی منظورش از تنبیه خدا اینه که به یکی فحش دادم اونم اومد زد سرم رو شکوند

یعنی یجورایی دلیل واقعی این اتفاق رو انکار میکنه و دلیل دیگه‌ای مثل خدا رو جایگزین میکنه!

در مورد شما هم همینطوره خدا به شما هیچ آسیبی (با این احتمال که باشه) نمی‌زنه ضمن اینکه خدایی که این دنیای زیبا رو خلق کرده نمی‌تونسته خدای بد ذات و بد طینتی باشه، عادل هم نیست چون انسان ها ظلم میکنن از جاش یه تکونم نمی‌خوره

خب با این وجود چه ترسی از خدا میشه داشت؟!

به نظر من شما یک اضطرابی دارید که نگران آسیب دیدن خود یا خانواده هستید و یجورایی احساس ناامنی میکنید

باید با یک روانشناس مشورت کنید

چون برفرض خدا نتونه به ما آسیب بزنه ولی ذهن نگران میگه مردم که می‌تونن آسیب بزنن!

پس نگرانی رو از خدا به مردم منتقل میکنه و این ترس و نگرانی ممکنه بیشتر هم بشه

پ.ن: با توصیه دوستان مبنی بر اینکه قرآن بخونی موافقم اما اینطور نباشه که یک نوع نگاه خیلی مقدس به قرآن داشته باشی فقط بخون که ببینی تو این کتابی که مسلمانان قبولش دارن چی اومده!

تورات و انجیل رو هم اگه خیلی برات دغدغه‌ست بخون ولی مثل قرآن یعنی فقط بخونی ببینی که توش چیه بدون اینکه بعدش بگی وای من عاشقش شدم، یا نمیدونم از قبل جوری رفتار کنی که انگار واقعاً از طرف خداست!!

اتفاقاً با یک دید انتقادی و شک گرایانه بخون چه ایمان بیاری و چه نیاری ارزشش خیلی بیشتره(شما قصه حسن کچلم با یک دید تقدس گرایانه بخون بعد اتمام قصه به حسن کچل ایمان میاری و این ایمان چه ارزشی داره؟؟)

موفق باشید

برو نماز بخون😀😀😀

سخنرانی های دکتر الهی قمشه ای رو حتما گوش کن، کمکت میکنه از منظر عشق به مسایل نگاه کنی .. 

هم آتئیست هم خداپرست عزیزانشون ازدست می دهند

هم آتئیست هم خداپرست دچار بیماری  لااعلاج میشن

هم آتئیست هم خداپرست دچار سوانح ناگهانی مثل زلزله تصادف سیل طوفان و... میشن

هم آتئیست هم خداپرست دچار  فقرر وبیکاری  ویتیمی  وبی خانمانی میشن 

فارغ از هرعقیده ای این اتفاقات برای انسان ها هست .میبینی؟1 این چیزهابخش اجتناب ناپذیر زندگی هست  چه به خدا اعتقادی باشه چه نباشه!

شما  چه به خدا اعتقادی نداشتی باشی جه بنده خالص درگاهش باشیدیر یازود جزو طبیعیت هست بالاخره روزی  عمر عزیزانت به سر میرسه 

.این همه ادم پدرومادرشون عزیزانشون دراثر اتفاق تلخ ازدست دادن  که افرادی مومن بودن ودست ازپا خطا نکردن! ایا تنبیهی بوده؟

(دختر همسایه ما 18 سالگی ازدواج کرد 19 سالگی طلاقش دادن 25 سالگی پدرومادرش باهم توتصادف فوت کردند! دختره پاک ومعصوم ومعتقدی  که تاحالا ازارش به مورچه نرسیده بود خب باید یگه این تنبیه خداست؟؟

چرا واقعا؟ مگه چکار کرده بود؟)

اگر شما دیدت این باشه که سختی های زندگی جزولاینفک زندگی هست دیگه این سختیهارو نه تنبیه ومجازات خدا میدونی نه چیز دیگه !  فقط میدونی این اتفاقات هست برای همه هست حالا دیریا زود 

زندگی باکسی شوخی نداره  واس همه تلخی وروزای بد داره یکیو پیدا کن از بدوتولد تا لحظه مرگ زندگی گل وببلبلی داشته باشه....همه یا اولش یا اخرش یک بیلاخ گرفتن از کائنات!

احتمالا وذهنیتت نسبت  به خدا بسته به اموزه دینی وتربیت ومطالعه ای  که داشتی شکل گرفته 

اگر مطالعه ت وبیشتر کنی وبا افراد بیشتر ی (افراد با مطالعه و نویسنده واستاد دانشگاه) گفتگو و طرح مشکل کنی بیشتر تحلیل وتفسیر بخونی  کم کم تصورت عوض میشه 

ادعا کردن که هزینه ای نداره. منم ادعا می کنم که از خداوند ترس دارم حتی فوق افراطی! 

اما نکته اینجاست که هر چقدر "یخافون ربهم" تحقق پیدا کنه در قبالش "لا یخافون لومه لائم: از سرزنش هیچ ملامتگرى نمى‏ ترسند" هم تحقق پیدا میکنه.

سیستم انسان طوریه که "ترس از خدا" نترسی از "من دون الله" میاره. 

کلا در قرآن هفت یا هشت واژه اختصاصی درباره ترس هست که در زبان فارسی "ترس" معنا میشه در حالی که در زبان قرآن تفاوت هایی داره. مثلا واژه "وجل" که ترسی هست ویژه مومنین و مخبتین هست و واژه "رعب" ویژه مشرکین هست. و ...

وقتی نظراتتان را می خواندم متوجه چنین عقایدی در روحیاتتان نمی شدم .جالب بود .

ولی نظرتان من را یاد یک دوست نوکیش مسیحی در فضای مجازی انداخت که به نظر به همان دلایلی که شما هم به آن اشارت کردید اصرار داشت من هم به او بگروم. 

در ابتدا کلی حرف زیبا از مسیحیت زد و موجبات لذت من را فراهم کرد .و بعد گفت هر کاری در این دنیا بکنی اگر به مسیح ایمان قلبی داشته باشی به بهشت می روی .

بلافاصله در ذهن ام آمد که این دیگر چه اعتقادی است .من بروم به مردم ظلم کنم چه دخلی به مسیح دارد که من را مبرا از عقوبت کند .

تنها چیزی که باعث می شد بلافاصله متوجه این بی عدالتی در وسط آن همه حرف زیبا شوم نداشتن تعصب بود .

امیدوارم متوجه حرف هایم شده باشید .

سلام

بذارید کمی ساده و اسان صحبت کنم😊👇

برداشت من از کتب ادیان اینه👇

1_خدا اول میگه سلام من مهربان و بخشنده هم هستم🌹

ولی...

تو دنیا قراره از من اطاعت کنی

باید نماز بخونی

باید روزه بگیری

میتونم سختی بهت بدم که باید تحمل کنی😔

تازه هروقت تونستی از تحمل این سختی لذت هم ببری خیلی خوبی

میتونم عزیزانت رو بگیرم و نباید از من ناراحت بشی😖

میتونم بدبختت کنم و باید تحمل کنی

هیچ توضیحی هم درباره شیوه این سختیا بهت نمیدم😓

اگر گوش نکنی هم اتیشت میزنم بعدا

حالا اگر اینارو گوش کردی بعدا جایی ک هنوز ندیدیش و خیلی خوش میگذره رو بهت میدم😐

اینها بنده هستن 

این واقعیته،،،😊

اگر طبق این باشه ترست هم بجا و خوبه،،باید بیشترش هم بکنی ، تازه نمازتم باید بخونی😀🌹

2_ولی شیطان رجیم رانده شده میگه من خدارو دوست دارم،،،من به خدا باور دارم،،،من بهش احترام میذارم،،،ولی خدا اگر من چند هزار سال عبادتت رو کردم پس عدالت حکم میکنه نباید جلوی یه ادم تازه خلقت شده سجده کنم

شیطان مطیع خدا هست ولی بنده نیست پس رو خط قرمزاش احترام میخواد😑

ادما سه دستن یه عده بنده هستن یه عده مطیع یه عده کلا بی خدا

هرکس نوعی از اینها رو میپسنده

من هم خدارو دوس دارم،،،

   من هم بهش احترام میذارم،،،

ولی خط قرمزهایی دارم که دوس دارم رعایت بشه،،،

من مطیع خداوند هستم ولی برده نیستم،،،

شاید عاشق کسی هستم ک اون خط قرمزمه😊💙

و هیچکس حق نداره به خط قرمزم نزدیک بشه

حتی خود خدا😊

سلام

بذارید کمی ساده و اسان صحبت کنم😊👇

برداشت من از کتب ادیان اینه👇

1_خدا اول میگه سلام من مهربان و بخشنده هم هستم🌹

ولی...

تو دنیا قراره از من اطاعت کنی

باید نماز بخونی

باید روزه بگیری

میتونم سختی بهت بدم که باید تحمل کنی😔

تازه هروقت تونستی از تحمل این سختی لذت هم ببری خیلی خوبی

میتونم عزیزانت رو بگیرم و نباید از من ناراحت بشی😖

میتونم بدبختت کنم و باید تحمل کنی

هیچ توضیحی هم درباره شیوه این سختیا بهت نمیدم😓

اگر گوش نکنی هم اتیشت میزنم بعدا

حالا اگر اینارو گوش کردی بعدا جایی ک هنوز ندیدیش و خیلی خوش میگذره رو بهت میدم😐

اینها بنده هستن 

این واقعیته،،،😊

اگر طبق این باشه ترست هم بجا و خوبه،،باید بیشترش هم بکنی ، تازه نمازتم باید بخونی😀🌹

2_ولی شیطان رجیم رانده شده میگه من خدارو دوست دارم،،،من به خدا باور دارم،،،من بهش احترام میذارم،،،ولی خدا اگر من چند هزار سال عبادتت رو کردم پس عدالت حکم میکنه نباید جلوی یه ادم تازه خلقت شده سجده کنم

شیطان مطیع خدا هست ولی بنده نیست پس رو خط قرمزاش احترام میخواد😑

ادما سه دستن یه عده بنده هستن یه عده مطیع یه عده کلا بی خدا

هرکس نوعی از اینها رو میپسنده

من هم خدارو دوس دارم،،،

   من هم بهش احترام میذارم،،،

ولی خط قرمزهایی دارم که دوس دارم رعایت بشه،،،

من مطیع خداوند هستم ولی برده نیستم،،،

شاید عاشق کسی هستم ک اون خط قرمزمه😊💙

و هیچکس حق نداره به خط قرمزم نزدیک بشه

حتی خود خدا😊

به دختر نخلستان

سلام

و عرض ادب

همه کاره هیچکاره استدلال ارامش دهنده ای نیست

این خدایی ک توصیف کردید فقط بخاطر اینکه پیگیری و پاسخی ازش ندیدید مرز وضایفش رو بردید عقب تر

خداوند در دین به تک تک قلب ها اگاه و شنواست

روزی دهنده🌾

فرستنده باران

تدبیر کننده کل عالم حتی یک گیاه،،،🌹

حالا اینکه چرا پاسخی نمیده بحث دیگه ای داره از منظر دین،،،

البته من پیامتون رو با این پیش زمینه که شما رویکرد دینی دارید خوندم وگرنه مثلا اگر مثل حافظ رندانه سوال کننده رو میخواید به سمت عقل گرایی ببرید ک اونجا این انتقاد دینی من وارد نیست🌹

دوست عزیز اتفاقات بد ممکنه بیوفتن...برای هرکسی...چه‌ کسی که خداپرسته چه کسی که خداپرست نیست...

ولی چرا از چیزایی می‌ترسی که اتفاق نیوفتادن؟

الآن مثلا بترسی چی میشه دیگه اتفاق نمیوفته؟

اگه نترسی چی؟ اتفاق نمیوفته؟

 فرقش اینه که: اگه بشینی همش بترسی فقط حالتو خراب می‌کنی و نمی‌تونی از الآنت لذت ببری

اما اگه نترسی می‌‌تونی حال خوبی داشته باشی و تا وقتی درکنار عزیزانت هستی ازبودن باهاشون لذت ببری.

مرگ هست بیماری هست کلی رنج و سختی هست

اما چرا وقتی هنوز اتفاق نیوفتادن بترسی؟

بذار هروقت خدایی ناکرده اتفاق بدی افتاد اونوقت رنجشو بکش...

این حرف‌هارو به خودمم می‌گم...من خودمم ترس‌هایی دارم.

این راجع به ترس.

اما راجع به خدا:

راجع‌به خدا...راستش من اصلا نمی‌دونم خدا هست یا نه...چه برسه بهشت و جهنم و...

نه می‌گم هست نه می‌گم نیست.

فکراتو بنویس و ببر زیر سوال...

می‌ترسم خدا همه چیو ازم بگیره...

اینجا یه سوال پیش میاد..اصلا تو خدارو میشناسی؟می‌دونی واقعا کیه؟دیدیش؟

جواب:آره خب توی کتابا راجع به خدا خوندم و...

اینجا هم یه سوال پیش میاد:تاحالا به حرفای توی کتابا فکر کردی؟ به این فکر کردی اصلا اون حرفا از کجا اومدن؟به این چیزا فکر کردی؟

فکراتو ببر زیر سوال!!!!!!!!!!!

یک بار از اول همه‌ی باوراتو ببر زیر سوال!!!!!!

دو تا مساله هست 

۱. اثبات وجود خدا 

۲. تله ی بیماری و ضرر 

این بحث مربوط میشه به رابطه ی دین با خدا

آیا میشه خداپرست محض بود ن دین پرست ؟

اگه میشه چرا ؟ 

اگه نمیشه چرا ؟ 

اگه خدا یکیه ، اگه ادیان یکی هستن ، چرا ادیان مختلف وجود داره ؟ غیر از اینه ک هر کدوم منافع خودشون رو دنبال میکنن ؟ 

من از ۹ سالگی نمازهامو میخوندم 

شب ها قبل خواب فاتحه و اشهد میخوندم 

اما چند سال هست نمیخونم 

چون برای من چیزی جز کفر نداشت 

سر نماز هم فکر میکردم ک خدا کجاست ؟ قبل از این ک بیگ بنگ اتفاق بیفته خدا کجا بوده ؟ اصلا دنیایی نبوده ، حتی خلا هم نبوده ، پس چی بوده ؟ خدا کجا بوده ؟ 

متاسفانه عملکرد مذهبیون تاثیر ژرف و عمیقی بر تصمیمم داشت 

معلم دینی ک منو انداخت آخر کلاس 

😕

ب جای این ک سوالا و ابهامامو برطرف کنن فقط منو به چشم یه ملحد و کافر دیدن ! 

چرا ؟ 

چون اون ها بدون شناخت ، راه رو انتخاب میکردن ، میترسیدن با فکر کردن به سوالای من از ایمانشون کم بشه ، یا چهره ی اسلام جلوی سایر دانش اموزان خدشه دار بشه ! 

هیچ وقت راهی ک مردم عامه میرن رو قبول نداشته ام و ندارم 

به صف های طولانی نماز دقت کردی ؟ 

عده ای پیرو بقیه و کورکورانه میرن 

عده ای برای پیش بردن اهدافشون ، چون کشور اسلامیه اینا باید مومن درجه یک باشن ک تو چشم باشن 

عده ای هم ک باور قلبی دارن 

عده ای هم شناخت ، فکر نکنم چنین کسی باشه ، یا اگه هستن انگشت شمارن ! 

بهت توصیه میکنم سمت دین و مذهبیون نری !

چون به طور کامل بی دین میشی ! 

چون منطق اون ها آیات قران هست ! 

ببین 

مثل این میمونه ک یه شاگرد بیاد بشینه سر کلاس 

من یه جزوه انتگرال بهش بدم ، بگم بازش کن صفحه ۲۳۰ انتگرال به روش جز به جز ، خط دوم ، باید همیشه جزر بگیری 

یکم نگاش میکنه ، سعی میکنه ، روزها بهش فکر میکنه 

و نهایتا رهاش میکنه ! 

و میگه ریاضی چیه دیگه ، عمرا اگه من ریاضی بخونم ! 

من هم میگم چه شاگردی این اصلا نمیخواست درس بخونه ! 

و شاگرد نه تنها از ریاضی بلکه از معلم های ریاضی هم متنفر میشه ! 

این در حالیه ک من اول باید اون رو با محیط کلاس و معلم و بچه ها اشنا میکردم 

بعد با ریاضی 

بعد کم کم از صفر بهش میگفتم ریاضی چی هست ، تاریخچه اش چی هست ، کجا کاربرد داره ، چجوری حلش کنین ، برای چی حلش کنین ، حالا بعد از همه ی این ها بهش میگم انتگرال چیه و روش حل و ادامه ... 

میبینی ؟ 

اوردن آیه برای من و تو مثل جزر گرفتن از اون انتگراله ! 

و علمای دینی و مذهبیون مثل اون معلم ! 

باید کسی با علم و استدلال قوی خدا رو اثبات کنه 

و به دنبال اون ابهامات ما رو از دین برطرف کنه !

بدون این ک ما رو ملحد و کافر بدونه و بخواد عقایدش رو تحمیل کنه ! 

درون وجودت بین اطلاعات قبلی و افکار درونت جنگ میشه 

میخوای دین رو قبول کنی نمیتونی 

میخوای دین رو کنار بزاری نمیتونی 

میترسی درمورد دین و خدا تحقیق کنی 

چون اونوقت ممکنه همین روزنه ی امید هم از دست بدی 

یه کاربری این جا بود ، اون اقا عالی بود تو این مباحث ، جبهه گیری و جهت گیری دینی و مذهبی نداشت ، الان مدت هاست نمیاد 

همچین فردی میتونه قانعت کنه یا ... 

بقیه نمیتونن ! 

 فک نکنم کسی اندازه من بفهمدت 

😌 البته من کلا فهمم بالاست 

درمورد تله ی بیماری و ضرر هم بخون 

متوجه میشی 

بابای 🌹🖐

خدا ترس نداره از دست دادن مهر و محبتش ترس داره 

اون روزی که دیگه عشق و محبتی نباشه ترس داره

خدا عاشق ماست اونقدری عاشق که هر اشتباهی میکنیم بازم کنارمونه و منتظر استغفار 

چ تلخه از دست دادنش

@mohamad

ببخشید متوجه منظورتون نمیشم!  من ضرفا خواستم به  سوال کننده عزیزمون  بگم که  از دست دادن  عزیزانش  نتیجه  تنبیه ومجازات خدا  نیست و ترسش بی مورده توضیح لازم رو  دادم 

و البته  حدسم اینه برای این دوست مون  فرد یا افرادی که از ابتدا اموزش دینی داده اندخدارو یک موجود  سخت گیر جلوه دادن و از بعد های دیگش نگفته ان وتوصیه ام به مطالعه و بحث بیشتر بود همین!

دیگه شما چه برداشتی کردی رو نمیدونم.

به سین سین 

افرین به این میگن یه جواب درست 

خیلی مختصر ومفید بهترین ممکن جواب رو دادی 

ای کاش میشد که واژه "قلوب" در آیات قرآن رو ببینیم که برای "قلوب" هم اندیشیدن به کار رفته و هم شنیدن.

وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یَسْمَعُونَ:  و بر قلوبشان مهر مى ‏نهادیم تا دیگر نشنوند.

أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ ....

آیا در زمین گردش نکرده‏ اند تا قلوبی  داشته باشند که با آن بیندیشند....

سلام

حقیقتا خدایی که بعضی ها برا ماها ساختن..ترسناکه..

خیلی هم ترسناکه..

تو کَت من یکی هم نمیره که خدای ارحم الراحمین بخواد این همهسخت گیر و بیرحم باشه..

شما خودت وجدان داری..روحت از جنس خود خداست..فطرتت خدا آشناست..

موقعی که خوبی میکنی وکار درستی روانجام میدی ازاعماق وجودت شاد وخوشحال میشی..

برعکسشم صادقه..

ازطرفی دین واقعی وتحریف نشده،،همین برنامه ی درسته برا زندگی کردن..که متاسفانه بدجوری تحریف شده..

گفتی نماز..

منو از۹سالگی مجبور به خوندن نماز کردن..شده بود عذاب برام..حدود۶سال باعذاب وترس میخوندم..چیزی ازش نمیفهمیدم..

۲سال کلا گذاشتمش کنار..

بعضی مواقع به شدت کم میاوردم..توهمه ی زمینه ها..

اون موقع بود که برا آرامش قلبم ویاداوری اینکه کسی هست که حواسش به من وزندگیم هست..رو اوردم به خدا..

نماز میخوندم وبا خدام حرف میزدم..خیلی بهم حال میداد ومیده..

گاهی بدون وضو نماز میخونم..

نمازای من لزوما اذانی نداره..

نمازای من همیشه فُراداست..

نمازای من وقت نمیشناسه..

کار ومشغله نمیشناسه..

نمازام برام آرامش محضه..

خدا به نماز من وتو نیازی نداره..این ماییم که نیاز داریم بهش..باور کن..

یادت باشه..خدا اونی نیست که ترس داره..اونیه که کنارش دیگه نمیترسی..اونیه که کنارش مثل کوه میمونی..اونیه که میتونی کنارشخدایی کنی..

خیلی بزرگتر..قدرتمند تر..مهربونتر وبخشنده تر از اون چیزیه که تصورشو بکنیم..

به دختر نخلستان

صحیح🌹متوجه منظورتون شدم